ॐ مزه ملکوت ॐ
736 subscribers
8.15K photos
148 videos
12 files
98 links
"روانشناسی، فراروانشناسی، یوگا، مراقبه، مدیتیشن، انرژی مثبت، موفقیت، مباحث علمی، فلسفی و عرفانی ... "

ॐ Pathways to God ॐ
Download Telegram
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
ویپاسانا (هنر زندگی)
قسمت چهارم
در گذشته با چشم باز، به عوامل بیرونی نگاه می کردیم و از حقیقت درونی غافل بودیم. همیشه علل خشنودی خویش را در بیرون جستجو می کردیم و از واقعیت های درونی بی خبر بودیم و هرگز نمی دانستیم که علت درد و رنج در درون خود ما است. درد و رنج بر اثر واکنش های کور کورانه، نسبت به حس های خوش و ناخوش ایجاد می شود.
🔹اکنون به کمک آموزش می توانیم روی دیگر سکه را مشاهده کنیم. می توانیم در عین حال از تنفس خود و نیز از آنچه که در درونمان می گذرد آگاه شویم. یاد می گیریم که بدون از دست دادن تعادل ذهن، تنفس یا حس های جسمانی دیگر را شاهد باشیم. در این هنگام، دیگر واکنش نشان نمی دهیم و به درد و رنج خود نمی افزاییم. در عوض به آلودگی های ذهن فرصت می دهیم تا آشکار شده و سپس از میان بروند.
🔸هر قدر شخص این تکنیک را بیشتر تمرین کند، با سرعت بیشتری از منفی گرایی های ذهن آزاد می شود. بتدریج ذهن از ناپاکی ها رها شده، به خلوص و پاکی می رسد. یک ذهن پاک، همواره لبریز از عشق پاک، شفقت، مهر و محبت، عشق بدون خودخواهی، نسبت به دیگران است. یک ذهن پاک، نسبت به شکست ها و رنج های دیگران همدردی دارد و از موفقیت ها و شادمانی های آنها خرسند می شود و در مقابل هر نوع موقعیتی، تعادل وتوازن خویش را حفظ می کند. زمانی که کسی به این مرحله برسد، الگوهای کلی زندگیش تغییر می کنند. دیگر ممکن نیست که با گفتار یا کردارش باعث برهم زدن آرامش و شادی دیگران شود . درعوض با ذهنی متعادل، نه تنها خود به آرامش درونی می رسد، بلکه به آرامش دیگران نیز کمک می کند و فضای پیرامون او از صلح و هماهنگی لبریز می گردد و این چنین دیگران را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. با فراگیری حفظ تعادل در مقابل تجربه های درونی، انسان می آموزد تا عدم وابستگی را در مقابله با شرایط بیرونی نیز در خود پرورش دهد. اما این عدم وابستگی به معنای فرار یا بی تفاوتی نسبت به مسایل دنیوی به حساب نمی آید. یک مراقبه گر ویپاسانا، نسبت به رنج های دیگران حساس تر شده و نهایت سعی خود را برای تسکین آلام آنان به کار می برد. در این راه وی نه با ذهنی آشفته، که با ذهنی لبریز از مهر و شفقت و توازن عمل می کند. او عدم دلبستگی معنوی را می آموزد. می آموزد که چگونه با تعهد کامل عمل کند. چگونه یکپارچه در خدمت دیگران باشد و در عین حال تعادل خویش را نیز حفظ نماید. به این ترتیب انسان همچنان که برای صلح و شادمانی دیگران می کوشد، خود نیز در صلح و شادمانی زندگی می کند.
بر اثر نادانی، انسان غالبا عکس العمل هایی بروز می دهد، که برای خود و دیگران مضر است، اما با پرورش بینش و بصیرت، بصورت مشاهده واقعیت، به همان شکل موجود، انسان از عادت واکنش نشان دادن، رها می شود. هنگامی که واکنش های کور کورانه متوقف گردند، آنگاه شخص توانایی انجام عمل صحیح را بدست می آورد. عملی که از ذهنی متعادل و آسوده ناشی می گردد. از ذهنی که حقیقت را می بیند و درک میکند، و چنین عملی بدون تردید، مثبت و خلاق و مفید خواهد بود.
🔹بنابراین لزوم خودشناسی که پند همه مردمان خردمند است، آشکار می شود. انسان نباید خویشتن را با بهره گیری از منطق عقلانی و یا براساس ایده ها و نظریه ها شناسایی کند. انسان باید حقیقت را در سطح عملی و تجربی آن بدست آورد. باید واقعیتی را که در این پدیده جسمی – ذهنی وجود دارد، مستقیماً تجربه نماید. این تنها روشی است که ما را یاری می دهد تا از ناپاکی ها و درد و رنجمان بیرون آمده و به رهایی برسیم . این تجربه مستقیم از واقعیت درون خویش و این تکنیک خود نگری، همان مدیتیشن ویپاسانا می باشد. در زبان هندی رایج در زمان بودا “پاسانا” به معنای نگاه کردن و دیدن با چشمان باز بود، اما ویپاسانا به معنای مشاهده هر چیز به شکل واقعی آن است و نه بصورتی که به نظر می آید. باید در حقیقت ظاهری رخنه کرد تا به حقیقت نهایی ساختار جسم و ذهن رسید. زمانی که انسان چنین حقیقتی را تجربه می کند، می آموزد که واکنش های کورکورانه را متوقف سازد و از ایجاد آلودگی های ذهنی جلوگیری نماید . در این صورت آلودگی های قدیمی به طور طبیعی و به مرور پاک می شوند و از میان می روند. آنگاه انسان از درد و رنج رها شده، به شادمانی می رسد . در هر دوره آموزش ویپاسانا سه مرحله تعلیم داده می شود. اول آنکه شخص باید از هر گونه کردار و گفتاری که سبب بر هم زدن صلح و آرامش دیگران باشد خودداری نماید. هیچکس نمی تواند در حالی که با کردار و گفتارش به افزایش آلودگی های ذهنی می پردازد، برای رهاشدن از ناپاکی ها تلاش کند. بنابراین اجرای اصول اخلاقی، اولین قدم لازم برای این تمرین است . انسان، متعهد می شود که از کشتن، دزدی، رفتار نادرست جنسی، دروغگویی و حرفهای ناهنجار، مصرف مسکرات و مواد مخدر پرهیز کند . با خودداری از انجام چنین اعمالی، شخص به ذهن مجال آسودگی می دهد تا به کار یادگیری بپردازد.
