Forwarded from [ هِـزار ماهـیِ تَنهـا ، فَدایِ آبـیِ دَریـا ]
هشتمین رئیسجمهور از مشهد اومد، روز ولادت امام رضا رئیسجمهور شد و روز ولادت امام رضا شهید شد.
معنی واقعی مملکت امام رضا
معنی واقعی مملکت امام رضا
مصارع العشاق 𓂆
حاج محمود کریمی – بخش اول - سرود ( ایران تحت فرامین علی است )
نگران نباشید، غصه نخورید عزت به خاک ما داده رضا؛ اینجاست کشور آباد رضا
از این دنیا فقط حسین پسر علی برات میمونه و کسانی که به خاطر او به قلبت راه دادی. کسانی که زیر پرچم او دیدی و انگار واقعا به دهر هر خبری هست زیر پرچم اوست #حبيبئلبي
فقط من الان تنها مشکلم اینا که یه سریا از مواضع نقد درستشون -نه حرفای کشکی- کلا کوتاه اومدن و ابراز پشیمونی میکنن. حاجی این مرحومم خب آدمیزاد عادی بود دیگه پیغمبر که نبود اشتباه هم میکرد. جوگیر نشین دیگه سر حرف درستتون بمونید.
Rayanebne Shabib ~ Music-Fa.Com
Nariman Panahi ~ Music-Fa.Com
دیشب میخواستم بنویسم؛ این هفتهای که گذشت پرا از روضه بود. از یکشنبه آقانریمان داره تو ذهنم میخونه:
مونده روی زمین پیکر تو رها...
ما خیلی حرص میخوردیم وقتی در جواب اون قوم الظالمین تو مناظرهها، فقط زیر لب میگفتید اتقوا الله. ولی از دیشب که یه کنج از حرم بهتون جا دادن فهمیدم که والعاقبة للمتقين.
با ریان بن شبیب محشور شید آقای رئیس جمهور که هم خادم الرضا بود و هم آقاش براش روضهی اباعبدالله خوند.
سلام مارو به سیدالشهدا و به شمسالشموس برسونید. برای ما تقوا بخواید، برامون خادمی بخواهید. شما با عزت کنج حرم امام رضا دفن شدید و شاید جد غریبتون از ضریحش که چند قدم واپستر بود میخوند:
لایوم کیومک یا اباعبدلله
#حبيبئلبي
ما خیلی حرص میخوردیم وقتی در جواب اون قوم الظالمین تو مناظرهها، فقط زیر لب میگفتید اتقوا الله. ولی از دیشب که یه کنج از حرم بهتون جا دادن فهمیدم که والعاقبة للمتقين.
با ریان بن شبیب محشور شید آقای رئیس جمهور که هم خادم الرضا بود و هم آقاش براش روضهی اباعبدالله خوند.
سلام مارو به سیدالشهدا و به شمسالشموس برسونید. برای ما تقوا بخواید، برامون خادمی بخواهید. شما با عزت کنج حرم امام رضا دفن شدید و شاید جد غریبتون از ضریحش که چند قدم واپستر بود میخوند:
لایوم کیومک یا اباعبدلله
#حبيبئلبي
حالم حال بعد از غروب عاشوراس
آشوب و هیاهو و گریههای بلندبلند تموم شده، همهچی تموم شده، دلم میخواد رهام کنن برم یه کنجی مچاله شم سرمو به یه دیواری تکیه بدم یه نفر یه روضهی آروم زمزمه کنه و درحالی که دارم تلف میشم از غم، بیصدا اشک بریزم.
آشوب و هیاهو و گریههای بلندبلند تموم شده، همهچی تموم شده، دلم میخواد رهام کنن برم یه کنجی مچاله شم سرمو به یه دیواری تکیه بدم یه نفر یه روضهی آروم زمزمه کنه و درحالی که دارم تلف میشم از غم، بیصدا اشک بریزم.
پنجشنبه ١٣ مرداد ۱۴۰۱ بود؛ شب هفتم محرم. با زهره و زهرا و یاسمین رفته بودیم مسجد امیر. روضه تموم شد، همه رفتن، موکتا رو از کف خیابون جمع کردن، ما اشکامون بند نمیومد، غمزده رفتیم یه گوشه پیادهرو نشستیم و تا نفس بود گریه کردیم. هربار که دچار بهت پس از پذیرش واقعه میشم یاد اون سکانس میفتم.