Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
این جمله چارلی چاپلین را آویزه گوش خود کنید / #جملات_زیبا http://janghorban.com/category/video-lecture-marjanjanghorban/
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
⭕️ بخشی از کتاب "میخوام آدم حسابی باشم" از خانم نیکیتا جامعه شناس سوییسی:
ثانيه به ثانيه عمر را با لذت سپری کن
در هر کار و هر حال
کار ، تفريح ،رانندگی ،آموختن، مطالعه، آشپزی،نظافت ، خوردن و آشاميدن، عشق ورزی، حرف زدن، سکوت و تفکر، رابطه، نيايش و....
زندگی فقط در رسيدن به هدف خلاصه نشده
مابه اشتباه اينگونه ميانديشيم:
درسم تمام شود راحت شوم
غذايم را بپزم راحت شوم
اتاقم را تميز کنم راحت شوم
بالاخره رسيدم.... راحت شدم
اوه چه پروژه ای... تمام شود راحت شوم
تمام شود که چه شود؟
مادامی که زنده هستيم و زندگی ميکنم هيچ فعاليتی تمام شدنی نيست بلکه آغاز فعاليتی ديگر است..
پس چه بهتر که در حين انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنيم نه مانند يک ربات فقط به انجام دادن بپردازيم به تمام شدن و فارغ شدن..
حتی هنگاميکه دستها را ميشوييم نيز ميتوانيم بالذت اينکار را انجام دهيم
يکبار امتحان کنيد
آب چه زيبا آرام پوست دستتان را نوازش ميکند
به آب نگاه کنيد و لذت ببريد
وآنجاست که احساس خوب زندگی کم کم به سراغتان ميايد..
لذت باعث قدرتمند شدن ميشود به طرز باور نکردنی باعث بالا رفتن اعتماد به نفس ميشود..
لذت بردن هدف زندگی است
@marjanjanghorban1
تا ميتوانی همه کارها و فعاليت ها را با لذت همراه کن.. حتی نفس کشيدن که کمترين فعاليت توست..
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ خوشبختی وﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ
آری نقص یا کمبود زیبایی در چهره یک فرد را اخلاق خوب تکمیل میکند..
اما کمبود یا نبود اخلاق را، هیچ چهره ی زیبایی نمی تواند تکمیل کند..
پایه و بنای شخصیت انسان ها بر
رفتاروکردارشان میباشد، و زیباترین شخصیت ها متعلق به خوش اخلاق ترین انسان های دنياست.
تقدیم به همه ی انسانهای نیک سرشت
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1
ثانيه به ثانيه عمر را با لذت سپری کن
در هر کار و هر حال
کار ، تفريح ،رانندگی ،آموختن، مطالعه، آشپزی،نظافت ، خوردن و آشاميدن، عشق ورزی، حرف زدن، سکوت و تفکر، رابطه، نيايش و....
زندگی فقط در رسيدن به هدف خلاصه نشده
مابه اشتباه اينگونه ميانديشيم:
درسم تمام شود راحت شوم
غذايم را بپزم راحت شوم
اتاقم را تميز کنم راحت شوم
بالاخره رسيدم.... راحت شدم
اوه چه پروژه ای... تمام شود راحت شوم
تمام شود که چه شود؟
مادامی که زنده هستيم و زندگی ميکنم هيچ فعاليتی تمام شدنی نيست بلکه آغاز فعاليتی ديگر است..
پس چه بهتر که در حين انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنيم نه مانند يک ربات فقط به انجام دادن بپردازيم به تمام شدن و فارغ شدن..
حتی هنگاميکه دستها را ميشوييم نيز ميتوانيم بالذت اينکار را انجام دهيم
يکبار امتحان کنيد
آب چه زيبا آرام پوست دستتان را نوازش ميکند
به آب نگاه کنيد و لذت ببريد
وآنجاست که احساس خوب زندگی کم کم به سراغتان ميايد..
لذت باعث قدرتمند شدن ميشود به طرز باور نکردنی باعث بالا رفتن اعتماد به نفس ميشود..
لذت بردن هدف زندگی است
@marjanjanghorban1
تا ميتوانی همه کارها و فعاليت ها را با لذت همراه کن.. حتی نفس کشيدن که کمترين فعاليت توست..
