Masaf | مؤسسه مصاف
185K subscribers
58.8K photos
33.7K videos
1.65K files
22.6K links
کانال رسمی استاد رائفی‌پور و مؤسسه مصاف

ارتباط با ما👇
my.masaf.ir/r/Telegram

masaf.ir
youtube.com/@Raefipour
instagram.com/masaf
aparat.com/masaf

واحدها t.me/masaf/37763

کمک‌های مردمی
6037 6919 9001 4623

📌 انتشار مطالب به منزله تایید آن نیست
Download Telegram
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

با سلام

🔸من توی یک خانوادهٔ کاملا مذهبی بزرگ شدم، و وقتی به سن تکلیف رسیدم، تا یک سال تمام تکالیف دینی را با حساسیت انجام دادم، امـا بعد از یک سال کم کم از حساسیتم کاسته و تارک‌الصلوة شدم، حجابم هم روز به روز شُل تر می‌شد😔

🔹وقتی با مادرم به مسجد می‌رفتم در گوشه‌ای می‌نشستم تا مجبور به وضو گرفتن و #نماز خواندن نشوم، نگاه‌های بد و بی‌توجهی اذیتم می‌کرد ولی می‌گفتم همینم که هستم😢

🔸تا اینکه رفتار خوب و متفاوت یه #مؤمن (به معنی واقعی کلمه) روی من اثر گذاشت، فهمیدم مؤمن بودن صرفا به نماز و روزه نیست، فهمیدم مؤمنای محصل و یا مبلغ صرفا کسایی نیستن که خودشونو برای بقیه میگیرن و دریغ از یک لبخند . . . ، فهمیدم مؤمن بودن به معنی یه زندگیه بسته نیست . . . ، فهمیدم میشه مؤمن بود و شوخ بود، میشه مؤمن بود و به جای بداخلاقی با کسایی که ظاهر خوبی ندارن، با خوش رفتاری روشون تأثیر گذاشت . . .

🔹چرا فکر می‌کنیم با بدرفتاری می‌تونیم از کاری کسی رو پشیمون کنیم، و یا به را راست هدایتش کنیم . . .
چرااااا از استاد #رائفی‌پور خوش رفتاری رو یاد نمی‌گیریم، بدون توجه به ظاهر آدما!!!!!!

🔸من خودم کسی ام که با #خوش_رفتاری یه مؤمن واقعی تغییر کردم و رفتارش توی کم تر یک ماه روم تأثیر گذاشت😍

💢خووش اخلاق بااااشیم🙏


کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

وقتی ۱۵ سالم شد رفتم رشته برق خوندم ولی تو کلاس سرم فقط گرم شیطنت بود … بعدها عادت داشتم بعد مدرسه برم دنبال دوست دخترم و کلا مسیر زندگیم کج شد…چون دیگه غرق یه سری چیزا شده بودم… وقتی ۲۰ سالم شد همش لب دریا یا جزیره بودم وکلی هم دختر دورم بود... و برام همه چی عادی شده بود….یعنی دیگه غرق گناه شده بودم و خیلی برام عادی شده بود خیلی کارا !
چرا #توبه کردم؟؟
تا اینکه یه بلا سرم اومد و نتیجه تموم کارهامو دیدم..احتمال کشته شدنم بود و جانم در خطر بود.شب و روزم شده بود کما…به پوچی رسیده بودم . پیشینه مذهبی نداشتم اما چون #محرم بود میرفتم #هیئت و کلی گریه میکردم…
اصلا نمیدونستم #امام_حسین (ع) کیه ..من واسه خودم میرفتم و گریه میکردم
از #خدا خواستم کمکم کنه ….ولی یه حسی بهم میگفت : تو برای خدا چکار کردی که حالا از خدا چیزی میخوای؟
منطقی بود….
بخاطر همین تصمیم گرفتم رضایت خدارو جلب کنم…تصمیم گرفتم پوست بندازم و خودمو از صفر تغییر بدم…
این تصمیم رو تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۹ گرفتم و از اون تاریخ به بعد بود که از دیدن ماه و خورشید و ستاره گریم میگرفت و میگفتم : اینارو کی درست کرده ؟........از خواب بیدار شده بودم و تازه میدیدم یه سری از چیزارو…
تازه فهمیده بودم وای رضا ؟ تو چکار کردی…
دفتر یاد داشت خریدم و خاطرات هر روز خودمو مینوشتم…ته دلم یه نور بود که میگفت : رضا یه روز تموم میشه…ادامه بده..
کلی در خودم خلا به وجود آوردم ..دوستامو گذاشتم کنار و با دوست دخترهام کات کردم و سیم کارت هامو شکوندم.. نماز اول وقتمو شروع کردم و تلاشمو میکردم که...... ترک کنم.
هدف ریزی میکردم و به خودم پاداش میدادم.چون استرسی و تو شک عصبی بودم برای خدا نامه مینوشتم و میذاشتم رودخونه…میگفتم خدایا تو کمکم کن به خدا یه روزی تمومشو جبران میکنم.حاجت هامو از خدا میخواستم و درد و دل هامو با امام زمان میکردم.
زندگی نامه آدمای موفق رو میخوندم و الگو میگرفتم و خدا هم کمکم میکرد و آدم هایی وارد زندگیم میشدن که انگاری رسالت زندگیشون این بود که بهم کمک کنن…
تلاشمو میکردم که حق الناس هامو جبران کنم.. تموم فیلم های پورن رو پاک کردم و هر چی عکس داشتم دلیت کردم…خیلی شکست میخوردم اما مثل یک آدم آهنی پا میشدم و ادامه میدادم…
من بالای ۱۰۰۰ بار شکست خوردم…بالای ۵۰۰ بار گریه کردم…۱۰۰ بار کم آوردم و ۱۰ بار با صدای بلند داد میزدم
کم کم همه متوجه یه تغییر بزرگ در من شدن و اون نفوذ کلامم بود..حرفام خیلی پخته شده بود و حرف که میزدم همه میگفتن : تو چرا اینجوری حرف میزنی؟ خیلی عجیب شده رفتارت…تونستم لذت های دائمی رو پیدا کنم و دور تموم لذت های آنی رو خط کشیدم.

کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

بسم الله الرحمن الرحیم

✍️ 22سالمه. پونزده ساله بودم که عقد کردم قبلش کمی مقید بودم به #حجاب و #نماز وغیره.. اما بعدش تحت تاثیر جو خانواده همسرم و خودش کم کم همه چی ترک شد و راه گناهای دیگه برام باز شد

گناها بیشتر، من از خدا دورتر...
منی که قبلا تو عالم بچگی پشت پنجره روبه آسمون، مینشستم مثل یه رفیق باهاش حرف میزدم و گریه میکردم

و همچنین بخاطر تقدیر ناخواسته از خدا دلچرکین شدم.. و روز به روز تو #گناه فرو رفتم
برای رفع یک مشکلی نذر کردم #نماز بخونم.. بعد از کلی زمان که برآورده شد هی امروز و فردا میکردم، هر کاری میکردم نمیتونستم پاشم بخونم..
تا اینکه یادمه 18ساله بودم وبا #بچه ی8ماهه ام که خوابیده بود، تو خونه تنها بودیم ... #محرم بود
🔸 اتفاقی تلویزیون رو روشن کردم و دیدم #مراسم_شیر_خوارگانه ...
اصلا تاب نمیوردم وقتی روضه میخوند، موقع لالایی خوندنش.. ، همش به بچه م نگاه میکردم و دلم می‌سوخت حس میکردم بچه من بوده که اینطور کشتنش... خودمو میذاشتم جای حضرت رباب...میفهمیدم شرمندگی از یه شیر خواره یعنی چی..

💢جگرم آتیش می گرفت مثل کسی که بچه ش مرده هق هق میکردم.. قلبم درد گرفته بود همش تیر میکشید از غصه حضرت #علی_اصغر

⭕️ای خدا مگه من میتونم با این کلمه های خشک حال اون روزم رو وصف کنم!؟؟

دست رو قلبم می‌گذاشتم و فشار میدادم از شدت درد!! نفسم تنگ میشد... حالی که نه من هرگز میتونم توصیفش کنم.. و نه هرگز تا حالا تجربه ش کردم...
روز بعدش بی مقدمه پاشدم وضو گرفتم رفتم سر نماز.. باورم نمی شد! یهویی چی شد؟! من که تا دیروز هر چی سعی میکردم نمیتونستم!؟؟
چند روزی تو فکر بودم.. تا اینکه فهمیدم...این #هدیه بخاطر #گریه بر #مصائب_اباعبدالله بوده، یه #حدیث هم دیدم تقریبا با این مضمون که اگه خدا خیر کسی رو بخواد گریه بر #امام_حسین (ع) و محبتش رو به دلش میندازه.. که دیگه کاملا مطمئن شدم.

