Forwarded from Deleted Account
@iktair کانال جنبش کتابخوانی ایران
کتاب من او را دوست داشتم
آنا گاوالدا
الهام دارچینیان
انتشارات قطره
کلوئه زنی است که عاشق شوهرش می باشد و به خاطر او همه کار کرده اما اکنون شوهرش او و دو دختر کوچکش را ترک کرده و همراه با معشوقه اش رفته است . کلوئه نزد پدرشوهرش می رود و پدر شوهر از عشق خود می گوید از زنی که عاشقش شده اما به خاطر خانواده اش از عشق او دست کشیده . کتاب مکالمات کلوئه و پدرشوهرش هست . در این باب که اگر بعد از ازدواج عاشق شدیم ماندن صحیح تر است یا رفتن . پدر شوهر کلوئه معتقده این موضوع به نفع کلوئه هست چون اون دختر خوبیه زنی که از صمیم قلبش عاشق و فداکاره و لیاقتش بیشتر از زندگی در کنار مردی هست که از صمیم قلب عاشقش نیست و می تونه راحت اون رو ترک کنه .
فضای خاصی داره آدم حس نمی کنه یک نویسنده زن آخرش به این نتیجه نزدیک تر بشه که رفتن کار صحیح تری هست . کتاب فوق العاده ای بود بسیار دوستش داشتم و بسیار منو به فکر فرو برد . من معتقدم رابطه یک چیز دو طرفه است یک نفر حق تصمیم گیری نداره . یک نفر به تنهایی نمی تونه رابطه رو تموم کنه باید راجع به مشکل حرف بزنند تا هر دو به یک نتیجه برسن .
خیلی ها عقیده دارند که خانم گاوالدا این کتاب را بر اساس زندگی شخصی خودش نوشته چون اون خودش هم در حالی که دو فرزند داشته از شوهرش طلاق گرفته و زندگی زناشویی بی ثباتی داشته .
بخشهای زیبای از کتاب: «هوس سیگار کردم. ابلهانه بود. سال ها بود سیگار نمی کشیدم. بله اما حالا دلم می خواست، زندگی همین است… اراده ی راسختان را در ترک سیگار تحسین می کنید و بعد یک صبح سرد زمستان تصمیم می گیرید چهار کیلومتر پیاده بروید تا یک پاکت سیگار بخرید. مردی را دوست دارید، از او دو بچه دارید و یک صبح زمستانی در می یابید که او خواهد رفت چون زن دیگری را دوست دارد.» / «چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟» / «باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشک ها خشک شوند. باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد.» / «روی زمین نشستم و سرم را میان دستانم گرفتم. فکر کردم کاش می توانستم پیچ سرم را از گردنم جدا کنم. آن را روی زمین بگذارم، شوت محکمی به آن بزنم تا آن جا که ممکن است دور و دورتر برود. آن قدر دور که دیگر نتوان پیدایش کرد. اما من حتی شوت زدن بلد نیستم. حتمن سرم همان کنار می افتاد.»
#کتاب_من_او_را_دوست_داشتم
#آنا_گاوالدا
#الهام_دارچینیان
#رمان_خارجی
#اجتماعی
#روانشناسی
کتاب من او را دوست داشتم
آنا گاوالدا
الهام دارچینیان
انتشارات قطره
کلوئه زنی است که عاشق شوهرش می باشد و به خاطر او همه کار کرده اما اکنون شوهرش او و دو دختر کوچکش را ترک کرده و همراه با معشوقه اش رفته است . کلوئه نزد پدرشوهرش می رود و پدر شوهر از عشق خود می گوید از زنی که عاشقش شده اما به خاطر خانواده اش از عشق او دست کشیده . کتاب مکالمات کلوئه و پدرشوهرش هست . در این باب که اگر بعد از ازدواج عاشق شدیم ماندن صحیح تر است یا رفتن . پدر شوهر کلوئه معتقده این موضوع به نفع کلوئه هست چون اون دختر خوبیه زنی که از صمیم قلبش عاشق و فداکاره و لیاقتش بیشتر از زندگی در کنار مردی هست که از صمیم قلب عاشقش نیست و می تونه راحت اون رو ترک کنه .
فضای خاصی داره آدم حس نمی کنه یک نویسنده زن آخرش به این نتیجه نزدیک تر بشه که رفتن کار صحیح تری هست . کتاب فوق العاده ای بود بسیار دوستش داشتم و بسیار منو به فکر فرو برد . من معتقدم رابطه یک چیز دو طرفه است یک نفر حق تصمیم گیری نداره . یک نفر به تنهایی نمی تونه رابطه رو تموم کنه باید راجع به مشکل حرف بزنند تا هر دو به یک نتیجه برسن .
