Forwarded from دکتر محمد دهقانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from انتشارات مینوی خرد minooyekheradpub
یک سال و نیم است که از درگذشت استاد ارجمندمان آقای دکتر جواد طباطبایی میگذرد. نخست اینکه گواهی فوت فیلسوف سیاسی ایران هنوز در ایران صادر نشده است. دوم. تا پیش از دو ماه پیش، که همسر و یکی از دو وارث دکتر طباطبایی یعنی خانم دکتر گیتی خورسند، که از من خواستند آثار دکتر طباطبایی را منتشر کنم، آثار ایشان منتشر نشده بود. در این سطور به حواشی مربوط به خود نمیپردازم که شایع کرده بودند مدیر مینوی خرد یعنی راقم این سطور در ایران نیست و بعد هم شایع کرده بودند به دلیل مشکلات، ورشکست شده است. من در ایران بودم و تا ماهها اجازه نشر نداشتم و فایلهای انتشارات را نیز در آبان ۱۴۰۱ مخدوش نموده بودند. اما پس از آنکه خانم دکتر طباطبایی - خورسند با من قرار نشر آثار را گذاشتند، آقایان ناصر سلطانی و رضا یعقوبی، که در خرداد ۱۴۰۲ مجوزهای آثار دکتر طباطبایی را از من گرفته بودند، اکنون آنها و اشخاص دیگر که در سایه هستند، به جای همکاری و کمک به انتشار آثار، با عدم انتقال مجوز دوازده اثر دکتر طباطبایی، مانع ادامهٔ نشر شدهاند.از سوی دیگر گواهی فوت آقای دکتر طباطبایی نیز صادر نشده است تا وارثان بتوانند برای میراث قانونی خود از جمله آثار دکتر طباطبایی، تصمیمگیری نمایند. این مسئله که بنا به جبر و عدم همراهی کسانی که قادرند کاری انجام دهند ولی مضایقه میکنند و یا آنکه در بزرگداشت فیلسوف سیاسی ایران، کاری انجامنمیدهند تا همسر ایشان در چنین سن و سال و وضعیتی مجبور نباشند به مراکز اداری مراجعه کنند و روال اداری معمول را پیش روی داشته باشند، اینجا مطرح گردید تا به گوش مسئولان ذیربط برسد.
Forwarded from انجمن زُروان
📚 کارگروه آوردگاه انجمن زروان برگزار میکند:
نقد و بررسی کتاب «هشت سرنوشت بهرام»
سخنرانان:
▫️علیرضا برازندهنژاد (نویسنده و مترجم)
▫️بهزاد قدیمی (نویسنده و مترجم)
▫️شروین وکیلی (نویسندهی کتاب و تاریخنگار)
▫️میزبان نشست: مسعود بُربُر (نویسنده و روایتپژوه)
✅ زمان: دوشنبه ۱۹ شهریور، ساعت ۱۶
✅ مکان: خیابان استاد نجاتالهی، نبش خیابان ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی، تالار حافظ
✅ حضور برای همگان آزاد و رایگان است.
✅ برای دریافت کتاب از طریق لینکهای زیر عمل کنید:
نسخه الکترونیکی
نسخه چاپی
#آوردگاه
#نقد_کتاب
#هشت_سرنوشت_بهرام
#شروین_وکیلی
@zorvan_org
نقد و بررسی کتاب «هشت سرنوشت بهرام»
سخنرانان:
▫️علیرضا برازندهنژاد (نویسنده و مترجم)
▫️بهزاد قدیمی (نویسنده و مترجم)
▫️شروین وکیلی (نویسندهی کتاب و تاریخنگار)
▫️میزبان نشست: مسعود بُربُر (نویسنده و روایتپژوه)
✅ زمان: دوشنبه ۱۹ شهریور، ساعت ۱۶
✅ مکان: خیابان استاد نجاتالهی، نبش خیابان ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی، تالار حافظ
✅ حضور برای همگان آزاد و رایگان است.
✅ برای دریافت کتاب از طریق لینکهای زیر عمل کنید:
نسخه الکترونیکی
نسخه چاپی
#آوردگاه
#نقد_کتاب
#هشت_سرنوشت_بهرام
#شروین_وکیلی
@zorvan_org
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هر بار که یادش میکنم از نو شگفتزده میشوم که چه اندازه این مرد فروتن بود که هیچگاه چون او چنین فروتن ندیدهام. عمرش را پای هزار و یک شب گذاشت. کاری به این سترگی کرد و اینسان خاموش رفت.
پیوستنش به بزرگان خاموش بر او خوش باد.
#ابراهیم_اقلیدی
@masoudborbor
پیوستنش به بزرگان خاموش بر او خوش باد.
#ابراهیم_اقلیدی
@masoudborbor
تصویری از مرگ مانی (کندن پوستش به فرمان شاپور) از قرن شانزدهم میلادی
۱۵۷۰
این تصویر ظاهرا هدیهای است از ولکل و در موزه مورگان نگهداری میشه
Promised gift of William M. Voelkle.; voelkle leaf
البته که در واقعیت مانی اصلا در زندان مرد و آن هم نه در دوران شاپور اما جزییات بازسازی تصویری کمتر دیده شدهٔ این روایت از مرگ او جذاب است
https://www.themorgan.org/book/export/html/2539?page=1
۱۵۷۰
این تصویر ظاهرا هدیهای است از ولکل و در موزه مورگان نگهداری میشه
Promised gift of William M. Voelkle.; voelkle leaf
البته که در واقعیت مانی اصلا در زندان مرد و آن هم نه در دوران شاپور اما جزییات بازسازی تصویری کمتر دیده شدهٔ این روایت از مرگ او جذاب است
https://www.themorgan.org/book/export/html/2539?page=1
Forwarded from مرتضی کاظمی
انجمن فرهنگی افراز با همکاری مجموعه فرهنگان برگزار می کند:
نشست نقد و بررسی دو فیلم کوتاه مستند از ایرانشناسان آلمانی گوردین تریلر و ماری-کلود دیفارژ
•دکتر فریدون مجلسی (از فرودستان آنروزی تا فرادستان امروزی)
•دکتر مرتضی کاظمی (خودکفایی، چگونه اقتصاد ایران را تخریب کرد؟)
•دکتر شروین وکیلی (سال های انقلاب: انگاره های گمشده)
گاه: چهارشنبه ۴ مهر ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۰
جای: مجموعه فرهنگان پاسداران
از آنجا که نمایش فیلم ها راس ساعت ۱۷:۰۰ خواهد بود، از میهمانان گرامی درخواست می شود ۲۰ دقیقه زودتر در محل نشست حضور یابند.
نشست نقد و بررسی دو فیلم کوتاه مستند از ایرانشناسان آلمانی گوردین تریلر و ماری-کلود دیفارژ
•دکتر فریدون مجلسی (از فرودستان آنروزی تا فرادستان امروزی)
•دکتر مرتضی کاظمی (خودکفایی، چگونه اقتصاد ایران را تخریب کرد؟)
•دکتر شروین وکیلی (سال های انقلاب: انگاره های گمشده)
گاه: چهارشنبه ۴ مهر ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۰
جای: مجموعه فرهنگان پاسداران
از آنجا که نمایش فیلم ها راس ساعت ۱۷:۰۰ خواهد بود، از میهمانان گرامی درخواست می شود ۲۰ دقیقه زودتر در محل نشست حضور یابند.
کاسهٔ ۱۲۰۰ ساله، نیشابور.