🔸مرحله بعدی، تسلط یافتن بر ذهن نا آرام و وحشی است، که با تمرین تمرکز بر روی تنفس انجام می گیرد.
در این مرحله، انسان سعی می کند که تا حد امکان مدتی طولانی، توجه خود را بر تنفس متمرکز سازد. این کار تمرین تنفسی یا تنظیم نفس نیست. بلکه شخص، تنفس طبیعی را به همان شکل که هست مشاهده می کند. آنچنان که وارد می شود و آنچنان که خارج می شود. به این ترتیب، ذهن آرامتر شده و از تسلط عوامل منفی وخشن بیرون می آید. همزمان با این عمل، ذهن متمرکز شده هوشیار و موشکاف می شود و برای تلاش در راه کسب بصیرت، آماده می گردد.
🔹این مراحل دوگانه ، یعنی برخورداری از اصول اخلاقی و تسلط بر ذهن، ضرورت کامل دارند و مفیدند. اما بدون بهره گیری از مرحله سوم منجر به سرکوبی نفس می شوند. در مرحله سوم به کمک پرورش بصیرت و شناخت طبیعت خویش، آلودگی های ذهنی را می زدائیم، که این همان ویپاسانا است. ویپاسانا تجربه حقایق درونی، به کمک مشاهده منظم و بی غرضانه پدیده های دائم التغییر جسم و ذهن است که به صورت حس های درونی ظاهر می شوند. پاک کردن آلودگی های ذهن، از طریق مشاهده خویشتن، نقطه اوج تعلیمات بودا است .
🔸این تجربه برای همگان عملی است. همه انسان ها با مشکل درد و رنج روبرو هستند . این بیماری جهان شمول است و درمانی جهان شمول طلب می کند. به درمانهای فرقه ای نیازی ندا رد. وقتی کسی به خاطر خشم در درد و رنج وعذاب است . خشم او، بودائی، هندی یا مسیحی نیست . خشم – خشم است. زمانیکه کسی در نتیجه عصبانیت دچار آشفتگی می شود، این آشفتگی مسیحی یا بودایی یا هندو یا اسلامی نیست. این بیماری جهان شمول است و درمان آن نیز باید جهان شمول باشد.
ویپاسانا چنین درمانی است. کسی نمی تواند با چنین شیوه ای از زندگی، که به صلح و تعادل دیگران احترام می گذارد، مخالفت کند. کسی نمی تواند با عمل کنترل ذهن مخالف باشد. هیچکس با تقویت بینش و بصیرت نسبت به حقیقت درون، که سبب رهایی ذهن از عوامل منفی می شود مخالف نیست. ویپاسانا راه و روشی جهانی است.
مشاهده واقعیت، به شکلی که هست، از طریق مشاهده حقیقت درونی است، به معنای شناخت خویشتن در سطح تجربی و حقیقتی است. همچنان که شخص به تمرین ادامه می دهد، از درد ورنجی که بر اثر آلودگی های ذهنی ایجاد شده رها می گردد. از حقیقت فاحش و ظاهری و خارجی، به حقیقت نهایی جسم و ذهن نفوذ می کند. آنگاه از این مرحله نیز عبور کرده، حقیقتی را که ماورای حوزه جسم و ذهن و حیطه محدود نسبیت است، تجربه می نماید. به حقیقت رهایی مطلق از همه آلودگی ها، ناپاکی ها و رنج ها می رسد. براین حقیقت نهایی نمی توان نامی نهاد. این هدف نهایی همه انسانها است.
باشد که همگی شما به حقیقت نهایی دست یابید.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#ویپاسانا #مراقبه #مدیتیشن #آرامش
@mazeye_malakoot
Namaste
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
قدمت روح و سرنوشت روح آدمی پس از مرگ
در جایی که صحبت از خلقت می شود عده ای بر این باورند که بشری که امروزه در جهان مادی مشغول حیات است، بعد از انسان های ما قبل خلق شده و پا به این جهان هستی نهاده و یا فرزندی که امروز متولد شده دیرتر از پدرش خلق گردیده، در صورتی که اینطور نیست و ملاک خلقت بشر حضور در این جهان مادی نیست و این سلسله مراتب فقط در مورد خلقت جسم مادی و حضور با آن قالب در جهان مادی صدق می کند، نه در مورد روح ! زیرا روح ممکن است هزاران سال قبل خلق شده و امروز پا به جهان مادی بگذارد. همانطور که قبلا اشاره کردم این حیات مادی اولین حیات نبوده و ارواح در ادامه و تکمیل حیات خود وارد این جهان مادی می گردند و قبل از این حیات نیز حیات روحی داشته و دارند و پس از این حیات مادی ( مرگ ) مجددا به جهان روحی رفته و به حیات خود ادامه می دهد و در راستای حیات روحی خود وارد طبقات و جهان های مختلف روحی می گردد. روح در جهان روحی مشغول حیات می باشد که به دلایلی هنگام ورود به جهان مادی موقتا گذشتۀ خود را فراموش می کند زیرا در غیر این صورت زندگی در قالب جسم مادی که با طبیعت روح سازگار نیست بسیار برای روح مشکل خواهد بود و به همین جهت است که گاهی انسان با اشخاص و یا مسائلی برخورد می کند که احساس می کند برایش آشنا می باشد ولی به دلیل فراموشی نمی تواند تطبیق کند که ممکن است به حیات روحی خود مربوط باشد، که تمام آن حیات و خاطراتش را پس از مرگ و ورود به جهان روحی مجدداً به یاد می آورد. در حقیقت ارواح پس از تکمیل حیات روحی خود وارد جهان مادی می شوند و ممکن است یک روح این مراحل را زودتر طی کرده و یک روح دیرتر.
