❄️🌨🔥 قانون پناهگاه
#صعود_یا_سکون
#موفقیت_یا_شکست
🏔 کوهنوردان کوه های آلپ با رسیدن به نیمه ی راه، در استراحتگاهی که در آنجا برای کوهنوردان تعبیه شده است استراحت می کنند.
🎒 آنان اگر صبح زود کوه نوردی را شروع کنند، موقع ناهار به همان استراحتگاه می رسند.
🤷♂ صاحب آن استراحتگاه طی سالیان متوجه شده که اتفاق جالبی رخ می دهد:
وقتی کوه نوردان وارد استراحتگاه می شوند و گرمای آتش را حس می کنند و بوی غذا به مشامشان می رسد، برخی از آنان وسوسه می شوند و به همراهان خود می گویند: ”می دانی فکر کنم بهتر است همین جا منتظر بمانم و شما به قله بروید و برگردید. وقتی برگشتید با هم پایین می رویم".
🔥 وقتی کنار آتش می نشینند و آواز می خوانند، جرقه ای از خشنودی آنان را فرا می گیرد.
⛷ در همین هنگام بقیه ی گروه لباس هایشان را می پوشند و مسیر خود را به سوی قله ادامه می دهند.
😊 در ساعت بعد فضای شادی بخشی کنار آتش وجود دارد و اوقات خوبی را در مامن آرام خانه کوچک سپری می کنند.
😢 اما حدودا سه ساعت بعد، آرام می شوند و به سمت پنجره می روند و به بالای کوه می نگرند و در سکوت به دوستانشان که در حال بالا رفتن از قله هستند، نگاه می کنند.
😔 جوّ موجود در استراحتگاه از شادی و لذت به سکوت مرگبار و غم انگیز مراسم تشییع جنازه تبدیل می شود.
⚠️ متوجه می شوند که دوستانشان بهای رسیدن به قله را پرداخته اند.
چه اتفاقی افتاد؟
✔️ راحتی موقت پناهگاه باعث از دست دادن باور آنها به هدفشان شد.
✅ این، برای هر یک از ما نیز ممکن است اتفاق بیفتد.
آیا در زندگی ما پناهگاه هایی وجود دارد که مانع رسیدن به قله و از دست دادن هدفمان شود؟
🔰 زندگی از دو قسمت تشکیل شده است:
قله ها و پناهگاه ها.
در پناهگاه امنیت و آسایش وجود دارد! خطری جان شما را تهدید نمی کند! اما برای تجربه ناب زندگی و صعود کردن و قرار گرفتن در اوج، باید با چالش قله رو به رو شد و بر آن غلبه کرد.
✅ کانال #آموزشی_انگیزشی مسیر موفقیت:
https://t.me/joinchat/AAAAAETmUEuei8DPNSY4gQ
🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵
#صعود_یا_سکون
#موفقیت_یا_شکست
🏔 کوهنوردان کوه های آلپ با رسیدن به نیمه ی راه، در استراحتگاهی که در آنجا برای کوهنوردان تعبیه شده است استراحت می کنند.
🎒 آنان اگر صبح زود کوه نوردی را شروع کنند، موقع ناهار به همان استراحتگاه می رسند.
🤷♂ صاحب آن استراحتگاه طی سالیان متوجه شده که اتفاق جالبی رخ می دهد:
وقتی کوه نوردان وارد استراحتگاه می شوند و گرمای آتش را حس می کنند و بوی غذا به مشامشان می رسد، برخی از آنان وسوسه می شوند و به همراهان خود می گویند: ”می دانی فکر کنم بهتر است همین جا منتظر بمانم و شما به قله بروید و برگردید. وقتی برگشتید با هم پایین می رویم".
🔥 وقتی کنار آتش می نشینند و آواز می خوانند، جرقه ای از خشنودی آنان را فرا می گیرد.
⛷ در همین هنگام بقیه ی گروه لباس هایشان را می پوشند و مسیر خود را به سوی قله ادامه می دهند.
😊 در ساعت بعد فضای شادی بخشی کنار آتش وجود دارد و اوقات خوبی را در مامن آرام خانه کوچک سپری می کنند.
😢 اما حدودا سه ساعت بعد، آرام می شوند و به سمت پنجره می روند و به بالای کوه می نگرند و در سکوت به دوستانشان که در حال بالا رفتن از قله هستند، نگاه می کنند.
😔 جوّ موجود در استراحتگاه از شادی و لذت به سکوت مرگبار و غم انگیز مراسم تشییع جنازه تبدیل می شود.
⚠️ متوجه می شوند که دوستانشان بهای رسیدن به قله را پرداخته اند.
چه اتفاقی افتاد؟
✔️ راحتی موقت پناهگاه باعث از دست دادن باور آنها به هدفشان شد.
✅ این، برای هر یک از ما نیز ممکن است اتفاق بیفتد.
آیا در زندگی ما پناهگاه هایی وجود دارد که مانع رسیدن به قله و از دست دادن هدفمان شود؟
🔰 زندگی از دو قسمت تشکیل شده است:
قله ها و پناهگاه ها.
در پناهگاه امنیت و آسایش وجود دارد! خطری جان شما را تهدید نمی کند! اما برای تجربه ناب زندگی و صعود کردن و قرار گرفتن در اوج، باید با چالش قله رو به رو شد و بر آن غلبه کرد.
✅ کانال #آموزشی_انگیزشی مسیر موفقیت:
https://t.me/joinchat/AAAAAETmUEuei8DPNSY4gQ
🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵
#داستان_انگیزشی
👨🏻🌾 کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد.
🐴 کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
😦 پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
🕳 مردم با سطل روی سر الاغ خاک میریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش را میتکاند و زیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا میآمد، سعی میکرد روی خاکها بایستد.
👀 روستاییها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...
🤯 مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما میریزند و ما همواره دو انتخاب داریم:
😖 اول اینکه اجازه بدهیم #مشکلات ما را زنده به گور کنند
👊 و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای #صعود!
✅ کانال #آموزشی_انگیزشی مسیر موفقیت:
https://t.me/joinchat/AAAAAETmUEuei8DPNSY4gQ
🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵
👨🏻🌾 کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد.
🐴 کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
😦 پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
🕳 مردم با سطل روی سر الاغ خاک میریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش را میتکاند و زیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا میآمد، سعی میکرد روی خاکها بایستد.
👀 روستاییها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...
🤯 مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما میریزند و ما همواره دو انتخاب داریم:
😖 اول اینکه اجازه بدهیم #مشکلات ما را زنده به گور کنند
👊 و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای #صعود!
✅ کانال #آموزشی_انگیزشی مسیر موفقیت:
https://t.me/joinchat/AAAAAETmUEuei8DPNSY4gQ
🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵
#داستان_انگیزشی
👨🏻🌾 کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد.
🐴 کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
😦 پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
🕳 مردم با سطل روی سر الاغ خاک میریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش را میتکاند و زیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا میآمد، سعی میکرد روی خاکها بایستد.
👀 روستاییها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...
🤯 مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما میریزند و ما همواره دو انتخاب داریم:
😖 اول اینکه اجازه بدهیم #مشکلات ما را زنده به گور کنند
👊 و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای #صعود!
✅ کانال #آموزشی_انگیزشی مسیر موفقیت:
https://t.me/joinchat/AAAAAETmUEuei8DPNSY4gQ
🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵
👨🏻🌾 کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد.
🐴 کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
😦 پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
🕳 مردم با سطل روی سر الاغ خاک میریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش را میتکاند و زیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا میآمد، سعی میکرد روی خاکها بایستد.
👀 روستاییها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...
🤯 مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما میریزند و ما همواره دو انتخاب داریم:
😖 اول اینکه اجازه بدهیم #مشکلات ما را زنده به گور کنند
👊 و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای #صعود!
✅ کانال #آموزشی_انگیزشی مسیر موفقیت:
https://t.me/joinchat/AAAAAETmUEuei8DPNSY4gQ
🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵💠🏵