👌اندکی تامل...
🛑دنیا به سرعت در حال پیشرفت هست و ما با افتخار کردن به نیاکانمان وقتمان را هدر میدهیم.عدهای در ۱۴۰۰ سال پیش زندگی میکنیم و عدهای پا را فراتر گذاشته و در ۲۵۰۰ سال پیش زندگی میکنیم، و جالب اینجاست این دو گروه دائم با هم سر ستیز داریم.دائمأ در حال مسخره کردن عرب ها هستیم و آنان را تنبل خطاب میکنیم، بدون اینکه پیشرفت های آنها را ببینیم به راستی به معماری مدرن و زیبای شهرهایشان دقت کردهایم؟دائم در مجامع بینالمللی در مقابل لابیهای قدرتمند اعراب شکست میخوریم و از مدیریت جهانی صحبت میکنیم.اماراتِ کوچک، بخاطر داشتن سیستم حمل و نقل مناسب، هتلهای مجهز، ورزشگاههای پیشرفته، در رقابت با ما میزبانی جام ملتها را میگیرد
و ما دائم از سازندگی، پیشرفت و بالندگی صحبت میکنیم.قطر را نمیگویم که بزرگترین رویداد جهان را میزبانی خواهد کرد.اعراب بزرگترین شرکتهای هواپیمایی جهان را دارند و ما دائمأ در سوگ از دست دادن هموطنانمان بخاطر استفاده از هواپیماهای 50 سال پیش هستیم.اعراب را بخاطر بادیه نشین بودن در قرن ها پیش مسخره میکنیم در حالی که همین امروز در قرن ۲۱ ملیونها نفر از هموطنمان چادر نشین هستند، و ما فقط دل آنها را با یک سخن خوش میکنیم که آنها ذخایر مملکتاند و کاری برای اسکانشان نمیکنیم.اعراب به سرعت در حال پیشرفت و آبادانی هستند و ما پز نیاکانمان را میدهیم که ای هوار که ما ۲۵۰۰ سال پیش از شما بهتر بودهایم.اعراب با سرمایه گذاری خوب در قلب دنیا نفوذ میکنند و با درآمدهای میلیاردی آسایش را به مردمشان هدیه میدهند و ما وعده بهشت به مردممان میدهیم.و به آنها میخندیم که دلارهای نفتیشان را هدر میدهند، به راستی ما با دلارهای نفتیمان چه میکنیم؟آیا وقت آن نرسیده که ما هم به این نکته پی ببریم که زمان جنگیدن با شمشیر و کلاشینکف تمام شده است و برای پیروزی بر دشمنان باید در قلب ها نفوذ کرد؟یکی از بزرگترین مشکلات ایران این است که در کشور ما " تعلق به سرزمین" بسیار ضعیف است.یعنی ایران هنوز یک "کشور- ملت" نیست.در کشورهای پیشرفته دنیا، افراد تفکر خود را دارند، بعد در یک مدار بزرگتر به یک گروه تعلق دارند و درمدار بزرگتر از آن احساس تعلق به سرزمین دارند.شما اگر تاریخ غرب را بخوانید مقدمتر از دولت،بخش خصوصی بوده و مقدم تر از بخش خصوصی اصل دیگری بودهاست و آن ثروت و قدرت سرزمین بوده که خیلی اهمیت داشته است.آلمان و ژاپن در تابستان ۱۹۴۵ براثر جنگ جهانی دوم یک کشور مخروبه بودند.
