احساس نیاز به خدا/ج1
@Panahian_mp3
🔉 #احساس_نیاز_به_خدا(۱)
📅 جلسه ۱ | ۹۶.۱۱.۲۸
🕌 قم، هیئت ثارالله
#استاد_پناهیان
📡شبکه مصاف 5↙️
https://telegram.me/masaf5
📅 جلسه ۱ | ۹۶.۱۱.۲۸
🕌 قم، هیئت ثارالله
#استاد_پناهیان
📡شبکه مصاف 5↙️
https://telegram.me/masaf5
♻️ احساس مرض بدتر از اصل مریضی
میگویند در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم دعوا داشتند. روزی با هم قرار گذاشتند هر کدام داروی بسازند و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری در آسایش باشد.
یکی از همسایهها رفت به عطاری بازار، قویترین سم را خرید و به همسایه داد تا بخورد. همسایه سم را خورد و رفت به خانهاش او قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را پر از آب گرم کنند و یک ظرف دوغ پر نمک آماده سازند.
همین که به خانه رسید ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و در آب حوض فرو رفت، کمی شنا کرد و پس از آن که معده اش تمیز شد، رفت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد. همسایهاش را که دید، گفت حالا نوبت من است که برایت سم درست کنم.
رفت بازار نمد بزرگی خرید و دو کارگر آورد در زیر زمین به آنها گفت شما هر روز صبح تا شب فقط وظیفه دارید با چوب این نمدها را بکوبید. همسایهای که در انتظار سم بود، هر روز صدا را که میشنید، فکر میکرد طرف مقابلش در حال کوبیدن سم مخصوص اوست! برای همین، نگرانی بیشتری سراسر وجودش را میگرفت و میگفت: خدایا این چه سمی است که هر روز میکوبند، چه قدرتی دارد، چطور مقاومت کنم...
پس از چند روز، بدون اینکه سمی رد و بدل شود، همسایه از استرس و ترس، مرد.
#کرونا
#احساس_مریضی
@masaf5
میگویند در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم دعوا داشتند. روزی با هم قرار گذاشتند هر کدام داروی بسازند و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری در آسایش باشد.
یکی از همسایهها رفت به عطاری بازار، قویترین سم را خرید و به همسایه داد تا بخورد. همسایه سم را خورد و رفت به خانهاش او قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را پر از آب گرم کنند و یک ظرف دوغ پر نمک آماده سازند.
همین که به خانه رسید ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و در آب حوض فرو رفت، کمی شنا کرد و پس از آن که معده اش تمیز شد، رفت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد. همسایهاش را که دید، گفت حالا نوبت من است که برایت سم درست کنم.
رفت بازار نمد بزرگی خرید و دو کارگر آورد در زیر زمین به آنها گفت شما هر روز صبح تا شب فقط وظیفه دارید با چوب این نمدها را بکوبید. همسایهای که در انتظار سم بود، هر روز صدا را که میشنید، فکر میکرد طرف مقابلش در حال کوبیدن سم مخصوص اوست! برای همین، نگرانی بیشتری سراسر وجودش را میگرفت و میگفت: خدایا این چه سمی است که هر روز میکوبند، چه قدرتی دارد، چطور مقاومت کنم...
پس از چند روز، بدون اینکه سمی رد و بدل شود، همسایه از استرس و ترس، مرد.
#کرونا
#احساس_مریضی
@masaf5
هوالعزیز 💐
#من_هم_کرونایی_شدم ✋
☠️ویروس کرونا هر کاری که نکرده باشد
عیار واقعی ایمان من را محک زد !
شما را نمی دانم !
▪️حالا من چکار دارم به آن چرک نویسی که تیتر می زند چرا حرم ها نجاتتان ندادند !؟
او یا از سر اعتقاد این را می گوید و یا مواجب بگیر است !
در هر دو حال برای من تفاوتی نمی کند !
اوحتی قابل سرزنش و نقد و ...هم نیست!
او را ول کردم به حال خودش !
▪️به جای او آمدم سراغ اندرونی خودم !
آن خود خود ناپیدای همه کاره جانم !
▪️ در این روزهای بیکاری و خستگی از خانه نشینی یک سر به پستوهای دلم زدم !