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ خوشبختی وﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ
آری نقص یا کمبود زیبایی در چهره یک فرد را اخلاق خوب تکمیل میکند..
اما کمبود یا نبود اخلاق را، هیچ چهره ی زیبایی نمی تواند تکمیل کند..
پایه و بنای شخصیت انسان ها بر
رفتاروکردارشان میباشد، و زیباترین شخصیت ها متعلق به خوش اخلاق ترین انسان های دنياست.
تقدیم به همه ی انسانهای نیک سرشت
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
این جمله چارلی چاپلین را آویزه گوش خود کنید / #جملات_زیبا http://janghorban.com/category/video-lecture-marjanjanghorban/
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (Marjan Janghorban)
⭕️ رقص به روایت دکتر عبدالحسین زرین کوب
پیش ﺍﺯ یورش اعراب
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺑﺎﺩ ﻣﯿﻮﺯﯾﺪ
ﺑﻪ ﺧﺮمنگاﻩ میرﯾﺨﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﻣﯿﺸﺪ
ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻣﯿﺸﺪ
ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺭﺍ ﺩﺭﻭ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ میکاﺷﺘﯿﻢ
میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺩﻓﻊ ﺑﻼ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮑﻨﯿﻢ
جشن ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ..
ﻣﺎﻩ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﺸﺪ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﻣﺎﻩ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﯿﺸﺪ میرﻗﺼﯿﺪیم..
ﺧﻼﺻﻪ ﺟﺸﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻗﺺ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ و ﺷﺎﺩﯼ..
ﺗﯿﺮﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻬﺮﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﺑﺎﻧﮕﺎﻥ ﻭ ﺁﺫﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﺑﻬﻤﻦﮔﺎﻥ ﻭ ﺍﺳﻔﻨﺪﮔﺎﻥ
ﻭ ﻓﺮﻭﺭﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ﮔﺎﻥ ﻭ ﺧﺮﺩﺍﺩﮔﺎﻥ..
ﺳﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳﻮﺭﯼ ﻭ ﺳﺮﻭﺵ..
ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺮﮔﯽ ﮐﯿﻨﻪ ﻭ سنگدﻟﯽ ﺑﺮ ﭘﺎﮐﯽ ﻭ ﺳﻮﮒ ﺳﯿﺎﻭﺵ!
ﻣُﺮﺩﮔﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺳﻮﮔﻨﺎﻣﻪ ﺳﯿﺎﻭﺵ ﺑﻪ
ﺧﺎﮎ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺩ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﺑﻮﺩ.
#جملات_زیبا
👇👇
@creativebrandings
👆👆
پیش ﺍﺯ یورش اعراب
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺑﺎﺩ ﻣﯿﻮﺯﯾﺪ
ﺑﻪ ﺧﺮمنگاﻩ میرﯾﺨﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﻣﯿﺸﺪ
ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻣﯿﺸﺪ
ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺭﺍ ﺩﺭﻭ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ میکاﺷﺘﯿﻢ
میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﺩﻓﻊ ﺑﻼ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮑﻨﯿﻢ
جشن ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ..
ﻣﺎﻩ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﺸﺪ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..
ﻣﺎﻩ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﯿﺸﺪ میرﻗﺼﯿﺪیم..
ﺧﻼﺻﻪ ﺟﺸﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻗﺺ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ و ﺷﺎﺩﯼ..
ﺗﯿﺮﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻬﺮﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﺑﺎﻧﮕﺎﻥ ﻭ ﺁﺫﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﺑﻬﻤﻦﮔﺎﻥ ﻭ ﺍﺳﻔﻨﺪﮔﺎﻥ
ﻭ ﻓﺮﻭﺭﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ﮔﺎﻥ ﻭ ﺧﺮﺩﺍﺩﮔﺎﻥ..
ﺳﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳﻮﺭﯼ ﻭ ﺳﺮﻭﺵ..
ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺮﮔﯽ ﮐﯿﻨﻪ ﻭ سنگدﻟﯽ ﺑﺮ ﭘﺎﮐﯽ ﻭ ﺳﻮﮒ ﺳﯿﺎﻭﺵ!
ﻣُﺮﺩﮔﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺳﻮﮔﻨﺎﻣﻪ ﺳﯿﺎﻭﺵ ﺑﻪ
ﺧﺎﮎ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺩ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﺑﻮﺩ.
#جملات_زیبا
👇👇
@creativebrandings
👆👆
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
زیاد عجله نکنید زیرا وقتی که در زندگی به خودتان میرسید درون آینه فقط یک مرد یا یک زن تنها با موهای جوگندمی نگاهتان میکند....
مردم شهرم همیشه عجول بوده اند
همیشه همه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند
چای را داغ سر کشیدند
پشت ترافیک بوق را یکسره کردند
شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند
در پیاده رو به هم خوردند و بَد و بیراه گفتند
زود ازدواج کردند و زود هم پشیمان شدند
آنقدر عجله کردند که
وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود
مردم شهرم همیشه عجول بودند
باور کنید انتهایش چیزی نیست
وقتی به خودتان می رسید
درون آینه فقط یک مرد ، یک زن با موهای جوگندمی نگاهتان می کند
عمر به قدر کافی تند میدود
شما آهسته راه بروید و به آرزو هایتان برسید
به خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید
چای را پای حرف های عزيزان دوست داشتنیِ تان سرد کنید
خیابان را باعشق قدم بزنید
شما هرگز به سن و سالِ الانتان برنمی گردید ...
زندگی را زندگی کنید
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1
مردم شهرم همیشه عجول بوده اند
همیشه همه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند
چای را داغ سر کشیدند
پشت ترافیک بوق را یکسره کردند
شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند
در پیاده رو به هم خوردند و بَد و بیراه گفتند
زود ازدواج کردند و زود هم پشیمان شدند
آنقدر عجله کردند که
وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود
مردم شهرم همیشه عجول بودند
باور کنید انتهایش چیزی نیست
وقتی به خودتان می رسید
درون آینه فقط یک مرد ، یک زن با موهای جوگندمی نگاهتان می کند
عمر به قدر کافی تند میدود
شما آهسته راه بروید و به آرزو هایتان برسید
به خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید
چای را پای حرف های عزيزان دوست داشتنیِ تان سرد کنید
خیابان را باعشق قدم بزنید
شما هرگز به سن و سالِ الانتان برنمی گردید ...
زندگی را زندگی کنید
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
⁉من طنابم رو پیدا کردم شما چی؟
زندگی یک جورایی سخته....!
یعنی به شکل گریز ناپذیری سخته و این ربطی به جایی که هستی و جوری که زندگی میکنی نداره....
من بهش میگم اصل بقای سختی....!
یعنی سختی از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشه ولی نابود نمیشه....
برای همین هم توی یک زندگی خیلی خوب و عادی، جایی که هیچ کی به هیچ کی به خاطر عقایدش شلیک نمیکنه و همه چی آرومه؛ آدمهای زیادی مشت مشت قرص ضد افسردگی میخورن که بتونن خودشون رو هر روز صبح از توی رختخواب بکشن بیرون...
آدمهای پف کرده...!
آدمهای بد حال...!
آدمهای روی لبه ی تیغ...!
خیلیها معتقدن که پیشرفت تکنولوژی، اینترنت، نخودفرنگیِ غیر ارگانیک و گلوتن، ما ها رو اینجوری کرده و قدیمها مردم خوشبختتر بودن....
تو بشنو و باور نکن....!
حتی هزارها سال پیش شاهزادهای هندی به نام سیزارتا – یا همون بودا- گفت که زندگی رنجه...!
رنج، یا به زبون بودا «دوکا»....
هایدگر بهش میگه «اضطراب وجودی»...
چیزهای خوب و دلنشین هم توی دنیا کم نیست....
میتونی ازشون توی راه کمک بگیری و هر وقت داشتی توی چاه غم فرو میرفتی مثل «ریسمان» بهشون چنگ بندازی و بیای بیرون....
یکی از این طنابها؛ موسیقیه....
اگه تونستی سازی بزن...
اگه نتونستی بهش گوش کن....
وقتهایی که شادی موسیقی گوش کن و وقتهایی که غمگین بودی بیشتر...
و اونجا که از هرحرکتی عاجز موندی؛ برقص....!
رقصیدن بهترین و مفیدترین کاریه که میتونی برای روحت بکنی....
عموما موقع جشن و شادی میرقصن اما تو مثل زوربای یونانی برای رقصیدن منتظر بهانه نمون....
هرجا ریتمی شنیدی که میشد باهاش برقصی، خودت رو تکون تکون بده...
حتی اگه ریتم چکیدن قطرههای آب از شیروونی باشه....
رقص هم ارتعاش شدن با جریان هستیه....
رقصیدن رو جدی بگیر ولی موقع رقص جدی نباش....!
بیمهار و بدون ترس از دیده شدن برقص...
توی کوچهٔ بنبست...
توی آسانسور...
توی جمعیت...
"برقص، برقص، وگرنه گم خواهی شد"
شایدم کم بیاری....!
راستی اگه صدای خوبی داشتی موقع رقصیدن یک کم هم آواز بخون، اما اگه نداشتی هم مهم نیست، همیشه توی حموم و زیر دوش میتونی برای خودت بخونی....
چیز دیگهای که میتونی بخونی کتابه...
خوندن بهت کمک میکنه زندگیهای دیگهای رو که هیچ وقت نمیتونستی تجربه کنی رو تجربه کنی....
فیلم هم همین کار رو توی یک ابعاد دیگهای میکنه اما کتاب همیشه یک سر و گردن بالاتر از فیلمه چون قوهٔ تخیلت رو به کار میگیره؛ و روند ذهنیتر و عمیق تری داره...
تا میتونی بخون....
وسط کتابهات حتما چند صفحه هم در مورد ستارهها و کهکشانها بگذار چون کمکت میکنه که ابعاد چیزها رو بهتر درک کنی و یادت نره که توی کل هستی کجا وایستادي...!
برای همین قدیمها بیشتر فیلسوفها ستارهشناس هم بودن....!
شاید نخواهي یا نتونی منجم بشی، ولی...
همیشه میتونی وقتهایی که غمگینی به آسمون نگاه کنی و ببینی که غمهات در برابر عظمت کهکشان چقدر کوچیکه....!
طنابهای دیگهای هم هست...
چیزهایی مثل مجسمه ساختن...
نقاشی کردن...
کاشتن یک درخت...
آشپزی با ادویههای جدید...
سفر کردن...
حرکت...
ما برای نشستن خلق نشدیم....
صندلی یکی از خطرناکترین اختراعات بشریه...!
به جای نشستن قدم بزن...
بدو..،
شنا کن....
اگر مجبور شدی بشینی؛ برای خودت همنشینهایی پیدا کن كه دوستشون داشته باشي و از مصاحبتشون لذت ببر....
پیدا کردن دوست خوب خیلی هم آسون نیست اما اگه دوست خوبی باشی؛
دیر یا زود چند تا آدم خوب دورت
جمع خواهند شد....
در ضمن، دایرهٔ دوستات رو به آدمها
محدود نکن....
تو میتونی تقریباً با همهٔ موجودات زندهٔ دنیا دوست باشی؛
گلها...
علفها...
ماهیها...
پرندهها...
و حتی گربهها....
حیوونها گاهی حتی از آدمها هم دوستهای بهتری هستن...
توی زندگی چاه غم زیاده ولی طناب هم هست...
سر ریسمان رو ول نکن، اما مراقب باش که به طنابهای پوسیده مثل آدمهای بخیل...
حسود...
دروغگو...
الکل...
دود...
پول و حتی موفقیت ،آویزون نشی، چون از توی چاه بیرونت نمیآره و بدتر ولت میکنه ته چاه....!
بگرد و طنابهای خودت رو پیدا کن و اگه نتونستی پیداش کنی، ببافش....
کسی چه میدونه؛ شاید یک روز تو هم طناب خودت رو پیدا کنی....
می توان تخت بلندی ساخت از فواره ها
یا منور گشت و آسان از ره پنهان گذشت...
شادمان بمان
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1
زندگی یک جورایی سخته....!
یعنی به شکل گریز ناپذیری سخته و این ربطی به جایی که هستی و جوری که زندگی میکنی نداره....
من بهش میگم اصل بقای سختی....!
یعنی سختی از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشه ولی نابود نمیشه....
برای همین هم توی یک زندگی خیلی خوب و عادی، جایی که هیچ کی به هیچ کی به خاطر عقایدش شلیک نمیکنه و همه چی آرومه؛ آدمهای زیادی مشت مشت قرص ضد افسردگی میخورن که بتونن خودشون رو هر روز صبح از توی رختخواب بکشن بیرون...
آدمهای پف کرده...!
آدمهای بد حال...!
آدمهای روی لبه ی تیغ...!
خیلیها معتقدن که پیشرفت تکنولوژی، اینترنت، نخودفرنگیِ غیر ارگانیک و گلوتن، ما ها رو اینجوری کرده و قدیمها مردم خوشبختتر بودن....
تو بشنو و باور نکن....!
حتی هزارها سال پیش شاهزادهای هندی به نام سیزارتا – یا همون بودا- گفت که زندگی رنجه...!
رنج، یا به زبون بودا «دوکا»....
هایدگر بهش میگه «اضطراب وجودی»...
چیزهای خوب و دلنشین هم توی دنیا کم نیست....
میتونی ازشون توی راه کمک بگیری و هر وقت داشتی توی چاه غم فرو میرفتی مثل «ریسمان» بهشون چنگ بندازی و بیای بیرون....
یکی از این طنابها؛ موسیقیه....
اگه تونستی سازی بزن...
اگه نتونستی بهش گوش کن....
وقتهایی که شادی موسیقی گوش کن و وقتهایی که غمگین بودی بیشتر...
و اونجا که از هرحرکتی عاجز موندی؛ برقص....!
رقصیدن بهترین و مفیدترین کاریه که میتونی برای روحت بکنی....
عموما موقع جشن و شادی میرقصن اما تو مثل زوربای یونانی برای رقصیدن منتظر بهانه نمون....
هرجا ریتمی شنیدی که میشد باهاش برقصی، خودت رو تکون تکون بده...
حتی اگه ریتم چکیدن قطرههای آب از شیروونی باشه....
رقص هم ارتعاش شدن با جریان هستیه....
رقصیدن رو جدی بگیر ولی موقع رقص جدی نباش....!
بیمهار و بدون ترس از دیده شدن برقص...
توی کوچهٔ بنبست...
توی آسانسور...
توی جمعیت...
"برقص، برقص، وگرنه گم خواهی شد"
شایدم کم بیاری....!
راستی اگه صدای خوبی داشتی موقع رقصیدن یک کم هم آواز بخون، اما اگه نداشتی هم مهم نیست، همیشه توی حموم و زیر دوش میتونی برای خودت بخونی....
چیز دیگهای که میتونی بخونی کتابه...
خوندن بهت کمک میکنه زندگیهای دیگهای رو که هیچ وقت نمیتونستی تجربه کنی رو تجربه کنی....
فیلم هم همین کار رو توی یک ابعاد دیگهای میکنه اما کتاب همیشه یک سر و گردن بالاتر از فیلمه چون قوهٔ تخیلت رو به کار میگیره؛ و روند ذهنیتر و عمیق تری داره...
تا میتونی بخون....
وسط کتابهات حتما چند صفحه هم در مورد ستارهها و کهکشانها بگذار چون کمکت میکنه که ابعاد چیزها رو بهتر درک کنی و یادت نره که توی کل هستی کجا وایستادي...!
برای همین قدیمها بیشتر فیلسوفها ستارهشناس هم بودن....!
شاید نخواهي یا نتونی منجم بشی، ولی...
همیشه میتونی وقتهایی که غمگینی به آسمون نگاه کنی و ببینی که غمهات در برابر عظمت کهکشان چقدر کوچیکه....!
طنابهای دیگهای هم هست...
چیزهایی مثل مجسمه ساختن...
نقاشی کردن...
کاشتن یک درخت...
آشپزی با ادویههای جدید...
سفر کردن...
حرکت...
ما برای نشستن خلق نشدیم....
صندلی یکی از خطرناکترین اختراعات بشریه...!
به جای نشستن قدم بزن...
بدو..،
شنا کن....
اگر مجبور شدی بشینی؛ برای خودت همنشینهایی پیدا کن كه دوستشون داشته باشي و از مصاحبتشون لذت ببر....