از وقتی #نماز خوندم کم کم متوجه گناهم شدم.. دونه دونه.. میذاشتمشون کنار.. هر کدوم که ترک میشد، توجهم به بعدی جلب میشد

انگار #خدا نقاط ضعفم رو میذاشت جلو چشام تا برطرف کنم..تا رسیدم به جایی که با امام زمان (عج )آشنا شدم
همش دوست داشتم رد آقا رو بگیرم

هرچند #گناه فاصله میندازه بین من و یاد آقا
قبول دارم غرق گناهم ولی چاره چیه؟جز آقا کی رو دارم که دستمو بگیره؟

واقعا نماز آدم رو نجات میده اونم قدم ب قدم
2سال پیش هم تو شبهای قدر بدون اینکه
خودم بفهمم خدا منو بخشیده بود! اونم توبه حقیقی..
خودم بعد یکی دو هفته از حالات و روحیاتم متوجه شدم خدا عمیقا منو بخشیده و بر روی گذشته پر از گناهم خط کشیده

الحمدلله یه سری ها رو با چله و تصمیمات قاطع علاوه بر سختی هاش کنار گذاشتم.. الانم تمرکز کردم روی یکیش. همش شکست میخورم! اما به خودم میگم امیدی هست.. خدا هست.. باز زمین خوردی!؟ خب باشه بلند شو..

و اینکه.....
شاید این آرزوم واسه خیلی ها خنده دار باشه.. ولی میگم.. آرزوی #شهادت بر ما عیب نیست! ما مجبوریم اینجور چیزا رو قورت بدیم جرات نمی کنیم مثل آقایون مطرح کنیم

حول وحوش یه سال که دلم میخواد #شهید بشم برای #امام_زمانم
شهادت که فقط مال مرد ها نیست...
فکر اینکه همینجوری و تو پیری بمیرم اذیتم میکنه..
از خدا میخوام شهادتی نصیبم کنه که لبخند رضایت امام زمان همراهش باشه.. مزه اش به اینکه جوونیتو به حضرت هدیه کنی...

با وجود گناهام و خانم بودنم کمی بعیده.. ولی شدنیه انشاءالله
به ذهنم رسیده تا رضایت همسر و والدینم رو جلب کنم...
تا تو چشم خدا و حضرت باشم شاید قبولم کنن..
چند وقت پیش مهریه ام که250تا سکه بود رو به همسرم بخشیدم...کاری که قبلا اصلا نمیتونستم انجامش بدم..
انشاءالله بتونم خودم اخلاقم رو کامل درست کنم..
ببخشید طولانی شد
و در اخر برای آرزومندان شهادت دعا کنیدلطفا.
التماس دعای شهادت...


کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست


✍️به نام خدا
قضیه ای که تعریف میکنم برای سه چهار سال پیشه و الان بحمدلله تونستم که خودمو خلاص کنم ...
منم یه آدمم از پسرای پیغمبر هم بالاتر نبودم که نتونم نسبت به عزیز ترین نزدیکانم احساس #حسادت نکنم ؛ زندگی برای هر آدمی روی خوش و بد داره و دیر و زود نوبتت میشه ولی زمانی که موقعیتهای خوب داره برای کسانی که زندگیشون با روزگارت گره خورده پیش میاد اینجاست که #شیطان دست به کار میشه که وارد قلبت بشه ؛ از وقتی خودمو شناختم سعی کردم که ذره ذره پیش #خدا آبرو جمع کنم هر چند میدونم رو سیاهم پیشش خیلی کم و کاستی دارم ؛ احادیثی دیده بودم که حسادت مثل آتش همه ایمانتو میسوزونه و ... بعدش هیچ، تو هستی و یه دست خالی ...نمیتونستم باهاش کنار بیام باید یه کاری میکردم چطور سر به سجده میذاشتم اونوقت یک چنین #گناه نابخشودنی توی دلم باشه اصلا مگه میشه با سوختن کنار اومد یا باید زود دست به کار بشی یا همه چی خاکستر میشه .

🔸کتاب های خاک خورده زیادی توی کتابخونه بود الان وقتش بود که استفاده کنم ... کتاب #چهل_حدیث #امام_خمینی (ره) (حدیث در مورد حسادت ) بعد از توضیح ؛راهکار عملی این بود باید برخلاف آنچه که توی قلبت بود عمل میکردی و این ریا نبود چون نیت اصلاح نفسه ... شروع کردم از جان و دل مایه گذاشتن تا میتونستم محبت کردم به هر شکلی که به ظاهر دارم کمک میکنم ولی در واقع داشتم خودمو نجات میدادم سر سجاده بعد از نماز دعا میکردم : خدایا بیشتر بهش بده ؛ خدایا هرآنچه که از خیره نصیبش کن از نذر صلوات و...