اما به جز کسانی که آمریکاییها بالاجبار از آلمان برداشتند و بردند، سندی دال بر مهاجرت آنها موجود نیست
این خیلی مهم است.بعد دیدیم که درعرض ۳۰ - ۲۰ سال کشور خود را اصلاح کردند و دومین و سومین قدرت اقتصادی جهانی شدند.این که یک شهروند در جامعه ما به راحتی از ماشین آشغال بیرون می اندازد و تعریف از تمیزی خیابانهای اروپا می کند، یک معنی تربیتی دارد، یک معنای عمیق دیگری هم دارد که به این سرزمین تعلق خاطر ندارد.ما یک ناسیونالیسم احساسی داریم و یک ناسیونالیسم عقلایی.در ناسیونالیسم احساسی قوی هستیم، یعنی اینکه من غذا و موسیقی ایرانی دوست دارم، خانوادهام و زبان فارسی را دوست دارم، به فرهنگ دیرینهام میبالم و...ولی یک قدم که بالاتر بیایم و ببینم حالا که من در این سرزمین به دنیا آمدهام، من چه مسئولیتی دارم؟اینجا کم میارم.اینجا سکوت می کنم.این یعنی فقدان ناسیونالیسم عقلایی،بخاطرهمین است که من و شما وقتی از یک اتاق میخواهیم بیرون برویم چون همدیگر را می شناسیم، به هم احترام می گذاریم و کلی با هم تعارف میکنیم
ولی وقتی که در خیابان رانندگی میکنیم یک سانتیمتر اجازه نمیدهیم کسی از ما جلو بزند.چون هیچ احساس تعلقی به همدیگر نداریم.چرا هنر شنیدن یک ایرانی ضعیف است؟چرا من اصرار دارم که حرف خودم درست است؟چون من ایرانی در حلقه اول فردی و نهایتا" در حلقه دوم گروهی گیر کردهام.آن حلقه مهم تر و سوم ملی که همه اینها را به هم ربط میدهد، وجود ندارد.کسی به من آموزش نداده که سرنوشت حلقه اول و حلقه دوم به حلقه سوم ربط دارد.تا وقتی ناسیونالیسم عقلایی نداشتهباشیم و به این سرزمین فکر نکنیم . هیچ تحولی در ما و سرزمینمان صورت نخواهدگرفت.
دکتر یوسف اباذری
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران
#مقاله
🛑دنیا به سرعت در حال پیشرفت هست و ما با افتخار کردن به نیاکانمان وقتمان را هدر میدهیم.عدهای در ۱۴۰۰ سال پیش زندگی میکنیم و عدهای پا را فراتر گذاشته و در ۲۵۰۰ سال پیش زندگی میکنیم، و جالب اینجاست این دو گروه دائم با هم سر ستیز داریم.دائمأ در حال مسخره کردن عرب ها هستیم و آنان را تنبل خطاب میکنیم، بدون اینکه پیشرفت های آنها را ببینیم به راستی به معماری مدرن و زیبای شهرهایشان دقت کردهایم؟دائم در مجامع بینالمللی در مقابل لابیهای قدرتمند اعراب شکست میخوریم و از مدیریت جهانی صحبت میکنیم.اماراتِ کوچک، بخاطر داشتن سیستم حمل و نقل مناسب، هتلهای مجهز، ورزشگاههای پیشرفته، در رقابت با ما میزبانی جام ملتها را میگیرد
و ما دائم از سازندگی، پیشرفت و بالندگی صحبت میکنیم.قطر را نمیگویم که بزرگترین رویداد جهان را میزبانی خواهد کرد.اعراب بزرگترین شرکتهای هواپیمایی جهان را دارند و ما دائمأ در سوگ از دست دادن هموطنانمان بخاطر استفاده از هواپیماهای 50 سال پیش هستیم.اعراب را بخاطر بادیه نشین بودن در قرن ها پیش مسخره میکنیم در حالی که همین امروز در قرن ۲۱ ملیونها نفر از هموطنمان چادر نشین هستند، و ما فقط دل آنها را با یک سخن خوش میکنیم که آنها ذخایر مملکتاند و کاری برای اسکانشان نمیکنیم.اعراب به سرعت در حال پیشرفت و آبادانی هستند و ما پز نیاکانمان را میدهیم که ای هوار که ما ۲۵۰۰ سال پیش از شما بهتر بودهایم.اعراب با سرمایه گذاری خوب در قلب دنیا نفوذ میکنند و با درآمدهای میلیاردی آسایش را به مردمشان هدیه میدهند و ما وعده بهشت به مردممان میدهیم.و به آنها میخندیم که دلارهای نفتیشان را هدر میدهند، به راستی ما با دلارهای نفتیمان چه میکنیم؟آیا وقت آن نرسیده که ما هم به این نکته پی ببریم که زمان جنگیدن با شمشیر و کلاشینکف تمام شده است و برای پیروزی بر دشمنان باید در قلب ها نفوذ کرد؟یکی از بزرگترین مشکلات ایران این است که در کشور ما " تعلق به سرزمین" بسیار ضعیف است.یعنی ایران هنوز یک "کشور- ملت" نیست.در کشورهای پیشرفته دنیا، افراد تفکر خود را دارند، بعد در یک مدار بزرگتر به یک گروه تعلق دارند و درمدار بزرگتر از آن احساس تعلق به سرزمین دارند.شما اگر تاریخ غرب را بخوانید مقدمتر از دولت،بخش خصوصی بوده و مقدم تر از بخش خصوصی اصل دیگری بودهاست و آن ثروت و قدرت سرزمین بوده که خیلی اهمیت داشته است.آلمان و ژاپن در تابستان ۱۹۴۵ براثر جنگ جهانی دوم یک کشور مخروبه بودند.
