ماتیکان‌داستان
2.55K subscribers
4.91K photos
532 videos
733 files
1.16K links
📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان

📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید

📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و شاید با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد.


وحید حسینی ایرانی؛ فریبا چلبی‌یانی و ...

@vahidhosseiniirani
Download Telegram
دوک: می دانی که من، به عنوان دوک، می توانم بر همه اشراف ناحیه فرماندهی کنم؟
کوزیمو: من فقط این را می دانم که اگر من بیشتر از دیگران چیز بدانم، در صورت نیازِ آنها باید آنچه را که بلدم در اختیارشان بگذارم. به نظر من، فرماندهی یعنی همین.

| کتاب: #بارون_درخت_نشین | #ایتالو_کالوینو | برگردان: #مهدی_سحابی | انتشارات: #نگاه - چاپ نهم - 1392 | صفحه: 159| برگرفته از نسخه: چاپی |

با ما هر روز کتاب بخوانید.
| #کتابخانه | #رمان |

@ketabkhaneh_channel
Forwarded from Book Kade
#کتاب_PDF 📚📚📚


#داستان_زندگی_من

#هلن_کلر
#رمان #زندگینامه

توضیحات : 📒📒📒

بیشتر ما انسانها تواناییهایی را که در خود می‌بینیم، ذاتی و خلل‌ناپذیر می‌شماریم؛ به‌گونه‌ای که حتی تصور از دست‌دادن احتمالی این تواناییها را نیز به دشواری به ذهن خود راه می‌دهیم و معمولاً به‌گونه‌ای پوشیده، خود را از افراد فاقد این تواناییها متمایز می‌دانیم. از این‌رو، پیداست آنهایی که باوجود چنین ناتوانیهایی، به درجات والایی از هنر و علم و عمل دست می‌یابند، به‌واقع شایان تکریم هستند. نام "هلن کلر" برای بیشتر افراد، نامی آشناست. این بانوی آمریکایی که از اواخر قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم می‌زیست، یکی از بزرگترین نمونه‌های چیرگی اراده بر ناتوانیهاست. او که ابتدا همچون دیگر کودکان سالم بود، در نوزده ماهگی به دنبال یک بیماری شدید، از دو حس عمده خود یعنی بینایی و شنوایی محروم شد و به تبع آن، قدرت تکلّم خود را نیز از دست داد. ناتوانی او در شناخت محیط و دشواری در برقرارساختن ارتباط با سایرین، او را به کودکی لجوج و بدخُلق تبدیل کرده بود. تا اینکه روزی که هلن‌کلر بعدها آن را بزرگترین روز زندگی خود می‌نامید، فرا رسید. در آن روز، معلم علاقه‌مندش "آن سالیوان"، که با فداکاری و پشتکار خود، درهای امید را به رویش گشود، از راه رسید تا در پیمودن این طریق دشوار یاریش کند.

@bookkade مارا به دوستان خود معرفی کنید
Forwarded from Book Kade
#کتاب_صوتی🎤🎼🎶


#جاسوسی_که_از_سردسیر_آمد

#جان_لاکاره
#رمان


توضیحات : 📒📒📒

به گفته‌ مترجم، رمان درباره‌ جاسوسی در دوران جنگ سرد است و همواره یکی از کتاب‌های مطرح این ژانر بوده است. همچنین به قلم فربد، ترجمه‌ رمان «کوکی» نوشته فیلیپ پولمن از سوی ناشر کتاب‌های پریان وابسته به انتشارات کتاب پنجره در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود. به گفته‌ مترجم، این اثر در ژانر گوتیک تألیف شده و تنها اثری است که از بین کتاب‌های «روزی روزگاری در شمال»، «آکسفوردِ لایرا» و «مترسک و خدمتکار» فیلپ پولمن، تا کنون توانسته مجوز نشر بگیرد.

@bookkade مارا به دوستان خود معرفی کنید
Forwarded from اتچ بات
🔻#معرفی_کتاب
⬅️ از صفحه اینستاگرام
#فریبا_چلبی_یانی

رمان #خیابان_بهار_آبی_بود اثر آقای #حسین_آتش_پرور از نشر #گل‌آذین.

رمان در سال ۱۳۸۴ در ۴۴۴ صفحه چاپ‌شده‌است که وقتی تاریخ نگارش و بازنویسی را می‌بینیم‌، چهارده سال نویسنده را در برگرفته‌است. این‌اثر به جرات می‌توان گفت یکی از اولین رمان‌هایی است که به صورت اتوبیوگرافیک نوشته‌شده‌است و سه جغرافیا ( دیسفان_مشهد و خیابان بهار ) را در خود جای دارد. داستان‌ها و اتفاقات در این سه جغرافیا به خصوص دیسفان و مشهد و گه‌گاه گناباد در رفت و آمد است. روایت و زمان رمان غیر خطی است و تعدد راوی ها را در این رمان می توانیم ببینیم. به گونه‌ای که گاه فصلی از رمان از زاویه دید پری روایت می‌‌شود و در فصلی دیگر داستان از زبان بهمن محمودی که کارکتر اصلی رمان‌است، بازگو می‌شود. رمان در دهه‌های ۴۰ تا اواخر دهه‌ی ۵۰ به همراه رخدادهای اجتماعی، سیاسی آن سالها رخ‌ می‌دهد.

رمان خیابان بهار آبی بود گاه در بطن داستان‌هایش رگه‌هایی از طنز را نیز به همراه دارد. رمان بسیار تصویری است و چه بسا زمانی فیلمسازی بخواهد که سریال و یا فیلمی از این رمان بسازد. راجع به این رمان می‌توان در حد مقاله نوشت که در این صفحه صرفاً اکتفا به معرفی رمان می‌کنم.

#فریبا_چلبی_یانی
#رمان_ایرانی
#خیابان_بهار_آبی_بود
#حسین_آتش_پرور
#رمان_خوب_بخوانیم

@sedayehdastan
@matikandastan
@dastanirani2
@fariba_chalabiyani