البته تا حدودی مانند همین جهان می توان مثال زد. جهت درک مطلب باید گفت مانند این جهان که یکی در سن کودکی وارد جهان روحی می شود و دیگری در سن یکصد و بیست سالگی. پس نمی توان گفت که حتما نوبتی است همانطور که پس از مرگ و ورود به جهان روحی پس از طی مراحل لازم ارواح به جهان روحی بالاتر می روند و این رشد روحی به استعداد ارواح بستگی دارد و در همه یکسان نیست و این زودتر یا دیرتر مربوط به این جهان مادی است که در آن بحث زمان وجود دارد. در جهان روحی بُعد زمان و مکان مانند این جهان وجود ندارد .
روح در جهان روحی برای جابجایی نیاز به طی کردن مسافت ندارد و از قدرت تجزیه و ترکیب برخوردار است هم در خود و هم در اجسام سماوی همچنین برای ایجاد وضعیت و شرایط پیرامون خود از نیروی عقل که مسلط بر ماده سماوی است استفاده می کند و در مورد عشق و عواطف از بهترین و بالاترین آن در جهان روحی بهره مند می باشد و در جهان روحی که جهان حقیقت و باطن است به حیات پاکی مشغول است که مشابه آن در این جهان مادی یافت نمی شود و از همه مهمتر این است که به خالق هستی بخش نزدیکتر است و وجود آن را بیشتر احساس می کند و نمی توان از آن دل کند در جهان روحی ملیت و نژاد معنایی ندارد و همه به معنای واقعی یکسانند و با یک روش با یکدیگر سخن گفته و برخورد می کنند حال با این وصف از روح می خواهند که وارد جسم شود آن هم جسمی که حرکت روحی را از روح می گیرد و سپس با آن وارد جهان مادی شود که بسیار کوچکتر از جهان روحی است و برای روح مانند زندان انفرادی است و جای هیچگونه حرکتی ندارد و برای جابجا شدن می بایست زمان و انرژی زیادی مصرف کند تا مسافت کمی را بپیماید اگر روح گذشتۀ خود و توانایی هایی را که داشته فراموش نکند به هیچ وجه نمی تواند این زندگی مادی را تحمل کند و همین فراموشی است که باعث می شود روح بتواند در این قالب مادی این جهان مادی را تحمل کرده و ادامه دهد. به همین جهت بوده که روح در ابتدا به وسیلۀ ریسمان نقره ای به جسم متصل گردیده که اگر اینچنین نمی بود و روح آزاد بود لحظه ای در این جسم تحمل نکرده و بلافاصله آن را ترک می کرد و به این دلیل است که ریسمان نقره ای فقط در لحظۀ مرگ جدا می شود و روح آزاد گشته و جسم را برای همیشه ترک می کند و پس از ترک جسم و ورود به جهان روحی همۀ خاطرات و گذشتۀ روحی خود را مجدداً به یاد می آورد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#روح #مرگ #تکامل #سرنوشت #ریسمان #نقره ای
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
قدمت روح و سرنوشت آن پس از مرگ آدمی
قسمت دوم
چهره ی مرگ از گذشته های بسیار دور در نزد مردم ترسناک و غم انگیز ترسیم شده و از اینرو آداب و رسومی منطبق با همین تصورات در جامعه ی آن زمان معمول گردید که تا به امروز سینه به سینه و دست به دست ادامه دارد. از آنجایی که در گذشته به دلیل عدم درک صحیح مقوله ی مرگ و جهان روحی و عدم آگاهی و آمادگی اذهان عمومی برای واقعیات روحی در مواقعی آن را پایان حیات بشر و قطع ارتباط با جهان مادی می دانستند و برای آن انواع مختلف ساخته بودند و پیرامون آن دردها و شکنجه های منتسب به قبر را بین مردم رایج کردند که تمام این ها چیزی نیست مگر عدم شناخت و درک واقعیت همانطور که قبلا اشاره کردم لحظه جدایی روح از بدن برای همه یکسان است و به یک شکل انجام می گیرد اما لحظات قبل از جدایی روح و بعد از آن در مورد همه یکسان نبوده و بسته به رفتار و کردار در جهان مادی متفاوت می باشد و اما در خصوص احساس لحظه ی جدا شدن روح از بدن و پس از جدایی باید بگویم انسان به هیچ وجه متوجه بریدن ریسمان میان روح و جسم نمی شود ولی پس از بریدن واسط میان روح و جسم ناگهان احساس نشاط وصف ناپذیری به انسان دست می دهد که تا کنون مشابه آن را در جهان مادی تجربه نکرده است و بسیار خود را سبک می یابد درست مثل اینکه یک بار بسیار سنگین را از دوش انسان برداشته باشند و باید بگویم برخلاف آنچه تصور می شود مرگ ( جدا شدن روح از بدن ) هیچ درد و رنجی به همراه ندارد و اگر انسان می توانست یک بار مرگ را در حیات مادی خود تجربه کند می دانست که هیچ چیزی در این حیات مادی به اندازه ی مرگ لذتبخش و شیرین نمی باشد و هیچ انسانی پس از مرگ و درک جهان روحی میل به حضور در جهان مادی را ندارد زیرا وقتی وارد جهان روحی می شود و آن احساس زیبا را پیدا می کند با تجربه ی محیطی زیبا که با اینکه خورشید و نور در آن وجود ندارد و هوایی گرگ و میش است که تا آن لحظه تجربه نکرده است ولی شفافیت محیط و دید بمراتب بهتر از این جهان مادی است و هر آنچه که در اندیشه ی او می آید بلافاصله در مقابلش ایجاد می گردد، محال است کسی حاضر به بازگشت به این جهان مادی باشد و در جهان روحی هیچ جایی برای چهره ی ترسناک و غم انگیز مرگ وجود ندارد .