اما به جز کسانی که آمریکاییها بالاجبار از آلمان برداشتند و بردند، سندی دال بر مهاجرت آنها موجود نیست
این خیلی مهم است.بعد دیدیم که درعرض ۳۰ - ۲۰ سال کشور خود را اصلاح کردند و دومین و سومین قدرت اقتصادی جهانی شدند.این که یک شهروند در جامعه ما به راحتی از ماشین آشغال بیرون می اندازد و تعریف از تمیزی خیابانهای اروپا می کند، یک معنی تربیتی دارد، یک معنای عمیق دیگری هم دارد که به این سرزمین تعلق خاطر ندارد.ما یک ناسیونالیسم احساسی داریم و یک ناسیونالیسم عقلایی.در ناسیونالیسم احساسی قوی هستیم، یعنی اینکه من غذا و موسیقی ایرانی دوست دارم، خانوادهام و زبان فارسی را دوست دارم، به فرهنگ دیرینهام میبالم و...ولی یک قدم که بالاتر بیایم و ببینم حالا که من در این سرزمین به دنیا آمدهام، من چه مسئولیتی دارم؟اینجا کم میارم.اینجا سکوت می کنم.این یعنی فقدان ناسیونالیسم عقلایی،بخاطرهمین است که من و شما وقتی از یک اتاق میخواهیم بیرون برویم چون همدیگر را می شناسیم، به هم احترام می گذاریم و کلی با هم تعارف میکنیم
ولی وقتی که در خیابان رانندگی میکنیم یک سانتیمتر اجازه نمیدهیم کسی از ما جلو بزند.چون هیچ احساس تعلقی به همدیگر نداریم.چرا هنر شنیدن یک ایرانی ضعیف است؟چرا من اصرار دارم که حرف خودم درست است؟چون من ایرانی در حلقه اول فردی و نهایتا" در حلقه دوم گروهی گیر کردهام.آن حلقه مهم تر و سوم ملی که همه اینها را به هم ربط میدهد، وجود ندارد.کسی به من آموزش نداده که سرنوشت حلقه اول و حلقه دوم به حلقه سوم ربط دارد.تا وقتی ناسیونالیسم عقلایی نداشتهباشیم و به این سرزمین فکر نکنیم . هیچ تحولی در ما و سرزمینمان صورت نخواهدگرفت.
دکتر یوسف اباذری
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران
#مقاله
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️
روانشناسی رفتار مصرف کننده در دوران رکود ⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️✅✅
شیوه بخش بندی بازار که قبل از رکود اقتصادی به کار می رفت، ناکارآمد است. بیشتر شرکت ها باید دوباره به میان مردم رفته و با صحبت با مشتریان، نگرش بخش بندی را بازسازی کنند. ما شناسایی چهار گروه مصرف کننده در دوران رکود را انجام دادیم.
گروه اول گروهی هستند با نام
1. Slam on the brakes
(گروه متوقف شده)
این گروه، مصرف کنندگانی هستند که حقیقتا زندگیشان در اثر رکود ویران شده است. افرادی که بیکار شده اند و یا کسانی را میشناسند که شغل خود را از دست داده اند. و یا به علت فروپاشی قیمت ها، پول زیادی را از دست داده اند. به طور کلی این گروه در دوران رکود، هیچ کار خاصی به جز تهیه مایحتاج ضروری (غذا، نان، خمیردندان و...) انجام نمی دهند. آنها سایر خریدها را به تعویق می اندازند.
دومین گروه، گروهی هستند با نام
2. Pained but patient
(گروه آسیب دیده ی مقاوم)
آنها هم مشکلاتی دارند. آنها هم مثل دیگران ضرر مالی کرده اند. اما خوش بینی آنها در بلندمدت این است که در انتهای تونل نوری را مشاهده کنند. آنها بزرگترین بخش را تشکیل می دهند و در بلندمدت در اثر فشار اقتصادی به گروه اول ممکن است تبدیل شوند.