پیدا کردن دوست خوب خیلی هم آسون نیست اما اگه دوست خوبی باشی؛
دیر یا زود چند تا آدم خوب دورت
جمع خواهند شد....
در ضمن، دایرهٔ دوستات رو به آدمها
محدود نکن....
تو میتونی تقریباً با همهٔ موجودات زندهٔ دنیا دوست باشی؛
گلها...
علفها...
ماهیها...
پرندهها...
و حتی گربهها....
حیوونها گاهی حتی از آدمها هم دوستهای بهتری هستن...
توی زندگی چاه غم زیاده ولی طناب هم هست...
سر ریسمان رو ول نکن، اما مراقب باش که به طنابهای پوسیده مثل آدمهای بخیل...
حسود...
دروغگو...
الکل...
دود...
پول و حتی موفقیت ،آویزون نشی، چون از توی چاه بیرونت نمیآره و بدتر ولت میکنه ته چاه....!
بگرد و طنابهای خودت رو پیدا کن و اگه نتونستی پیداش کنی، ببافش....
کسی چه میدونه؛ شاید یک روز تو هم طناب خودت رو پیدا کنی....
می توان تخت بلندی ساخت از فواره ها
یا منور گشت و آسان از ره پنهان گذشت...
شادمان بمان
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1
خداوندا
حال که منت نهادی و در بامدادی دگر بیدارم ساختی و جانم دادی
تا ببینم
بشنوم
بگویم و بدانم
باز منت گذار و یاریم ده تا ببینم تمام آنچه را زیبا آفریدی
بشنوم فریاد سکوت بی پناهان را
بر زبان برانم آنچه تو را خشنود می سازد و درک کنم رازهای آفرینش بی بدیلت را
خدایا …
برای خوب شدن و خوب ماندن اراده کرده ام
اما اگر دستگیرم نباشی بال پرواز نخواهم داشت
پس یاریم ده تا همانی باشم که از خلقتم بر خود ببالی
#جملات_زیبا
https://www.instagram.com/p/BnOXG7MHhMS/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=qfgzs89mky46
حال که منت نهادی و در بامدادی دگر بیدارم ساختی و جانم دادی
تا ببینم
بشنوم
بگویم و بدانم
باز منت گذار و یاریم ده تا ببینم تمام آنچه را زیبا آفریدی
بشنوم فریاد سکوت بی پناهان را
بر زبان برانم آنچه تو را خشنود می سازد و درک کنم رازهای آفرینش بی بدیلت را
خدایا …
برای خوب شدن و خوب ماندن اراده کرده ام
اما اگر دستگیرم نباشی بال پرواز نخواهم داشت
پس یاریم ده تا همانی باشم که از خلقتم بر خود ببالی
#جملات_زیبا
https://www.instagram.com/p/BnOXG7MHhMS/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=qfgzs89mky46
Instagram
Marjan Janghorban
@marjanjanghorban @bozorganemodiriat http://janghorban.com Http://www.janghorban.blog.ir کانال تلگرام : telegram.me/marjanjanghorban1 ◽طراحی هنرمندانه تصورات شما ◽Artistic Design Of Your Imagination #برندینگ #مدیریت #سخنران #مشاور #گرافیست #برند_بوک #هویت_بصری…
⭕️ در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر میزند و روی لباس خانمی مینشیند. آن خانم از روی ترس شروع به فریاد زدن میکند. او وحشتزده بلند میشود و سعی میکند با پریدن و تکان دادن دستهایش سوسک را از خود دور کند.
واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشتزده میشوند. بالاخره آن خانم موفق میشود سوسک را از خود دور کند. سوسک پر میزند و روی لباس خانم دیگری نزدیکی او مینشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همین حرکتها را تکرار کنند!
پیشخدمت به سمت آنها میدود تا کمک کند.
در اثر واکنشهای خانم دوم، این بار سوسک پر میزند و روی پیشخدمت مینشیند.
پیشخدمت آرام میایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند.
زمانی که مطمئن میشود، سوسک را با انگشتانش میگیرد و به خارج رستوران پرت میکند.
در حالیکه قهوهام را مزه مزه میکردم، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد.