☄️به گمانم خیلی ها مثل من رودست خورده باشند !
آخر از آنچه می ترسیدم حالا بر سرم آمده !
#کرونا گرفته بودم و خبر نداشتم !
😊حالا از کجا فهمیدم !!؟
گویا کرونا دو ماموریت مهم داشته و ما از دومی بی خبر بودیم !
یکی پیدا بود و دیگری پنهان !
👈ماموریت اولش اینکه آمده بود #خسارت جانی و مالی وارد کند !
انصافا در این ماموریت خوب عمل کرد !
اقتصاد را تعطیل کرد و عده ای را کشت و عده ای را روانه بیمارستان و بعضی ها را روانی کرد که احتمالا بعد از برگزاری جشن نا بودی کرونا تازه اثرات این آخری برملا خواهد شد !
👈اما ماموریت دومش از اولی مهمتر بود !
آنجا سرگرم ماسک و دستکش و اسپری و بیمارستان و خبرهای داغ کرونایی و بعد هم در خانه بمانیم ... شدم!
#غافل از اینکه کرونا قبل از کوچه و خیابان و بازار و مسجد و حرم در #دل من جا خوش کرده !
☄️کرونا اما ماموریت دوم را اول انجام داد !
نشست در دلم و حسابی ترساندم !
آخر خیلی ادعایم شده بود !
از ایمان و اعتقاداتم خاطر جمع بودم !
و لامصب چقدر ویروس هوشمندی است این کرونا !
☄️مثل آب خوردن چوب #حراج زد به #ایمانم !
😏تا گفتند پس چرا امام رضا به داد شما نمی رسد اول جدی نگرفتم اما آهسته آهسته با خودم گفتم خب چرا تا به حال بهش فکر نکرده بودم !؟
👈ته ته دلم شک کردم !؟
خب چرا مملکت ما با وجود میلیونها موحد علاقه مند به پیامبر و امامان معصوم و ...اینهمه دچار #بلا می شود !؟
👈سیل و زلزله و روحانی کم بود حالا کرونا هم شده قوز بالا قوز !
☹️با خودم می گفتم آخر تفاوت ما با چین لائیک چیست !؟
🤔می گفتم خدایا ما که در خدمت تو هستیم !
نماز می خوانیم روزه می گیریم و... پس چرا این بلاها دست از سر ما برنمی دارد !؟
😑این فکرها مثل خوره افتاده بود به جانم !
😟حالا کم کم چیزهایی دستگیرم شده !
انگار خبرهایی هست !
مثل اینکه کرونایی شده باشد دلم !
😩عفونت درست کرده حسابی !
✋دروغ چرا از اینکه #مسجد تعطیل شده بود چندان احساس بدی نداشتم !
▪️درست وقتی که پشت لپ تاپ گرم چت کردن بودم همان وقت اذان بلند می شد و در شرایط کاملا رودروایسی با خدا باید می رفتم مسجد !
▪️قرار بود بروم زیارت امام رضا اما حالا می بینم استراحت در خانه چقدر خوب است !
امان از این ویروس لعنتی !
😖عجب دستم را روکرد !
▪️خوب که نگاه کردم می دیدم در همه این سالها خدا را می خواستم که در #خدمتم باشد !
خب امامی که کاری برایم نکند چه فایده ای دارد برایم !؟
همان بهتر که ...
😊راستی شما از دلتان خبر دارید !؟
خاطرتان جمع است که کرونایی نشده !؟
امتحان کنید !
اگر شما هم #احساس مرا دارید پس خیالتان راحت که شما هم کرونا گرفته اید !
❄️ادْعوُكَ يا سَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ
میخوانمت،،
نگاهم میکنی...
😔شرم دارم از نگاهت...
یا سیدی
التماس دعای فراوان
صالح ادیب 💐✋
@masaf5
#من_هم_کرونایی_شدم ✋
☠️ویروس کرونا هر کاری که نکرده باشد
عیار واقعی ایمان من را محک زد !
شما را نمی دانم !
▪️حالا من چکار دارم به آن چرک نویسی که تیتر می زند چرا حرم ها نجاتتان ندادند !؟
او یا از سر اعتقاد این را می گوید و یا مواجب بگیر است !
در هر دو حال برای من تفاوتی نمی کند !
اوحتی قابل سرزنش و نقد و ...هم نیست!
او را ول کردم به حال خودش !
▪️به جای او آمدم سراغ اندرونی خودم !
آن خود خود ناپیدای همه کاره جانم !
▪️ در این روزهای بیکاری و خستگی از خانه نشینی یک سر به پستوهای دلم زدم !
☄️به گمانم خیلی ها مثل من رودست خورده باشند !
آخر از آنچه می ترسیدم حالا بر سرم آمده !
#کرونا گرفته بودم و خبر نداشتم !
😊حالا از کجا فهمیدم !!؟
گویا کرونا دو ماموریت مهم داشته و ما از دومی بی خبر بودیم !
یکی پیدا بود و دیگری پنهان !
👈ماموریت اولش اینکه آمده بود #خسارت جانی و مالی وارد کند !
انصافا در این ماموریت خوب عمل کرد !
اقتصاد را تعطیل کرد و عده ای را کشت و عده ای را روانه بیمارستان و بعضی ها را روانی کرد که احتمالا بعد از برگزاری جشن نا بودی کرونا تازه اثرات این آخری برملا خواهد شد !
👈اما ماموریت دومش از اولی مهمتر بود !
آنجا سرگرم ماسک و دستکش و اسپری و بیمارستان و خبرهای داغ کرونایی و بعد هم در خانه بمانیم ... شدم!
#غافل از اینکه کرونا قبل از کوچه و خیابان و بازار و مسجد و حرم در #دل من جا خوش کرده !
☄️کرونا اما ماموریت دوم را اول انجام داد !
نشست در دلم و حسابی ترساندم !
آخر خیلی ادعایم شده بود !
از ایمان و اعتقاداتم خاطر جمع بودم !
و لامصب چقدر ویروس هوشمندی است این کرونا !
☄️مثل آب خوردن چوب #حراج زد به #ایمانم !
😏تا گفتند پس چرا امام رضا به داد شما نمی رسد اول جدی نگرفتم اما آهسته آهسته با خودم گفتم خب چرا تا به حال بهش فکر نکرده بودم !؟
👈ته ته دلم شک کردم !؟
خب چرا مملکت ما با وجود میلیونها موحد علاقه مند به پیامبر و امامان معصوم و ...اینهمه دچار #بلا می شود !؟
👈سیل و زلزله و روحانی کم بود حالا کرونا هم شده قوز بالا قوز !
☹️با خودم می گفتم آخر تفاوت ما با چین لائیک چیست !؟
🤔می گفتم خدایا ما که در خدمت تو هستیم !
نماز می خوانیم روزه می گیریم و... پس چرا این بلاها دست از سر ما برنمی دارد !؟
😑این فکرها مثل خوره افتاده بود به جانم !
😟حالا کم کم چیزهایی دستگیرم شده !
انگار خبرهایی هست !
مثل اینکه کرونایی شده باشد دلم !
😩عفونت درست کرده حسابی !
✋دروغ چرا از اینکه #مسجد تعطیل شده بود چندان احساس بدی نداشتم !
▪️درست وقتی که پشت لپ تاپ گرم چت کردن بودم همان وقت اذان بلند می شد و در شرایط کاملا رودروایسی با خدا باید می رفتم مسجد !
▪️قرار بود بروم زیارت امام رضا اما حالا می بینم استراحت در خانه چقدر خوب است !
امان از این ویروس لعنتی !
😖عجب دستم را روکرد !
▪️خوب که نگاه کردم می دیدم در همه این سالها خدا را می خواستم که در #خدمتم باشد !
خب امامی که کاری برایم نکند چه فایده ای دارد برایم !؟
همان بهتر که ...
😊راستی شما از دلتان خبر دارید !؟
خاطرتان جمع است که کرونایی نشده !؟
امتحان کنید !
اگر شما هم #احساس مرا دارید پس خیالتان راحت که شما هم کرونا گرفته اید !
❄️ادْعوُكَ يا سَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ
میخوانمت،،
نگاهم میکنی...
😔شرم دارم از نگاهت...
یا سیدی
التماس دعای فراوان
صالح ادیب 💐✋
@masaf5