سومین گروه، گروهی هستند به نام
3. Live for today
(گروه برای امروز زندگی کن)
این گروه بیشتر شامل جوانان شهرنشین است. آنها پس انداز زیادی نداشته. بنابراین در دوره رکود، ضرر زیادی هم نکرده اند. آنها مجردند و همچنان به همان روش زندگی مال خود را ادامه داده و تا زمانی که بیکار نشوند، همچنان رفتار مصرفی خود را در واکنش به رکود، تعدیل نمی کنند. که در این صورت رفتارشان به صورت ناگهانی تغییر خواهد کرد.
گروه آخر را به این نام خطاب می کنیم
4. Comfortably well-off
(گروه آسوده خاطر)
افرادی هستند که به اندازه کافی پشت گرمی مالی دارند و در دوره رکود، از آن به عنوان جایگزین بهره مند می شوند. ممکن است آنقدر خوش شانس بوده اند که در زمان کم شدن ارزش پول در بازار، سرمایه گذاری کلان انجام نداده اند و در نتیجه رویه عادی زندگی خودشان را ادامه داده اند. ولی در عین حال، تظاهر به آسودگی نیز نمی کنند.
4 گروهی که مرور شدند، بسیار مهم هستند. بازاریاب ها را قادر می سازد تا درک بهتری داشته و بدانند که چگونه می توان در این دوره رکود، در مقابل مصرف کنندگان و روانشناسی آنها واکنش نشان دهند. صرفنظر از اینکه در کدام گروه قرار بگیرید، چهار طبقه کالایی در دوران رکود وجود دارد:
1.Essentials ضروریات
گروه دوم ( گروه آسیب دیده ی مقاوم) به این طبقه ی کالایی بیشتر توجه می کند. کالاهایی مانند مواد خوراکی، خمیر دندان و چیزهایی که مصرف آنها هیچگاه ترک نمی شوند را شامل می شود. همچنین به دنبال صرفه جویی در مصرف و مخارج هستند و ممکن است که به دنبال مصرف کالاهای ارزان تر بروند. بنابراین کالاهای برند ممکن است اینجا به کار نیاید.
2.Treats تغییر رفتاری
برای روشن شدن موضوع، بستنی معروف (هاگنداز) را در نظر بگیرید. گروه آسیب دیده ی مقاوم، تصمیم میگیرد خودش را به مصرف کمتر هاگنداز عادت دهد. بدین گونه که با مقدار کمتری خرید کند و یا تعداد دفعات خرید را کاهش دهد.
3. Postponablesبه تعویق انداختنی ها
شامل کالاهای با دوام مانند خودرو و ماشین لباسشویی می شود. برای مثال، گروه آسیب دیده ی مقاوم ممکن است اینگونه فکر کند که درصورت خراب شدن ماشین لباسشویی، آیا بهتر است ماشین لباسشویی جدید بخرم و یا همین را تعمیر کنم. قبل از دوره رکود، مصرف کنندگان آسیب دیده ی مقاوم ممکن بود بگویند: من یک ماشین لباسشویی جدید میخرم. اما الان دنبال صرفه جویی ببشتر است.
4. Expendables کالاهای گران غیرضروری
برای مثال اگر تصور کنیم گروه آسیب دیده ی مقاوم 2 بار در سال با خانواده به مسافرت میروند، می توان انتظار داشت که یکی از آنها حذف شود و به عبارتی دیگر، آنها به عنوان یک خانواده، توان مالی و نیاز به دو مسافرت خانوادگی در یک سال را ندارند. بنابراین از یکی از آنها چشم پوشی می کنند.
پروفسور جان کوئلچ
استاد رشته مدیریت بازرگانی- مدرسه بازرگانی هاروارد
#مقاله 102
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌺
شیوه بخش بندی بازار که قبل از رکود اقتصادی به کار می رفت، ناکارآمد است. بیشتر شرکت ها باید دوباره به میان مردم رفته و با صحبت با مشتریان، نگرش بخش بندی را بازسازی کنند. ما شناسایی چهار گروه مصرف کننده در دوران رکود را انجام دادیم.
گروه اول گروهی هستند با نام
1. Slam on the brakes
(گروه متوقف شده)
این گروه، مصرف کنندگانی هستند که حقیقتا زندگیشان در اثر رکود ویران شده است. افرادی که بیکار شده اند و یا کسانی را میشناسند که شغل خود را از دست داده اند. و یا به علت فروپاشی قیمت ها، پول زیادی را از دست داده اند. به طور کلی این گروه در دوران رکود، هیچ کار خاصی به جز تهیه مایحتاج ضروری (غذا، نان، خمیردندان و...) انجام نمی دهند. آنها سایر خریدها را به تعویق می اندازند.
دومین گروه، گروهی هستند با نام
2. Pained but patient
(گروه آسیب دیده ی مقاوم)
آنها هم مشکلاتی دارند. آنها هم مثل دیگران ضرر مالی کرده اند. اما خوش بینی آنها در بلندمدت این است که در انتهای تونل نوری را مشاهده کنند. آنها بزرگترین بخش را تشکیل می دهند و در بلندمدت در اثر فشار اقتصادی به گروه اول ممکن است تبدیل شوند.
سومین گروه، گروهی هستند به نام
3. Live for today
(گروه برای امروز زندگی کن)
این گروه بیشتر شامل جوانان شهرنشین است. آنها پس انداز زیادی نداشته. بنابراین در دوره رکود، ضرر زیادی هم نکرده اند. آنها مجردند و همچنان به همان روش زندگی مال خود را ادامه داده و تا زمانی که بیکار نشوند، همچنان رفتار مصرفی خود را در واکنش به رکود، تعدیل نمی کنند. که در این صورت رفتارشان به صورت ناگهانی تغییر خواهد کرد.
گروه آخر را به این نام خطاب می کنیم
4. Comfortably well-off
(گروه آسوده خاطر)
افرادی هستند که به اندازه کافی پشت گرمی مالی دارند و در دوره رکود، از آن به عنوان جایگزین بهره مند می شوند. ممکن است آنقدر خوش شانس بوده اند که در زمان کم شدن ارزش پول در بازار، سرمایه گذاری کلان انجام نداده اند و در نتیجه رویه عادی زندگی خودشان را ادامه داده اند. ولی در عین حال، تظاهر به آسودگی نیز نمی کنند.
4 گروهی که مرور شدند، بسیار مهم هستند. بازاریاب ها را قادر می سازد تا درک بهتری داشته و بدانند که چگونه می توان در این دوره رکود، در مقابل مصرف کنندگان و روانشناسی آنها واکنش نشان دهند. صرفنظر از اینکه در کدام گروه قرار بگیرید، چهار طبقه کالایی در دوران رکود وجود دارد:
1.Essentials ضروریات
گروه دوم ( گروه آسیب دیده ی مقاوم) به این طبقه ی کالایی بیشتر توجه می کند. کالاهایی مانند مواد خوراکی، خمیر دندان و چیزهایی که مصرف آنها هیچگاه ترک نمی شوند را شامل می شود. همچنین به دنبال صرفه جویی در مصرف و مخارج هستند و ممکن است که به دنبال مصرف کالاهای ارزان تر بروند. بنابراین کالاهای برند ممکن است اینجا به کار نیاید.
2.Treats تغییر رفتاری
برای روشن شدن موضوع، بستنی معروف (هاگنداز) را در نظر بگیرید. گروه آسیب دیده ی مقاوم، تصمیم میگیرد خودش را به مصرف کمتر هاگنداز عادت دهد. بدین گونه که با مقدار کمتری خرید کند و یا تعداد دفعات خرید را کاهش دهد.
3. Postponablesبه تعویق انداختنی ها
شامل کالاهای با دوام مانند خودرو و ماشین لباسشویی می شود. برای مثال، گروه آسیب دیده ی مقاوم ممکن است اینگونه فکر کند که درصورت خراب شدن ماشین لباسشویی، آیا بهتر است ماشین لباسشویی جدید بخرم و یا همین را تعمیر کنم. قبل از دوره رکود، مصرف کنندگان آسیب دیده ی مقاوم ممکن بود بگویند: من یک ماشین لباسشویی جدید میخرم. اما الان دنبال صرفه جویی ببشتر است.
4. Expendables کالاهای گران غیرضروری
برای مثال اگر تصور کنیم گروه آسیب دیده ی مقاوم 2 بار در سال با خانواده به مسافرت میروند، می توان انتظار داشت که یکی از آنها حذف شود و به عبارتی دیگر، آنها به عنوان یک خانواده، توان مالی و نیاز به دو مسافرت خانوادگی در یک سال را ندارند. بنابراین از یکی از آنها چشم پوشی می کنند.