🔅وقتی صحبت از عقل می شود بلافاصله میزان شعور و طرز تفکر و نوع تعقل مجسم می گردد. در صورتی که هیچ یک از اینها مورد نظر نیست و هیچکدام از اینها عقل نیست البته متعلق به عقل هست ولی فقط زیر مجموعۀ عقل است .
در حقیقت آن بخشی که می توان با کمک آن در افکار رخنه کرد و یا بوسیلۀ آن روحی را از جسم خارج کرد و یا اینکه از حوادث آینده مطلع شد و آینده را با آن دید و یا از حال کسی مطلع شد و یا بوسیلۀ آن در حالات کسی دخالت کرد و او را خواب کرد و بیش از این حتی آن بخشی که می توان توسط آن بر اجسام قالب شد و آنها را تجزیه و یا ترکیب کرد کدام قسمت از عقل است که این توانایی ها را دارد .
در شناخت عقل باید بگویم که منظور حالات روحی اولیه خلقت عقل است نه آن بخشی که امروزه از آن استفاده می شود چرا که آن قدرت تفکر است و از زیر مجموعه های عقل است از تفکیکات عقل که بگذریم به جایی می رسیم که تمام این مشتقات را در خود جای داده و آنها را در کنترل دارد از تخیل گرفته تا قدرت تشخیص و ضبط و بست امور از خیر و شر و ثبت و نگهداری آنها که آن عقل مورد نظر است .
🌿پس از مرگ و رها کردن جسم این عقل است که به عالم روحی می رود البته در آنجا نیز نیاز به قالب هایی دارد که در مورد آن صحبت شده است. جسم ثانویه یکی از همان قالب ها است اما در کل عقل است که تا ابدیت جاودانه خواهد ماند و تمام داشته ها و آموخته ها را با خود همراه ساخته و حفظ می کند و این عقل است که در ابتدای خلقت خلق شد و وقتی صحبت از اشرف مخلوقات می شود و اینکه موجودی همپای او نیست منظور عقل است .
عقل در بر گیرندۀ تمام عناصر ساختاری شخصیت انسان است و بخشهایی در عقل وجود دارد که توسط بخشهای دیگر قابل ارتقاء است و قسمت هایی هم هستند که با ارتقاء آن بخش قابل رشد هستند مانند بخش های شخصیتی و تشخیص و همچنین بخش عواطف اما آنچه که هست آن عقل است که تمام این بخشها را در خود دارد و آن چیزی است که در خلقت اول به دست خالق یکتا خلق شد که می تواند به عمق ناشناخته ها رفته و شگفتیها ایجاد کند.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#روح #مرگ #عقل #شعور #آگاهی #ریسمان #نقره ای
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
❄️تراما چیست؟❄️
🔹خاطره های تلخ و ضربه ها و آسیب های روانی را اصطلاحا « تراما » می نامند. بعضی از این تراماها، مثلا حوادث دردناک طبیعی، تصادفهای وحشتناک یا مرگ عزیزان ممکن است آثار بسیار بدی بر زندگی افراد بگذارند. ریشه بسیاری از ناراحتی روانی همین خاطره های ناخوشایند هستند. این خاطره ها ممکن است موجب ترس (فوبیا)، افسردگی، وسواس و امثال آن شوند. یک تصادف رانندگی شدید ممکن است شخص را دچار هراس از اتومبیل سواری یا رانندگی کند. سقوط از بلندی در ایام کودکی ممکن است ترس از ارتفاع را به همراه داشته باشد. کسانی که از پرواز با هواپیما می ترسند، غالباً در یک سفر هوایی به خطر افتاده اند. خانمی که از جنس مخالف هراس داشت، می گفت: «در سن یازده سالگی و در زمانی که داشتم به مدرسه می رفتم، در یک کوچه خلوت پسری به من حمله ور شد. من هراسان برگشتم و خودم را به داخل منزل انداختم. پس از آن واقعه از مردها ترسیدم و تاکنون که ۳۴ سال دارم هنوز ازدواج نکرده ام و هر وقت مردی را می بینم که به من خیره شده است بدنم به لرزه می افتد.» البته مشکل ایشان به شیوه رفع فوبیا برطرف شده است.
🔸روان شناس خبره وقتی به موارد شدید این گونه فوبیاها برمی خورد اولین سوالش این است که « از چه دچار این عارضه شده اید؟» و اگر مراجعه کننده زمانش را به خاطر داشته باشد بی درنگ می پرسد: « در آن زمان اتفاق خاصی افتاده بود؟ »
افسردگی ها هم غالباً با خاطره های بد بی ارتباط نیستند. مرگ یکی از عزیزان، مثلاً پدر، مادر، یا دوست صمیمی ممکن است تا مدتها، و گاه تا پایان عمر، شخص را افسرده کند. در مواردی که شخص به علت سیل، زلزله و یا حوادث طبیعی مشابه بخش قابل ملاحظه ای از اموال خود را از دست می دهد نیز چنین احتمالی وجود دارد. در بعضی از موارد، شدت اندوه و افسردگی به حدی است که ممکن است موهای شخص در مدت کوتاهی سفید شود.
وسواس ها و وسوسه ها هم ممکن است با خاطره های ما مرتبط باشند. به عنوان مثال، اگر یک بار در منزل را در هنگام خروج، قفل نکرده باشید و همان بار هم به حسب اتفاق دزدی به خانه شما آمده باشد، احتمال دارد که بعد از این واقعه هر بار که از منزل خارج می شوید، چندین بار برگردید و در را امتحان کنید تا مطمئن شوید که کاملاً قفل شده است. لازم به یادآوری است که این عوارض همیشه هم بر اثر خاطره های هولناک پدید نمی آیند، بلکه نوع تربیت دوران کودکی، سخنان معلمان و اطرافیان، فیلم ها، کتابها و نظایر آنها هم ممکن است موجب ترسهای مرضی و وسواس ها شوند.
نحوه کمرنگ کردن:
باید دانست که هیچ خاطره ای را نمی توان از میان برد. خاطره های ما همیشه با ما هستند، ولو این که آنها را فراموش کرده باشیم. خاطره های فراموش شده هم گاهی در اثر بعضی حوادث دوباره در ما زنده می شوند و به یاد می آیند و همین نشان می دهد که هر چند فراموش شده اند، اما در واقع از میان نرفته اند. از سوی دیگر هدف ما هم نباید این باشد که خاطره ای را به کلی از میان ببریم. همین که آنها را کم رنگ تر کنیم و به اعماق تاریکتر ذهن ببریم کافی است. زیرا در این صورت کمتر در دسترس هستند و آزارندگی آنها به کلی از میان می رود. اگر خاطره ای از میان برود بخشی از شخصیت خود هم از میان می رود. شاهکار ان.ال.پی همین است که تصویرهای زنده، پررنگ، بزرگ، نزدیک و خود احساس را تبدیل به تصویرهایی می کند کمرنگ و خاکستری، کوچک، دور و دیگر احساس هستند و چون تأثیرگذاری آنها اندک است، لذا شخص را آزار نمی دهند. پس از آن باز هم آن فرد می تواند آن خاطره را برای دیگران تعریف کند، اما دیگر دچار هیجان های زاید، تشنج و اندوه غیر ضروری نمی شود. بلکه با خونسردی و به طوری که انگار آن واقعه برای شخص دیگری اتفاق افتاده است آن را تعریف می کند.
🔹با اندک دقتی معلوم می شود که آن نیز چیزی به جز کمرنگ کردن خاطره ها نیست. اگر فوبیا بر اثر حادثه خاصی پدید آمده باشد، آن خاطره خاص را کمرنگ و کم اثر می کنیم. اگر هم خاطره ای وجود نداشته باشد و یا شخص نتواند آن را به یاد آورد، ناچار ابتدا خاطره ای را می سازیم و سپس آن خاطره ساختگی را کم اثر می کنیم. متخصص ان.ال.پی ممکن است قدم دوم را به این شکل دیکته کند: «فرض کنید در کوچه خلوتی راه می روید، ناگهان سگی را مشاهده می کنید که به طرفتان می آید. رنگتان می پرد، دهانتان خشک می شود، تپش قلبتان افزایش می یابد، کف دستتان عرق می کند، دست و پایتان سنگین و سر و گردنتان گرم و بی حس می شد و فریاد می کشید. عابری سر می رسد و سگ را با نهیب فراری می دهد. آنگاه آرامش نسبی پیدا می کند … » سپس متخصص ان.ال.پی از مراجعه کننده می خواهد تا این فیلم را در سینمای ذهن خود به صورت سیاه و سفید، کوچک، دیگر احساس و از فاصله دور مشاهده کنید. این روش رفع فوبیای هراس از سگ است.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#تراما #حادثه #خاطره #تلخ #فوبیا #ان ال پی #ذهن
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
تغییر در خاطره ها به منظور تغییر در رفتار
🔅خاطره ها و تصویرهای ذهنی رفتارهای ما را کنترل می کنند.
💥چگونه می توان با تغییر این تصویرها، باورها و رفتارها را تغییر داد؟
می گویند هر رفتاری که از ما سر می زند، نشانه یکی از عقاید و باورهای ماست. غیرممکن است که ما در مورد موضوعی تغییر عقیده بدهیم و متعاقب آن رفتارمان تغییر نکند و محال است که بدون تغییر باورها بتوانیم در رفتار خود یا دیگران تغییری ایجاد کنیم.
🔹ذکر مثالی این نکته را روشن می کند. همه ما حیوانی به نام « سگ » را دیده و می شناسیم. شاید به نظر برسد که همه ما درباره آن یک نوع عقیده داریم. اما در واقع چنین نیست. فرض کنیم سه نفر، هر یک در یک کوچه خلوت با سگی روبه رو می شوند. اولی در خلاف جهت شروع به فرار می کند. دومی خم می شود و سنگی را برمی دارد تا در صورت لزوم از آن استفاده کند و نفر سوم در کمال خونسردی از کنار آن حیوان عبور می کند.
🔸چون رفتارها متفاوت است، پس حتماً عقاید آنها با هم تفاوت دارد. مثلاً نفر اولی ممکن است عقیده داشته باشد که سگ حیوانی خطرناک است. به ما حمله کرده و بیماری خطرناکی به نام هاری را به انسان منتقل می کند، پس باید از آن فرار کرد.
🔹دومی معتقد است که سگ حیوان خطرناکی است، اما در عین حال ترسو است. همین که دست به سنگ ببریم، می ترسد و فرار می کند.
🔸سومی عقیده دارد که سگ هم حیوانی مانند بقیه حیوانهاست. اگر ما کاری به او نداشته باشیم و او را نترسانیم، به ما حمله نخواهد کرد.
