Forwarded from کتابدونی
#نگارش_ویرایش_3
بار عاطفیِ کشتن
مثال خوبی میزند دکتر محمدرضا باطنی در بارهی تفاوت بار عاطفی واژهها: بلند، دراز، و رشید سه کلمهای هستند که شما ممکن است برای توصیف قد کسی به کار ببرید. هر سه کلمه یک معنا دارند، ولی بلند از نظر بار عاطفی خنثا ست، در حالیکه دراز دارای بار عاطفی منفی و رشید دارای بار عاطفی مثبت است. این گفتهی معروف که «بنشین و بفرما و بتمرگ هر سه یکی ست، اما هر کدام جایی دارد» دقیقاً بیانکنندهی تمایزی ست که به زبان فنی، بار عاطفیِ خنثی، بار عاطفی مثبت و بار عاطفی منفی خوانده میشود.
مثلاً «هلاک شدن» و «کشته شدن» و «شهید شدن» و «فوت کردن» جملگی مفهوم مردن دارند، اما به رعایت بار عاطفیِ متفاوتِ آنها ست که دشمن هلاک میشود، جانباز شیمیایی شهید میشود، مردم در زلزله کشته میشوند و هما روستا فوت میکند.
اما بعضی واژهها هم هستند که بار عاطفیِ متغیر دارند، بهخصوص در فضای رسانهای و سیاسی. در این فضا مثلاً شمار زیادی از حاجیان ایرانی در فاجعهی منا کشته میشوند، ولی اگر تیتر روزنامهای «کشته شدن سردار همدانی» باشد، در نگاه گروهی خاص نه تنها بار عاطفی خنثی ندارد که آنقدر در تقابل با روایتِ رسمی شهادت قرار میگیرد که حتا تا حدِ «توهین» هم میرسد و به تعبیر سخنگوی وزارت ارشاد، “موجب ناراحتی دوستداران نظام، انقلاب و کشور” میشود و پروندهاش را هم به دادگاه میفرستند.
مسئله این نیست که «کشته شدن» از این پس در ردیف واژههای با بار منفی قرار گرفته، مسئله این است که استفاده از آن در فضای سیاسی و رسانهای کنونی و در این مورد خاص، بار منفی دارد، ولی در فضاهای دیگر نه. جز این اگر باشد، در ظهر عاشورا، مردم بر سر و سینه نمیزنند و نخواهند زد و فریاد نمیزنند و نخواهند کشید که «وای حسین کشته شد… وای حسین کشته شد.»
اگر واژههای هممعنا هر کدام جایی دارند، در استفاده از یک واژهی واحد هم باید زمان و مکان و موضوعِ آن را دید. دنیای پرآشوب امروز، دنیای جنگ روایتها ست. جدالِ زبانهای پنهانگر با زبانهای بیانگر در نسبت با مافیالضمیر (به تعبیر رابرت سوث) و واقعیت. در این جنگ، زبانْ فقط واسطه و سلاحِ روایت نیست؛ گویی غلبهی روایتی بر روایات دیگر، در گرو غلبهی زبانِ آن روایت است. و سخن در این باره بسیار است…
منبع:خوابگرد
🎈📌📕📚📒
لینک کانال کتابدونی
@ketabdooni
بار عاطفیِ کشتن
مثال خوبی میزند دکتر محمدرضا باطنی در بارهی تفاوت بار عاطفی واژهها: بلند، دراز، و رشید سه کلمهای هستند که شما ممکن است برای توصیف قد کسی به کار ببرید. هر سه کلمه یک معنا دارند، ولی بلند از نظر بار عاطفی خنثا ست، در حالیکه دراز دارای بار عاطفی منفی و رشید دارای بار عاطفی مثبت است. این گفتهی معروف که «بنشین و بفرما و بتمرگ هر سه یکی ست، اما هر کدام جایی دارد» دقیقاً بیانکنندهی تمایزی ست که به زبان فنی، بار عاطفیِ خنثی، بار عاطفی مثبت و بار عاطفی منفی خوانده میشود.
مثلاً «هلاک شدن» و «کشته شدن» و «شهید شدن» و «فوت کردن» جملگی مفهوم مردن دارند، اما به رعایت بار عاطفیِ متفاوتِ آنها ست که دشمن هلاک میشود، جانباز شیمیایی شهید میشود، مردم در زلزله کشته میشوند و هما روستا فوت میکند.
اما بعضی واژهها هم هستند که بار عاطفیِ متغیر دارند، بهخصوص در فضای رسانهای و سیاسی. در این فضا مثلاً شمار زیادی از حاجیان ایرانی در فاجعهی منا کشته میشوند، ولی اگر تیتر روزنامهای «کشته شدن سردار همدانی» باشد، در نگاه گروهی خاص نه تنها بار عاطفی خنثی ندارد که آنقدر در تقابل با روایتِ رسمی شهادت قرار میگیرد که حتا تا حدِ «توهین» هم میرسد و به تعبیر سخنگوی وزارت ارشاد، “موجب ناراحتی دوستداران نظام، انقلاب و کشور” میشود و پروندهاش را هم به دادگاه میفرستند.
مسئله این نیست که «کشته شدن» از این پس در ردیف واژههای با بار منفی قرار گرفته، مسئله این است که استفاده از آن در فضای سیاسی و رسانهای کنونی و در این مورد خاص، بار منفی دارد، ولی در فضاهای دیگر نه. جز این اگر باشد، در ظهر عاشورا، مردم بر سر و سینه نمیزنند و نخواهند زد و فریاد نمیزنند و نخواهند کشید که «وای حسین کشته شد… وای حسین کشته شد.»
اگر واژههای هممعنا هر کدام جایی دارند، در استفاده از یک واژهی واحد هم باید زمان و مکان و موضوعِ آن را دید. دنیای پرآشوب امروز، دنیای جنگ روایتها ست. جدالِ زبانهای پنهانگر با زبانهای بیانگر در نسبت با مافیالضمیر (به تعبیر رابرت سوث) و واقعیت. در این جنگ، زبانْ فقط واسطه و سلاحِ روایت نیست؛ گویی غلبهی روایتی بر روایات دیگر، در گرو غلبهی زبانِ آن روایت است. و سخن در این باره بسیار است…
منبع:خوابگرد
🎈📌📕📚📒
لینک کانال کتابدونی
@ketabdooni
Forwarded from کتابدونی
#نگارش_ویرایش_4
#خندوانه_بهنوش_بختیاری_تتلو_و_غلطهای_امروز
رضا شکراللهی(ویراستار) با اشاره به اینکه در حال خفه شدن در سیل غلطهای املایی هستیم، میگوید این موضوع را باید در دل خود مردم و با کمک چهرهها و برنامههای پرطرفدار و رسانههای پرمخاطب حل کرد.اوایل غلطها بیشتر به کلمات با ریشهی عربی یا واژههایی که با رسمالخطهای متفاوت نوشته میشوند، محدود میشد. اما امروزه غلطها هم پیشرفت کردهاند و به املای انواع و اقسام کلمات و واژههای ساده نیز رسیدهاند.
چیزی که اوایل به شوخی شبیه بود حالا شوخی شوخی، جدی شده است! نمونهی شاهکار و ویروسیِ آن، استفاده از «ه» به جای کسرهی اضافه در هر جای ممکن و ناممکن است. برای مثال زمانی ممکن بود کسی از کمسوادی بنویسد «دصت شما درد نکنه»، حالا رسیدهایم به اینکه مینویسند «دسته شما درد نکنه.» ویروسی که حتا تیتر روزنامهها و زیرنویس برنامههای تلویزیون را هم درنوردیده است.
