ॐ مزه ملکوت ॐ

633 views21:22

❄️✨🌨🔮🌨✨❄️

✨✨🎆 توریا یا ابرآگاهی 🎆✨✨
💥قسمت دوم

کودک در زهدان مادر بیست و چهارساعته به مدت نه ماه می‌خوابد؛ هرگز بیدار نمی‌شود، فقط در خواب است و به مدت نه ماه می‌خوابد؛ آن نه ماه خواب مورد نیاز است،‌ زیرا اگر کودک بیدار شود رشد او مختل خواهد شد؛ در تمام آن نُه ماه خواب عمیق، تمام بدن او آفریده می‌شود؛ طبیعت در کار است؛ معرفت بیدار در کار طبیعت اخلال می‌کند، پس کودک کاملاً می‌خوابد.

سپس کودک زاده می‌شود و پس از تولدش کمتر و کمتر می‌خوابد؛ در زهدان روزانه بیست‌وچهار ساعت در خواب بود؛ بیرون از زهدان او بیست‌وسه ساعت خواهد خوابید، سپس ۲۲ ساعت، سپس ۲۰ ساعت، سپس ۱۸ ساعت؛ فقط زمانی که به سن بلوغ جنسی برسد خواب او به هشت ساعت در روز می‌رسد؛ در حدود چهارده تا شانزده سالگی، آنوقت خواب او ثابت می‌ماند، زیرا اینک بدنش از نظر زیست‌شاسی رشد کرده و کامل شده؛ می‌تواند تولیدمثل کند، اینک خودش می‌تواند به کودکی زندگی ببخشد، از نظر جنسی بالغ است؛ اینک دیگر کاری در بدن باقی نمانده است؛ بدن از کارکردن باز ایستاده؛ هیچ چیز جدید تولید نمی‌شود؛ هشت ساعت خواب کفایت می‌کند؛

سپس وقتی که پیر می‌شود، پس از پنجاه سالگی، خواب کمتر و کمتر وجود دارد؛ پیرمردان نمی‌توانند بخوابند: چهار ساعت، سه ساعت، سپس دو ساعت؛ و حتی یک ساعت هم خیلی زیاد است، آنان قادر به خوابیدن نیستند؛ اگر این را درک کنی،‌ آنوقت وقتی که پیر می‌شوی نگران نخواهی شد؛ اینک نیازی به خوابیدن بیشتر نیست؛ و اگر این را درک کنی آنوقت کودکان خردسال را وقتی که خوابشان می‌آید، وادار نمی‌کنی که بیدار بمانند؛ هرخانواده‌ای کودک را شکنجه می‌دهد، زیرا تو مایلی آنان مانند خودت رفتار کنند؛ اگر تو صبح زود ساعت پنج بیدار می‌شوی، دوست داری که کودکانت هم در زمان براهماموهورت Brahmamuhurt بیدار شوند؛ این احمقانه است؛ این برای کودکان مخرب است، آنان نیاز به خواب بیشتر دارند؛ تو می‌توانی آنان را بیدار نگه داری و آنان نمی‌توانند کاری بکنند، ناتوان هستند؛ آنان خواب آلوده بیدار می شوند؛ می‌توانی وادارشان کنی که بنشینند و بخوانند؛ آنان خواب آلوده به نوعی این‌کار را می‌کنند؛ تو کودکان خردسال را وادار می‌کنی و سپس وقتی که تو پیر می‌شوی و آنان پیر می‌شوند، فکر می‌کنند که اگر نمی‌توانند هشت ساعت بخوابند، مشکلی پیش آمده است؛ هیچ مشکلی وجود ندارد؛ انسان سالخورده نیازی ندارد… کار جدیدی در بدن وجود ندارد؛ خواب کمتر و کمتر می‌شود.

وقتی که این پنجمین مرحله رخ بدهد سالک بار دیگر مانند کودکی خردسال می‌شود؛ خوابش می‌گیرد، نیاز به خواب بیشتر دارد، بیشتر درون‌گرا خواهد بود؛ چشمانش بیشتر دوست دارند بسته باشند تا باز، زیرا او علاقه‌ای به دیدن بیرون ندارد، و یک کار جدید در وجودش دوباره شروع شده است؛ اینک او دوباره یک کودک است؛ چیزی جدید و شگفت انگیز اینک رخ می‌دهد؛ کیمیایی تازه موجودی جدید را خلق می‌کند؛ او خودش اینک یک زهدان شده است؛ نیاز به خواب بیشتری خواهد داشت.

برای اینگونه مردم نیاز به صومعه‌هایی است، زیرا مردم در دنیا تو را در چنین وضعیتی تحمل نخواهند کرد؛ آنان می‌گویند، «تنبل شده‌ای! نزد پزشک برو، داروهای تقویتی مصرف کن، این خوب نیست؛» تو به نظر گنگ و بی‌جان می‌رسی، صورت درخشانت گنگ می‌شود؛ مردم فکر می‌کنند که بیمار هستی و یا کسی تو را هیپنوتیزم کرده است؛ مانند یک خوابزده هستی؛ واقعاً، برای مرحله‌ی پنجم به صومعه‌های مخصوص نیاز بود؛ نخستین سه مرحله را می‌توان در دنیا انجام داد، ‌ولی پس از چهارمین مرحله… و در پنجمین مرحله به یقین نیاز به صومعه‌ای داری تا مردم تو را درک کنند.

وقتی مهربابا در پنجمین مرحله بود عادت داشت چهل و هشت ساعت، شصت ساعت بخوابد؛ راماکریشنا هفته‌ها می‌خوابید و باید از او مراقبت می کردند، باید هنگامیکه در خواب بود به او شیر می‌نوشاندند؛ باید از بدن مراقبت می کردند؛ دوستان بسیار با عشق، مریدانی که مراقبت می‌کردند مورد نیاز بود تا به او کمک کنند؛ او به مدت دو هفته در حالتی مانند بیهوشی بود؛ او چنان درون‌گرا شده بود که باز کردن چشمانش ناممکن شده بود؛ تمامی انرژی به سمت درون حرکت می‌کرد؛ اگر تنها رها می‌شد، می‌مُرد.

برای چنین مردمی صومعه‌ها مورد نیاز خواهد بود، مرشدانی مورد نیاز خواهند بود، زیرا آنان بار دیگر کودک شده‌اند؛ کسی باید برایشان مادری کند؛ صومعه مادرت خواهد شد، و مردمان آنجا می‌دانند که چه اتفاقی رخ می‌دهد؛ کجا هستی و چه نیاز داری؛ در این مرحله فقط شیر باید خورانده شود، هیچ چیز دیگر برای بدن خوب نخواهد بود، زیرا آن فرد دوباره یک کودک شده است؛ هر چیز جامدی او را ناراحت خواهد کرد، شیر به تنهایی کافی خواهد بود؛

771 views21:37