🔹اگه کاری میخواست نهایت تلاشمو میکردم جوری که سعی کردم همیشه در کنارش باشم به عنوان یه پشتیبان تا اینکه گذشت و گذشت و یه روزی به خودم اومدم که دیگه اثری از اون جرقه های سوزان توی دلم نبود با غمش ناراحت میشدم و با خوشحالیش خوشحال؛ اونقد ظاهرا تمرین کردم که واقعا به قلبم هم نفوذ کرد . حالا اما من برای همون شخصی که روزی بهش حسادت میکردم( که البته خودش چیزی نفهمید حداقل من اینطور حس میکنم دلیلش هم این بود که زود بهش رسیدگی کردم) الان تبدیل شدم به یه فردی که واسه هر شرایطی میشه روش حساب کرد و پیش خدا از این امتحان سربلند بیرون اومدم (البته میدونم که همش لطف خودش بود ) . سعی کردم لبّ مطلب رو ادا کنم اگه کم و کاستی بود به لطف خودتون ببخشید راستش سخته که توی چند خط خلاصه کرد .

💢اینو تعریف کردم برای دوستانی که گاهی توی قلبشون یه چیزایی هست که هر روز دارن با خودشون تکرار میکنن و این تکرار شدنها باعث میشه که برات عادی بشه و اینجاست که دیگه اگر هم انجامش بدی دیگه برات مهم نیست. با بدی هامون کنار نیایم جنگ واقعی یعنی روبروی خودت وایستادن . برای همه مون آرزوی پیروزی میکنم .

کانال نجات از گناه
https://t.me/joinchat/AAAAAD7uXr39uNz7sKHr2A
🗂 آرشیو موضوعی کانال نجات از گناه

🔸#حدیث

🔹#سبک_زندگی

🔸#فایل_صوتی

🔹#داستان_های_اخلاقی

🔸#سخن_علماء_بزرگان

🔹#پرسش_پاسخ

🔸#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

🔹 #کلیپ

🔸#عکس_نوشته


____
کانال نجات از گناه تحت نظر موسسه مصاف ایرانیان
@nejatazgonah
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

سلام
یه گروه #موسیقی داشتم با بهترین دوستها و برنامه ها و پذیرایی های خاص و تمام کارهایی که میشد انجام داد 😋 بهترین موقعیت لهو و لعب ...
تقریبا چند ساله هدفه زندگیم عوض شده یعنی قبل از این چند سال هیچی از پیامبرم ص و #امامان معصومم ع نمیدونستم ولی همیشه دوستشون داشتم و بهشون #احترام میزاشتم و هر کسی زبونم لال توهینی میکرد اگه بهترین دوستمم بود باهاش برخورد میکردم و از دستش ناراحت میشدم ولی نمیدونستم فقط دوستشون داشتم ...من در دینم کلی شبهه که دشمنان و نادانها و یارانشون برام درست کرده بودن داشتم و منو از #دین دور میکرد چون هیچ اطلاعاتی نداشتم ....ولی یه حسی بهم میگفت راه درست همینه یه خورده داغ میشدم ولی بعدش #دنیا با تمام زرق و برقاش میومد جلوی چشام 🤩 و به کل یادم میرفت تا سال بعد(#ماه_رمضان ، #محرم ) 😐
تلنگری که اتفاق افتاد : من از داستانهای افسانه ای و جادوگری خوشم میومد، خدای دریا، خدای جنگ،ارباب حلقه ها ، از این قبیل موضوعات که با فیلم سخنرانی استاد خوبم آقای #رائفی_پور آشنا شدم موضوع #فراماسونری ... باورتون نمیشه به عنوان یه سرگرمیه مسخره(این دیگه چی میگه😂) داشتم نگاه میکردم ولی هر چی جلوتر میرفتم تیکه های پازل در ذهنم کامل میشد 😳 و احساس نگرانیم زیاد میشد 😨 و استرس میگرفتم😰 و جا خوردم😱 و کم کم تمام پیامبرانم و امامانم برام حجت میشدن ... از امام زمانم ع خجالت کشیدم 😞 و کلی ناراحت که من چرا خواب بودم و من به خاطر خدا و برای امام زمانم چی کار کردم به آدمهای دور و اطرافم جز مهمونیو و موسیقیو و چرت و پرت چی یاد دادم فهمیدم کار خیلی سنگینی بر دوشمه ... از اون به بعد تغییر کردم و گروه ارکست منحل شد دیگه نرفتم ولی باورتون نمیشه چه پیشنهادهایی بعد از نرفتنم میشد بهترین سیستم صوتی که آرزوشو داشتم بهترین خواننده ولی قبول نکردم ☺️✋️
تمام سخنرانیارو گوش کردم حالا من موندم تنها و کلی دوستان مخالف و حتی #خانواده، بهشون میگم بیایید فیلمو نگاه کنید اصلا وقت نمیزارن یا توجه نمیکنن حالا میفهمم از این دوره ای که ما خواب بودیم اوضاع دینیمون به این روز افتاده که یارو تو چشات زول میزنه منکر اسلام میشه و از گناه کردن خجالتم نمیکشه و علنا میگه من کافرم ،،، تازه تو اداره میرم نماز بخونم،، معاونمون مثل اینکه خوشش نیومده همش پاداشمو کم میکنه به هر دلیلی 😂... ولی باید درستش کرد با رفتار خوب❤️❤️ ...
😭خدای مهربونم منو ببخشه ،امام زمانم منو ببخشه🤲 همش از #غفلت من و امثال من بوده که به اینجا رسیدیم ... برای استادم رائفی پور ، بانیها ، همکاران موسسه #مصاف و زیر مجموعه هاش آرزوی سلامتی و تندرستی و رزق و روزی با برکت از خداوند منان را دارم ...
طولانی شد منو ببخشید
با تشکر


📩ارسال تلنگرها به اکانت زیر 👇
@infonejatazgonah

کانال نجات از گناه
https://t.me/joinchat/AAAAAD7uXr39uNz7sKHr2A
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

سلام
من دختری هستم 25ساله

🔸تو سن 16سالگی دوست پسر داشتم خیلی هم #بدحجاب بودم
لذت هم میبردم از کاری که دارم انجام میدم
ما خانواده خیلی راحتی هستیم دوست پسر داشتن و این ها خیلی هم #گناه بزرگی نیست تو خانوادمون
تو عروسی ها میرقصیدم جلوی پسرها و مردهای فامیل
این هم اصلا چیزی نبود تو فرهنگ خانوادگیمون...
با دوست پسرم خیلی راحت بودم..
اون دوست پسرم کات کرد با پسربدی دوست شدم همینطور تا 20سالگی ادامه داشت
4سال شب و روز با این پسر اون پسر حرف زدم دل بستم عاشق شدم شکسته شدم

🔹یه شب دیگه حالم از خودم بهم خورد😔
واقعا روحم مچاله شده بود
حس دستمال کاغذی بودن بهم دست داد حس انزجار از خودم
اونشب حس کردم دارم میمیرم
انگار آخرین شب زندگیم بود خیلی دلم شکسته بود خیلی #گریه کردم
یادم رفته بود قبله کدوم طرفه 😔

رفتم دست صورتم و بشورم وضو گرفتم و #قرآن و برداشتم و باز کردم سوره زمر اومد
💎آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟
افتادم به #سجده و زار زدم زجه زدم آب رو آتیش بود
اون کلمه ورق زندگی من و برگردوند
گمشدم و پیدا کرده بودم
رو در و دیوار نوشتم آیا #خدا برای بنده اش کافی نیست؟

🔸از فردای اون روز جواب هیچ پسری و ندادم #توبه کردم
تو عروسی ها شرکت میکردم همه میگفتن بلند شو برقص حالم واقعا از خودم بهم میخورد که یه رقاصه بودم برای مردهای فامیل
قبلا انگار چشمام بسته بود واقعا نمیفهمیدم چیکار دارم میکنم
کم کم عروسی رفتن هام و کم کردم و الان اصلا شرکت نمیکنم
روزهای اول با تمسخر فامیل بود الان کاری به کارم ندارن

🔹اول غرق تو آیه قرآن بودم
یکم گذشت با استاد #رائفی_پور آشنا شدم با استاد #پناهیان آشنا شدم
بعد از اون لبخند #امام_زمان برام مطرح بود
موهام خیلی بلند بود و همیشه از روسریم بیرون بود این و یه امتیاز میدونستم
از موهامم بدم اومده بود موهام و از ته زدم
فقط لبخند رضایت امام زمان برام مهم بود
الان هم 5سال از اون روز گذشته و من پشیمونم از اینکه چرا انقدر دیر برگشتم
تهوعی باید تا تحولی شاید....
من حالم از خودم و گناهام بهم خورد باعث تحولم شد...

کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی که عکس شهدا رو به دیوار اتاقم چسبوندم،
ولی به دیوار دلم نه!

🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی که اتیکت خادم الشهدا و...رو به سینه ام میچسبونم،
اما خادم پدر و مادر خودم نیستم!

🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی که اسمم توی لیست تمام اردو های جهادی هست،
ولی توی خونه خودمون هیچ کاری انجام نمیدم!

🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی که برای مادرای شهدا اشک میریزم،
اما حرمت مادر خودم رو حفظ نمیکنم!

🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی که فقط رفتن شهدا رو میبینم،
ولی شهیدانه زیستنشون رو نه!

