شبکهٔ مصاف ۵
1.08K subscribers
20.9K photos
23K videos
841 files
19.5K links
📡شــــــــبڪھ مـــــصافـــ۵ــــــــــ

گلچینے از بهترینــ ڪلیپها و مطالبــ فضاے مجازے

درراستـــاے ارتقاو بلوغ اندیشھ هاے برتر با سخنرانے اساتید مهدوے و ولایے

@sky72

تبادلات ڪانالهاےبالاے1K
Download Telegram
▪️◾️ استاد رحیم

پور ازغدی◾️▪️

ما آدم هايى داشتيم كه دهه اول #انقلاب، #فيلم می ساختند


◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️

براى #جبهه و #جهاد و #شهادت، اما دهه سوم فيلم می ساختند و می سازند براى مسخره كردن همان #ارزش_ها.

⁉️چرا؟ براى اين كه صالح ماندن در عرصه #هنر و كلاً در عرصه زندگى كار آسانى نيست.


⬅️برخى فكر می كنند همان لحظه اول كه #انگيزه_دينى و انقلابى داشته اند، يك چراغى را روشن كرده اند كه تا آخر روشن می ماند!

◀️نخير! بايد به اين چراغ سوخت برسد و سوخت اين چراغ هم رگ كردن كلفت كردن و داد زدن نيست، سوختش زحمت و فكر و مطالعه است. سى سال شب نخوابيدن است. تسلط به #فقه و #اصول و #فلسفه و #كلام و #عرفان و #تفسير و #حديث و #تاريخ و تسلط بر علوم انسانى غرب و ... است.

🔵اين ها يعنى اين كه باید مابقى خواسته ها و تمايلات در حاشيه باشد، اين ها يعنى اين كه قيد مدرك و #شهرت و شغل و رياست را زدن و فانى شدن در فكر دينى و انقلابى، اين ها يعنى سى سال فكر كردن و كار كردن اما با انگيزه يك جوانى كه شب عمليات می خواهد خط را بشكند.

☑️اين كه در تمام اين سى سال بتوانى اين انگيزه را حفظ كنى آسان نيست. خيلى ها شب عمليات انقلابى اند اما صبح روز دوم عمليات ديگر آن طور نيستند.

🔶در منطقه براى يك عملياتى مشغول تمرين و آموزش هاى خيلى سخت بوديم. يك سوم بچه ها بريدند و فرار كردند . همان بچه هايى كه تازه داوطلب به جبهه آمده بودند. برخى هم، واقعاً مريض می شدند اما ديگران خيال می كردند اين ها خودشان را به مريضى زده اند.


🔷من يادم می آید كه يك بار وسط همين آموزش ها خيلى حالم گرفته شده بود و مريض بودم. به يكى از رفقايم می گفتم، هر چه به فرمانده می گويم كه امروز به من مرخصى بده تا استراحت كنم كه حالم بهتر شود و فردا دوباره بيايم، قبول نمی كند و خيال می كند من دارم فيلم بازى می كنم. يك برنامه اى بريز كه من يواشكى از وسط كار فرار كنم و تا صبح بروم بخوابم.


⚪️ايشان به من گفت حسن! انقلابى شدن آسان است، انقلابى ماندن سخت است. خيلى حرف قشنگى بود و با همين حرفش، من انگيزه پيدا كردم و به تمرين ادامه دادم.

مطلع شدم كه همين آدم فداكار بعد از بيست سال، دچار يك خطاى بزرگ در زندگى اش شده كه نمی خواهم وارد جزئيات آن شوم، يك خطاى بزرگ كه طفلك، كارش به دادگاه و زندان كشيد.

يك وقت كه آمده بود ديدن من و آه می كشيد كه زمان جبهه كجا و الان كجا، آن موقع چه بوديم و حالا چه هستيم .... ياد همان جمله خودش افتادم و به او گفتم يادت هست آن شب يك جمله اى به من گفتى؟ كه خودت فراموشش كردى! گفت چه گفتم؟ گفتم تو به من گفتى كه انقلابى شدن آسان است، اما انقلابى ماندن سخت است، خيلى هم حرفت درست بود، چه طور شد كه اين جمله از ياد خودت رفت؟!

" امام، هنر و نظام سازى ۱ "
سال ۱۳۷۸

▪️▪️▪️▪️
@masaf5