رابطه عقاید با تصویرهای ذهنی:
راستی ما این عقاید گوناگون را از کجا آورده ایم؟ ممکن است عقیده ای ناشی از تجارب شخصی ما باشد. یعنی خاطره ای از آن به صورت تصویر در ذهن خود داشته باشیم. ممکن است مثلاً آنها را در کتابی خوانده باشیم و اکنون تصویر صفحه های آن کتاب را در خاطر داشته باشیم. این هم ممکن است که شخصی، مثلاً پدر، مادر، دوست، خویشاوند و یا آموزگار و معلم آن را در ذهن ما وارد کرده باشند و هر وقت که موردش پیش بیاید، تصویر آن شخص همراه با گفته های او به یادمان می آید.
🔹پس در واقع مجموعه تصویرهای ذهنی ما در یک موضوع معین، عقاید ما را می سازند و این عقاید موجب رفتارهای ما می شوند. یک نکته را هم باید توجه داشت و آن این که تصویرهای ذهنی همیشه منشاء بیرونی ندارند. دنیای خیال ما وسیع است و می تواند خود به خود تصویر ایجاد کند.
🔸نقش « ضمیر ناآگاه »: پیش از این که به نحوه تغییر تصویرهای ذهنی بپردازیم، دانستن یک نکته ضروری است و آن این است که ان.ال.پی وجود پدیده ای فرضی به نام ضمیر ناآگاه را می پذیرد، هر چند که ممکن است این ضمیر ناآگاه با آنچه که زیگموند فروید مطرح کرده بود تفاوت داشته باشد.
🔹در ان.ال.پی ضمیر ناآگاه موجودی نیرومند است که به کلیه خاطره ها و تصویرهای ذهنی ما دسترسی دارد و می تواند رفتارهای ما را تنظیم کند. ضمیر ناآگاه هدفش آن است که به ما خدمت کند و اگر بداند که ما خواهان چه چیزی هستیم، با استفاده از امکانات وسیعی که در اختیار دارد سعی می کند ما را به خواسته هایمان برساند. پس مطلب اساسی آن است که بتوانیم با وی رابطه برقرار کنیم و خواسته های خود را به او بفهمانیم. این کار در حالت آرامش و خلسه سبک بهتر انجام می شود.
تغییر در تصویرهای ذهنی:
پاک کردن تصویرهای ذهنی و فراموش کردن خاطره ها تقریباً غیرممکن است. اما می توان کیفیتهای فرعی تصویرها را تغییر داد. این کار به کمک تخیل و تجسم امکانپذیر است. در قسمت پیش گفتیم که چگونه با تغییر کیفیت های فرعی می توان علاقه شخصی را به نان شیرینی کاهش داد. از آن شیوه در مورد اشخاص هم می توان استفاده کرد. فرض کنیم آقای « الف » قبلاً به شدت به شخصی علاقه مند بوده، ولی موفق به ازدواج با وی نشده است اکنون خیال دارد با شخص دیگری پیمان زناشویی ببندد، لیکن تصورهای ذهنی مربوط به گذشته وی مزاحم است. این کاهش شدت علاقه ابتدا آقای « الف » را در شرایط لازم قرار می دهند. سپس درمانگر از او می خواهد که یکی از افراد خویشاوند، یا همکلاس های سابق را در نظر مجسم کند، به شرط این که نسبت به آن شخص بی تفاوت باشد. یعنی نفرت یا علاقه خاصی به او نداشته باشد. سپس در حالی که چشمانش بسته است سمت تصویر، فاصله، درشتی، رنگ، نور، نوع نگاه و سایر کیفیتهای تصویری آن شخص را بیان کند. درمانگر این مشخصات را روی کاغذ یادداشت می کند و سپس از وی می خواهد که بار دیگر چشمانش را ببندد و این بار، شخص مورد علاقه خودرا در نظر مجسم سازد. در این مورد هم کیفیت های فرعی را سئوال می کند و چنانچه با کیفیتهای قبلی تفاوتی وجود داشته باشد آنها را تصحیح می کند. یعنی او را وامی دارد تا شخص مورد توجه خود را طوری مجسم کند که گویی نسبت به او بی تفاوت است.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#خاطره #ذهن #تراما #تغییر
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
🕉چشم سوم و کالبد اثیری🕉
چشم سوم ساختاری در کالبد اثیری ما می باشد. دانشمندان معتقدند که کالبد اثیری یک توده‌ی حاوی حدود (چهار ضربدر ده به توان بیست و یک) ذره‌ی اثیر است و دوره‌ی حیات آن به‌طور متوسط حدود (ده به توان بیست و دو) سال است. کالبد اثیری با اسامی دیگری همچون کالبد لطیف، کالبد ظریف، کالبد نورانی، کالبد شفاف، کالبد ستاره‌ای، کالبد اختری، کالبد آسترال، همزاد، پری‌اسپیریت، روان‌پوش، بدن برزخی و بدن مثالی خوانده می شود. این کالبد در شکل ظاهری بسیار شبیه کالبد فیزیکی است. ولی نسبت به کالبد فیزیکی رقیقتر و لطیف‌تر می باشد. کالبد اثیری از جنس ماده نیست، بلکه از جنس و ماهیت خاصی به نام «اثیر» یا «اتر» می باشد. اثیر در لغت به معنی عالی، برگزیده و مکرم آمده است. در متافیزیک اثیر به معنی ماهیت لطیف و غیر مادی است که بوجود آورنده‌ی کالبد اثیری می‌باشد.
(گرمی تن را همی خواند اثیر)، ماده دارای سه حالت جامد، مایع و گاز است. در حالت جامد مولکول‌ها به شکل بسیار فشرده و منقبض در کنار هم قرار می گیرند. در حالت مایع فشردگی مولکول‌ها کمتر می‌شود و در حالت گاز این فشردگی بسیار کاهش می یابد، به‌طوری که گازها در یک فضا پراکنده می‌شوند و تمام آن فضا را در بر می گیرند. به بیان ساده‌تر می توان گفت که اثیر، یک ماهیت فراتر از گاز می باشد. به عبارت دیگر اثیر رقیقتر و منبسطتر از گاز است، به همین دلیل اثیر تمام قسمت‌های جهان اثیری را در بر گرفته است، همان طور که گازها تمام بخش‌های کره‌ی زمین را دربر گرفته اند و در همه جای آن نفوذ کرده اند. کالبد اثیری در حال حاضر با ما و در انطباق با کالبد فیزیکی ما قرار دارد، ولی افراد معمولی آن را احساس نمی کنند. کالبد اثیری همان تصویری است که در خواب از خودمان و یا دیگران می بینیم.
چشم سوم یک ساختار فیزیکی نیست و نباید در کالبد فیزیکی به دنبال آن باشیم، چرا که در این کالبد چیزی نخواهیم یافت. وقتی کالبد اثیری و کالبد فیزیکی بر هم منطبق می شوند، محل قرار گرفتن چشم سوم در کالبد اثیری منطبق بر وسط پیشانی در جسم فیزیکی می شود. البته برای رسیدن به محل دقیق چشم سوم باید از وسط پیشانی حدود پنج سانتیمتر به داخل و عمق پیشانی و به زیر مغز نفوذ کرد. چشم سوم ماورای مکان و زمان در اندیشه است.
🔹پس چشم سوم، ساختاری است که وجود خارجی دارد، داستان و افسانه نیست، اما وجود آن فیزیکی و مادی نمی‌باشد، بلکه متافیزیکی و اثیری است. بعضی افراد به اشتباه فکر می‌کنند فقط چیزهای فیزیکی وجود خارجی دارند.
🌸مر دلم را پنج حس دیگر است حس دل را هر دو عالم منظر است🌸
پیامد عملکرد نا هماهنگ چاکرای چشم سوم عدم تعادل است.
🔸به طور مثال پافشاری بیش از حد روی حوزه عقل و منطق صورت می گیرد و فقط آن چه را که با ذهن منطقی اش درک می کند قبول دارد. شخص به آسانی قربانی تفکر روشن فکرانه خود می شود، تنها چیزی را قبول می کند که ذهن او بتواند درک و از روشهای علمی قابل اثبات باشند. عملکرد ناهماهنگ دیگر این چاکرا این است که فرد با قدرت ذهنش سعی می کند بر روی دیگران و رویداد ها تاثیر بگذارد صرفاً فقط می خواهد درونش را نشان دهد و یا برای ارضای نیازهایش از آن استفاده می کند. در این وضعیت معمولاً چاکرای شبکه خورشیدی هم معمولاً از تعادل خارج است و چاکرای قلب و تاج نیز در حد جزیی رشد یافته است.
🔹اگر چشم سوم، علی رغم گیرهایش نسبتاً باز باشد، باز هم ممکن است در این کار موفق شود هر چند که مقاصد فرد خلاف جریان طبیعی حیات است. ولی دیر یا زود احساس تنهایی، او را در بر می گیرد و موفقیتی را که برایش تلاش نموده بود پایدار نخواهد بود. اگر جریان انرژی در آجنا چاکرا به طور قابل ملاحظه ای بسته باشد تنها حقیقتی را می بیند و باور می کند که در جهان بیرون قابل دیدن باشد. زندگی اش تحت نفوذ امیال مادی، نیازهای فیزیکی و احساسات ابراز نشده است. اندیشه ها و بحث های معنوی به نظرش خسته کننده و اتلاف وقت خواهد بود. به راحتی در شرایط دشوار فرد کنترل اش را از دست می دهد و احتمالاً خیلی هم فراموش کار است. اگر بینایی فرد ضعیف شده باشد اغلب با کم کاری چاکرای پریشان و آشفته است و تصمیماتش کاملاً بر اساس احساسات سرکوب شده است.
🔸آجنا چاکرا تحت کنترل سیاره اورانوس فعالیت کرده و از خود گذشتگی و آرمانگرایی از کیفیتهای تابشی آن بشمار می آید. آجنا چاکرا بر روی غده هیپوفیز یا پینه آل تاثیر می گذارد. غده هیپوفیز سلطان غده نیز نامیده می شود، زیرا این غده به تمام غدد دیگر فرمان می دهد این غده قدرت اراده، قدرت تشخیص و همچنین قدرت بینایی، شنوایی و حافظه را کنترل می کند. تمام نوابغ دارای غده هیپوفیز برتری می باشند. این غده رشد بدن را نیز کنترل می کند اختلال در عملکرد این غده سبب می شود که فرد از نظر فیزیکی رشد بسیار نا کافی داشته باشد و کوتاه قد شود. یک خانم باردار نباید تحت فشار عصبی قرار گیرد، زیرا این حالت ممکن است سبب بروز اثرات منفی بر روی غده هیپوفیز گردد و می تواند فرد را بسیار ضعیف و کم رو کند. فشار و نگرانی نیز سبب اختلال در عملکرد این غده می شود و می تواند باعث افزایش فشار خون و مشکلات گوارشی نیز بشود.