🔺شهدا شرمنده‌ایم که مدام شرمنده ایم
تعجیل در ظهور اباصالح‌علیه السلام گناه نکنیم

#اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج

کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
⭕️کانال نجات از گناه چهار ساله شد😍

کانال تخصصی شناخت و راه‌های ترک گناهان در رمضان سال 95 با ایده گرفتن از سخنرانی استاد رائفی‌پور آغاز به فعالیت نمود و تا به امروز با موضوعات زیر در حال فعالیت می‌باشد.

🔸#حدیث

🔹#سبک_زندگی

🔸#فایل_صوتی

🔹#داستان_های_اخلاقی

🔸#سخن_علماء_بزرگان

🔹#پرسش_پاسخ

🔸#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

🔹 #کلیپ

🔸#عکس_نوشته

🔆 تولید بیش از 1800 محتوای تخصصی

این کانال در تلگرام، ایتا ، سروش و اینستاگرام فعالیت دارد.

به کانال منتظر که گناه نمی‌کند! بپیوندید و آن را به دوستانتان معرفی کنید👇

تلگرام اینستاگرام ایتا سروش

کانال نجات از گناه
https://t.me/joinchat/AAAAAD7uXr39uNz7sKHr2A
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 کلیپ

⭕️ بانویی که از حال خوبی می‌گوید که باعث تغییر بزرگ در زندگی‌اش شد.

#گاهی_یک_تلنگر_کافیست


وقایع و تحولاتی که بعد از ترک گناه برای شما اتفاق افتاده را برای ما در پیام رسان ایتا ارسال نمایید.
لطفا از ذکر نوع گناه اجتناب فرمایید.
ارسال به👇
https://eitaa.com/infonejatazgonah
____

کانال نجات از گناه
https://t.me/joinchat/AAAAAD7uXr39uNz7sKHr2A
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

📩 ارسالی مخاطبین

از شهادت حاج قاسم شروع شد من که پسری ۲۳ ساله و دور از راه حق بودم شور و شوق مردم برای مراسم تشییع پیکر دیدم و از خودم پرسیدم مگه کی بود اینجوری مورد استقبال قرار گرفت همین موضوع باعث شد تا در مورد شهید کلی مطلب بخونم ولی سوال اصلی: این مکتب مگه چیه؟ به کمک سخنرانی‌های استاد رائفی پور این مکتب رو شناختم. از بعد شهادت تا پیدا کردن مسیر حق ۶ ماه طول کشید ولی بعد این مدت پیدا کردم راهی که #برای_سرباز شدن تو راه حق بود. هر زمانی که نفسم شروع به سرکشی می کنه به یاد اینکه خدا و شهدا منو می‌بینن گناه رو ترک می‌کنم.


________________
سلام
من یه دهه هفتادی هستم که نه زمان انقلاب بودم نه زمان هشت سال جنگ. تو دو دو تا چهار تای دینم گیر کرده بودم و همینطور با خودم درگیر بودم. بنده از شهید سلیمانی فقط یه اسم شنیده بودم، ولی با خبر شهادتشون با این که ایشون و نمیشناختم به شدت ناراحت بودم و گریه میکردم! برای خودم عجیب بود چطور میشه برای یه آدمی که نمی شناسی گریه کنی؟ مگه اون آدم چه فرقی با بقیه داره؟ وقتی دنبال جواب این سوال رفتم تقریبا میتونم بگم مسیر زندگیم عوض شد، طوری که حتی الان کارم رو هم تحت تاثیر قرار داده! بعد از شهادت سردار آیه ۱۶۹ سوره آل عمران رو با گوشت و پوست و خونم درک کردم... خداوند میفرمایند"(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند."

_________________
سلام
چندین سال بود که نمیتونستم
از منطقه امن ذهنیم خارج بشم، وقتی از منطقه امن ذهنیم خارج میشدم دچار استرس و ترس میشدم همین موضوع باعث شده بود که تو زمینه‌هایی که میتونستم پیشرفت بکنم، ثابت بمونم
و هیچ پیشرفتی نکن
همیشه تو ذهن من این بود که برای پیشرفت نباید ترسید
وقتی با شخصیت این شهید والامقام آشنا شدم از ایشون الگو برداری کردم
این آغاز راهی بود برای نترسیدن، الحمدالله الان شرایطم بهتره
این شرایط رو مدیون شهید سلیمانی و هم‎رزمان ایشون هستم
علاوه بر این موضوع،حرف شهید طهرانی مقدم که میگفتند فقط آدم های ضعیف اندازه امکاناتشان کار میکند را تو ذهنم همیشه مرور میکنم
تا بیشتر از حد توانم برای پیشرفت کار بکنم
و امید به روزی که به جمع این شهدا بپیوندم