شکراللهی دربارهی علت این اشتباههای نوشتاری اظهار کرد: استفاده از نوشتار محاورهای رواج پیدا کرده که این به خودی خود بد نیست. اما محاورهای نوشتن چون خودش در فضایی بیقاعده شکل میگیرد و پیش میرود، زمینهساز انبوه غلطهای املایی است. مسئلهی دیگر گسترش ابزارها و فضاهای اشتراکی ساده برای نوشتن است، از پیامک تا فیسبوک، تلگرام و… . با توجه به پایین بودن سرانهی مطالعه در ایران، اغلب مردم صورت نوشتاری واژهها را در حافظه ندارند و به جای آن حافظهی غنی شنیداری از کلمهها دارند که حالا به منبع نگارش در همین شبکهها تبدیل شده است. در مجموع به نظرم می رسد که در فضای آزاد نگارش که محصول دورهی مدرن امروزی ست، آزادی شیوهی نگارش کلمات، پابهپای آزادی بیان و تعاطی و تعامل میان جامعه پیش میرود.
او با بیان اینکه مسئولیت همه چیز را هم نمیتوان و نباید به گردن نهادهای حاکمیتی و دولتی نظیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی انداخت، اظهار کرد: پس خودِ ما کجاییم؟ درست است که فرهنگستان بزرگترین مسئولیتها را در این زمینه دارد، اما آیا نافی وظیفه و نقش تکتک ماست؟
شکراللهی دربارهی راه حل مشکل غلطهای نوشتاری گفت: در دورهی نفوذ بسیار گسترده و عمیق تلویزیون و خصوصاً رسانههای شخصی چهرههای مشهور عامهپسند، باید نوک پیکان توقع برای اصلاح را سمت آنها گرفت. تا حالا از خودمان پرسیدهایم که چرا در هیچ برنامهی پرطرفداری در تلویزیون، مطلقاً هیچ بخش کوتاهی ولو به طنز در اینباره ساخته و پخش نمیشود؟
او افزود: من به عنوان ویراستار و نویسنده نهایتاً بتوانم محتوای آموزشی در این مورد تهیه کنم، ولی رساندنش به انبوه مخاطبان از چه طریقی باید اتفاق بیفتد؟ آیا تعداد مخاطبان من اصلاً با مخاطبان چندین میلیونی برنامهای مثل «خندوانه» قابل قیاس است؟ وقتی بیشترین غلطهای املایی در همین شبکههای اجتماعی و پای صفحههای همین سلبریتیها بروز پیدا میکند، آیا به امکان و توان فوقالعادهی خود همین چهرههای مشهور در این قضیه فکر کردهایم؟
او دربارهی مسئولیت چهرههای مشهور بیان کرد: بازیگر یا خوانندهای که نزدیک به دو میلیون نفر فالوئر یا پیخوان دارد، خودش منبع انتشار غلطهای املایی مضحک است. واقعاً اگر یکی از این چهرههای محبوب یکی از انبوه پستهای لایکخورش را به روش درست نوشتن یک کلمهی غلط اختصاص بدهد، به اندازهی یک عمر تلاش فرهنگستان و آموزش و پرورش و امثال ما چهرههای نامحبوب روی مخاطب عام اثر نمیگذارد؟
این وبلاگنویس در ادامه بیان کرد: مثلاً در کشوری که تیراژ کتاب داستان به زحمت به سههزار نسخه میرسد، بیشتر از ۱۴۰ هزار نفر کتابی را که «خندوانه» معرفی کرده تهیه میکنند و میخوانند. حالا فرض کنید در هر یک از این برنامهها، فقط یک اعلان متنی سادهی ۱۵ ثانیهای پخش شود که مثلاً فرق «غالب» با «قالب» چیست. واقعاً شدنی نیست؟
شکراللهی در پایان اظهار کرد: مسئله این است که آنهایی که در این زمینهها فکر میکنند، دستشان به جایی نمیرسد و آنهایی که دستشان میرسد، اغلب فکر نمیکنند. فرقی هم نمیکند که پایگاه خبری پربیننده باشد یا برنامهی محبوب « خنداونه» یا بهنوش بختیاری که بیشترین هوادار اینستاگرامی را در ایران دارد و یا تتلو که چشمهی زلالِ غلطنویسیهای محیرالعقول است! این مشکل را – اگر واقعاً بپذیریم که مشکل است – باید در دل خود مردم حل کرد و از طریق هر رسانه یا شخصیت یا نهادی که آیین مردمی دارد یا عامهپسند است.
منبع:خوابگرد
🎈📌📕📚📒
لینک کانال کتابدونی
@ketabdooni
#خندوانه_بهنوش_بختیاری_تتلو_و_غلطهای_امروز
رضا شکراللهی(ویراستار) با اشاره به اینکه در حال خفه شدن در سیل غلطهای املایی هستیم، میگوید این موضوع را باید در دل خود مردم و با کمک چهرهها و برنامههای پرطرفدار و رسانههای پرمخاطب حل کرد.اوایل غلطها بیشتر به کلمات با ریشهی عربی یا واژههایی که با رسمالخطهای متفاوت نوشته میشوند، محدود میشد. اما امروزه غلطها هم پیشرفت کردهاند و به املای انواع و اقسام کلمات و واژههای ساده نیز رسیدهاند.
چیزی که اوایل به شوخی شبیه بود حالا شوخی شوخی، جدی شده است! نمونهی شاهکار و ویروسیِ آن، استفاده از «ه» به جای کسرهی اضافه در هر جای ممکن و ناممکن است. برای مثال زمانی ممکن بود کسی از کمسوادی بنویسد «دصت شما درد نکنه»، حالا رسیدهایم به اینکه مینویسند «دسته شما درد نکنه.» ویروسی که حتا تیتر روزنامهها و زیرنویس برنامههای تلویزیون را هم درنوردیده است.
شکراللهی دربارهی علت این اشتباههای نوشتاری اظهار کرد: استفاده از نوشتار محاورهای رواج پیدا کرده که این به خودی خود بد نیست. اما محاورهای نوشتن چون خودش در فضایی بیقاعده شکل میگیرد و پیش میرود، زمینهساز انبوه غلطهای املایی است. مسئلهی دیگر گسترش ابزارها و فضاهای اشتراکی ساده برای نوشتن است، از پیامک تا فیسبوک، تلگرام و… . با توجه به پایین بودن سرانهی مطالعه در ایران، اغلب مردم صورت نوشتاری واژهها را در حافظه ندارند و به جای آن حافظهی غنی شنیداری از کلمهها دارند که حالا به منبع نگارش در همین شبکهها تبدیل شده است. در مجموع به نظرم می رسد که در فضای آزاد نگارش که محصول دورهی مدرن امروزی ست، آزادی شیوهی نگارش کلمات، پابهپای آزادی بیان و تعاطی و تعامل میان جامعه پیش میرود.
او با بیان اینکه مسئولیت همه چیز را هم نمیتوان و نباید به گردن نهادهای حاکمیتی و دولتی نظیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی انداخت، اظهار کرد: پس خودِ ما کجاییم؟ درست است که فرهنگستان بزرگترین مسئولیتها را در این زمینه دارد، اما آیا نافی وظیفه و نقش تکتک ماست؟
شکراللهی دربارهی راه حل مشکل غلطهای نوشتاری گفت: در دورهی نفوذ بسیار گسترده و عمیق تلویزیون و خصوصاً رسانههای شخصی چهرههای مشهور عامهپسند، باید نوک پیکان توقع برای اصلاح را سمت آنها گرفت. تا حالا از خودمان پرسیدهایم که چرا در هیچ برنامهی پرطرفداری در تلویزیون، مطلقاً هیچ بخش کوتاهی ولو به طنز در اینباره ساخته و پخش نمیشود؟
او افزود: من به عنوان ویراستار و نویسنده نهایتاً بتوانم محتوای آموزشی در این مورد تهیه کنم، ولی رساندنش به انبوه مخاطبان از چه طریقی باید اتفاق بیفتد؟ آیا تعداد مخاطبان من اصلاً با مخاطبان چندین میلیونی برنامهای مثل «خندوانه» قابل قیاس است؟ وقتی بیشترین غلطهای املایی در همین شبکههای اجتماعی و پای صفحههای همین سلبریتیها بروز پیدا میکند، آیا به امکان و توان فوقالعادهی خود همین چهرههای مشهور در این قضیه فکر کردهایم؟
او دربارهی مسئولیت چهرههای مشهور بیان کرد: بازیگر یا خوانندهای که نزدیک به دو میلیون نفر فالوئر یا پیخوان دارد، خودش منبع انتشار غلطهای املایی مضحک است. واقعاً اگر یکی از این چهرههای محبوب یکی از انبوه پستهای لایکخورش را به روش درست نوشتن یک کلمهی غلط اختصاص بدهد، به اندازهی یک عمر تلاش فرهنگستان و آموزش و پرورش و امثال ما چهرههای نامحبوب روی مخاطب عام اثر نمیگذارد؟
این وبلاگنویس در ادامه بیان کرد: مثلاً در کشوری که تیراژ کتاب داستان به زحمت به سههزار نسخه میرسد، بیشتر از ۱۴۰ هزار نفر کتابی را که «خندوانه» معرفی کرده تهیه میکنند و میخوانند. حالا فرض کنید در هر یک از این برنامهها، فقط یک اعلان متنی سادهی ۱۵ ثانیهای پخش شود که مثلاً فرق «غالب» با «قالب» چیست. واقعاً شدنی نیست؟
شکراللهی در پایان اظهار کرد: مسئله این است که آنهایی که در این زمینهها فکر میکنند، دستشان به جایی نمیرسد و آنهایی که دستشان میرسد، اغلب فکر نمیکنند. فرقی هم نمیکند که پایگاه خبری پربیننده باشد یا برنامهی محبوب « خنداونه» یا بهنوش بختیاری که بیشترین هوادار اینستاگرامی را در ایران دارد و یا تتلو که چشمهی زلالِ غلطنویسیهای محیرالعقول است! این مشکل را – اگر واقعاً بپذیریم که مشکل است – باید در دل خود مردم حل کرد و از طریق هر رسانه یا شخصیت یا نهادی که آیین مردمی دارد یا عامهپسند است.
منبع:خوابگرد
🎈📌📕📚📒
لینک کانال کتابدونی
@ketabdooni
Forwarded from کانال محمدکاظم کاظمی
🔹 میرشمسالدین ادیب سلطانی، پزشک، فیلسوف، زبانشناس، نقاش، ریاضیدان، نویسنده و مترجم متون مهم ادبی و فلسفی صبح روز پنجشنبه، ۲۰ مهر در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت.
🔻 او علاوه بر آثار متعدد در حوزهٔ ترجمه، به خصوص ترجمهٔ آثار فلسفی، مؤلف کتاب وزین «راهنمای آمادهساختن کتاب» بود.
این کتاب ۱۴۰۰ صفحهای را میشود کاملترین مرجع در امور نگارش، ویراستاری و آمادهساختن کتاب دانست. کتابی که میشود گفت هر کسی که در کار ویرایش، صفحهآرایی و نشر کتاب است، باید آن را بر روی میز کار خود داشته باشد.
من بسیار بهرهها از این کتاب بردهام و به روان نویسندهٔ دانشمند آن درود میفرستم.
#نگارش
#ویراستاری
#کتاب
@mkazemkazemi
🔻 او علاوه بر آثار متعدد در حوزهٔ ترجمه، به خصوص ترجمهٔ آثار فلسفی، مؤلف کتاب وزین «راهنمای آمادهساختن کتاب» بود.
این کتاب ۱۴۰۰ صفحهای را میشود کاملترین مرجع در امور نگارش، ویراستاری و آمادهساختن کتاب دانست. کتابی که میشود گفت هر کسی که در کار ویرایش، صفحهآرایی و نشر کتاب است، باید آن را بر روی میز کار خود داشته باشد.
من بسیار بهرهها از این کتاب بردهام و به روان نویسندهٔ دانشمند آن درود میفرستم.
#نگارش
#ویراستاری
#کتاب
@mkazemkazemi