خیلی ها عقیده دارند که خانم گاوالدا این کتاب را بر اساس زندگی شخصی خودش نوشته چون اون خودش هم در حالی که دو فرزند داشته از شوهرش طلاق گرفته و زندگی زناشویی بی ثباتی داشته .
بخشهای زیبای از کتاب: «هوس سیگار کردم. ابلهانه بود. سال ها بود سیگار نمی کشیدم. بله اما حالا دلم می خواست، زندگی همین است… اراده ی راسختان را در ترک سیگار تحسین می کنید و بعد یک صبح سرد زمستان تصمیم می گیرید چهار کیلومتر پیاده بروید تا یک پاکت سیگار بخرید. مردی را دوست دارید، از او دو بچه دارید و یک صبح زمستانی در می یابید که او خواهد رفت چون زن دیگری را دوست دارد.» / «چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟» / «باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشک ها خشک شوند. باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد.» / «روی زمین نشستم و سرم را میان دستانم گرفتم. فکر کردم کاش می توانستم پیچ سرم را از گردنم جدا کنم. آن را روی زمین بگذارم، شوت محکمی به آن بزنم تا آن جا که ممکن است دور و دورتر برود. آن قدر دور که دیگر نتوان پیدایش کرد. اما من حتی شوت زدن بلد نیستم. حتمن سرم همان کنار می افتاد.»
#کتاب_من_او_را_دوست_داشتم
#آنا_گاوالدا
#الهام_دارچینیان
#رمان_خارجی
#اجتماعی
#روانشناسی
Forwarded from گردون داستان
#انتظار_حسین
٧ دسامبر #۱۹۲۳– ۱۲ فوریه #۲۰۱۶
#نویسنده و #شاعر #پاکستانی بود. وی را یکی از #بنیانگذاران #داستان_نویسی_مدرن در زبان #اردو میدانند. انتظار حسین که #رمان و #داستان_های_کوتاه مینوشت، پس از نامزدی #جایزه_من_بوکر و برنده شدن مهمترین جایزه ادبی #فرانسه در سال #۲۰۱۴ به شهرت جهانی رسید.کتابهای #بستی (شهرستان)، #مرگ_شهرزاد و #برگها ،«آخرین نامه از هندوستان»، «شهر افسوس» و «جلوتر دریا است» از جمله مهمترین آثار انتظار حسین به شمار میروند.
انتظار حسین، یکی از معروفترین داستاننویسان زبان #اردو ۹۲ سالگی در شهر #لاهور #پاکستان چشم از جهان فرو بست.
انتظار حسین #آخرین #نسل از داستان نویسان در زبان اردو بشمار میرفت. وی در منطقه «#دیبایی» از توابع شهر «#بلند_شهر» #هندوستان بدنیا آمد. وی در #زبان و #ادبیات اردو کارشناسی #ارشد گرفت و بعد از آن مشغول نوشتن داستان کوتاه و رمان شد. علاوه بر این وی کتابهایی را از زبان #انگلیسی به اردو نیز #ترجمه کرد.
@gardoonehonar
وی علاوه بر نوشتن داستان در روزنامه های مختلف پاکستان نیز به عنوان ستون نویس در مورد مسایل #سیاسی و #اجتماعی مطالبی را به نگارش در اورد
وی مجموعه داستانهایی بنام «کلیله و دمنه» را برای کودکان به زبان اردو به نگارش درآورد. آخرین رمان انتظار حسین بنام «سنگاسن بتیسی» در سال ۲۰۱۴ به چاپ رسید.
به پاس خدمات این نویسنده و داستان نویس زبان اردو دولت پاکستان در سال ۲۰۱۲ به وی نشان «یک عمر دستاورد» اعطا کرد و در سال ۲۰۱۴ دولت فرانسه برترین نشان دولتی را به این نویسنده پاکستانی اختصاص داد. در دانشگاههای هند و پاکستان مقالات و پایاننامههای تحقیقی در مورد زندگی و آثار انتظار حسین نگاشته شده است.
#گردون_هنر
telegram.me/gardoonehonar
٧ دسامبر #۱۹۲۳– ۱۲ فوریه #۲۰۱۶
#نویسنده و #شاعر #پاکستانی بود. وی را یکی از #بنیانگذاران #داستان_نویسی_مدرن در زبان #اردو میدانند. انتظار حسین که #رمان و #داستان_های_کوتاه مینوشت، پس از نامزدی #جایزه_من_بوکر و برنده شدن مهمترین جایزه ادبی #فرانسه در سال #۲۰۱۴ به شهرت جهانی رسید.کتابهای #بستی (شهرستان)، #مرگ_شهرزاد و #برگها ،«آخرین نامه از هندوستان»، «شهر افسوس» و «جلوتر دریا است» از جمله مهمترین آثار انتظار حسین به شمار میروند.
انتظار حسین، یکی از معروفترین داستاننویسان زبان #اردو ۹۲ سالگی در شهر #لاهور #پاکستان چشم از جهان فرو بست.
انتظار حسین #آخرین #نسل از داستان نویسان در زبان اردو بشمار میرفت. وی در منطقه «#دیبایی» از توابع شهر «#بلند_شهر» #هندوستان بدنیا آمد. وی در #زبان و #ادبیات اردو کارشناسی #ارشد گرفت و بعد از آن مشغول نوشتن داستان کوتاه و رمان شد. علاوه بر این وی کتابهایی را از زبان #انگلیسی به اردو نیز #ترجمه کرد.
@gardoonehonar
وی علاوه بر نوشتن داستان در روزنامه های مختلف پاکستان نیز به عنوان ستون نویس در مورد مسایل #سیاسی و #اجتماعی مطالبی را به نگارش در اورد
وی مجموعه داستانهایی بنام «کلیله و دمنه» را برای کودکان به زبان اردو به نگارش درآورد. آخرین رمان انتظار حسین بنام «سنگاسن بتیسی» در سال ۲۰۱۴ به چاپ رسید.
به پاس خدمات این نویسنده و داستان نویس زبان اردو دولت پاکستان در سال ۲۰۱۲ به وی نشان «یک عمر دستاورد» اعطا کرد و در سال ۲۰۱۴ دولت فرانسه برترین نشان دولتی را به این نویسنده پاکستانی اختصاص داد. در دانشگاههای هند و پاکستان مقالات و پایاننامههای تحقیقی در مورد زندگی و آثار انتظار حسین نگاشته شده است.
#گردون_هنر
telegram.me/gardoonehonar
Forwarded from گردون داستان
در سال #۱۹۴۱ اولین رمانش را برای چاپ به انتشارات #گیلمار سپرد، گیلمار از چاپ و انتشار رمان خودداری کرد ولی #ریموند_کنو که در گالیمار کار میکرد و به استعدادش اعتقاد داشت، او را تشویق به ادامه نوشتن کرد
به این ترتیب اولین کتابش در سال #۱۹۴۳ و هنگام #جنگ جهانی دوم با نام بیشرمان توسط انتشارات گیلمار چاپ و منتشر شد. او به جای نامخانوادگی اصلیش #دونادیو، اسم #دوراس که نام منطقهای بود که پدرش در آنجا مرده بود را انتخاب کرد، نامی که تا پایان عمر در تمامی آثارش استفاده شد و همگان او را به این نام میشناسند.
در سال #۱۹۴۶ دوراس و آنتلم از یکدیگر #جدا شدند و سال بعد مارگریت از رابطهاش با #دیونیس_ماسکولو صاحب فرزند پسری به نام #ژان شد
دوراس در سال #۱۹۵۰ رمان سدی بر اقیانوس آرام را نوشت که مورد توجه قرار گرفت و نامزد جایزه ادبی گنکور شد. در آن ایام او در کنار نویسندگی به فعالیتهای #سیاسی و #اجتماعی نظیر مبارزه با جنگ الجزایر و مخالفت با سیاستهای ژنرال #دوگل نیز میپرداخت
اگرچه کتاب مدراتوکانتابیله در به شهرت رسیدن دوراس سهم عمدهای داشت ولی نباید از نقش فیلم هیروشیما عشق من به کارگردانی #آلن_رنه که او نویسنده فیلمنامهاش بود غافل بود. دوراس برای این فیلم نامزد دریافت جایزه #اسکار بهترین فیلمنامه شد و در جشنواره #کن نیز به عنوان فیلم برگزیده انتخاب شد. دوراس جایزه ادبی گنکور را در سال #۱۹۸۴ به دلیل نوشتن رمان عاشق دریافت کرد. این رمان او بسیار پرفروش شد و به دهها زبان زندهٔ دنیا ترجمه شد. انعکاس و نقد و نظرهای فراوانی که در مطبوعات این اثر به دنبال داشت دامنه شهرت دوراس را وسعت بخشید.#ژان_ژاک_آنو کارگردان فرانسوی در سال #۱۹۹۲ بر اساس این رمان دوراس فیلمی به نام عاشق ساخت.
مارگریت دوراس در آثارش شیوههای تازهای را در عرصه رماننویسی آزمود و رونق تازهای به نثر فرانسوی بخشید. نثر دوراس با بیانی فشرده و ابهامی شاعرانه، خواننده را درگیر میکند؛ زبانش عریان و بیواسطه است و واژگان آثارش با دقت و وسواس انتخاب شده است. سنتشکنی و پرداختن به موضوعهای غیرمتعارف، به شیوهای غیرمعمول و نوگرایانه را میتوان ویژگی اصلی آثار مارگریت دوراس دانست او اگر چه هیچگاه یک #فمینیست برجسته نبود در نوشتههایش افراد و مکان را با زبان و نگاهی زنانه بهم متصل میکرد.
دوراس در گفتگویی عنوان کرد که دوران نویسندگی خودش را دو دوره میداند که نوشتن کتاب «مدراتو کانتابیله» در اواخر دهه پنجاه، مرز بین این دو دوره است. خود دوراس تأکید میکند که در آثار نخستینش هیچ جایی برای خلاقیت خواننده باقی گذاشته نشده است.
#گردون_هنر
@gardoonehonar
به این ترتیب اولین کتابش در سال #۱۹۴۳ و هنگام #جنگ جهانی دوم با نام بیشرمان توسط انتشارات گیلمار چاپ و منتشر شد. او به جای نامخانوادگی اصلیش #دونادیو، اسم #دوراس که نام منطقهای بود که پدرش در آنجا مرده بود را انتخاب کرد، نامی که تا پایان عمر در تمامی آثارش استفاده شد و همگان او را به این نام میشناسند.
در سال #۱۹۴۶ دوراس و آنتلم از یکدیگر #جدا شدند و سال بعد مارگریت از رابطهاش با #دیونیس_ماسکولو صاحب فرزند پسری به نام #ژان شد
دوراس در سال #۱۹۵۰ رمان سدی بر اقیانوس آرام را نوشت که مورد توجه قرار گرفت و نامزد جایزه ادبی گنکور شد. در آن ایام او در کنار نویسندگی به فعالیتهای #سیاسی و #اجتماعی نظیر مبارزه با جنگ الجزایر و مخالفت با سیاستهای ژنرال #دوگل نیز میپرداخت
اگرچه کتاب مدراتوکانتابیله در به شهرت رسیدن دوراس سهم عمدهای داشت ولی نباید از نقش فیلم هیروشیما عشق من به کارگردانی #آلن_رنه که او نویسنده فیلمنامهاش بود غافل بود. دوراس برای این فیلم نامزد دریافت جایزه #اسکار بهترین فیلمنامه شد و در جشنواره #کن نیز به عنوان فیلم برگزیده انتخاب شد. دوراس جایزه ادبی گنکور را در سال #۱۹۸۴ به دلیل نوشتن رمان عاشق دریافت کرد. این رمان او بسیار پرفروش شد و به دهها زبان زندهٔ دنیا ترجمه شد. انعکاس و نقد و نظرهای فراوانی که در مطبوعات این اثر به دنبال داشت دامنه شهرت دوراس را وسعت بخشید.#ژان_ژاک_آنو کارگردان فرانسوی در سال #۱۹۹۲ بر اساس این رمان دوراس فیلمی به نام عاشق ساخت.
مارگریت دوراس در آثارش شیوههای تازهای را در عرصه رماننویسی آزمود و رونق تازهای به نثر فرانسوی بخشید. نثر دوراس با بیانی فشرده و ابهامی شاعرانه، خواننده را درگیر میکند؛ زبانش عریان و بیواسطه است و واژگان آثارش با دقت و وسواس انتخاب شده است. سنتشکنی و پرداختن به موضوعهای غیرمتعارف، به شیوهای غیرمعمول و نوگرایانه را میتوان ویژگی اصلی آثار مارگریت دوراس دانست او اگر چه هیچگاه یک #فمینیست برجسته نبود در نوشتههایش افراد و مکان را با زبان و نگاهی زنانه بهم متصل میکرد.
دوراس در گفتگویی عنوان کرد که دوران نویسندگی خودش را دو دوره میداند که نوشتن کتاب «مدراتو کانتابیله» در اواخر دهه پنجاه، مرز بین این دو دوره است. خود دوراس تأکید میکند که در آثار نخستینش هیچ جایی برای خلاقیت خواننده باقی گذاشته نشده است.
#گردون_هنر
@gardoonehonar