____________
سلام
من اعتیاد داشتم شب و ساعتی که سردار سلیمانی عزیز شهید شدند من مست و گیج مصرف قرص بودم.
اوایل صبح که از طریق کانال‌های مجازی خبر شهادت سردار شنیدم به خودم گفتم تو مست دنیای قرص بازی خود هستی و سردار مست شهادت.
از اون روز به بعد دیگه مصرف نکردم و به مدت سه ماه تمام بی‌خوابی درد جسمی و درد فکری افسردگی شدید هر بار تفکر مصرف دوباره میکردم فقط یاد دست و انگشتر سردار کافی بود تا به خود نحیب بزنم سرداری که همه دار و ندار خود را پای تفکر ناب مهدوی گذاشت‌ تو چگونه نمیتوانی یک قرص را از دنیای خود دور کنی.
و به لطف خدا و عنایت سردار موفق پیروز این راه شدم.
دوست دارم سرباز امام زمان در لباس پاسداری شوم تا با جان دل به سید علی عشق بورزم.
خدایا شکرت که سردار سلیمانی عزیز ناجی من شد.
______________
سلام
درود بر شهیدان راه خدا
وقتی حاج قاسم شهید شد خیلی به حال ایشون غبطه خوردم به خدمت ایشون به اسلام و در نهایت شهادت زیبای ایشون، از خدا خواستم که چنین مقامی نصیب من هم بشه، ولی چون میدونستم خدا بی عمل چنین بهایی به کسی نمیده با خدا و حاج قاسم یه معامله کردم، قرار گذاشتم که گناهی که مدتهاست انجام میدم رو ترک کنم و در عوض ثواب مجاهدت‌های سردار برای من هم نوشته بشه، به امید قبولی حق
# برای سرباز

__________
سلام
من یه انسانم که به مدت ٣سال مبتلا به گناهی بودم اما به لطف خدای متعال و توسل به شهدا و همچنین الگو گرفتن از افراد راسخی مثل حاج قاسم سردار دل ها آن را ترک کردم .سرباز دل ها خیلی دوست دارم❤️

_________
بسم الله الرحمن الرحیم
فیلم لحظه شهادت حاج قاسم غمناک‌ترین فیلمی در طول زندگی دیده‌ام هر بار این فیلم را مشاهده میکنم سنگینی آن را بر روی قلبم احساس میکنم

آری میخواستم خاطره‌ام را از آخرین دست خط سردار برایتان باز گو کنم
که جمله عربی آن ( الهی لا تکلنی) ذهن مرا به خود مشغول کرده بود زیرا معنای آن را نمی‌دانستم که ناگهان در ذهنم خطور کرد خدایا مرا به حال خودم وا مگذار
بعد از مدتی که فرصت کردم در اینترنت معنای آنرا سرچ کنم در حالت بهت و ناباوری دیدم که آنچه در ذهنم خطور کرده بود واقعیت داشت و این مقدمه‌ای شد تا باور و عقیده‌ام به سردار شهید بیشتر شود.

👌کانال تخصصی نجات از گناه مؤسسه مصاف
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

✍️ سلام من خانمی هستم ۲۰ ساله و متاهل.
من تو خونواده‌ای بزرگ شدم که مذهبی نبودن و انگار فقط دین اسلام و شیعه بودن صرفا دینی بود که از پدرم به ارث بردم و هیچ اطلاعاتی درباره دینم نداشتم. با عقاید اشتباه بزرگ شدم اصلا به اهل بیت اعتقادی نداشتم و فقط می‌گفتم ایشون انسان‌های بزرگی بودن فقط همین.

🔸اصلا به مسئله حجاب اهمیت نمی‌دادم همیشه می‌گفتم کی میشه یه موقعیت برام پیش بیاد برم خارج از کشور که آزاد باشم یا می‌گفتم ایران اگر آزاد بشه من اولین کسیم که بدون حجاب میرم بیرون.

🔹هرکاری می‌کردم که به آرامش برسم اما نمی‌شد همیشه حال بدی داشتم بعد از هر مراسم عروسی حالم خراب بود علتشو اون موقع‌ها نمی‌دونستم چیه. فقط هرشب از شدت ناراحتی زیاد که دلیلش گناهانی بود که مرتکب می‌شدم و روحم پس میزد اون اعمالمو و من نمی‌دونستم سرمو می‌ذاشتم روی آیه‌های قرآن و از خدا می‌خواستم از این برزخ نجاتم بده بالاخره یه شب بریدم، خسته شده بودم از اون همه گناه و از اون همه عقایدی که منو از خدا دور کرده بود روحم خدا رو می‌طلبید اما من نمی‌فهمیدم تصمیم گرفتم توبه کنم.