آیا سوسک باعث این رفتار هیستریک شده بود⁉
اگر اینطور بود، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد؟
چرا او تقریبا به شکل ایدهآلی این مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟
این سوسک نبود که باعث این نا آرامی و ناراحتی خانمها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتیشان شده بود.
من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من میشود، بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند.
این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت میکند، این ناتوانی من در برخورد با این پدیده است که موجب ناراحتیم میشود.
من فهمیدم در زندگی نباید واکنش نشان داد، بلکه باید پاسخ داد.
آن خانم به اتفاق رخداده واکنش نشان داد، در حالیکه پیشخدمت پاسخ داد.
واکنشها همیشه غریزی هستند در حالیکه پاسخها همراه با تفکرند.
این مفهوم مهمی در فهم زندگی است. آدمی که خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است. او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل درست است
به زندگیت سخت نگیر...
یکی در ۲۳ سالگی ازدواج میکند و نخستین فرزندش را ۱۰ سال بعد به دنیا می آورد.
یکی دیگر در ۲۹ سالگی ازدواج میکند و نخستین فرزندش را سال بعدش به دنیا می آورد.
یکی در ۲۵ سالگی فارغ التحصیل میشود ولی ۵ سال بعد کار پیدا میکند و یکی دیگر در ۲۹ سالگی مدرک میگیرد و بلافاصله کار مورد علاقه ی خود را پیدا میکند.
یکی در ۳۰ سالگی رییس یک شرکت میشود و در چهل سالگی فوت میکند و یکی در ۴۵ سالگی رئیس شرکت میشود و تا ۹۰ سالگی عمر میکند.
تو نه از بقیه جلوتری نه عقب تر.
تو در زمان خودت زندگی میکنی،پس آرام باش.
از زندگی لذت ببر،خودتو با کسی مقایسه نکن و در لحظه زندگی کن و ایمان داشته باش که نه خوشی های دیگران ابدی هست و نه سختی های تو...
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1
واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشتزده میشوند. بالاخره آن خانم موفق میشود سوسک را از خود دور کند. سوسک پر میزند و روی لباس خانم دیگری نزدیکی او مینشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همین حرکتها را تکرار کنند!
پیشخدمت به سمت آنها میدود تا کمک کند.
در اثر واکنشهای خانم دوم، این بار سوسک پر میزند و روی پیشخدمت مینشیند.
پیشخدمت آرام میایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند.
زمانی که مطمئن میشود، سوسک را با انگشتانش میگیرد و به خارج رستوران پرت میکند.
در حالیکه قهوهام را مزه مزه میکردم، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد.
آیا سوسک باعث این رفتار هیستریک شده بود⁉
اگر اینطور بود، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد؟
چرا او تقریبا به شکل ایدهآلی این مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟
این سوسک نبود که باعث این نا آرامی و ناراحتی خانمها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتیشان شده بود.
من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من میشود، بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند.
این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت میکند، این ناتوانی من در برخورد با این پدیده است که موجب ناراحتیم میشود.
من فهمیدم در زندگی نباید واکنش نشان داد، بلکه باید پاسخ داد.
آن خانم به اتفاق رخداده واکنش نشان داد، در حالیکه پیشخدمت پاسخ داد.
واکنشها همیشه غریزی هستند در حالیکه پاسخها همراه با تفکرند.
این مفهوم مهمی در فهم زندگی است. آدمی که خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است. او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل درست است
به زندگیت سخت نگیر...
یکی در ۲۳ سالگی ازدواج میکند و نخستین فرزندش را ۱۰ سال بعد به دنیا می آورد.
یکی دیگر در ۲۹ سالگی ازدواج میکند و نخستین فرزندش را سال بعدش به دنیا می آورد.
یکی در ۲۵ سالگی فارغ التحصیل میشود ولی ۵ سال بعد کار پیدا میکند و یکی دیگر در ۲۹ سالگی مدرک میگیرد و بلافاصله کار مورد علاقه ی خود را پیدا میکند.
یکی در ۳۰ سالگی رییس یک شرکت میشود و در چهل سالگی فوت میکند و یکی در ۴۵ سالگی رئیس شرکت میشود و تا ۹۰ سالگی عمر میکند.
تو نه از بقیه جلوتری نه عقب تر.
تو در زمان خودت زندگی میکنی،پس آرام باش.
از زندگی لذت ببر،خودتو با کسی مقایسه نکن و در لحظه زندگی کن و ایمان داشته باش که نه خوشی های دیگران ابدی هست و نه سختی های تو...
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (Marjan Janghorban)
موضوع فقط بهتر بودن نیست، موضوع متفاوت بودن است. شما باید به مردم دلیلی بدهید که کسب و کار شما را انتخاب کنند!
#جملات_زیبا
@creativebrandings
#جملات_زیبا
@creativebrandings
♦️استاد گفت :
"...اگر مدام از آینده بترسیم،
باخته ايم ،
چرا که ،
زندگیمان همچون بادکنکی
می شود در دستان کودکی
که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین
می برد ..."
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1 🔮
"...اگر مدام از آینده بترسیم،
باخته ايم ،
چرا که ،
زندگیمان همچون بادکنکی
می شود در دستان کودکی
که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین
می برد ..."
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1 🔮
وقتی سفر کردم فهمیدم دنیا روی اصولی که من فکر میکردم نمی چرخه...
فهمیدم همه چی قراردادیه،
مثلِ تعریفِ دختر خوب،
زنِ خوب و مادرِ خوب....
زنِ پستچی رو دیدم که بچه یک ساله شو زد تَرکِ دوچرخه و رفت سر کار....
زنِ استادی رو دیدم که بچه دو ساله شو گذاشت یه ماه،
رفت سفر علمی و هیچ کس متهمش نکرد که مادر بدی بوده...!
زنی رو دیدم که از سرطان سینه نجات پیدا کرده بود و نگران نبود دیگه شوهر پیدا نکنه...
قصد داشت یه سفر بره اروپا گردی...
زنی رو دیدم که هرگز پیاز داغ درست نمیکرد و هیچ مشکلی تو زندگیش ایجاد نشده بود.
زنی رو دیدم که تنها به کشورهای مختلفی سفر کرده بود.
و تلویزیون و اخبار پر بود از زنانی که دنبال آرزوهایشان بودند.
زنِ بوکسور، زنِ مکانیک، زنِ رییس، زنِ سیاستمدار، زنِ مستقل، زنِ ...
بعد فکر کردم زن بودن چه ادبیات محدود کننده ای در کشور من دارد:
برای رنگ مو ،
سایز بدن ،
تاریخچه روابط عاشقانه ،
تحصیلات ، شغل و و و....
قضاوت می شود....!
وقتی سفر کردن را شروع کردم ،
تصمیم گرفتم دیگر زنی را قضاوت نکنم.
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1 🔮
فهمیدم همه چی قراردادیه،
مثلِ تعریفِ دختر خوب،
زنِ خوب و مادرِ خوب....
زنِ پستچی رو دیدم که بچه یک ساله شو زد تَرکِ دوچرخه و رفت سر کار....
زنِ استادی رو دیدم که بچه دو ساله شو گذاشت یه ماه،
رفت سفر علمی و هیچ کس متهمش نکرد که مادر بدی بوده...!
زنی رو دیدم که از سرطان سینه نجات پیدا کرده بود و نگران نبود دیگه شوهر پیدا نکنه...
قصد داشت یه سفر بره اروپا گردی...
زنی رو دیدم که هرگز پیاز داغ درست نمیکرد و هیچ مشکلی تو زندگیش ایجاد نشده بود.
زنی رو دیدم که تنها به کشورهای مختلفی سفر کرده بود.
و تلویزیون و اخبار پر بود از زنانی که دنبال آرزوهایشان بودند.
زنِ بوکسور، زنِ مکانیک، زنِ رییس، زنِ سیاستمدار، زنِ مستقل، زنِ ...
بعد فکر کردم زن بودن چه ادبیات محدود کننده ای در کشور من دارد:
برای رنگ مو ،
سایز بدن ،
تاریخچه روابط عاشقانه ،
تحصیلات ، شغل و و و....
قضاوت می شود....!
وقتی سفر کردن را شروع کردم ،
تصمیم گرفتم دیگر زنی را قضاوت نکنم.
#جملات_زیبا
@marjanjanghorban1 🔮