زندگیِ معنوی چیزی نیست جز شناور شدن در افسونِ هر چیز خُرد و به ظاهر کوچکی که پیرامون ما است.
@MasomehAbedini🦋
@MasomehAbedini🦋
هانا آرنت در کتاب بحران جمهوری می نویسد:
«ما آزاد هستیم که جهان را تغییر دهیم و چیزی نو را آغاز کنیم و این مستلزم توانایی ذهنی، توانایی بله گفتن یا خیر گفتن است که بدون آن هیچ کنشی ممکن نیست. و کنش دقیقاً همان چیزی است که سیاست ازآن ساخته شده است.» برای تغییر وضعیت نامطلوبِ دل آزارِ کنونی، به وضعیتی انسانی تر، باید دست به کنش زد و صرف واکنش های ازسر انفعال کفایت نمی کند. فردی بی گناه اعدام می شود. زنی بی گناه کتک می خورد. کارگری بی گناه و گرسنه شلاق می خورد و ما صرفاً به واکنش های رمانتیزه شده اکتفا می کنیم. دل سوزی، ترحم، و آرزوی صبر جزیل برای بازماندگان و خانواده اش. واکنش هایی که نه تنها دردی از دردمندان کم نمی کند بلکه احتمالاً بر یأس و خشم آنها نیز اضافه کند. سیاست با کنش زاده می شود و نه با واکنش و این اولین درسی است که آرنت می تواند به ما بیاموزد.
نافرمانی مدنی، حداقل کاری است که شهروندان خوب دربرابر یک حکومتِ سرکوبگر و دیکتاتور می توانند به آن دست بزنند. اما نافرمانی، تنها زمانی ممکن می شود که قانون شکن آماده و حتی علاقمند باشد که مجازات عملش را بپذیرد. پرسشی که آرنت پی می افکند این است؛ چه زمانی فرد می تواند ازچنین روحیه ای برخوردارباشد؟ و البته خود جواب می دهد؛
زمانی که فرد باورداشته باشد قانونی برتر، و والاتر از قانونِ فعلی وجود دارد که تغییر ناپذیر است و آن قانونِ بالاتر، چیزی جز محکمه ی وجدان نیست.
و البته این همان درسی است که در تراژدی آنتیگونه در نبرد نابرابر کرئون ستمگر و آنتیگونه می یابیم.
«کرئون: قوانین من قوانین دولتی هستند و اطاعت ازآنها برهمه واجب است
آنتیگونه: اما قوانین تو نمی تواند فراتر ازقانون الهی باشد که دروجدان آدمی حک شده است.»
بگذارید چنین خلاصه کنیم؛
برای سیاست باید دست به کنش زد کنشی که باید ازوجدان و محکمه درون تک تک ما شهروندان ناشی شده باشد. انسان بی وجدان انسان کنشگر نیست. منفعل و مفعول است چون چیزی نیست که او را ازدرون به تکاپو و حرکت وادارد او فقط دربرابر محرک های بیرونی واکنش نشان می دهد. پرسش گزنده اینک با ماست. با ما انسان های احتمالاً خوب که هرگز نتوانستیم ازخود، شهروندانی خوب بسازیم. ارسطو نیز دو هزار و اندی پیش درباب تعریف شهروند می نویسد: او کسی است که خیر همگانی را بر منافع فردی ارجحیت می دهد و دیکتاتور شهروند نیست چرا که وی تنها نفع خویش را می جوید. و آنکه شهروند نیست دوحالت بیش ندارد یا حیوانی است متعلق به جنگل و یا دیکتاتوری است عربده کش!
آیا ما شهروندیم؟
آیا هنوز قدرت وجدان باماست؟
🦋✨
«ما آزاد هستیم که جهان را تغییر دهیم و چیزی نو را آغاز کنیم و این مستلزم توانایی ذهنی، توانایی بله گفتن یا خیر گفتن است که بدون آن هیچ کنشی ممکن نیست. و کنش دقیقاً همان چیزی است که سیاست ازآن ساخته شده است.» برای تغییر وضعیت نامطلوبِ دل آزارِ کنونی، به وضعیتی انسانی تر، باید دست به کنش زد و صرف واکنش های ازسر انفعال کفایت نمی کند. فردی بی گناه اعدام می شود. زنی بی گناه کتک می خورد. کارگری بی گناه و گرسنه شلاق می خورد و ما صرفاً به واکنش های رمانتیزه شده اکتفا می کنیم. دل سوزی، ترحم، و آرزوی صبر جزیل برای بازماندگان و خانواده اش. واکنش هایی که نه تنها دردی از دردمندان کم نمی کند بلکه احتمالاً بر یأس و خشم آنها نیز اضافه کند. سیاست با کنش زاده می شود و نه با واکنش و این اولین درسی است که آرنت می تواند به ما بیاموزد.
نافرمانی مدنی، حداقل کاری است که شهروندان خوب دربرابر یک حکومتِ سرکوبگر و دیکتاتور می توانند به آن دست بزنند. اما نافرمانی، تنها زمانی ممکن می شود که قانون شکن آماده و حتی علاقمند باشد که مجازات عملش را بپذیرد. پرسشی که آرنت پی می افکند این است؛ چه زمانی فرد می تواند ازچنین روحیه ای برخوردارباشد؟ و البته خود جواب می دهد؛
زمانی که فرد باورداشته باشد قانونی برتر، و والاتر از قانونِ فعلی وجود دارد که تغییر ناپذیر است و آن قانونِ بالاتر، چیزی جز محکمه ی وجدان نیست.
و البته این همان درسی است که در تراژدی آنتیگونه در نبرد نابرابر کرئون ستمگر و آنتیگونه می یابیم.
«کرئون: قوانین من قوانین دولتی هستند و اطاعت ازآنها برهمه واجب است
آنتیگونه: اما قوانین تو نمی تواند فراتر ازقانون الهی باشد که دروجدان آدمی حک شده است.»
بگذارید چنین خلاصه کنیم؛
برای سیاست باید دست به کنش زد کنشی که باید ازوجدان و محکمه درون تک تک ما شهروندان ناشی شده باشد. انسان بی وجدان انسان کنشگر نیست. منفعل و مفعول است چون چیزی نیست که او را ازدرون به تکاپو و حرکت وادارد او فقط دربرابر محرک های بیرونی واکنش نشان می دهد. پرسش گزنده اینک با ماست. با ما انسان های احتمالاً خوب که هرگز نتوانستیم ازخود، شهروندانی خوب بسازیم. ارسطو نیز دو هزار و اندی پیش درباب تعریف شهروند می نویسد: او کسی است که خیر همگانی را بر منافع فردی ارجحیت می دهد و دیکتاتور شهروند نیست چرا که وی تنها نفع خویش را می جوید. و آنکه شهروند نیست دوحالت بیش ندارد یا حیوانی است متعلق به جنگل و یا دیکتاتوری است عربده کش!
آیا ما شهروندیم؟
آیا هنوز قدرت وجدان باماست؟
🦋✨
...
👌🏻🦋
سیاستمداری در روابط و و سیاستمدارانه رفتار کردن، هیچگاه نمیتوانند یک فردِ معناگرا را فریب دهند. زیرا او هوشمندی و درایت لازمه را برای درکِ دقایق و همهی نوسانها و رویدادهایی که روی میدهند دارد.
#معصومه_عابديني🦋
👌🏻🦋
سیاستمداری در روابط و و سیاستمدارانه رفتار کردن، هیچگاه نمیتوانند یک فردِ معناگرا را فریب دهند. زیرا او هوشمندی و درایت لازمه را برای درکِ دقایق و همهی نوسانها و رویدادهایی که روی میدهند دارد.
#معصومه_عابديني🦋
https://t.me/Parvanehbiprva1
لینک گروه متصل به کانال در صورت ِتمایل همراهی نمایید و لینک را برای دوستان أهل دلتان ارسال نمایید با مهر و سپاس... 🙏🏻🍃🦋🦋
لینک گروه متصل به کانال در صورت ِتمایل همراهی نمایید و لینک را برای دوستان أهل دلتان ارسال نمایید با مهر و سپاس... 🙏🏻🍃🦋🦋
رویای پروانه شدن pinned «https://t.me/Parvanehbiprva1 لینک گروه متصل به کانال در صورت ِتمایل همراهی نمایید و لینک را برای دوستان أهل دلتان ارسال نمایید با مهر و سپاس... 🙏🏻🍃🦋🦋»
رویای پروانه شدن
Photo
.
آیا آگاهیِ جمعی باعثِ رشدِ شخصی و درنهایت افزایشِ خردِ جمعی میگردد یا مسببِ فربه تر شدنِ ایگو و ذهنِ محدود است؟ میتوان گفت قریبِ نیمی از بشریت به این آگاهی رسیدهاند که به طور موقت و در این مقطعِ زمانی که در این سیارهی زمین حضور دارند نیاز دارند تا قدم در راه خودآگاهی و خودشناسی بگذارند، بدون خودآگاهی انسان نمیتواند از لذتِ نوشیدن یک لیوان آب بهرهمند گردد، عصر، عصر آگاهیِ جمعی همچنین نموِ انسان در بیداریِ آگاهانه است. بیشک بیش از نیمی از انسانها میدانند که آنچه از آنها باقی میماند رشد روحانی و بلوغِ آگاهانه در سطح آگاهی است هر میزانی که سطح آگاهی و رشد شخصی هر فردی بالاتر میرود، درکِ عمومی یا هوش و خردِ جمعی نیز به همان نسبت افزایش مییابد، موجودیتِ انسانی اساسا خودش یک هنرِ شگفتانگیز و یک معماریِ خلاقانه است میتواند از راهها و طریقِ درست خویش و بذرهای وجودش را در شکوفایی بیازماید و خویشتن حقیقی اش را بیافریند و این نیاز به درونگری، بازبینی و درکِ عمیق خودشناسی دارد. خودشناسی به معنای واقع دیدنِ خود در بینهایت اضداد در تمامیِ ابعاد است نه خودسانسوری و سرکوبِ درونی خویش؛ بنابراین برای ذهنیتِ یکسوسازِ جزم اندیش ممکن است فربه تر شدنِ ایگو منجر شود، اما آنکه حقیقتا قدم در راه آگاهی گذاشته است از همهی جوانبِ کار و از دشواریهای مسیر نیز درست بهره میگیرد اگر آگاهی ابزاری در خدمتِ نفس یا ابقایِ ایگو باشد محدود به کمیتی و نگرشی خاص و متعصبانه میگردد و منجر به فربه شدن نفس، اما اگر نفسِ یا من ذهنی ابزاری در جهتِ خدمت به آگاهی باشد ساحتِ آن از کمیت به کیفیت تغییر خواهد نمود و هرچه بیشتر بسیط و بسیط تر خواهد ماند.
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
آیا آگاهیِ جمعی باعثِ رشدِ شخصی و درنهایت افزایشِ خردِ جمعی میگردد یا مسببِ فربه تر شدنِ ایگو و ذهنِ محدود است؟ میتوان گفت قریبِ نیمی از بشریت به این آگاهی رسیدهاند که به طور موقت و در این مقطعِ زمانی که در این سیارهی زمین حضور دارند نیاز دارند تا قدم در راه خودآگاهی و خودشناسی بگذارند، بدون خودآگاهی انسان نمیتواند از لذتِ نوشیدن یک لیوان آب بهرهمند گردد، عصر، عصر آگاهیِ جمعی همچنین نموِ انسان در بیداریِ آگاهانه است. بیشک بیش از نیمی از انسانها میدانند که آنچه از آنها باقی میماند رشد روحانی و بلوغِ آگاهانه در سطح آگاهی است هر میزانی که سطح آگاهی و رشد شخصی هر فردی بالاتر میرود، درکِ عمومی یا هوش و خردِ جمعی نیز به همان نسبت افزایش مییابد، موجودیتِ انسانی اساسا خودش یک هنرِ شگفتانگیز و یک معماریِ خلاقانه است میتواند از راهها و طریقِ درست خویش و بذرهای وجودش را در شکوفایی بیازماید و خویشتن حقیقی اش را بیافریند و این نیاز به درونگری، بازبینی و درکِ عمیق خودشناسی دارد. خودشناسی به معنای واقع دیدنِ خود در بینهایت اضداد در تمامیِ ابعاد است نه خودسانسوری و سرکوبِ درونی خویش؛ بنابراین برای ذهنیتِ یکسوسازِ جزم اندیش ممکن است فربه تر شدنِ ایگو منجر شود، اما آنکه حقیقتا قدم در راه آگاهی گذاشته است از همهی جوانبِ کار و از دشواریهای مسیر نیز درست بهره میگیرد اگر آگاهی ابزاری در خدمتِ نفس یا ابقایِ ایگو باشد محدود به کمیتی و نگرشی خاص و متعصبانه میگردد و منجر به فربه شدن نفس، اما اگر نفسِ یا من ذهنی ابزاری در جهتِ خدمت به آگاهی باشد ساحتِ آن از کمیت به کیفیت تغییر خواهد نمود و هرچه بیشتر بسیط و بسیط تر خواهد ماند.
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشق، خودش را در بیشمار صورت و بی شمار سیرت پدیدار میساخت...
و این نورِ وجودش را به محیط و به آن دیگری صیقل و بازتاب میداد
آخر عشق نمیتوانست غیرِ فعلِ عشق بگوید.
و غیر از خودِ عشق عمل نمایَد....
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
و این نورِ وجودش را به محیط و به آن دیگری صیقل و بازتاب میداد
آخر عشق نمیتوانست غیرِ فعلِ عشق بگوید.
و غیر از خودِ عشق عمل نمایَد....
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آگاهی ساحتی بینهایت است و غایی، آن تعریف پذیر نیست. آگاهی اگر بر مبنایِ این یا آن (مجموعهای از تعریفها و ضوابط و قوانین) قرار گیرد محدود میگردد، حتی اگر آن تعریفها منطبق بر آزادیِ بلاشرطِ آگاهی و نامحدود بدونِ چگونگیِ ساحتِ آن باشد. آگاهی همهی چیزها و پدیدارهایِ متجلی و فعل و انفعالاتِ آنها را دربر میگیرد حتی ناآگاهیِ حاکم بر آن را، پس میتوانیم اینگونه بگوییم که آگاهی ماحصلِ آزادی بدونِ اجبار است و پیامدِ این آزادی نیز آگاهی در پذیرش تمامیتِ محض است.
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی تنها چیزی که می خواهی این است که فرار کنی... و چه کسی را ملاقات می کنی... حتی من عمدتاً در احاطه جنگل زندگی می کنم، برای اینکه احساس کنم عمیقاً به نیروهای آن متصل هستم، به معنای رفتن بیشتر، عمیق تر و حتی کمی بالاتر است. نسبت به نزدیکترها سه سال پیش، آهویی نزدیک شد و گونه ام را در یکی از حالات متفکرانه من بوسید. امروز یک گوزن سفید افسانه ای را می بینم...
همه موجودات نجیب هستند و پیام های عمیقی برای به اشتراک گذاشتن با ما دارند. سلتیک ها و بومیان آمریکا معتقد بودند که وقوع یک حیوان سفید نشانه بزرگی از نبوت است، نشانه ای از روح بزرگ مبنی بر اینکه یک تغییر بزرگ در دنیای آنها در راه است.
معمولاً حیوانات سفید در هنگامِ جستجوی روح یا جستجوی شهود دیده می شدند.
هنگامی که رنگ سفید در قلمرو حیوانات رخ می دهد، پیامی از افکار عالی، آرمان های بالاتر، پاکی روح، پاکسازی روح و دستیابی به دانش بالاتر است.
به این تصویر نگاه کنید و عمیقا بر آن مراقبه (تأمل) کنید تا با روح آهو مقدس ارتباط برقرار کنید. خیرخواهی، مهربانی، خلاقیت، معنویت بالاتر، بازسازی، اتصال، فراوانی، شکیبایی
#طبیعت_آموزگار_من_است
@MasomehAbedini🕊
همه موجودات نجیب هستند و پیام های عمیقی برای به اشتراک گذاشتن با ما دارند. سلتیک ها و بومیان آمریکا معتقد بودند که وقوع یک حیوان سفید نشانه بزرگی از نبوت است، نشانه ای از روح بزرگ مبنی بر اینکه یک تغییر بزرگ در دنیای آنها در راه است.
معمولاً حیوانات سفید در هنگامِ جستجوی روح یا جستجوی شهود دیده می شدند.
هنگامی که رنگ سفید در قلمرو حیوانات رخ می دهد، پیامی از افکار عالی، آرمان های بالاتر، پاکی روح، پاکسازی روح و دستیابی به دانش بالاتر است.
به این تصویر نگاه کنید و عمیقا بر آن مراقبه (تأمل) کنید تا با روح آهو مقدس ارتباط برقرار کنید. خیرخواهی، مهربانی، خلاقیت، معنویت بالاتر، بازسازی، اتصال، فراوانی، شکیبایی
#طبیعت_آموزگار_من_است
@MasomehAbedini🕊
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عقلِ بدونِ عشق، زائل است. عشقِ بدونِ عقل به تباهی کشیدن است، عقلی که عاشق باشد خِرد میشود، خِردی که عاشق باشد عاقل خواهد بود. عقل به علاوهی عشق و عشق به همراه عقل، این به معنایِ هوشمندیِ کامل و آگاهانه زیستن است.
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیوسته برقص اِی خوش نَواز
که خوش میرقصی و بینیاز
از مِی و مُطرب به طُرفه العینی
دلها به طَرَب میرقصانی !
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
که خوش میرقصی و بینیاز
از مِی و مُطرب به طُرفه العینی
دلها به طَرَب میرقصانی !
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
Alireza Ghorbani Tasnife Jelveye Gol [BibakMusic.com]
Alireza Ghorbani [BibakMusic.com]
جلوهی گل
جلوهی گل بوی سنبل
نالهی چنگ بانگ بلبل
کرده صحن چمن پر ز غلغل
شبنم صبح بر چهرهی گل
مطرب آهنگا را تازهتر کن
وز دل خویشتن نغمه سر کن
زخم دل تار به زخمه میازار
🎧#علیرضا_قربانی
#نوراله_همایون
@MasomehAbedini🦋
جلوهی گل بوی سنبل
نالهی چنگ بانگ بلبل
کرده صحن چمن پر ز غلغل
شبنم صبح بر چهرهی گل
مطرب آهنگا را تازهتر کن
وز دل خویشتن نغمه سر کن
زخم دل تار به زخمه میازار
🎧#علیرضا_قربانی
#نوراله_همایون
@MasomehAbedini🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حتی اگرچه دشوار، اما دمادم، رها و آسوده باش، و در سکوتی ساکن به هر آنچه از انرژیهایِ هستی بخشِ حیاتِ متجلی بر وجود تو حادث و نازل میشود ژرف گوش بسپار، تا حکمتِ آنها را دریابی تا موردِ بارشِ رحمت و التفاتِ لطیف آن قرار گیری، هوشمندی همواره هوشمندی میآفریند و هوشمندی ها را نیز فهم مینماید.
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini