مصارع العشاق 𓂆
1.76K subscribers
688 photos
40 videos
2 files
594 links
[جای به زمین افتادن و مهلکه‌ی عاشقان]

- نماینده‌ی تام‌الاختیار حکیم فردوسی، هم‌سفر سعدی، هم‌پیاله‌ی حافظ، سرکرده‌ی عیاران، در تبعید ادبی

🦌 https://t.me/hana_naghme

💙 https://t.me/majlesemastan

هوم؟
http://t.me/BChatPlusBot?start=sc-8xZviscEL8MR
Download Telegram
حالا صدای عزیزت بازهم تو گوشمون می‌پیچه که ما ملت شهادتیم
Forwarded from [ هِـزار ماهـیِ تَنهـا ، فَدایِ آبـیِ دَریـا ]
هشتمین رئیس‌جمهور از مشهد اومد، روز ولادت امام رضا رئیس‌جمهور شد و روز ولادت امام رضا شهید شد.
معنی واقعی مملکت امام رضا
امیرعبداللهیان :(
مصارع العشاق 𓂆
حاج محمود کریمی – بخش اول - سرود ( ایران تحت فرامین علی است )
نگران نباشید، غصه نخورید عزت به خاک ما داده رضا؛ اینجاست کشور آباد رضا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تو سربلند غروری و ما خمیده‌قد از غم
از این دنیا فقط حسین پسر علی برات می‌مونه و کسانی که به خاطر او به قلبت راه دادی. کسانی که زیر پرچم او دیدی و انگار واقعا به دهر هر خبری هست زیر پرچم اوست #حبيب‌ئلبي
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
فقط من الان تنها مشکلم اینا که یه سریا از مواضع نقد درستشون -نه حرفای کشکی- کلا کوتاه اومدن و ابراز پشیمونی می‌کنن. حاجی این مرحومم خب آدمیزاد عادی بود دیگه پیغمبر که نبود اشتباه هم می‌کرد. جوگیر نشین دیگه سر حرف درستتون بمونید.
و ابعَث ثوابها الی قبر سیدابراهیم بن سید حاجی، حسین بن محمد
Rayanebne Shabib ~ Music-Fa.Com
Nariman Panahi ~ Music-Fa.Com
دیشب می‌خواستم بنویسم؛ این هفته‌ای که گذشت پرا از روضه بود. از یکشنبه آقانریمان داره تو ذهنم می‌خونه:
مونده روی زمین پیکر تو رها...
ما خیلی حرص می‌خوردیم وقتی در جواب اون قوم الظالمین تو مناظره‌ها، فقط زیر لب می‌گفتید اتقوا الله. ولی از دیشب که یه کنج از حرم بهتون جا دادن فهمیدم که والعاقبة للمتقين.
با ریان بن شبیب محشور شید آقای رئیس جمهور که هم خادم الرضا بود و هم آقاش براش روضه‌ی اباعبدالله خوند.
سلام مارو به سیدالشهدا و به شمس‌الشموس برسونید. برای ما تقوا بخواید، برامون خادمی بخواهید. شما با عزت کنج حرم امام رضا دفن شدید و شاید جد غریبتون از ضریحش که چند قدم واپس‌تر بود می‌خوند:
لایوم کیومک یا اباعبدلله
#حبيب‌ئلبي
حالم حال بعد از غروب عاشوراس
آشوب و هیاهو و گریه‌های بلندبلند تموم شده، همه‌چی تموم شده، دلم می‌خواد رهام کنن برم یه کنجی مچاله شم سرمو به یه دیواری تکیه بدم یه نفر یه روضه‌ی آروم زمزمه کنه و درحالی که دارم تلف می‌شم از غم، بی‌صدا اشک بریزم.
پنجشنبه ١٣ مرداد ۱۴۰۱ بود؛ شب هفتم محرم.‌ با زهره و زهرا و یاسمین رفته بودیم مسجد امیر. روضه تموم شد، همه رفتن، موکتا رو از کف خیابون جمع کردن، ما اشکامون بند نمیومد، غم‌زده رفتیم یه گوشه پیاده‌رو نشستیم و تا نفس بود گریه کردیم. هربار که دچار بهت پس از پذیرش واقعه می‌شم یاد اون سکانس میفتم.
سلام من همونی ام که تو گرمای ۴۱ درجه‌ی کویت چای می‌خوره
آنچه سعی است من اندر طلبت بنمایم