موزه متروپلیتن نیویورک.
https://www.metmuseum.org/art/collection/search/449731
موزه متروپلیتن نیویورک.
https://www.metmuseum.org/art/collection/search/449731
Forwarded from فنّ ادبیّات
چنین نگفت فردوسی پاکزاد
پیشتر به بیت «میازار موری که دانهکش است...» پرداختهام(۱)، سابقۀ بحث را تا حدّی آورده و نشان دادهام که مصرع «مکش مورکی را که روزیکشست» (ضبط نسخۀ فلورانس و تصحیح استاد خالقی) با «که جان دارد و جان شیرین خوشست» سازگاری ندارد. برعکس، «میازار موری که دانه/روزیکشست» با «جان شیرین» سازگار است و با «که او نیز جان دارد و جان خوشست» نمیخواند. در آن مطلب حدس زدم که صورت اصلی بیت همین ناسازگاری را داشته و به پشتوانۀ اغلب منابع، پیشنهاد کردم «میازار... / که او نیز...» صورت اصلی باشد.
امّا به رغم انطباق بر ضوابط تصحیح متن، این حدس درست نیست. سهل است که اصلاً این بیت و بیت پیش از آن (پسندی و همداستانی کنی / که جان داری و جانستانی کنی؟) از فردوسی نیست! شکل اصلیتر این ابیات در «خلق الانسان» بیانالحق نیشابوری آمدهاست و من از تحقیق جامع آقای محمّدحسین حکیم (ضمیمۀ ۱۱ گزارش میراث) نقلش میکنم:
چنان دار زآزار دل را نگاه
که موری نیازارد از تو براه
مبین آن که مورست و نادلکشست
بدان بین که جان دارد و جان خوشست
ز دل چونک همداستانی کنی
که جان داری و جانستانی کنی؟
منه دل بجان دادن این و آن
که هریک چو تو دوست دارند جان
البته اهل فن خواهندگفت «منابع جنبی به اختیار خودشان در ابیات شاهنامه دست میبردند. این کتاب عربی و نوشتۀ خطیبی است که هدف نخستش تاثیر بر گوینده است. نسخههایش هم از قرن یازده است و قابل اتکا نیست» و راست است اگر بگویند. من در اصول با ایشان در «اهمیت و خطر مآخذ جنبی» همداستانم. ولی قرائن چندی دال بر آن است که باید به این منبع اعتماد کرد:
- ضبط خلق الانسان نه الزاماً دشوارتر ولی قطعاً کهنتر و سنبادهنخوردهتر است.
- این دو بیت در نسخههای سنژوزف و لندن نیست. جز لندن، در یک دو نسخۀ دیگر هم آن را در حاشیه افزودهاند. ترتیب برعکس (یعنی مانند خلق الانسان، اول «میازار...» و سپس «پسندی») هم در یکی دو نسخۀ شاهنامه و منبع جنبی دیده میشود.
- این دو بیت با این ترتیب برعکس در بافتار چهاربیتی خلق الانسان خوب جا میافتد و معنی میشود. در شاهنامه البته ابیات در جای همدلیانگیزی آمده، درست وقتی ایرج دارد از تور میخواهد از کشتنش بگذرد. ظاهراً از بس فضا عاطفی و بیت آشناست دقّت نمیکنیم که چندان هم برازندۀ جد اعلای آریاییها نیست که در آخرین بیاناتش خود را مور بخواند (البته خوانندگان آزادند که از همین هم نکته و حکمت در ریشۀ «تواضع» یا «حیواندوستی» ایرانیان دربیاورند، ولی از من چنین توقع نکنند).
- اگر فرض کنیم این هر چهار بیت از فردوسی بوده و دو بیتش در گذر زمان افتاده، دیگر سخت است که هر چهار بیت را به کشتن ایرج بخورانیم. بیتها دربارۀ «"آزردن" و کشتن "این و آن"» است، نه «کشتن یک تن».
- بیان الحق در انتهای کتابش ۵۴ بیت از فردوسی آورده، ولی این چهار بیت آنجا نیست و در میان اثر است. شاید بگوییم این فرد با شاهنامه آشنا و بدان علاقهمند بوده و مانعی ندارد که جز فصل صدم کتابش جای دیگری هم از آن نقل کند، ولی دلیل محکمی داریم که بیان الحق ابیات شاهنامه را از روی منبع مکتوبی (و احتمالاً خود شاهنامه) کتابت کرده:
از ۵۴ بیتی که در فصل صدم آمده از بیت ۱۵ تا ۴۹ به همان ترتیبی است که در شاهنامه هست (۲). این نشان میدهد اولاً منبع او اختیارات شاهنامۀ موجود نبوده (که اغلب این ابیات را دارد ولی کاملاً درهمریخته)، و ثانیاً این نقل مبتنی بر حافظه و ذوق نویسنده نبوده که بگوییم از آن منابع جنبی است که هر کار خواسته با ابیات شاهنامه کرده. انتخاب ۳۵ بیت از بین حدود ۲۲۰۰۰ بیت شاهنامه به ترتیب قطعاً حاصل ورق زدن کتاب و یادداشت کردن ابیات است. متن نیز عربی است و همانند بسیاری کتب غزنویان ظاهراً فقط در هند رواج و بلکه وجود داشته و کاتبان اگر فارسی میدانستند و قصد دست بردن در ابیات هم داشتند قاعدتاً آن را به شکل معروف نزدیکتر میکردند نه این که دو بیت به سر و تهش بچسبانند و جای دو بیت را نیز عوض کنند و هر دو را هم زشتتر و کهن کنند.
پس باید نتیجه گرفت این ۴ بیت جزئی از منظومۀ دیگری بوده و در آغاز قرن ۶ معروفیت یافته (یا داشته). به مرور دو بیت وسط از دو بیت نخست و آخر جدا و خود محبوب شدهاست و کمکم توسّط مخاطبان اهل ذوق به دو شکل گوناگون در هر مصرع پیراستهتر شده و همانند بسیاری ابیات متقارب محبوب به فردوسی منسوب شده و در همان قرن ششم یا آغاز قرن هفتم گروهی آن را داخل شاهنامه کردهاند. سعدی نیز یکی از این شاهنامهها خوانده و عدل این بیت الحاقی را پسندیدهاست. طبعاً تضمین سعدی نیز بیت را در شاهنامه هرچه محکمتر کرد.
@fanneadab
۱- نک https://t.me/fanneadab/384
۲- جناب محمّدحسین حکیم در پژوهش پیشگفته، و فاضل نسخهشناس، جواد بشری - که مقالهای مفید خاص ابیات شاهنامه در خلق الانسان نوشتهاست - متعرّض این نکته نشدهاند.
پیشتر به بیت «میازار موری که دانهکش است...» پرداختهام(۱)، سابقۀ بحث را تا حدّی آورده و نشان دادهام که مصرع «مکش مورکی را که روزیکشست» (ضبط نسخۀ فلورانس و تصحیح استاد خالقی) با «که جان دارد و جان شیرین خوشست» سازگاری ندارد. برعکس، «میازار موری که دانه/روزیکشست» با «جان شیرین» سازگار است و با «که او نیز جان دارد و جان خوشست» نمیخواند. در آن مطلب حدس زدم که صورت اصلی بیت همین ناسازگاری را داشته و به پشتوانۀ اغلب منابع، پیشنهاد کردم «میازار... / که او نیز...» صورت اصلی باشد.
امّا به رغم انطباق بر ضوابط تصحیح متن، این حدس درست نیست. سهل است که اصلاً این بیت و بیت پیش از آن (پسندی و همداستانی کنی / که جان داری و جانستانی کنی؟) از فردوسی نیست! شکل اصلیتر این ابیات در «خلق الانسان» بیانالحق نیشابوری آمدهاست و من از تحقیق جامع آقای محمّدحسین حکیم (ضمیمۀ ۱۱ گزارش میراث) نقلش میکنم:
چنان دار زآزار دل را نگاه
که موری نیازارد از تو براه
مبین آن که مورست و نادلکشست
بدان بین که جان دارد و جان خوشست
ز دل چونک همداستانی کنی
که جان داری و جانستانی کنی؟
منه دل بجان دادن این و آن
که هریک چو تو دوست دارند جان
البته اهل فن خواهندگفت «منابع جنبی به اختیار خودشان در ابیات شاهنامه دست میبردند. این کتاب عربی و نوشتۀ خطیبی است که هدف نخستش تاثیر بر گوینده است. نسخههایش هم از قرن یازده است و قابل اتکا نیست» و راست است اگر بگویند. من در اصول با ایشان در «اهمیت و خطر مآخذ جنبی» همداستانم. ولی قرائن چندی دال بر آن است که باید به این منبع اعتماد کرد:
- ضبط خلق الانسان نه الزاماً دشوارتر ولی قطعاً کهنتر و سنبادهنخوردهتر است.
- این دو بیت در نسخههای سنژوزف و لندن نیست. جز لندن، در یک دو نسخۀ دیگر هم آن را در حاشیه افزودهاند. ترتیب برعکس (یعنی مانند خلق الانسان، اول «میازار...» و سپس «پسندی») هم در یکی دو نسخۀ شاهنامه و منبع جنبی دیده میشود.
- این دو بیت با این ترتیب برعکس در بافتار چهاربیتی خلق الانسان خوب جا میافتد و معنی میشود. در شاهنامه البته ابیات در جای همدلیانگیزی آمده، درست وقتی ایرج دارد از تور میخواهد از کشتنش بگذرد. ظاهراً از بس فضا عاطفی و بیت آشناست دقّت نمیکنیم که چندان هم برازندۀ جد اعلای آریاییها نیست که در آخرین بیاناتش خود را مور بخواند (البته خوانندگان آزادند که از همین هم نکته و حکمت در ریشۀ «تواضع» یا «حیواندوستی» ایرانیان دربیاورند، ولی از من چنین توقع نکنند).
- اگر فرض کنیم این هر چهار بیت از فردوسی بوده و دو بیتش در گذر زمان افتاده، دیگر سخت است که هر چهار بیت را به کشتن ایرج بخورانیم. بیتها دربارۀ «"آزردن" و کشتن "این و آن"» است، نه «کشتن یک تن».
- بیان الحق در انتهای کتابش ۵۴ بیت از فردوسی آورده، ولی این چهار بیت آنجا نیست و در میان اثر است. شاید بگوییم این فرد با شاهنامه آشنا و بدان علاقهمند بوده و مانعی ندارد که جز فصل صدم کتابش جای دیگری هم از آن نقل کند، ولی دلیل محکمی داریم که بیان الحق ابیات شاهنامه را از روی منبع مکتوبی (و احتمالاً خود شاهنامه) کتابت کرده:
از ۵۴ بیتی که در فصل صدم آمده از بیت ۱۵ تا ۴۹ به همان ترتیبی است که در شاهنامه هست (۲). این نشان میدهد اولاً منبع او اختیارات شاهنامۀ موجود نبوده (که اغلب این ابیات را دارد ولی کاملاً درهمریخته)، و ثانیاً این نقل مبتنی بر حافظه و ذوق نویسنده نبوده که بگوییم از آن منابع جنبی است که هر کار خواسته با ابیات شاهنامه کرده. انتخاب ۳۵ بیت از بین حدود ۲۲۰۰۰ بیت شاهنامه به ترتیب قطعاً حاصل ورق زدن کتاب و یادداشت کردن ابیات است. متن نیز عربی است و همانند بسیاری کتب غزنویان ظاهراً فقط در هند رواج و بلکه وجود داشته و کاتبان اگر فارسی میدانستند و قصد دست بردن در ابیات هم داشتند قاعدتاً آن را به شکل معروف نزدیکتر میکردند نه این که دو بیت به سر و تهش بچسبانند و جای دو بیت را نیز عوض کنند و هر دو را هم زشتتر و کهن کنند.
پس باید نتیجه گرفت این ۴ بیت جزئی از منظومۀ دیگری بوده و در آغاز قرن ۶ معروفیت یافته (یا داشته). به مرور دو بیت وسط از دو بیت نخست و آخر جدا و خود محبوب شدهاست و کمکم توسّط مخاطبان اهل ذوق به دو شکل گوناگون در هر مصرع پیراستهتر شده و همانند بسیاری ابیات متقارب محبوب به فردوسی منسوب شده و در همان قرن ششم یا آغاز قرن هفتم گروهی آن را داخل شاهنامه کردهاند. سعدی نیز یکی از این شاهنامهها خوانده و عدل این بیت الحاقی را پسندیدهاست. طبعاً تضمین سعدی نیز بیت را در شاهنامه هرچه محکمتر کرد.
@fanneadab
۱- نک https://t.me/fanneadab/384
۲- جناب محمّدحسین حکیم در پژوهش پیشگفته، و فاضل نسخهشناس، جواد بشری - که مقالهای مفید خاص ابیات شاهنامه در خلق الانسان نوشتهاست - متعرّض این نکته نشدهاند.
Telegram
فنّ ادبیّات
میازار موری که روزیکش است!
همه میدانیم که سعدی بیتی از شاهنامه را در بوستان (سرایش: ۶۵۵ ق.) تضمین کردهاست، با وصف زیبایی از فردوسی:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد:
«میازار موری که دانهکش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است»
…
همه میدانیم که سعدی بیتی از شاهنامه را در بوستان (سرایش: ۶۵۵ ق.) تضمین کردهاست، با وصف زیبایی از فردوسی:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد:
«میازار موری که دانهکش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است»
…
منتشر شد
خندههای هراس و تنهایی
مسعود بربر
نشر چشمه
یک روز همه از غلت و واغلت بیدار میشویم، از پنجره بیرون را نگاه میکنیم، صبح زمستان است، هوا خاکستری است اما گوی سرخ خورشید هنوز بر نیامده است. ساعتی بیشتر میتوان خوابید، اما خورشید باز هم بر نخواهد آمد. ما در غروبی ابدی گرفتار آمدهایم. ما کابوس گذشتگانمان هستیم.
@masoudborbor
خندههای هراس و تنهایی
مسعود بربر
نشر چشمه
یک روز همه از غلت و واغلت بیدار میشویم، از پنجره بیرون را نگاه میکنیم، صبح زمستان است، هوا خاکستری است اما گوی سرخ خورشید هنوز بر نیامده است. ساعتی بیشتر میتوان خوابید، اما خورشید باز هم بر نخواهد آمد. ما در غروبی ابدی گرفتار آمدهایم. ما کابوس گذشتگانمان هستیم.
@masoudborbor
برگی از هفت پیکر نظامی کتابت در هرات عصر تیموری با جوهر و رنگ و طلا روی کاغذ
موزه بروکلین
MEDIUM Opaque watercolor, ink, and gold on paper
Place Made: Herat, Iran
DATES 1447
DYNASTY Timurid
PERIOD Timurid
DIMENSIONS 11 1/4 x 7 1/4 in. (28.6 x 18.4 cm) (show scale)
COLLECTIONS Asian Art
ACCESSION NUMBER 35.1029.2a-b
CREDIT LINE Frank L. Babbott Fund
MUSEUM LOCATION This item is not on view
CAPTION Nizami. Folio from a Manuscript of the Khamsa of Nizami, 1447. Opaque watercolor, ink, and gold on paper, 11 1/4 x 7 1/4 in. (28.6 x 18.4 cm). Brooklyn Museum, Frank L. Babbott Fund, 35.1029.2a-b (Photo: Brooklyn Museum, 35.1029.2a-b_IMLS_PS3.jpg)
IMAGE overall, 35.1029.2a-b_IMLS_PS3.jpg. Brooklyn Museum photograph, 2009
@masoudborbor
موزه بروکلین
MEDIUM Opaque watercolor, ink, and gold on paper
Place Made: Herat, Iran
DATES 1447
DYNASTY Timurid
PERIOD Timurid
DIMENSIONS 11 1/4 x 7 1/4 in. (28.6 x 18.4 cm) (show scale)
COLLECTIONS Asian Art
ACCESSION NUMBER 35.1029.2a-b
CREDIT LINE Frank L. Babbott Fund
MUSEUM LOCATION This item is not on view
CAPTION Nizami. Folio from a Manuscript of the Khamsa of Nizami, 1447. Opaque watercolor, ink, and gold on paper, 11 1/4 x 7 1/4 in. (28.6 x 18.4 cm). Brooklyn Museum, Frank L. Babbott Fund, 35.1029.2a-b (Photo: Brooklyn Museum, 35.1029.2a-b_IMLS_PS3.jpg)
IMAGE overall, 35.1029.2a-b_IMLS_PS3.jpg. Brooklyn Museum photograph, 2009
@masoudborbor
Forwarded from جامعه باستانشناسی ایران
خوانش جدید بند 70 سنگبشته بیستون؛ مناقشهبرانگیزترین بند —
✍ صابر امیری پریان و کیوان محمودی
موضوع بند هفتادم کتیبهی بیستون کاملاً متفاوت از سایر بخشهای آن است. در حالی که این کتیبه به دستاوردهای داریوش بزرگ در دستیابی به سلطنت، سرکوب شورشها در سرتاسر امپراتوری هخامنشی و توصیههای او به نسلهای آینده میپردازد، بند هفتادم متن جدیدی است که به دستور پادشاه ایجاد شده و به ملل تابع ارسال گردیده است.
متأسفانه، این بند (DB 70') که در انتهای ستون چهارم فارسی باستان (OP) واقع شده، به شدت آسیبدیده و بسیاری از عبارات آن غیرقابل خواندن هستند. دشواریهای موجود در تهیه نسخههای دقیق از متن که خصوصیات و نواقص کتیبه را به تفصیل منعکس میکند، خواندن DB 70 را به معضلی برای پژوهشگران تبدیل کرده است. این مشکل از آنجا ناشی میشود که واژههای کلیدی که نقش مهمی در درک بند ایفا میکنند، به شدت آسیبدیده یا غیرقابل خواندن هستند و این واژهها در هیچیک از دیگر متون فارسی باستان نیز یافت نمیشوند. به همین دلیل، آشورشناسان به توافقی در مورد خوانش قطعی این بند نرسیدهاند. همچنین، با توجه به سهزبانه بودن کتیبه بیستون (فارسی باستان، اکدی و ایلامی)، متأسفانه این بند معادل اکدی ندارد و نسخه ایلامی آن به دلیل ابهامات، کمک شایانی به درک آن نکرده است.
از سوی دیگر، اگرچه متن DBI قابل خواندن است و ممکن است در بازسازی عبارات DB 70 کمک کند، اما مسأله اصلی ترجمهی واژههای کلیدی آن است که هنوز مورد سؤال است. علاوه بر این، نسخهها یا عکاسیهای قبلی با استفاده از روشهای قدیمی یا دوربینهای آنالوگ تهیه شدهاند که نتوانستهاند در درک DB 70 کمک کنند.
زمانی که جورج کامرون در سال 1948 کتیبه را به دقت مورد بررسی قرار داد و نسخههایی از متون میخی را تهیه کرد، بسیاری از بخشهای DB 70 برای او غیرقابل شناسایی بود و او در ویرایش 1951 آنها را از قلم انداخت. با این حال، تلاشهای او جریانی را به وجود آورد که در آن پژوهشگرانی همچون رونالد جی. کنت (1953)، مانفرد مایرهوفِر (1964) و یانوش هارماتا (1966) به پژوهش در مورد بند هفتادم پرداختند تا اینکه ویرایش قابل قبولتری از والتر هینز (1972) منتشر شد. با این وجود، اختلافات دربارهی خوانش و ترجمهی بند هفتادم بدون حل و فصل باقی ماند و ویرایش هینز به عنوان پایهی اصلی تحقیقات بعدی مورد استفاده قرار گرفت.
ما به کمک عکسبرداری دقیق موفق شدیم خوانش و ترجمه جدیدی در بخشهای فارسی باستان و ایلامی این بند ارائه دهیم و شش واژه جدید فارسی باستان (دبیره، طومار، گِل، نوشتنگاه (محل نوشتن، کتیبه)، واژه و بازگویی) را در این بند قرائت کنیم.
این مقاله به تازگی در پایگاه CDLI (Cuneiform Digital Library Initiative) منتشر شده است که میتوانید در لینک زیر بخوانید.
https://cdli.mpiwg-berlin.mpg.de/articles/cdlb/2024-3
ا.ط
✍ صابر امیری پریان و کیوان محمودی
موضوع بند هفتادم کتیبهی بیستون کاملاً متفاوت از سایر بخشهای آن است. در حالی که این کتیبه به دستاوردهای داریوش بزرگ در دستیابی به سلطنت، سرکوب شورشها در سرتاسر امپراتوری هخامنشی و توصیههای او به نسلهای آینده میپردازد، بند هفتادم متن جدیدی است که به دستور پادشاه ایجاد شده و به ملل تابع ارسال گردیده است.
متأسفانه، این بند (DB 70') که در انتهای ستون چهارم فارسی باستان (OP) واقع شده، به شدت آسیبدیده و بسیاری از عبارات آن غیرقابل خواندن هستند. دشواریهای موجود در تهیه نسخههای دقیق از متن که خصوصیات و نواقص کتیبه را به تفصیل منعکس میکند، خواندن DB 70 را به معضلی برای پژوهشگران تبدیل کرده است. این مشکل از آنجا ناشی میشود که واژههای کلیدی که نقش مهمی در درک بند ایفا میکنند، به شدت آسیبدیده یا غیرقابل خواندن هستند و این واژهها در هیچیک از دیگر متون فارسی باستان نیز یافت نمیشوند. به همین دلیل، آشورشناسان به توافقی در مورد خوانش قطعی این بند نرسیدهاند. همچنین، با توجه به سهزبانه بودن کتیبه بیستون (فارسی باستان، اکدی و ایلامی)، متأسفانه این بند معادل اکدی ندارد و نسخه ایلامی آن به دلیل ابهامات، کمک شایانی به درک آن نکرده است.
از سوی دیگر، اگرچه متن DBI قابل خواندن است و ممکن است در بازسازی عبارات DB 70 کمک کند، اما مسأله اصلی ترجمهی واژههای کلیدی آن است که هنوز مورد سؤال است. علاوه بر این، نسخهها یا عکاسیهای قبلی با استفاده از روشهای قدیمی یا دوربینهای آنالوگ تهیه شدهاند که نتوانستهاند در درک DB 70 کمک کنند.
زمانی که جورج کامرون در سال 1948 کتیبه را به دقت مورد بررسی قرار داد و نسخههایی از متون میخی را تهیه کرد، بسیاری از بخشهای DB 70 برای او غیرقابل شناسایی بود و او در ویرایش 1951 آنها را از قلم انداخت. با این حال، تلاشهای او جریانی را به وجود آورد که در آن پژوهشگرانی همچون رونالد جی. کنت (1953)، مانفرد مایرهوفِر (1964) و یانوش هارماتا (1966) به پژوهش در مورد بند هفتادم پرداختند تا اینکه ویرایش قابل قبولتری از والتر هینز (1972) منتشر شد. با این وجود، اختلافات دربارهی خوانش و ترجمهی بند هفتادم بدون حل و فصل باقی ماند و ویرایش هینز به عنوان پایهی اصلی تحقیقات بعدی مورد استفاده قرار گرفت.
ما به کمک عکسبرداری دقیق موفق شدیم خوانش و ترجمه جدیدی در بخشهای فارسی باستان و ایلامی این بند ارائه دهیم و شش واژه جدید فارسی باستان (دبیره، طومار، گِل، نوشتنگاه (محل نوشتن، کتیبه)، واژه و بازگویی) را در این بند قرائت کنیم.
این مقاله به تازگی در پایگاه CDLI (Cuneiform Digital Library Initiative) منتشر شده است که میتوانید در لینک زیر بخوانید.
https://cdli.mpiwg-berlin.mpg.de/articles/cdlb/2024-3
ا.ط