🔸بعد مدت کوتاهی ازدواج کردم شوهرم خیلی بهم کمک کرد تا بتونم تغییر کنم برام درباره فلسفه حجاب خیلی توضیح داد و سخنرانی‌های استاد #رائفی_پور رو برام می‌ذاشت تا بهتر به اون درک برسم. دونه دونه از چراهایی که تو ذهنم بود جوابشونو می‌گرفتم و من تو زندگیم یه تحول ۱۸۰ درجه‌ای داشتم و الان تنها دختر جوون فامیلم که چادر سر میذارم😊.. اون موقع‌ها تو فضای شادی هم دلم گرفته بود اما الان اگر تو شرایط سخت هم باشم دلم نمی‌گیره چون خدا رو شناختم اهل بیتو شناختم..‌❤️😊

حتی خیلی بخاطر این تغییرم از طرف اطرافیانم و همینطور پدر و مادرم اذیت شدم اما تمام این اذیت شدنا می‌ارزه به یه لبخند امام زمانم😘
یه نصیحت دوستانه هم به همه عزیزان: تموم دنیا رو هم بگردین تموم راه‌ها رو هم امتحان کنید ولی باز آخرش می‌رسید به خدا و اهل بیت❤️


💢 شما همراهان گرامی می‌توانید تلنگرها و تجربیاتی که باعث تحول در زندگیتان شده به آیدی زیر ارسال کنید👇
🗣 @masaf_publicrelation
❗️توجه: از بردن نام گناه خودداری کنید 🙏

👌کانال تخصصی نجات از گناه مؤسسه مصاف
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

سلام ....
🏋️‍♂️من یک ورزشکار حرفه‌ای بودم و از وقتی وارد دانشگاه شدم دچار انواع گناهان خیلی بدی شدم ....😢

⛔️چندین گناه خیلی بد ... و بعضیاشم حتی نمی‌دونستم گناهه .... اما یک مدت که گذشت احساس می‌کردم در لجن فرو رفتم و رهایی ندارم .... درسته که همچنان به کارهای خودم ادامه می‌دادم و به بعضیاشونم آگاهی نداشتم ...اما خودم متوجه شده بودم که چقدر بد شدم .... هر روز می‌رفتم امامزاده شازده حسین با تزرع و اندوه و گریه و حال بد ازشون می‌خواستم نجاتم بدن ... اما ....

🔸به خودم می‌گفتم راهی که من واردش شدم بازگشتی نداره چون نمی‌تونستم از محیطی که منو گناه آلود کرده بود دوری کنم ... 😔

🔹حتی سخنرانی استاد رائفی پور رو گوش دادم و فهمیدم فقط یک راه برای نجاتم هست اونم رها کردن ورزش حرفه‌ایم هست و محیطی که توش بودم اما ....
نمیشد چون هیچی به جز ورزشم نداشتم.
برای همین فکر می‌کردم هیچ وقت نجات پیدا نمی‌کنم😔

🌹اما یک اتفاق به من زندگی جدید بخشید
یک روز که داشتم برای تمرین می‌رفتم به محل ورزشم با ماشین چپ کردم و اورژانس جسم نیمه جونم رو به بیمارستان برد ....
آسیب‌هایی که دیدم خیلی زیاد بود و چندین شکستگی وحشتناک داشتم و تموم تنم لِه و کبود بود ....

تا دو ماه مثل یک جنازه روی تخت ولو بودم تا جایی که دچار یک افسردگی سخت شدم در این دو ماه فقط ذهنم متمرکز بود بر اینکه چجوری نفس بکشم که دردم نیاد ....

👤بعد از دو ماه یک مشاور و استاد بسیار خوب و مؤمن سر راه من قرار گرفت ...
که با مهارت تمام با دستورات تغذیه و زندگی اسلامی
دونه دونه دردها و مشکلات جسمی و روحی منو خوب کردن و دونه به دونه گناهان من رو ترکم دادند و یک مسیر جدید و بسیار لذت بخش به زندگیم دادن

🔅بعد از یک سال و نیم اون تصادف رو بهترین لطف خدا به خودم میدونم ...
و اونجا بود که متوجه شدم حتی زمانی که ما آدما در بدی ترمز می‌بریم و افسار گسیخته در جهت بدی حرکت می‌کنیم ....
خدا می‌تونه ما رو برگردونه ....

اما یک سوال همیشه باقی موند😭😞
منی که اینقد بد بودم چرا خدا این همه بهم لطف کرد و نجاتم داد؟

کانال تخصصی نجات از گناه
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام