🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🍥 تأثیر مراقبه بر احساس آرامش و درد 🍥✨✨
تحقیقات متعدد تأثیر مراقبه بر احساس آرامش و تسکین درد را ثابت کرده اند. مراقبه یا ذکر باعث افزایش گلوتامیک اسید در مغز می شود. گلوتامیک اسید باعث افزایش ترشح بتااندروفین از هسته های آرکوات در هیپوتالاموس داخلی می شود. این ماده باعث کاهش تعداد دم و بازدم، کاهش درد و احساس سرخوشی می شود.
تحقیقات نشان داده است که مراقبه باعث افزایش ترشح سروتونین می شود به گونه ای که بعد از مراقبه مقدار متابولیت های سروتونین در ادرار افزایش می یابد. افزایش متوسط سطح سروتونین در خلق تأثیر مثبت داشته کاهش آن باعث افسردگی می شود. همانطور که می دانیم مکانیسم جدیدترین داورهای ضدافسردگی و اضطراب، یعنی بازدارنده های گزینشی جذب مجدد سروتونین، بالا نگهداشتن سطح سروتونین درسیناپسهای بین سلولهای عصبی مغز است. همچنین سروتونین در غدة صنوبری به ملاتونین تبدیل می شود و ملاتونین به نوبه خود حساسیت به درد را کاهش می دهد.
مراقبه ترشح آرژنین در هستة فوق بینایی هیپوتالاموس را زیاد کرده این ماده نیز باعث کاهش ادراک خستگی می شود.
آرامش بخشی مراقبه و ذکر از طریق کاهش نوراپی نفرین و کورتیزول نیز اتفاق می افتد. کورتیزول که به دستور هیپوتالاموس و با واسطه گری هیپوفیز پیشین از غدة فوق کلیه ترشح می شود همراه با واکنش استرسی است. در حین مراقبه سطح کورتیزول هم در خون هم در ادرار کاهش می یابد.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#مدیتیشن #هورمونها #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 تأثیر مراقبه بر احساس آرامش و درد 🍥✨✨
تحقیقات متعدد تأثیر مراقبه بر احساس آرامش و تسکین درد را ثابت کرده اند. مراقبه یا ذکر باعث افزایش گلوتامیک اسید در مغز می شود. گلوتامیک اسید باعث افزایش ترشح بتااندروفین از هسته های آرکوات در هیپوتالاموس داخلی می شود. این ماده باعث کاهش تعداد دم و بازدم، کاهش درد و احساس سرخوشی می شود.
تحقیقات نشان داده است که مراقبه باعث افزایش ترشح سروتونین می شود به گونه ای که بعد از مراقبه مقدار متابولیت های سروتونین در ادرار افزایش می یابد. افزایش متوسط سطح سروتونین در خلق تأثیر مثبت داشته کاهش آن باعث افسردگی می شود. همانطور که می دانیم مکانیسم جدیدترین داورهای ضدافسردگی و اضطراب، یعنی بازدارنده های گزینشی جذب مجدد سروتونین، بالا نگهداشتن سطح سروتونین درسیناپسهای بین سلولهای عصبی مغز است. همچنین سروتونین در غدة صنوبری به ملاتونین تبدیل می شود و ملاتونین به نوبه خود حساسیت به درد را کاهش می دهد.
مراقبه ترشح آرژنین در هستة فوق بینایی هیپوتالاموس را زیاد کرده این ماده نیز باعث کاهش ادراک خستگی می شود.
آرامش بخشی مراقبه و ذکر از طریق کاهش نوراپی نفرین و کورتیزول نیز اتفاق می افتد. کورتیزول که به دستور هیپوتالاموس و با واسطه گری هیپوفیز پیشین از غدة فوق کلیه ترشح می شود همراه با واکنش استرسی است. در حین مراقبه سطح کورتیزول هم در خون هم در ادرار کاهش می یابد.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#مدیتیشن #هورمونها #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
💥ذهن، تاول و زخمی چرکین دروجود ماست که قرنها بجای مداوای این زخم مهلک، همچنان اسیرو خودباخته ی آن شده ایم و آن را در وجود خود فربه تر و قوی ترمی کنیم و امروز این زخم به دردی آنچنان خطرناک و هستی سوز تبدیل شده است که دیگر به راحتی نمی توانیم خود را از اسارت آن نجات بدهیم. این واقعیت یا برای کسی در خود قابل درک است و سعی می نماید آگاهانه خود را از اسارت ذهن خلاص نماید و یا قابل درک نیست و سرسختانه خودباخته ی این مرکز توهمی در خویشتن است .
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#اسارت_ذهن #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
💥ذهن، تاول و زخمی چرکین دروجود ماست که قرنها بجای مداوای این زخم مهلک، همچنان اسیرو خودباخته ی آن شده ایم و آن را در وجود خود فربه تر و قوی ترمی کنیم و امروز این زخم به دردی آنچنان خطرناک و هستی سوز تبدیل شده است که دیگر به راحتی نمی توانیم خود را از اسارت آن نجات بدهیم. این واقعیت یا برای کسی در خود قابل درک است و سعی می نماید آگاهانه خود را از اسارت ذهن خلاص نماید و یا قابل درک نیست و سرسختانه خودباخته ی این مرکز توهمی در خویشتن است .
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#اسارت_ذهن #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🍥 اسارت ذهن و مراتب آگاهی 🍥✨✨
افراد را می توان از نظر سطح آگاهی آنان به سه گروه تقسیم کرد :
1- افرادی که در اسارت ذهن شرطی خود هستند و از این فضای محدود و بسته فراتر نمی روند و نسبت به این مرکز درونی در خویشتن هیچ وقوف و آگاهی ندارند.
2- افرادی که از ذهن محدود خود نیز فراتر می روند ولی نسبت به وجود « آگاهی فراذهنی» خود وقوفی ندارند .
3- افرادی که نسبت به وجود و ماهیت ذهنی خویش آگاهی لازم را کسب نموده وآگاهانه به ماورای ذهن حرکت می کنند و نسبت به فضای ماورای ذهنی خود آگاهی لازم را دارند. این افراد را نیز می توان به دو گروه تقسیم کرد؛
الف – کسانی که نسبت به وجود « ذهن شرطی = خود = نفس » در ضمیرآگاهی لازم را کسب نموده اند، ولی نتوانسته اند خود را از اسارت این پدیده ی شرطی ذهنی خویش خلاص نمایند.
ب – افرادی که با آگاهی لازم نسبت به وجود « ذهن شرطی = خود = نفس » در ضمیر توانسته اند این مرکز درونی را درخویشتن تحت نظارت و کنترل خود درآورند .
کسانی که در اسارت ذهن شرطی و برنامه ریزی شده ی خود هستند، اینان افرادی هستند متعصب و یک دنده و کینه توز، آنچه برای ذهن محدود شان قابل ادراک است همان را حق مسلم و واقعیت می پندارند و فضایی غیر از ذهن برای اینان هرگز قابل ادراک و دریافت و تجربه نیست. اگر دارای تحصیلات بالا باشند دانش اکتسابی و تحصیلات بالای اینگونه افراد نیز هیچ نقشی در تحول و دگرگونی آنها ندارد. افرادی هستند شرطی و برنامه ریزی شده با ذهنی شرطی وموروثی، بدون آنکه نسبت به ذهن خود هیچ آگاهی داشته باشند، افزون طلبی و زیاده خواهی و جاه طلبی و ثروت اندوزی، اینگونه افراد را سیراب و اشباع می کند و از دیگران به عنوان ابزار مطامع و هدف های خویش بهره بری می کنند. اینگونه افراد برای دیگران ارزشی بیشتر از شیئی و ابزار قائل نیستند. ممکن است به تبلیغات انسانی وسیعی برای دست یابی به اهداف خویش و گمراه نمودن دیگران تمسک جویند ولی در نفس عمل همانگونه که ذکرشد؛ دیگران برای اینان ابزاری هستند که از آنان تا زمانی که بهره دهی برای شان داشته باشند استفاده می برند. اینان در اعتقاد و باورهای خود بسیار سخت گیرند و تحمل دیگران برای شان غیرممکن است، اینان جز خود و تفکر خود را قبول ندارند .
گروه دوم افرادی هستند که بطور ناخودآگاهانه از فضای بسته و محدود ذهن شرطی خود فراتر می روند، ولی نسبت به این وضعیت روانی درخویشتن آگاهی ندارند. بعضی از اعمال و حرکات و تصمیمات این افراد منبعث از ذهن شرطی آنها نیست، بلکه نیروی دیگری در آنان در مواقعی هدایت گر و رهنمون حرکات و اعمال آنهاست . اینگونه افراد کمتر دچار تعصبات کورکورانه می شوند و شاید به مقتضای جو جامعه و زمان تعصباتی کور در آنها
بوجود آید، ولی افرادی هستند واقع بین تراز گروه اول و به همین دلیل کمتر گرفتار تعصب می شوند، اما در جاه طلبی و ثروت اندوزی از گروه اول کم نمی آورند و چه بسا در مواقعی به مقتضای موقعیت و جو حاکم بر کشور هایشان در جاه طلبی و ثروت اندوزی ازگروه اول تندروتر و سرسخت تر باشند.
گروه سوم کسانی هستند که با مطالعه آگاهی لازم را به دست آورده اند و می دانند که انسان موجودی ست در اسارت ذهن شرطی خویش و ذهن شرطی نیرویی کور و مرموز در انسان است که او را ناخودآگاهانه تحت اختیار و اقتدار بی چند و چون خود دارد و تا زمانی که آدمی نسبت به وجود این نیرو در خویشتن آگاهی لازم و مکفی را کسب ننماید موجودی چندان قابل اعتمادنیست، چون اختیاری از خود ندارد و چون کاهی ست که در اخیتار طوفانی مهلک و ویرانگر در خویشتن قراردارد. می دانند انسان وقتی متولد می شود موجودی شرطی و برنامه ریزی شده نیست و این آموخته ها ی وی و عوامل تربیتی خانوادگی و اجتماعی هستند که او را شرطی و برنامه ریزی می کنند و انسان شرطی « ربات » و کامپیوتری ست که فاقد اختیاراست. او را برنامه های داده شده ی به او هدایت و راهبری می کنند. دیگران می توانند از اینگونه افراد به عنوان ابزاری مطیع حداکثر بهره بری را به نفع خود بکنند . علت بی اختیاری آنا ن عدم آگاهی از خویشتن است و با شناخت واقعی خویشتن خود می توانند هرکدام اختیار خود را به کف آورده و ذهن را در خویشتن تحت تسلط خود درآورند .
✨✨🍥 اسارت ذهن و مراتب آگاهی 🍥✨✨
افراد را می توان از نظر سطح آگاهی آنان به سه گروه تقسیم کرد :
1- افرادی که در اسارت ذهن شرطی خود هستند و از این فضای محدود و بسته فراتر نمی روند و نسبت به این مرکز درونی در خویشتن هیچ وقوف و آگاهی ندارند.
2- افرادی که از ذهن محدود خود نیز فراتر می روند ولی نسبت به وجود « آگاهی فراذهنی» خود وقوفی ندارند .
3- افرادی که نسبت به وجود و ماهیت ذهنی خویش آگاهی لازم را کسب نموده وآگاهانه به ماورای ذهن حرکت می کنند و نسبت به فضای ماورای ذهنی خود آگاهی لازم را دارند. این افراد را نیز می توان به دو گروه تقسیم کرد؛
الف – کسانی که نسبت به وجود « ذهن شرطی = خود = نفس » در ضمیرآگاهی لازم را کسب نموده اند، ولی نتوانسته اند خود را از اسارت این پدیده ی شرطی ذهنی خویش خلاص نمایند.
ب – افرادی که با آگاهی لازم نسبت به وجود « ذهن شرطی = خود = نفس » در ضمیر توانسته اند این مرکز درونی را درخویشتن تحت نظارت و کنترل خود درآورند .
کسانی که در اسارت ذهن شرطی و برنامه ریزی شده ی خود هستند، اینان افرادی هستند متعصب و یک دنده و کینه توز، آنچه برای ذهن محدود شان قابل ادراک است همان را حق مسلم و واقعیت می پندارند و فضایی غیر از ذهن برای اینان هرگز قابل ادراک و دریافت و تجربه نیست. اگر دارای تحصیلات بالا باشند دانش اکتسابی و تحصیلات بالای اینگونه افراد نیز هیچ نقشی در تحول و دگرگونی آنها ندارد. افرادی هستند شرطی و برنامه ریزی شده با ذهنی شرطی وموروثی، بدون آنکه نسبت به ذهن خود هیچ آگاهی داشته باشند، افزون طلبی و زیاده خواهی و جاه طلبی و ثروت اندوزی، اینگونه افراد را سیراب و اشباع می کند و از دیگران به عنوان ابزار مطامع و هدف های خویش بهره بری می کنند. اینگونه افراد برای دیگران ارزشی بیشتر از شیئی و ابزار قائل نیستند. ممکن است به تبلیغات انسانی وسیعی برای دست یابی به اهداف خویش و گمراه نمودن دیگران تمسک جویند ولی در نفس عمل همانگونه که ذکرشد؛ دیگران برای اینان ابزاری هستند که از آنان تا زمانی که بهره دهی برای شان داشته باشند استفاده می برند. اینان در اعتقاد و باورهای خود بسیار سخت گیرند و تحمل دیگران برای شان غیرممکن است، اینان جز خود و تفکر خود را قبول ندارند .
گروه دوم افرادی هستند که بطور ناخودآگاهانه از فضای بسته و محدود ذهن شرطی خود فراتر می روند، ولی نسبت به این وضعیت روانی درخویشتن آگاهی ندارند. بعضی از اعمال و حرکات و تصمیمات این افراد منبعث از ذهن شرطی آنها نیست، بلکه نیروی دیگری در آنان در مواقعی هدایت گر و رهنمون حرکات و اعمال آنهاست . اینگونه افراد کمتر دچار تعصبات کورکورانه می شوند و شاید به مقتضای جو جامعه و زمان تعصباتی کور در آنها
بوجود آید، ولی افرادی هستند واقع بین تراز گروه اول و به همین دلیل کمتر گرفتار تعصب می شوند، اما در جاه طلبی و ثروت اندوزی از گروه اول کم نمی آورند و چه بسا در مواقعی به مقتضای موقعیت و جو حاکم بر کشور هایشان در جاه طلبی و ثروت اندوزی ازگروه اول تندروتر و سرسخت تر باشند.
گروه سوم کسانی هستند که با مطالعه آگاهی لازم را به دست آورده اند و می دانند که انسان موجودی ست در اسارت ذهن شرطی خویش و ذهن شرطی نیرویی کور و مرموز در انسان است که او را ناخودآگاهانه تحت اختیار و اقتدار بی چند و چون خود دارد و تا زمانی که آدمی نسبت به وجود این نیرو در خویشتن آگاهی لازم و مکفی را کسب ننماید موجودی چندان قابل اعتمادنیست، چون اختیاری از خود ندارد و چون کاهی ست که در اخیتار طوفانی مهلک و ویرانگر در خویشتن قراردارد. می دانند انسان وقتی متولد می شود موجودی شرطی و برنامه ریزی شده نیست و این آموخته ها ی وی و عوامل تربیتی خانوادگی و اجتماعی هستند که او را شرطی و برنامه ریزی می کنند و انسان شرطی « ربات » و کامپیوتری ست که فاقد اختیاراست. او را برنامه های داده شده ی به او هدایت و راهبری می کنند. دیگران می توانند از اینگونه افراد به عنوان ابزاری مطیع حداکثر بهره بری را به نفع خود بکنند . علت بی اختیاری آنا ن عدم آگاهی از خویشتن است و با شناخت واقعی خویشتن خود می توانند هرکدام اختیار خود را به کف آورده و ذهن را در خویشتن تحت تسلط خود درآورند .
گروه سوم را نیز می توان به دو دسته تقسیم کرد :
اول افرادی که نسبت به شرطیت خویش آگاهی لازم را دارند و می بینند نیرویی کور درآنان همیشه آنها را در اختیار دارد و فرمانده ی بسیاری از اعمال آنهاست، ولی نمی توانند آن نیرو را در خود تحت کنترل درآورند. آگاهی نقشی اساسی در زندگی اینگونه افراد را دارد و چندان آنها را ذهن شرطی نمی تواند بطور مداوم در محاصره و تسلط خود داشته باشد. اصولآ این افراد وقتی تمایلات مسموم و بیمار در ذهن شان جوشش و خودنمایی داشته باشد، سعی می کنند خودباخته ی ذهن خود نشوند و با لبخندی جوشش درونی را در خود خنثی و بی رنگ نمایند و همین هوشیاری مداوم و مراقبه با گذر زمان خواه ناخواه آنها را از تسلط ذهن شرطی رهایی خواهد بخشید .
نکته ای که بسیارحائزاهمیت و توسط کارشناسان قابل بررسی دقیق و موشکافانه است انتقال بسیاری از صفات از طریق وراثتی است. شاید تغییر و اصلاح ذهن از نظر ژنتیکی و وراثتی با کسب آگاهی های لازم نیز امری دشوار باشد. زمانی که ذهن بطور وراثتی از پدر و مادران و نسل های گذشته به افراد انتقال می یابد شاید با تخریب سلولهای مغزی همراه است که ترمیم این تخریب در افراد، کسانی که نسبت به ماهیت ذهن درخویشتن آگاهی لازم را کسب نموده اند، با دشواری توام است و شاید برای شان امری غیرممکن نیز گردیده باشد. ما می بینیم بسیاری از صفات و خلق و خو و رفتارها از پدر و مادر به فرزندان خود انتقال یافته اند که این صفات موروثی با تولد با افراد همراه است؛ درصورتیکه هویت ذهنی هنوز در کودکان شکل گرفته و قوام یافته نیست و جدا شدن و یا ترمیم این صفات موروثی شاید قدری دشوار و حتی غیرممکن باشد؛. ذهن پدیده ای عارضی « مرضی» در وجود انسان است و جزء لاینقطع وجودی وی نیست و با کسب آگاهی و آرام نمودن ذهن می توان ذهن را در خود با مشاهده بطور مداوم از فعل و عمل و به تحقق پیوستن بازداشت. می توان خود را از اسارت ذهن شرطی خویش رهانیده و اختیار ذهن را در خود تحت نظارت و کنترل خود درآورد.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#اسارت_ذهن #مراتب_آگاهی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
اول افرادی که نسبت به شرطیت خویش آگاهی لازم را دارند و می بینند نیرویی کور درآنان همیشه آنها را در اختیار دارد و فرمانده ی بسیاری از اعمال آنهاست، ولی نمی توانند آن نیرو را در خود تحت کنترل درآورند. آگاهی نقشی اساسی در زندگی اینگونه افراد را دارد و چندان آنها را ذهن شرطی نمی تواند بطور مداوم در محاصره و تسلط خود داشته باشد. اصولآ این افراد وقتی تمایلات مسموم و بیمار در ذهن شان جوشش و خودنمایی داشته باشد، سعی می کنند خودباخته ی ذهن خود نشوند و با لبخندی جوشش درونی را در خود خنثی و بی رنگ نمایند و همین هوشیاری مداوم و مراقبه با گذر زمان خواه ناخواه آنها را از تسلط ذهن شرطی رهایی خواهد بخشید .
نکته ای که بسیارحائزاهمیت و توسط کارشناسان قابل بررسی دقیق و موشکافانه است انتقال بسیاری از صفات از طریق وراثتی است. شاید تغییر و اصلاح ذهن از نظر ژنتیکی و وراثتی با کسب آگاهی های لازم نیز امری دشوار باشد. زمانی که ذهن بطور وراثتی از پدر و مادران و نسل های گذشته به افراد انتقال می یابد شاید با تخریب سلولهای مغزی همراه است که ترمیم این تخریب در افراد، کسانی که نسبت به ماهیت ذهن درخویشتن آگاهی لازم را کسب نموده اند، با دشواری توام است و شاید برای شان امری غیرممکن نیز گردیده باشد. ما می بینیم بسیاری از صفات و خلق و خو و رفتارها از پدر و مادر به فرزندان خود انتقال یافته اند که این صفات موروثی با تولد با افراد همراه است؛ درصورتیکه هویت ذهنی هنوز در کودکان شکل گرفته و قوام یافته نیست و جدا شدن و یا ترمیم این صفات موروثی شاید قدری دشوار و حتی غیرممکن باشد؛. ذهن پدیده ای عارضی « مرضی» در وجود انسان است و جزء لاینقطع وجودی وی نیست و با کسب آگاهی و آرام نمودن ذهن می توان ذهن را در خود با مشاهده بطور مداوم از فعل و عمل و به تحقق پیوستن بازداشت. می توان خود را از اسارت ذهن شرطی خویش رهانیده و اختیار ذهن را در خود تحت نظارت و کنترل خود درآورد.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#اسارت_ذهن #مراتب_آگاهی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🍥 اسارت ذهن و مراتب آگاهی 🍥✨✨
💥قسمت دوم:
گروه دوم دسته سوم افرادی هستند که قدرت مشاهده ی ذهن را درخویشتن به چنگ آورده و توانایی کنترل آن را داشته و به آگاهی فراذهنی درخویشتن دست یافته اند. ذهن در دست این افراد چون مومی ست که در ختیار آنهاست و اینان اختیار خود را از دست ذهن خارج کرده و خود اختیار دار خویشتن هستند؛ هر فعل و عمل شان برخاسته از ذهن شرطی « خودمحورانه » نیست؛ بلکه از نیروی سرشار دیگری از وجود شان نشات می گیرد که آن را عقل کل یاغایت وجودی انسان می گویند. اگرچه معدود افرادی به کشف این نیروی لایزال درونی در خویشتن دست یافته اند، اما این واقعیت وجودی و یا ماهیت واقعی و هویت اصیل یکایک انسان هاست .
ذهن ما انباره ی خاطره ها، اطلاعات و دانستگی های اکتسابی ماست و تا زمانی که ما در محاصره ی جوشش و بازتاب دانستگی های ذهنی خویش باشیم، خودباخته ی ترفند و شگردی ذهنی در خود هستیم که این حجم اطلاعات و دانستگی های ما هیچ ارتباطی با شخصیت واقعی وحقیقی ما، که ماورای تمام دانستگی ها و خاطره ها ست نداریم و این ذهن شرطی ست که مارا تحت کنترل و هدایت خود دارد. ما موجوداتی شرطی هستیم که آگاهی از ماهیت وجودی خود نداریم و تنها خودباخته ی نیرویی کور و کاذب و دروغین در خود هستیم. نیرو و انرژی دیگری ماورای این نیروی غیرواقعی و القایی و تحمیل شده ی به ما، در ما وجود دارد که کشف آن نیز با جدیت و تلاش و مراقبه برای ما امکان پذیراست. بیگانگی ما با خویشتن خودمان است که از ما ماشینی متحرک ولی فاقد اختیارمی سازد؛ از ما « رباتی » انسان نما ولی فاقد اختیارساخته است. یک ربات یک کامپیوتر، یک ابزار بی اراده و کور است که هر فرمانی به آن بدهند بدون اندیشیدن به ماهیت و چند و چون آن، بی اختیارآن عمل را انجام می دهد .
گفتیم افرادی هستند که در اسارت ذهن شرطی خود هستند و از فضای منجمد و بسته و محدود ذهن خود فراتر نمی روند. آگاهی این افراد بسیار سطحی است. کینه و عداوت و دوستی و رفاقت اینگونه آدمیان آنگونه قابل تردید است که آنها را نه می توان دوست واقعی خواند و نه دشمن خویش اما خودباختگی آنها به فرامین ذهنی شان از آنها موجوداتی کینه توز و بسیار خطرناک می سازد. افرادی هم که ناآگاهانه از ذهن شرطی خود فراتر می روند ، چون نسبت به منبع تغذیه ی فکر خود آگاهی ندارند، اینان نیز چون افراد گروه اول موجوداتی قابل اطمینان نیستند . اینان نیز چون همان گروه که شاید غالب انسان ها را تشکیل می دهند ناآگاهانه در اسارت ذهن کور خود هستند ، کورکورانه خدایی را می پرستند که ذهن شرطی برای آنها خلق کرده است . کورکورانه دست به اعمال و افعال و حرکاتی در ظاهرانسانی و مردمی می زنند که اساس آن جز «خودمحوری» در وجود آنها نیست، عمل خیر و مردم پسند اینان برای خوشایند ذهن شرطی « خودمحوری» شان است ، براساس الگو وقالب های اجتماعی که درآن زندگی می کنند عمل صواب و پرهیز از گناه را انجام می دهند . اینان فراتر از ذهن خود را نمی بینند و ندایی جز ندای کور ذهن خود را نمی شنوند. انسان با آگاهی یافتن از ماهیت وجودی خویش و با کنار زدن غبارهای درونی و صیقل دادن آینه ی وجود خود ، می تواند به مقامی دست یابد که برتر از دیو و دد و ملک شود . به مقامی ملکوتی والهی نائل شود که جز خدا را نبیند . و واقعیت وجودی انسان نیز همین است که پس از قرنها گرفتار توهم و خیال و تنش و کلنجا ربودن ، هنوز پرده از این واقعیت برای انسان ها کنار زده نشده است.... باشد ، آیندگان به این استعداد و ظرفیت ذاتی وفطری و واقعی خویش دست یابند .....
هنوز هدف ما اصلاح خودمان نیست؛ بلکه دیدن و زیرذره بین غرض نهادن ضعف و عیب غیر از خودمان و کورکورانه نقد و تخریب دیگران است، نقد دیگران نیز اصلاح نیست، فرونشاندن تنش های کاذب درونی خویشتن خودمان است ...
ماعیب خرد دیگران را زیرمیکروسکوپ خودمحوری خویش می گذاریم تا عیب کلان خود را نبینیم ، این دیگران ، همسر و فرزندان مان نیزهستند، و این واقعیت تلخ زندگی ما انسان هاست .
✨✨🍥 اسارت ذهن و مراتب آگاهی 🍥✨✨
💥قسمت دوم:
گروه دوم دسته سوم افرادی هستند که قدرت مشاهده ی ذهن را درخویشتن به چنگ آورده و توانایی کنترل آن را داشته و به آگاهی فراذهنی درخویشتن دست یافته اند. ذهن در دست این افراد چون مومی ست که در ختیار آنهاست و اینان اختیار خود را از دست ذهن خارج کرده و خود اختیار دار خویشتن هستند؛ هر فعل و عمل شان برخاسته از ذهن شرطی « خودمحورانه » نیست؛ بلکه از نیروی سرشار دیگری از وجود شان نشات می گیرد که آن را عقل کل یاغایت وجودی انسان می گویند. اگرچه معدود افرادی به کشف این نیروی لایزال درونی در خویشتن دست یافته اند، اما این واقعیت وجودی و یا ماهیت واقعی و هویت اصیل یکایک انسان هاست .
ذهن ما انباره ی خاطره ها، اطلاعات و دانستگی های اکتسابی ماست و تا زمانی که ما در محاصره ی جوشش و بازتاب دانستگی های ذهنی خویش باشیم، خودباخته ی ترفند و شگردی ذهنی در خود هستیم که این حجم اطلاعات و دانستگی های ما هیچ ارتباطی با شخصیت واقعی وحقیقی ما، که ماورای تمام دانستگی ها و خاطره ها ست نداریم و این ذهن شرطی ست که مارا تحت کنترل و هدایت خود دارد. ما موجوداتی شرطی هستیم که آگاهی از ماهیت وجودی خود نداریم و تنها خودباخته ی نیرویی کور و کاذب و دروغین در خود هستیم. نیرو و انرژی دیگری ماورای این نیروی غیرواقعی و القایی و تحمیل شده ی به ما، در ما وجود دارد که کشف آن نیز با جدیت و تلاش و مراقبه برای ما امکان پذیراست. بیگانگی ما با خویشتن خودمان است که از ما ماشینی متحرک ولی فاقد اختیارمی سازد؛ از ما « رباتی » انسان نما ولی فاقد اختیارساخته است. یک ربات یک کامپیوتر، یک ابزار بی اراده و کور است که هر فرمانی به آن بدهند بدون اندیشیدن به ماهیت و چند و چون آن، بی اختیارآن عمل را انجام می دهد .
گفتیم افرادی هستند که در اسارت ذهن شرطی خود هستند و از فضای منجمد و بسته و محدود ذهن خود فراتر نمی روند. آگاهی این افراد بسیار سطحی است. کینه و عداوت و دوستی و رفاقت اینگونه آدمیان آنگونه قابل تردید است که آنها را نه می توان دوست واقعی خواند و نه دشمن خویش اما خودباختگی آنها به فرامین ذهنی شان از آنها موجوداتی کینه توز و بسیار خطرناک می سازد. افرادی هم که ناآگاهانه از ذهن شرطی خود فراتر می روند ، چون نسبت به منبع تغذیه ی فکر خود آگاهی ندارند، اینان نیز چون افراد گروه اول موجوداتی قابل اطمینان نیستند . اینان نیز چون همان گروه که شاید غالب انسان ها را تشکیل می دهند ناآگاهانه در اسارت ذهن کور خود هستند ، کورکورانه خدایی را می پرستند که ذهن شرطی برای آنها خلق کرده است . کورکورانه دست به اعمال و افعال و حرکاتی در ظاهرانسانی و مردمی می زنند که اساس آن جز «خودمحوری» در وجود آنها نیست، عمل خیر و مردم پسند اینان برای خوشایند ذهن شرطی « خودمحوری» شان است ، براساس الگو وقالب های اجتماعی که درآن زندگی می کنند عمل صواب و پرهیز از گناه را انجام می دهند . اینان فراتر از ذهن خود را نمی بینند و ندایی جز ندای کور ذهن خود را نمی شنوند. انسان با آگاهی یافتن از ماهیت وجودی خویش و با کنار زدن غبارهای درونی و صیقل دادن آینه ی وجود خود ، می تواند به مقامی دست یابد که برتر از دیو و دد و ملک شود . به مقامی ملکوتی والهی نائل شود که جز خدا را نبیند . و واقعیت وجودی انسان نیز همین است که پس از قرنها گرفتار توهم و خیال و تنش و کلنجا ربودن ، هنوز پرده از این واقعیت برای انسان ها کنار زده نشده است.... باشد ، آیندگان به این استعداد و ظرفیت ذاتی وفطری و واقعی خویش دست یابند .....
هنوز هدف ما اصلاح خودمان نیست؛ بلکه دیدن و زیرذره بین غرض نهادن ضعف و عیب غیر از خودمان و کورکورانه نقد و تخریب دیگران است، نقد دیگران نیز اصلاح نیست، فرونشاندن تنش های کاذب درونی خویشتن خودمان است ...
ماعیب خرد دیگران را زیرمیکروسکوپ خودمحوری خویش می گذاریم تا عیب کلان خود را نبینیم ، این دیگران ، همسر و فرزندان مان نیزهستند، و این واقعیت تلخ زندگی ما انسان هاست .
تشخیص و درک واقعیت برای هرکسی امکان پذیر است اما آدمی باید ابتدا خود را از تمام غبارهای درونی که مانع و سد دیدار وی گردیده اند نجات دهد . هیاهو وتبلیغات بیرونی نیز در هر کشوری عوامل و باعث های قوی فریب و انحراف انسان هایی هستند که تشنه و جویای حقیقت اند . ذهن شرطی دلش به حال کسی نمی سوزد بلکه تنها و تنها به فکر بقای خود است و تمام شیطنت های ذهن منبعث ازغبار و خاشاک هایی درونی در هرکسی است . انسان ناخودآگاهانه گرفتار دسیسه پردازی های ذهن شرطی خود شده است اما جرات پرده برداشتن از روی اعمال ذهن خود را ندارد . لایه های تیره و کدرو قوی درونی ست که ماهیت ذهن ما را تشکیل می دهند در صورتی می توانیم ازهجوم ویرانگرعوامل و جار و جنجال های بیرونی خود را مصون داریم که از اسارت و بردگی خاشاک و غبارهای درونی خود را خلاص کرده باشیم . سرنوشت هرکسی به دست خود اوست که باید رقم بخورد و هیچکس نمی تواند برای دیگری و دیگران سرنوشت ساز باشد « چون اکثریت در شکل دادن سرنوشت خود نیز درمانده ایم » . آیا می خواهیم همچنان گرفتار موهومات خودساخته بوده و عمر را با خشونت و بیرحمی برباد دهیم ، یا نه می خواهیم واقعیت را درک کرده وحداقل سالم ترزندگی کنیم ؟ ذهن ، کلاف سردرگمی ست که خاص و عام را درگردباد خود پیچیده و عمر آدمی را با بازی دادن کورکورانه ی او به بی رحمی می گیرد ، حال آیا کسی هست که بخواهد مصمم و جدی و با همت تمام خود را از این « دام شیطان» رهایی ببخشد ؟پس باید درتمام دانسته های القایی خود تردید کرد وصندوق ذهن را از بسیاری از محتویات آن بطور بی رحمانه خالی نمود .
عشق را نمی توان به دیگران آموخت ،
تنها می توان گفت ، با محو غبارهای درونی است که واقعیت عشق درما تجلی می یابد .
این مقام ملکوتی وآسمانی یکایک انسان ها ست و برای کشف آن نیاز به رفتن به آسما ن نیست بلکه باید آن را در خویشتن خود یافت .
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#اسارت_ذهن #مراتب_آگاهی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
عشق را نمی توان به دیگران آموخت ،
تنها می توان گفت ، با محو غبارهای درونی است که واقعیت عشق درما تجلی می یابد .
این مقام ملکوتی وآسمانی یکایک انسان ها ست و برای کشف آن نیاز به رفتن به آسما ن نیست بلکه باید آن را در خویشتن خود یافت .
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#اسارت_ذهن #مراتب_آگاهی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨💖 نور عشق 💖✨✨
نور فقط از راه عشق مي تواند وجود داشته باشد. بدون عشق فقط تاريكي ممكن است. در دنياي درون، عشق و نور مترادف يكديگرند. دو چيز متفاوت از هم نيستند. از اين رو هركس كه مي خواهد از نور سرشار و نوراني شود، بايد بي قيد و شرط عشق بورزد. بدون هيچ تقاضايي عشق بورز. خواهش و تقاضا عشق را كريه مي سازد. عشق را نابود مي سازد. اگر براي عشقت شرط و شروط قائل شوي، آن ديگر عشق نيست، شهوت است. يك بازي سياسي است. قدرت نمايي است. بگذار عشقت ناب بماند. بگذار عشقت بي قيد و شرط بماند تا آرام آرام اين مساله كه به چه كسي و به چه چيزي عشق بورزي ديگر مطرح نباشد. فقط اين مساله مطرح باشد كه چگونه عاشق باشي و موضوع و مخاطب عشق، چيزي بي اساس و بي ربط است. درست همانگونه كه بدن به تنفس نياز دارد، روح نيز به عشق نيازمند است. عشق غذاي روح است. هر قدر بيشتر عشق بورزي، روح بيشتري خواهي داشت. آنگاه كه عشق تو نامحدود باشد، روحت نيز نامحدود خواهد بود. آنگاه كه عشق تو هيچ حد و مرزي نشناسد، وجودت نيز هيچ حد و مرزي نخواهد شناخت، اين همان معناي راستين واقعيت يافتن خداست. خدا واقعيت يافتن عشق است و نه هيچ چيز ديگر.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#عشق #تعالیم_معنوی #نور_و_تاریکی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨💖 نور عشق 💖✨✨
نور فقط از راه عشق مي تواند وجود داشته باشد. بدون عشق فقط تاريكي ممكن است. در دنياي درون، عشق و نور مترادف يكديگرند. دو چيز متفاوت از هم نيستند. از اين رو هركس كه مي خواهد از نور سرشار و نوراني شود، بايد بي قيد و شرط عشق بورزد. بدون هيچ تقاضايي عشق بورز. خواهش و تقاضا عشق را كريه مي سازد. عشق را نابود مي سازد. اگر براي عشقت شرط و شروط قائل شوي، آن ديگر عشق نيست، شهوت است. يك بازي سياسي است. قدرت نمايي است. بگذار عشقت ناب بماند. بگذار عشقت بي قيد و شرط بماند تا آرام آرام اين مساله كه به چه كسي و به چه چيزي عشق بورزي ديگر مطرح نباشد. فقط اين مساله مطرح باشد كه چگونه عاشق باشي و موضوع و مخاطب عشق، چيزي بي اساس و بي ربط است. درست همانگونه كه بدن به تنفس نياز دارد، روح نيز به عشق نيازمند است. عشق غذاي روح است. هر قدر بيشتر عشق بورزي، روح بيشتري خواهي داشت. آنگاه كه عشق تو نامحدود باشد، روحت نيز نامحدود خواهد بود. آنگاه كه عشق تو هيچ حد و مرزي نشناسد، وجودت نيز هيچ حد و مرزي نخواهد شناخت، اين همان معناي راستين واقعيت يافتن خداست. خدا واقعيت يافتن عشق است و نه هيچ چيز ديگر.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#عشق #تعالیم_معنوی #نور_و_تاریکی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨☯️ قضاوت در مورد دیگران ☯️✨✨
حضرت علی (ع) می فرماید :
اگر شخصی را شب در حال گناه ديده اي، صبح فردا به چشم آن گناه در باره اش قضاوت نکن!
شاید سحر توبه کرده باشد و تو از آن بیخبر باشی!
و حضرت محمد می فرماید : هرکس که آبروی گناهکاری را به دلیل گناهی ببرد، آن گناه به نام او ثبت خواهد شد.
حضرت عیسی (ع) می فرماید : قضاوت نکن، زيرا به هر پیمانه ای که برای دیگران بپيمايي برای تو پیموده خواهد شد.
از نظر روانشناسی نیز اگر انسان، دست از قضاوت در مورد دیگران بردارد، بسیاری از مشکلاتش حل خواهد شد و انسان رها می شود.
قضاوت در مورد دیگران باری اضافی است که ما هر روزه بر دوش می کشیم!
قرآن کریم می فرماید : " به بندگانم که به سمت من برگشته اند بگو من همه گناهان آنها را خواهم بخشید"
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#مولی_علی_ع #توبه #قضاوت #عیسی_ع #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☯️ قضاوت در مورد دیگران ☯️✨✨
حضرت علی (ع) می فرماید :
اگر شخصی را شب در حال گناه ديده اي، صبح فردا به چشم آن گناه در باره اش قضاوت نکن!
شاید سحر توبه کرده باشد و تو از آن بیخبر باشی!
و حضرت محمد می فرماید : هرکس که آبروی گناهکاری را به دلیل گناهی ببرد، آن گناه به نام او ثبت خواهد شد.
حضرت عیسی (ع) می فرماید : قضاوت نکن، زيرا به هر پیمانه ای که برای دیگران بپيمايي برای تو پیموده خواهد شد.
از نظر روانشناسی نیز اگر انسان، دست از قضاوت در مورد دیگران بردارد، بسیاری از مشکلاتش حل خواهد شد و انسان رها می شود.
قضاوت در مورد دیگران باری اضافی است که ما هر روزه بر دوش می کشیم!
قرآن کریم می فرماید : " به بندگانم که به سمت من برگشته اند بگو من همه گناهان آنها را خواهم بخشید"
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#مولی_علی_ع #توبه #قضاوت #عیسی_ع #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨وقتي چشمان تو بسته باشد، همه چيز تار و تاريك است؛
وقتي چشمان تو باز باشد، زندگي رنگين و نوراني است؛
خدا همان نگريستن به هستي با چشمان باز است؛
كساني كه خدا را انكار مي كنند، به كور بودن خود اعتراف مي كنند؛
آنان نه فقط كور هستند، بلكه كله شق نيز هستند؛
اصرار مي ورزند كه كور نيستند، بلكه خدا وجود ندارد!
اگر تو چشمانت را بسته نگاه داري، ممكن است با وجود اينكه خورشيد در آسمان باشد و تو را نور باران كند، ولی تو در تاريكي به سر بري؛
پرده اي كوچك روي چشمانت كافيست تا تو را از ديدن حقيقت ناتوان كند؛
زندگي بزرگترين آموزگار است؛ همه را آماده مي كند تا جهش نهايي را از تاريكي به نور انجام دهند...
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#تعالیم_معنوی #تاریکی #نور_چشم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨وقتي چشمان تو بسته باشد، همه چيز تار و تاريك است؛
وقتي چشمان تو باز باشد، زندگي رنگين و نوراني است؛
خدا همان نگريستن به هستي با چشمان باز است؛
كساني كه خدا را انكار مي كنند، به كور بودن خود اعتراف مي كنند؛
آنان نه فقط كور هستند، بلكه كله شق نيز هستند؛
اصرار مي ورزند كه كور نيستند، بلكه خدا وجود ندارد!
اگر تو چشمانت را بسته نگاه داري، ممكن است با وجود اينكه خورشيد در آسمان باشد و تو را نور باران كند، ولی تو در تاريكي به سر بري؛
پرده اي كوچك روي چشمانت كافيست تا تو را از ديدن حقيقت ناتوان كند؛
زندگي بزرگترين آموزگار است؛ همه را آماده مي كند تا جهش نهايي را از تاريكي به نور انجام دهند...
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#تعالیم_معنوی #تاریکی #نور_چشم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
🎆 ابتكار عمل با خدا است؛
اول او شما را انتخاب مي كند، بعد شما نسبت به او احساس تشنگي مي كنيد؛
گفته نشده كه انسان مي تواند خدا را انتخاب كند؛
تنها خداست كه انسان را انتخاب مي كند و اين يك سعادت است؛
حتي احساس تشنگي نسبت به خدا هم يك سعادت بزرگ است؛
شما بايد از اينكه انتخاب شده ايد و خدا قبلاً شما را صدا زده است احساس شادي و سرور كنيد...
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#انتخاب_خدا #رهجو #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 ابتكار عمل با خدا است؛
اول او شما را انتخاب مي كند، بعد شما نسبت به او احساس تشنگي مي كنيد؛
گفته نشده كه انسان مي تواند خدا را انتخاب كند؛
تنها خداست كه انسان را انتخاب مي كند و اين يك سعادت است؛
حتي احساس تشنگي نسبت به خدا هم يك سعادت بزرگ است؛
شما بايد از اينكه انتخاب شده ايد و خدا قبلاً شما را صدا زده است احساس شادي و سرور كنيد...
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#انتخاب_خدا #رهجو #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
⚛️ انسان وزن بدن خود را احساس نمی کند، اما وقتی اجسام خارجی را به حرکت در می آورد، وزن آنها را احساس می کند.
همین طور متوجه کمبودها و عیوب خود نمی شود، بلکه کمبود و عیب دیگران را می بیند.
اما حسن این امر عبارت از این است که دیگران برای هر کس چون آینه ای هستند که در آن همه نوع عیب، کمبود، بی ادبی و خصوصیت نفرت آور خود را به آشکار می بیند...
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#سخنان_پند_آمیز #روانشناسی #آینه_دیگری #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
⚛️ انسان وزن بدن خود را احساس نمی کند، اما وقتی اجسام خارجی را به حرکت در می آورد، وزن آنها را احساس می کند.
همین طور متوجه کمبودها و عیوب خود نمی شود، بلکه کمبود و عیب دیگران را می بیند.
اما حسن این امر عبارت از این است که دیگران برای هر کس چون آینه ای هستند که در آن همه نوع عیب، کمبود، بی ادبی و خصوصیت نفرت آور خود را به آشکار می بیند...
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#سخنان_پند_آمیز #روانشناسی #آینه_دیگری #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🛐 اعجاز مراقبه 🛐✨✨
انسان بدون مراقبه هيچ چيز از شكوه هستي نمي داند. از فرصت بي نظيري كه در اختيار دارد هيچ چيز نمي داند. او در خوابي عميق و در بي خبري از نغمه ها و ترانه ها به سر مي برد. گلها شكوفه كرده اند اما او در خواب است. در خود بهشت عدن به خواب رفته است! انسان بايد بيدار شود تا بتواند گلها، ستارگان، پرندگان، درختان و شكوه فراوان هستي را ببيند. باور كردني نيست! به ما زيباترين و كامل ترين هستي ممكن ارزاني شده است. هستي كاملتر از اين نمي تواند باشد ولي ما بايد آنرا كشف كنيم. اين يك ماجراجويي است و بسيار خوب است كه زندگي پر ماجراست، وگرنه مرده و بي روح مي بود. ماجراهاي زندگي است كه آنرا زنده و پويا مي سازد. و مراقبه بزرگترين ماجراجويي زندگي است. مراقبه تو را بيدار مي كند. خواب را از سرت مي پراند و خواب نمايي تو را از بين مي برد. مراقبه بيدار ساختن كامل روح است...
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#اعجاز_مراقبه #مدیتیشن #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🛐 اعجاز مراقبه 🛐✨✨
انسان بدون مراقبه هيچ چيز از شكوه هستي نمي داند. از فرصت بي نظيري كه در اختيار دارد هيچ چيز نمي داند. او در خوابي عميق و در بي خبري از نغمه ها و ترانه ها به سر مي برد. گلها شكوفه كرده اند اما او در خواب است. در خود بهشت عدن به خواب رفته است! انسان بايد بيدار شود تا بتواند گلها، ستارگان، پرندگان، درختان و شكوه فراوان هستي را ببيند. باور كردني نيست! به ما زيباترين و كامل ترين هستي ممكن ارزاني شده است. هستي كاملتر از اين نمي تواند باشد ولي ما بايد آنرا كشف كنيم. اين يك ماجراجويي است و بسيار خوب است كه زندگي پر ماجراست، وگرنه مرده و بي روح مي بود. ماجراهاي زندگي است كه آنرا زنده و پويا مي سازد. و مراقبه بزرگترين ماجراجويي زندگي است. مراقبه تو را بيدار مي كند. خواب را از سرت مي پراند و خواب نمايي تو را از بين مي برد. مراقبه بيدار ساختن كامل روح است...
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#اعجاز_مراقبه #مدیتیشن #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot