چی برات بنویسم امشب عزیز عالم؟ هیچم. ولی دم مسیحای تو گرم که میذاری شب جمعهها یادت باشیم
عزیزدلم
جز تو کسی طریق رفاقت بلد نبود
جز تو کسی به حال دل ما محل نداد
#حبيبئلبي
عزیزدلم
جز تو کسی طریق رفاقت بلد نبود
جز تو کسی به حال دل ما محل نداد
#حبيبئلبي
از این دنیا فقط حسین پسر علی برات میمونه و کسانی که به خاطر او به قلبت راه دادی. کسانی که زیر پرچم او دیدی و انگار واقعا به دهر هر خبری هست زیر پرچم اوست #حبيبئلبي
Rayanebne Shabib ~ Music-Fa.Com
Nariman Panahi ~ Music-Fa.Com
دیشب میخواستم بنویسم؛ این هفتهای که گذشت پرا از روضه بود. از یکشنبه آقانریمان داره تو ذهنم میخونه:
مونده روی زمین پیکر تو رها...
ما خیلی حرص میخوردیم وقتی در جواب اون قوم الظالمین تو مناظرهها، فقط زیر لب میگفتید اتقوا الله. ولی از دیشب که یه کنج از حرم بهتون جا دادن فهمیدم که والعاقبة للمتقين.
با ریان بن شبیب محشور شید آقای رئیس جمهور که هم خادم الرضا بود و هم آقاش براش روضهی اباعبدالله خوند.
سلام مارو به سیدالشهدا و به شمسالشموس برسونید. برای ما تقوا بخواید، برامون خادمی بخواهید. شما با عزت کنج حرم امام رضا دفن شدید و شاید جد غریبتون از ضریحش که چند قدم واپستر بود میخوند:
لایوم کیومک یا اباعبدلله
#حبيبئلبي
ما خیلی حرص میخوردیم وقتی در جواب اون قوم الظالمین تو مناظرهها، فقط زیر لب میگفتید اتقوا الله. ولی از دیشب که یه کنج از حرم بهتون جا دادن فهمیدم که والعاقبة للمتقين.
با ریان بن شبیب محشور شید آقای رئیس جمهور که هم خادم الرضا بود و هم آقاش براش روضهی اباعبدالله خوند.
سلام مارو به سیدالشهدا و به شمسالشموس برسونید. برای ما تقوا بخواید، برامون خادمی بخواهید. شما با عزت کنج حرم امام رضا دفن شدید و شاید جد غریبتون از ضریحش که چند قدم واپستر بود میخوند:
لایوم کیومک یا اباعبدلله
#حبيبئلبي
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بچهها من واقعا واقعا دلم برای جمع شیعه تنگ شده.
عزیزدلم، عزیز قلب و روحم؛ مارو اربعین تو جمع شیعیانت راه بده... به خاطر رقیهسادات
#حبيبئلبي
عزیزدلم، عزیز قلب و روحم؛ مارو اربعین تو جمع شیعیانت راه بده... به خاطر رقیهسادات
#حبيبئلبي
من دیگه ناراحت نیستم، اشکام هم بابت غم نیست. اشک عصبانیته و گریهی ملامت. ازینه که قایق کوچیکم به گل نشسته و باد موافق نمیوزه و پای اومدنم به سمت کشتی نجاتت نیست انگار. از حس جا موندن از قافله. که من اگه صدبار دیگه هم بیام پیشت تلخی تروماتیک واموندن پارسال از کامم نمیره. ازینکه این شبا از بافتار همیشگی روضههای خودمون جدام و مجالس اینجا بیشتر به قصیده خوندن و منبر میگذره و اینا بهونهس، من اگه رزق اشک داشتم با اسمت هم گریه میکردم برات، آب میخوردم گریه میکردم، نوزاد و دختربچه و جوون رشید میدیدم گریه میکردم. دعای شب قدرم و قبل و بعدش اربعینه و انقد سخت جور شده که از همون اول دهه خوف و رجای اربعین میکشه منو تا همون لحظهای که از عمود ۱۴۰۰وخردهای بپیچم تو شارع العباس. مشکل و ضعف منه که اصرار به چیزها به جای پافشاری منو به وادی پشیمونی و رها کردن می کشونه اما از تو؟ خدا هرآنچه کند از تو ام جدا نکند! میترسم رها کنم، دست و دلم نمیره، میترسم بگم اصن نمیرم امسالم، من جز تو کسی رو ندارم و جز حرمت جایی رو. فقط نمیدونم قاعدهش اینه که هربار انقد سخت شه و انقد دستنیافتنی به نظر برسه؟ هربار راه رسیدن بهت انقد باید صعب العبور باشه؟ میگفت آن را که هلاک میپسندی روزی دو به خدمت آشنا کن، چون انس گرفت و مهر پیوست بازش به فراق مبتلا کن، قاعدهش ایک بود که اون اربعین انقد راحت کانَّ سوار بر بال فطرس ملک برسیم پیشت و بعدش زهر فراق بچشیم؟ یا اون سوم شعبان تنهای تنها تا طلوع آفتاب تو بینالحرمینت دورت بگردم و بعد نشه و نشه و نشه؟ من از سر تقصیر و بیلیاقتی خودم میدونم؛ تو که نمیرونی. ولی هنوز دیده به دیدات آرزومند است. منو انقد دور نخواه از خودت من جنبه ندارم از دست میرم. باز تهش میگم تو همون لیلیای هستی که ظرف منو شکستی، تهش هرچی شد تو نگام کن حبیب قلبم اگه مجنون میبینی منو، سلمنا، من ادبیات خوندم که بفهمم در ره منزل لیلی خطرهاست. اگه بگم از سر بیتقوایی خودم محروم شدم و مانع ایجاد شده، مایوس میشم و اگه بگم ناز معشوق کشیدنه و امتحان، مغرور. من همینم نمیفهمم ولی بلایی کهز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم، تو بسوزان هر طریقی میپسندی. غصه خوردن اگه نهایتش تویی؛ نوش جونم
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
#حبيبئلبي
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
#حبيبئلبي
[هرچه هست از قامت ناساز و بیاندام ماست] تاکید میکنم؛ هرچه! [ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست] که عزیز من #حبيبئلبي
مصارع العشاق 𓂆
به حشرم وعدهی دیدار اگر دادی نمیرنجم وصال چون تویی را صبر، این مقدار میباید
من از تنهایی مداحی گوش دادن و خوندن و تو تنهایی برات گریه کردن دلم گرفته. تو جمع خادمات، فارسی گریه کردن پیش رفیقام که میشه از تو باهاشون حرف زد، یه چیز دیگهست. من فکر میکردم امسال ممکنه توفیق خادمی امین الله رو داشته باشم٫ از پارسال خواستم و خواستم و خواستم و نشد. از الان دارم میسوزم. پارسال نشد برسم کربلات، دیگه تا یار که را خواهد و میلش به که باشد. ولی بیا امسال به قلبم، به نیمهجان ناقابلم، به جوونیم رحم کن. بیا و برسون مارو #حبيبئلبي
کمتر از یکساعت با حرم فاصله داریم. نتونستیم دیگه، نکشیدیم، نشد. هرچند که پیام دادم و گفتم:«با اینکه نابودم، روح و جسمم در فناترین حالته، اگه میری حرم پاشم بیام»؛ نرفت، نرفتم. کاش میشد بیام حرم و بمیرم. حالا رسیدیم کربلا، حالا که بعد دو سال رسوندیمون به سرزمینت. حالا که گرهها تنگ شدن، اونقدر تنگ که دور گردنم رو گرفتن و دارن خفهم میکنن وارد مرزهای سرزمین تو شدم. خیالم راحته از سایهی تو. حالا همه رو جا دادم تو خونهی ام حیدر و خودم یه گوشهی خیلی کوچیک رو زمین خوابیدم، آب ریخت زیرم رو بقایای یه شاپرک مرده، برق رفت، پام پیچ خورده، خیلی گشنمه، سرم درد میکنه، لباسام گلی و خاکیه، همه جونم درد میکنه، حالم بده حالم پریشونه و مداوام فقط وفقط و فقط دست خودت و عباسته و من در یک ساعتی حرمت نفس میکشم. کاش بیام حرمت و کنار شیشگوشهت بمیرم. #حبيبئلبي
میگفت وقتی که ناامیدی به اوج برسه، گشایش نزدیکه. آخه عزیزدلم، کسی که تو رو داشته باشه ناامید میشه مگه؟
#حبيبئلبي
#حبيبئلبي