نُسخۀ خطی
1.62K subscribers
742 photos
1 video
76 links
—« گلچینی از نُسَخِ خطّیِ فارسی »—
Download Telegram
[ دو فن‌آوری رایگان و ارزشمند از نیاکان. خوشبختانه تمام مصالحش نیز در بازار موجود است ]

#نسخه_خوانی

نوشته‌ای که مانند «زَر» نماید

🔸 زرده‌چوبه را در دیگچۀ پاک نَهَد و چندان آب درو [در او ] ریزد که بتوان مالید؛ پس بجوشانَد تا تمامَتِ رنگِ وی بیرون آید تا آنگاه که چون رشته به وی زنی، رنگ گیرد؛ پس، آن را صافی کند و قدری آبِ مازو در وی ریزد نه بسیار؛ دو دِرَم (1) صمغ عربی درو [در او ] اَفکنَد پیش از آنکه سرد شود؛ مدادی گردد همچون زَر !

🔸اگر سریش ماهی، یک‌هفته در شیشه نَهَد و به آفتاب گذارَد، پس بر کاغذ نویسد، مثلِ « زَر » نماید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📙از یک جنگ خطی فارسی کتابخانه ملی فرانسه، به شماره دسترسی: Arabe 1198
✍️ پاورقی:
(1) درم یا درهم، سکه و واحد پول نقره‌ای که به‌عنوان «واحد وزن» نیز به‌کار می‌رفته‌است که مقیاس وزن درم در زمان‌ها و حکومت‌های مختلف، کم وبیش متفاوت بوده است.در سایت اینترنتی دانشنامه جهان اسلام به آدرس زیر شرح موضوع و مقیاس‌های وزنی درم را مطالعه فرمایید:
آدرس اینترنتی :
https://rch.ac.ir/article/Details?id=9202

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
[ نقد شعر حزین لاهیجی ]

#نسخه_خوانی

[یک بیت از حزین: ]
در محبت دراز باد حزین
عمر غم‌های جاودانۀ ما

📌 [ نقد سراج: ]
لفظ «جاودانه»، اینجا بیکار محض است؛ زیرا که در صورت جاودان بودنِ «غم»، درازیِ عمر[آن] چه معنی دارد؟!

چه خوب گفته ملاشیدای هندی؛ از این عالِم:

گفتن دعای زلف تو تحصیلِ حاصل است
با خضر کس نگفت که عمرت دراز باد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 #سراج_الدین_خان_آرزو (1)
📙 نسخۀ خطی کتاب «طی العاقلین» ، تالیف : خان آرزو، موجود در دانشگاه پنجاب (شهر چَندیگَر هندوستان) به شماره ثبت 553 .
✍️ پاورقی:
(1) خانِ آرزو، شهرت سراج‌الدین علی خان، ادیب، نویسنده، ناقد ادبی و شاعر فارسی‌گوی هندی قرن دوازدهم. او ملقب به استعدادخان، معروف به خان صاحب و متخلص به آرزو بود. ( دانشنامه جهان اسلام)

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
[ یک تک‌مصرع جالب و پرمحتوا ]

#نسخه_خوانی

این زندگی، کرایۀ مُردن نمی‌کند!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر یا گوینده در این نسخه، نامشخص است.
📙 از یک نسخۀ خطی مجلس، تاریخ کتابت: قرن 12 ق.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
Forwarded from الحجة (وَ يَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ)
حداقل کاری که برای امام حسین و شهدای کربلا می توانیم انجام دهیم، اشک ریختن برای مصائب حضرات است.
که این حداقلی را دشمنان و محالفان و مقابلان دریغ کرده بودند!لعنة الله علی القوم الظالمین
صلوات الله و سلام الله علی القوم الصالحین
(رباعی کوتاه از مقبل شاعر)
[ یک غلوّ ملیح! ](1)

#نسخه_خوانی

و له [ظهیرالدین فاریابی]

نعل می‌بستند روزی توسنانَت(2) را به روم
حلقه‌ای گم شد از آن، در گوشِ قیصر یافتند!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 #ظهیرالدین_فاریابی ( ظهیرالدین ابوالفضل طاهر بن محمد فاریابی یکی از استادان مسلم شعر فارسی درقرن ششم هجری)

📙 از نسخه خطی «مجموعه‌ الاشعار» موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 23722 ؛ تاریخ کتابت: اوایل قرن 13ق.

✍️ پاورقی
(1) : « غلو » (غُ لُ وّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) از حد گذشتن . 2 - (اِمص .) تجاوز، مبالغه . 3 - در شعر، بیان اغراق آمیز صفتی که در واقعیت محال و غیرممکن باشد. [ فرهنگ فارسی معین ]
(2)« توسن » (تُ سَ)(ص .) 1 - وحشی ، رام ناشونده . 2 - اسب سرکش و رام ناشدنی . [ فرهنگ فارسی معین ]

#غلو

🎁 تقدیم به استادان و دبیران محترم ادبیات فارسی

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی

سحابی فرماید[:]

عاشق به مکان ، در طلب جانان است
معشوق، برون ز حیّزِ (1) امکان است

ناید به ‌مکان، آن؛ نَرَوَد این، ز مکان
این است که دردِ عشق، بی‌درمان است

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 #سحابی_استرآبادی ( حسن بن‌محمد سحابی استرآبادی شوشتری نجفی (درگذشتهٔ ۱۰۱۰ هجری قمری) شاعر پارسی‌گوی سدهٔ دهم است.)

📙 از جنگ خطی سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، به شماره شناسه: 1287385

✍️ پاورقی
(1) : « حیز » (حَ یَّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای ، مکان . 2 - کرانه ، جهت . [ فرهنگ فارسی معین ]

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی

نصیحةٌ

یک نفر را پسری بود هرزه؛ پدر پسر را گفت: هرزگی مکن؛ پسر گفت:

ای نازنین(پدر)! تو صورت خوبان ندیده‌ای (1)
چشم سیاه و زلف پریشان ندیده‌ای

چشم سیاه و زلف پریشان به‌یک‌طَرَف
در آن زمان، تو دادن ایمان ندیده‌ای

پدر گفت:
ای نازنین( پسر)! تو سفرۀ بی‌نان ندیده‌ای (2)
رنج عیال و نالۀ طفلان ندیده‌ای

رنج عیال و نالۀ طفلان به‌یک‌طَرَف
در آن زمان، رسیدنِ مهمان ندیده‌ای
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر در این نسخه نامشخص است.
📙 ازیک جنگ خطی کتابخانۀ مجلس؛ تاریخ کتابت: سده 13ق
✍️ پاورقی
(1) و (2) : دو واژۀ (پدر) و (پسر) در این دو مصرع، زائد است. ممکن است شاعر آن‌ها را در هر یک از دو بیت، برای نشان دادن منظور خود از «نازنین» آورده اما کاتب به اشتباه جزء شعر قلمداد و کتابت کرده است.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی

دشمن خویش را حقیر مدان
خواه بیگانه باش و خواهی خویش

زآنکه چون آفتاب مشهور است
آنچه گفتند زیرکان زین پیش

که زِ رُمحِ (1) بلند، ناید آن
که کُنَد سوزنی به خُردیِ خویش

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر در این نسخه نامشخص است.
📙 ازیک نسخۀ خطی مجلس؛ تاریخ کتابت (قرن 11 و 12 ق)
✍️ پاورقی
(1) « رمح » (رُ مْ) [ ع . ] (اِ.) نیزه . [ فرهنگ فارسی معین ]

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
🔵 [ خرافه کیست؟! ]

#نسخه_خوانی

«خُرافه» نام کسی باشد که دعوی می‌کرد که « مرا جن در-ربود و به آسمان بُرد! و [با] ملائکه صحبتی ساختم! و عرش الرحمن علی السماء را تماشا کردم! اینچنین، اینچنین خبرهای عجیب‌الوقوع و نادر الوجود آوردم!»

و هر سخنی را [که] گفتی، شنوندگان باور نکرده بر عقلش خنده‌ می‌زدندی. اکنون هر سخنی که بعیدالوقوع و قریب اعجابی باشد، خرافیات [ یا خرافات] گویند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📙 ازیک نسخۀ خطی مجلس؛ تاریخ کتابت (اوایل قرن 14 ق)

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی

عنکبوتِ خِرَد از تارِ نظر، دامی ساخت
با چنین دام، طلبکاریِ عنقا می‌کرد! (1)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر در این نسخه نامشخص است.
📙 ازیک نسخۀ خطی مجلس؛ تاریخ کتابت (اوایل قرن 14 ق)
✍️ پاورقی :
(1) این بیت از نظر ساختار و علو معنی، شور غزل‌های حافظ شیرازی را به یاد می‌آورد به گونه‌ای که گویی جای این بیت در میان یک غزل مشهور حافظ با این مطلع، خالی است:
سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
Forwarded from m.m.ahmadi
ونظیره بالعربیه

هیهاتَ ان تَصطادَ عنقاءَ الهوا
بِلِعابِهنَّ عناکبُ الافکارِ
#نسخه_خوانی

در تذکرۀ بعضی از مشایخ ذکر کرده است که چون هولاکوخان (1) اتخاذ قتل عام کرد، یکی از مغول تاتار، دست شیخ عطار را گرفته، بُرد تا که بِکُشَد. در آن وقت، شیخ را وقت، خوش گشته‌بود و حالِ قوی روی نموده و سِرّ توحید غلبه کرده روی به قاتل کرد و گفت به [با] این که تاج ترکی بر سر بنهی و تیغ مصری بر کمر بندی و از جانب ترکستان درآیی، پنداری که تو را نمی‌شناسم [؟!]
پس چون تاتار تیغ از نیام برآورد، شیخ را بر سَرِ پای نشاند؛ شیخ بدیهه‌ای رباعی گفت:

دلدار به تیغ برد دست از سرِ کین
بَربَند میان و بر سَرِ پای، نشین

وانگه به زبان حال می‌گوی که نوش!
جام از کف یار و شربت بازپسین

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 #عطار_نیشابوری (یکی از عارفان، صوفیان و شاعران ایرانی سترگ و بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم هجری)
📙 از یک مجموعۀ خطی مجلس؛ تاریخ کتابت (اوایل قرن 11 ق)
✍️ پاورقی:
(1) یک تذکر مهم این که فرمانده مغولان در حملۀ به نیشابور ، هولاکوخان نبوده‌است . در این باره، کاتب یا مولف نسخۀ خطی سهو کرده است.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
🔵 [ استفاده از ظرفیت یک آرایۀ ادبی در متنی صرفا خبری و فاقد جنبه‌های ادبی! ]

#نسخه_خوانی

خاور بیک و حسین آغا، به ترتیبِ لف‌ونشر (1) ، برادر حسرو پاشا و داماد نشانی بیک بود.

[ یعنی خاور بیک، برادر خسرو پاشا و حسین آغا، داماد نشانی بیک بود. ]

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📙 ازیک نسخۀ خطی مجلس؛ تاریخ کتابت (اوایل قرن 14 ق)
✍️ پاورقی :
(1) لف و نشر مرتب آن را دان | که دو لفظ آورند و دو معنی | لفظ اول به معنی اول | لفظ ثانی به معنی ثانی.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی

حکایت

روزی پسرِ [یک] نابینایی، زمینی بخرید. نابینا گفت: ای پسر! می‌بایستی آن زمین را ما هم ببینیم. پسر گفت: اگر چه دیده [یعنی چشم و بینایی] نداری که جای رؤیا را از جایِ نارؤیا بازشناسی، اما به حکم « هیبة الشیوخ فی تحکیم التجاریب» (1) برای صیانت حقّ پدری، [ تو را ] ببریم. چون برفتند، [پدر] نابینا فرود آمد و به‌هر دو دست، زمین را بِجُست، هیچ از جنس گیاه، چیزی ندید! گفتی: ای پسر! این زمین، سور (2) است؛ خود را نپوشانید[ه‌است]؛ تو را کی بپوشانَد؟! (3)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📙 از یک جُنگ خطی مجلس؛ تاریخ کتابت (اوایل قرن 14 ق)
✍️ پاورقی:
(1) «هیبة الشیوخ فی تحکیم التجاریب» : ( استفاده از) وجهه و اعتبار بزرگان برای تحکیم و تثبیت تجربه‌ها.
(2) سور : شور ( در لهجه و گویش دزفولی ) / در اینجا به معنی شوره‌زار .
(3) تو را کی بپوشاند : برای تو چه درآمدی خواهد داشت؟ / یعنی فاقد منقعت و درآمد بودن.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
صلّی الله علیکَ یااباعبدالله الحسین المظلوم روحی لکَ الفِداء

جام بلا به دستِ قدر، ساقی قضا
پرکرد و کم نمود به مقدارِ هر ولا

لیک ازبرای سبط نبی شاهِ اولیا
هرقدر داشت ریخت به صحرای کربلا

#حسینی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded from لوامع
علیکم السلام

عبارت مشهوری بر السنه جاری است که «البَلاء للولاء»؛ یعنی: بلا برای اهل ولایت و مقربین درگاه الهی است. و این مضمون در احادیث معصومین (علیهم السلام) وارد شده است؛ مانند این حدیث اصول کافی که از امام صادق (علیه الصلوة والسلام) نقل شده است:

"إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَل‏" یعنی انبیاء و سپس کسانی که در مقام پس از ایشان قرار دارند، به ترتیب، یلا و گرفتاریشان بیشتر است.

عبارت آن بیت چنین است:

جام بلا به دستِ قدر ساقیِ قضا
پرکرد و کم نمود به مقدار هر ولا
#نسخه_خوانی

لا یعرف قائله

ز مردان و آزادگان جهان
سه تن را «جوانمرد» خواندن توان

یکی آنک [آنکه] مَکْنَد (1) هر آن کارِ بد
که اندیشه پیش آرَدَش در نهان

دگر آنکه چون گفته نازَد به‌جای (2)
نگوید به کس تا نرنجد زبان

سِیُم آن کجا کز پِیِ سودِ خویش
نخواهد دل او به مردم، زیان

جوانمردی این است و دادی (3) ، چنین
چنین باشد آزاده اندر جهان

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر در این نسخه، نامشخص است
📙 از یک نسخۀ خطی موسسۀ دستنویسهای شرقی آکادمی علوم سن‌پطرزبورگ؛ مجموعۀ C1102 ؛ تاریخ کتابت: 708 تا 710 ق . ( فقط تصویر برگِ نسخه و شناسنامۀ آن به نقل از مقالۀ : در حاشیۀ ایرانشناسی (3)، نویسنده: جناب آقای محمد افشین وفایی؛ منتشره در مجلۀ بخارا، شمارۀ 109 )
✍️ پاورقی:
(1) مَکْنَد : نَکُنَد / در متن شعر، حرف «ک» به ضرورت وزن، به صورت ساکن تلفظ می‌شود.
(2) گفته نازَد به‌جای: به حرف و قول و وعده‌اش عمل نمی‌کند.
(3) دادی : دادگری، عدل، انصاف

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
[ سرودن شعر حتی برای شاعران نامدار هم آسان نبوده‌است و آنان نیز برای سرودن شعری فاخر و درخور احاطۀ علمی و ادبی خویش، به زحمت می‌افتاده‌اند . ]

#نسخه_خوانی

فرزدق (1) گفت: با اینکه [همه] می‌دانند که من شاعرِ فحلم (2) ، ساعتی بر من آید که کشیدن دندانی از من، بر من آسان‌تر آید از گفتنِ بیتی واحد!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 #فرزدق
📙 از یک تذکرۀ خطی مجلس ، تاریخ کتابت : قرن 13 ه.ق .
✍️ پاورقی:
(1) هَمّام بن غالِب معروف به فَرَزدَق از شعرای مشهور عرب در قرن اول و دوم هجری.
(2) فحل: چیره‌دست؛ دانا؛ نامدار

@manuscript_ir

〰️🍃🌺