پروفسور جان کوئلچ
استاد رشته مدیریت بازرگانی- مدرسه بازرگانی هاروارد
#مقاله 102
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌺
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
هشت اشتباه رایجی که به سرعت ارزش برند وکسب وکار را نابود می سازد - #مقاله http://bozorganemodiriat.blog.ir/1397/04/25/brand-business-mistake
ریشه برند شما چند سانتیمتر است؟ - لطفا بدون فیلتر شکن وارد لینک مورد نظر شوید - #مقاله http://janghorban.com/brand-tree-columnist/
به حواس پنج گانه برند خود توجه کنید - #مقاله http://janghorban.com/sensory-brandinng-marjanjanghorban/
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
♦️ ۱۰ نکته حیاتی برای یک طرح بازاریابی در ۲۰۱۶ که حتما باید بدانید
۱. بازار هدف
هر چه بهتر آن را تعریف کنید، بازاریابی موفقتری خواهید داشت. کارشناسان توصیه میکنند یک مشتریِ هدفِ ایدهآل را با تمام جزییات برای خود تعریف کنید. سعی نکنید رضایت همه را جلب کنید. در عوض، رضایت گروه خاصی از خریداران را جلب کنید که دارای مجموعهی مناسبی از نیازها، عادات، موقعیت مکانی و غیره باشند.
۲. پیامرسانی
خلاصهای از شعارهای اصلی تبلیغاتی، موارد اصلی فروش، گزارهی ارزش و غیره (میتوانیم همهی اینها را پیامرسانی بنامیم) است. اصطلاحات تخصصی مختلفی برای این مفهوم وجود دارند، بنابراین در استفاده از آنها انعطافپذیر باشید.
۳. رسانه
مفهوم رسانه که این روزها تقریبا تنها به رسانههای اجتماعی و بازاریابی محتوا خلاصه شده است، پیشتر شامل بودجههای تبلیغاتی، و تبلیغ در فیلمها و برنامه، و غیره بود. به تازگی علاقهام به سمتی معطوف شده است که پا را از بازاریابی محتوای صرف فراتر بگذارم، و به بازاریابی توزیعی، و تعامل واقعی نیز روی بیاورم؛ یعنی کاری فراتر از “ارسال محتوا و دعا به درگاه خدا برای نازل کردن مشتری”. همزمان که به این موضوع میپردازید، به این مسئله نیز بیندیشید که مشتریان بالقوهتان در چه جاهایی بیشتر با پیامهایتان برخورد خواهند کرد. چه کارهای دیگری نیز میتوانیم انجام دهید که آدمهای مناسب بتوانند به پیامهایتان دسترسی پیدا کنند؟ چگونه میتوان نظراتشان را دنبال کرد؟
۴. قیمتگذاری
باید به گونهای قیمتگذاری کنید که با محصول یا خدمات، بازار، یا پیامتان هماهنگی داشته باشد. هرگز فکر نکنید کمترین قیمت در بازار برنده است. قیمتگذاری مهمترین بخش از پیام بازاریابیتان است. آیا حاضر هستید غذای مانده را به خاطر ارزان بودن قیمتاش خریداری کنید؟ قیمتهایتان باید با ارائهی محصول و بازار هدفتان هماهنگی داشته باشد. گاهی اوقات تخفیف بیش از حد باعث میشود اعتبار محصولتان از نگاه مشتریهای بالقوه زیر سوال برود. و اگر استراتژی شما فروش محصولات/خدمات باکیفیت، با کمترین قیمت است، حتما از هماهنگی آن با سایر استراتژیهای بازاریابیتان اطمینان حاصل کنید.
۵. مسیرها
کسب و کارهای تولیدی همیشه با یک مسئلهی ثابت درگیر هستند: مسیرهای توزیع؛ این مسیرها میتوانند مستقیم باشند (معمولا از طریق اینترنت، و یا به تازگی از طریق گوشیهای همراه) یا از طریق واسطهها و خردهفروشها، یا مستقیما از طریق خودِ خردهفروشها ایجاد شوند. کسب و کارهای اطلاعاتی و خدماتی نیز به بررسی مسیرهای رسیدن به مشتری نیاز دارند؛ البته نوع مسیرها در اینگونه کسب و کارها از جنس مسیرهای بازاریابی نظیر اینترنت و گوشی همراه است. هر کسب و کاری نیازمند ترافیک، و آمد و شد است.
۶. تبلیغات
این روزها، تبلیغات بسیار ساده شده است؛ یعنی به سادگیِ حضور ثابت در شبکههای برجستهی اجتماعی. امروزه تبلیغات شامل بازاریابی رایانامهای (ایمیلی)، آگهیهای بازرگانی، وبگاههای وابسته، روابط عمومی، قیمتگذاری، و رویدادهای خاص است.
۷. وظایف و نقاط عطف مهم
هر طرح خوبی نیازمند برخی وظایف و نقاط عطف مهم است تا بتواند ملموس و قابل درک باشد؛ در غیر این صورت، چیزی بیش از یک نظریه نخواهد بود. طرحتان باید این قابلیت را داشته باشد که بتوان پیشرفتهایاش را دنبال کرد. نقاط عطف در هر طرح باعث میشود بتوانیم به این هدف برسیم. باید مرحله به مرحله به سوی هدف برویم.
۸. معیارهای مهم
کار کردن بر روی یک طرح، نیاز به اعداد و ارقام واقعی دارد. این اعداد و ارقام عبارت هستند از ترافیک وبگاه یا میزان آمد و شد مشتری به فروشگاه، سفارشها، ارائهها، سمینارها، میزان تبدیل بازدیدکنندگان وبگاه به مشتریان فعال، تعداد توییتها، مطالب، لایکها، دنبالکنندگان و غیره. همه چیز را قابل اندازهگیری کنید.
۹. جدول زمانی برای بازبینی طرح
طرحتان باید تا آنجا که ممکن است کوتاه باشد؛ یعنی فقط شامل فهرستها و جدولها؛ زیرا فقط به درد چند هفته میخورد، و بعد از آن، نیازمند بازبینی است. در عمل، خیلی چیزها ممکن است با طرحتان تداخل داشته باشند. باید ماهیانه یک جلسه برای بررسی نتایج و بازبینی طرح برگزار کنید.
۱۰. بودجهها
باید پولتان را مدیریت کنید. یک طرح بازاریابی خوب باید شامل پیشبینی بودجه برای هزینهها، و میزان فروش حاصل از فعالیتهای مختلف باشد. #مقاله @BOZORGANEMODIRIAT 💯Ⓜ️
۱. بازار هدف
هر چه بهتر آن را تعریف کنید، بازاریابی موفقتری خواهید داشت. کارشناسان توصیه میکنند یک مشتریِ هدفِ ایدهآل را با تمام جزییات برای خود تعریف کنید. سعی نکنید رضایت همه را جلب کنید. در عوض، رضایت گروه خاصی از خریداران را جلب کنید که دارای مجموعهی مناسبی از نیازها، عادات، موقعیت مکانی و غیره باشند.
۲. پیامرسانی
خلاصهای از شعارهای اصلی تبلیغاتی، موارد اصلی فروش، گزارهی ارزش و غیره (میتوانیم همهی اینها را پیامرسانی بنامیم) است. اصطلاحات تخصصی مختلفی برای این مفهوم وجود دارند، بنابراین در استفاده از آنها انعطافپذیر باشید.
۳. رسانه
مفهوم رسانه که این روزها تقریبا تنها به رسانههای اجتماعی و بازاریابی محتوا خلاصه شده است، پیشتر شامل بودجههای تبلیغاتی، و تبلیغ در فیلمها و برنامه، و غیره بود. به تازگی علاقهام به سمتی معطوف شده است که پا را از بازاریابی محتوای صرف فراتر بگذارم، و به بازاریابی توزیعی، و تعامل واقعی نیز روی بیاورم؛ یعنی کاری فراتر از “ارسال محتوا و دعا به درگاه خدا برای نازل کردن مشتری”. همزمان که به این موضوع میپردازید، به این مسئله نیز بیندیشید که مشتریان بالقوهتان در چه جاهایی بیشتر با پیامهایتان برخورد خواهند کرد. چه کارهای دیگری نیز میتوانیم انجام دهید که آدمهای مناسب بتوانند به پیامهایتان دسترسی پیدا کنند؟ چگونه میتوان نظراتشان را دنبال کرد؟
۴. قیمتگذاری
باید به گونهای قیمتگذاری کنید که با محصول یا خدمات، بازار، یا پیامتان هماهنگی داشته باشد. هرگز فکر نکنید کمترین قیمت در بازار برنده است. قیمتگذاری مهمترین بخش از پیام بازاریابیتان است. آیا حاضر هستید غذای مانده را به خاطر ارزان بودن قیمتاش خریداری کنید؟ قیمتهایتان باید با ارائهی محصول و بازار هدفتان هماهنگی داشته باشد. گاهی اوقات تخفیف بیش از حد باعث میشود اعتبار محصولتان از نگاه مشتریهای بالقوه زیر سوال برود. و اگر استراتژی شما فروش محصولات/خدمات باکیفیت، با کمترین قیمت است، حتما از هماهنگی آن با سایر استراتژیهای بازاریابیتان اطمینان حاصل کنید.
۵. مسیرها
کسب و کارهای تولیدی همیشه با یک مسئلهی ثابت درگیر هستند: مسیرهای توزیع؛ این مسیرها میتوانند مستقیم باشند (معمولا از طریق اینترنت، و یا به تازگی از طریق گوشیهای همراه) یا از طریق واسطهها و خردهفروشها، یا مستقیما از طریق خودِ خردهفروشها ایجاد شوند. کسب و کارهای اطلاعاتی و خدماتی نیز به بررسی مسیرهای رسیدن به مشتری نیاز دارند؛ البته نوع مسیرها در اینگونه کسب و کارها از جنس مسیرهای بازاریابی نظیر اینترنت و گوشی همراه است. هر کسب و کاری نیازمند ترافیک، و آمد و شد است.
۶. تبلیغات
این روزها، تبلیغات بسیار ساده شده است؛ یعنی به سادگیِ حضور ثابت در شبکههای برجستهی اجتماعی. امروزه تبلیغات شامل بازاریابی رایانامهای (ایمیلی)، آگهیهای بازرگانی، وبگاههای وابسته، روابط عمومی، قیمتگذاری، و رویدادهای خاص است.
۷. وظایف و نقاط عطف مهم
هر طرح خوبی نیازمند برخی وظایف و نقاط عطف مهم است تا بتواند ملموس و قابل درک باشد؛ در غیر این صورت، چیزی بیش از یک نظریه نخواهد بود. طرحتان باید این قابلیت را داشته باشد که بتوان پیشرفتهایاش را دنبال کرد. نقاط عطف در هر طرح باعث میشود بتوانیم به این هدف برسیم. باید مرحله به مرحله به سوی هدف برویم.
۸. معیارهای مهم
کار کردن بر روی یک طرح، نیاز به اعداد و ارقام واقعی دارد. این اعداد و ارقام عبارت هستند از ترافیک وبگاه یا میزان آمد و شد مشتری به فروشگاه، سفارشها، ارائهها، سمینارها، میزان تبدیل بازدیدکنندگان وبگاه به مشتریان فعال، تعداد توییتها، مطالب، لایکها، دنبالکنندگان و غیره. همه چیز را قابل اندازهگیری کنید.
۹. جدول زمانی برای بازبینی طرح
طرحتان باید تا آنجا که ممکن است کوتاه باشد؛ یعنی فقط شامل فهرستها و جدولها؛ زیرا فقط به درد چند هفته میخورد، و بعد از آن، نیازمند بازبینی است. در عمل، خیلی چیزها ممکن است با طرحتان تداخل داشته باشند. باید ماهیانه یک جلسه برای بررسی نتایج و بازبینی طرح برگزار کنید.
۱۰. بودجهها
باید پولتان را مدیریت کنید. یک طرح بازاریابی خوب باید شامل پیشبینی بودجه برای هزینهها، و میزان فروش حاصل از فعالیتهای مختلف باشد. #مقاله @BOZORGANEMODIRIAT 💯Ⓜ️
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
۱۰ نکته حیاتی برای یک طرح بازاریابی در ۲۰18 که حتما باید بدانید - #مقاله http://bozorganemodiriat.blog.ir/1397/05/11/marketing-plan-2018
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️
#مقاله بزرگترین مشکل اجرایی برنامه های بازاریابی و فروش در شرکتهای ایرانی Ⓜ️ @BOZORGANEMODIRIAT
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
فرآیند تحقیقات بازاریابی - #مقاله http://bozorganemodiriat.blog.ir/1397/07/12/marketing-research-plan
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
آموزش بوم مدل کسب و کار و نحوه تکمیل آن - #مقاله http://bozorganemodiriat.blog.ir/1397/07/28/ آموزش-بوم-مدل-کسب-و-کار