🔹آجنا در لغت به معنای فرمان و مرکز فرمان است. آجنا چاکرا به شکل دایره ای با دو گلبرگ در دو طرف آن توصیف می شود بر روی این گلبرگ ها حروف سانسکریت ( هام ) و ( کشام ) نقش بسته است، این دو گلبرگ به نیرو های مثبت و منفی پرانا که در این مرکز به هم اتصال می یابند و همچنین به خورشید و ماه اشاره دارند. این دو گلبرگ نشانه نفس و روح هستند : به عبارتی ذهن استدلالی و ذهن الهامی. گاه آجنا چاکرا را دری قلمداد می کنند که به قلمرو آگاهی براین و آگاهی عمقی باز می شود. در اینجاست که انسان با چشم دل می بیند، در بسیاری از سنتهای عرفانی، گشایش این چاکرا مربوط به بیداری معنوی است. در حین مراقبه نیز از این چاکرا برای تمرکز استفاده می شود. در مراقبه عمیق چشم روحانی یا چشم واحد در قسمت مرکزی پیشانی قابل مشاهده خواهد بود. این چشم عالم بر همه چیز در متون مقدس مختلف با نام های چشم سوم، چشم درون، چشم شیوا، چشم شهود، ستاره شرق نامیده می شود.
بیماریهای مربوط به چاکرای چشم سوم :
🔹ناراحتی های اعصاب از قبیل رعشه، فلج صورت، ناراحتی های چشم از جمله آب مروارید، التهاب چشم، چشم قرنیه مزمن، جوشهای پلک، سرگیجه.
🔸ناراحتی های گوش و بینی مثل: کری، گوش درد، از دست دادن حس بویایی، خون ریزی بینی، تشنج کودکان، بیهوشی، جن زدگی، صرع.
🔹ناراحتی های ذهنی از جمله : مالیخولیا، وهم بینی، هذیان گویی، وسواس، ضعف اعصاب.
❄️تغذیه رنگی :
انگور یاقوتی، کلم بروکلی، بادنجان، آلوچه.
با ریکی ( انرژی حیاتی کیهانی ) می توان تمامی چاکرا ها را بحالت تعادل در آورد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#چشم #سوم #آجنا #چاکرا #اثیر
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
🍥تکنیک های یوگا و مدیتیشن🍥
دانشمندان می گویند: انجام تکنیک های آرامش بخش مانند یوگا و مدیتیشن در خاموش کردن ژن استرس تاثیر دارد. این گروه از پژوهشگران به پیشرفت مهمی در زمینه درک نحوه تاثیر این قبیل تکنیک ها در بهبود سلامت دست یافته اند. این پژوهشگران از انستیتو طب ذهن / بدن بنسون - هنری در بیمارستان عمومی ماساچوست و مرکز ژنوم در موسسه پزشکی دیکانس با همکاری یکدیگر دریافتند که این روشهای آرام کننده با ایجاد تغییر در الگوهای فعالیت ژنی که روی نحوه واکنش بدن به استرس تاثیر دارند، عمل می کنند. این تغییرات هم بر روی یوگسیت های حرفه ای و هم افرادی که به تازگی تمرینات را در طول مطالعه آغاز کرده بودند، مشاهده شده است. هربرت بنسون استادیار پزشکی در دانشکده طب هاروارد در این باره می گوید: همه چیز در مغز شما اتفاق نمی افتد بلکه آنچه ما دریافته ایم این است که وقتی شما به یک واکنش آرامش بخش عکس العمل نشان می دهید، ژنهای بسیاری که با استرس فعال و غیرفعال می شوند، درواقع به روش دیگری عمل می کنند مغز نیز می تواند به طور فعال این ژنها را خاموش و روشن کند. چون ذهن از بدن جدا نیست. در این پژوهش مشاهده شد که بیش از ۲۲۰۰ ژن در یک گروه یوگا کار در طولانی مدت در مقایسه با گروه کنترل که این تمرینات را نداشتند به طور کاملا متفاوت فعال می شوند. در عین حال بخش دیگری از یافته های جدید حاکیست که دنبال کردن یک رژیم گیاه خواری با چربی کم به همراه یوگا و ورزش در جهت مقابله با سرطان ها بویژه سرطان پروستات بسیار موثر است. پژوهشگران دریافته اند: ترکیب یک رژیم کم چرب غنی از میوه ها و سبزیجات با تمرینات منظم یوگا باعث فعال شدن ژنهایی می شود که با سرطان مبارزه می کنند و از طرفی هم به طور موثر سایر ژنهایی را که عامل پیشرفت سرطان هستند از کار می اندازد. این مطالعات نیز از سوی متخصصان انستیتو تحقیقات طب پیشگیری در دانشگاه کالیفرنیا صورت گرفته است.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#یوگا #مدیتیشن #ریلکسیشن
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
🍥هاله بینی کودکان🍥
کودکان تا سن پنج سالگی بطور طبیعی هاله‌ها را می‌بینند. نوزادان هر گاه با شخصی روبرو می‌شوند، اغلب بالای سر او را نگاه می‌کنند. اگر رنگ هاله‌ای را که بالای سر آن شخص می‌بینند، دوست نداشته باشند، یا اگر این رنگ با رنگ هاله والدینشان خیلی متفاوت باشد، گریه می‌کنند؛ اهمیتی ندارد که آن شخص چقدر خنده‌رو باشد.
کودکان هاله‌هایی بسیار تمیز و قوی‌تر از اکثر بزرگسالان دارند، زیرا بزرگسالان معمولاً اسیر دنیای مادی هستند و فطرت خود را با چیزهای سطحی سرکوب می‌کنند.
در نقل قولی چنین بیان شده: وقتی به پسر 12 ساله‌ام یاد دادم که هاله‌ی خود را ببیند، او به من گفت که وقتی کوچک بود اکثر اوقات می‌توانست هاله‌ها را ببیند، اما هیچ کس به این توانایی او توجه نکرده بود. بنابراین او فکر کرده بود که این موضوع اهمیتی ندارد و احتمالاً اشکالی در بینایی او وجود دارد. نظیر این داستان زیاد اتفاق می‌افتد. به نظر من بچه‌ها باید دیدن و تفسیر هاله‌ها را یاد بگیرند. در این صورت آنها این توانایی خدادادی را از دست نخواهند داد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#هاله #کودک #انرژی
@mazeye_malakoot