Forwarded from برگی از تقویم تاریخ (حسن نیکبخت)
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۱۹ شهریور سالروز درگذشت احمد حیدربیگی
(زاده ۲۹ اسفند ۱۳۱۸ اسلام آیاد غرب -- درگذشته ۱۹ شهریور ۱۳۸۶ همدان) شاعر و نویسنده
او که از ایل کلهر بود، از نوجوانی به ادبیات، نقاشی و ریاضیات عشق میورزید و در دوران تحصیل در شهر کرمانشاه همواره دانشآموزی ممتاز بود.
او در سال ۱۳۴۳ با گرفتن لیسانس از دانشگاه افسری، فارغالتحصیل شد و
از سال ۱۳۵۹ کار جدی بر روی شعر را آغاز کرد و از زاویهای جدید به اوزان شعر فارسی نگاه کرد و حاصل آن کتاب کوچکی شد که برای شاعران جوان بسیار آموزنده و عملی است. اولین شعر او بهنام "همزاد" در سال ۱۳۶۹ در مجله آدینه چاپ شد. آدینه از معدود نشریات معتبر ادبی آن سالها بود و پس از آن نشریاتی چون ماهنامه گزارش، دنیای سخن، گردون و سپس ماهنامه چیستا، فصلنامه گوهران، ماهنامه بایا، کلک (مجله) و بخارا (مجله) اشعار و مقالات او را بهچاپ رساندند.
از او سه کتاب شعر به نامهای لابیرنت (شعر نو) تنهاییت را بهدوش من بگذار (شعر نو) و یک شاخه شعر سرخ (مجموعه غزلها، چند دوبیتی، چند رباعی و یک مثنوی) بهچاپ رسیدهاست. کتاب لابیرنت پس از انتشار، توجه بسیاری را بهخود جلب کرد. از جمله میتوان بهنقدی بر لابیرنت که روزنامه ایران در آن زمان چاپ کرد اشاره داشت.
از آثار دیگر او به شعر درآوردن منشور جهانی حقوق کودک به درخواست شورای کتاب کودک است. سازمان اسناد ملی ایران در سال ۱۳۷۹–۱۳۸۰ اقدام به ضبط گفتگوهایی با او کرد که حاوی نکات بسیار قابل توجهی در مورد تاریخ شهر کرمانشاه، خاطرات و مسایل مربوط بهشعر و ادبیات دیروز و امروز ایران است (۱۱ ساعت گفتگو) که در آرشیو آن سازمان نگهداری میشود.
او همچنین دستی در تحقیق داشت و مقالاتی در سیاست، جامعهشناسی و هنر، از او بهجا مانده است که شماری از این مقالات در همایشها و مطبوعات آمده و شماری به تبع شرایط خاص ایران مورد بیمهری قرار گرفتهاند. تعدادی از مقالات او در همایش «تدوین برنامه سوم توسعه کشور» «نقش و جایگاه دولت در توسعه فرهنگی» "مهاجرت نخبگان علمی و متخصصان" مورد استفاده بوده است. سه شعر نیز از او بهزبان ترکی استانبولی در ترکیه توسط «بهروز دیجوریان» ترجمه و چاپ شده است.
از نکات برجسته زندگی او در کسوت یک نظامی میتوان به مدیریت هوشمندانه او در وقایع انقلاب ۱۳۵۷ در مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، یاسوج در سمت رئیس شهربانی اشاره کرد. جلوگیری از کشتار و ضرب و شتم مردم و ایجاد یک تفاهم کمنظیر بین نیروهای نظامی منطقه، مردم شهر و عشایر منطقه که نمونه زیبایی از یک دموکراسی محلی و واقعی بود، زمانی که مخالف مورد هجوم واقع نمیشود و در عین حال متقاعد شده است که بدون خشونت اعتراض کند. «شاید» یاسوج تنها مرکز استانی در ایران سال ۱۳۵۷ بود که خونریزی، درگیری و تخریب اموال عمومی را در کارنامه خود ندارد. با توجه به مسلح بودن اهالی و عشایر و اوضاع ناآرام کشور در آن موقعیت بحرانی، این مدیریت از سوی برخی سازمانها و اشخاص مورد تحسین قرار گرفت و حتی به شیوههای متفاوتی تعبیر و تفسیر شد. شهامت و مدیریت وی مورد قدرشناسی مردم محلی واقع شد و امروز نیز در منطقه مورد نظر سرشناس و محبوب است.
احمد حیدربیگی که عضو کانون نویسندگان ایران بود، در ۶۸ سالگی درگذشت و این کانون به مناسبت درگذشتش اطلاعیهای منتشر نمود.
دفترهای شعر:
لابیرنت، همدان، انتشارات شهر اندیشه ۱۳۷۹
تنهائیت را به دوش من بگذار، همدان، انتشارات شهر اندیشه ۱۳۸۰
یک شاخه شعر سرخ، همدان، انتشارات اسکاف ۱۳۸۳
آثار چاپ نشده:
مجموعه شعر: یک دقیقه سکوت
مجموعه شعر: نامهای به آسمان
کتاب خاطرات
در من هنوز کودکیم گریه میکند
نگاهی دیگر به اوزان شعر فارسی: چاپ محدود و محلی-همدان
نمایشنامه «از غوره تا حلوا، از صبر تا ظفر»
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
۱۹ شهریور سالروز درگذشت احمد حیدربیگی
(زاده ۲۹ اسفند ۱۳۱۸ اسلام آیاد غرب -- درگذشته ۱۹ شهریور ۱۳۸۶ همدان) شاعر و نویسنده
او که از ایل کلهر بود، از نوجوانی به ادبیات، نقاشی و ریاضیات عشق میورزید و در دوران تحصیل در شهر کرمانشاه همواره دانشآموزی ممتاز بود.
او در سال ۱۳۴۳ با گرفتن لیسانس از دانشگاه افسری، فارغالتحصیل شد و
از سال ۱۳۵۹ کار جدی بر روی شعر را آغاز کرد و از زاویهای جدید به اوزان شعر فارسی نگاه کرد و حاصل آن کتاب کوچکی شد که برای شاعران جوان بسیار آموزنده و عملی است. اولین شعر او بهنام "همزاد" در سال ۱۳۶۹ در مجله آدینه چاپ شد. آدینه از معدود نشریات معتبر ادبی آن سالها بود و پس از آن نشریاتی چون ماهنامه گزارش، دنیای سخن، گردون و سپس ماهنامه چیستا، فصلنامه گوهران، ماهنامه بایا، کلک (مجله) و بخارا (مجله) اشعار و مقالات او را بهچاپ رساندند.
از او سه کتاب شعر به نامهای لابیرنت (شعر نو) تنهاییت را بهدوش من بگذار (شعر نو) و یک شاخه شعر سرخ (مجموعه غزلها، چند دوبیتی، چند رباعی و یک مثنوی) بهچاپ رسیدهاست. کتاب لابیرنت پس از انتشار، توجه بسیاری را بهخود جلب کرد. از جمله میتوان بهنقدی بر لابیرنت که روزنامه ایران در آن زمان چاپ کرد اشاره داشت.
از آثار دیگر او به شعر درآوردن منشور جهانی حقوق کودک به درخواست شورای کتاب کودک است. سازمان اسناد ملی ایران در سال ۱۳۷۹–۱۳۸۰ اقدام به ضبط گفتگوهایی با او کرد که حاوی نکات بسیار قابل توجهی در مورد تاریخ شهر کرمانشاه، خاطرات و مسایل مربوط بهشعر و ادبیات دیروز و امروز ایران است (۱۱ ساعت گفتگو) که در آرشیو آن سازمان نگهداری میشود.
او همچنین دستی در تحقیق داشت و مقالاتی در سیاست، جامعهشناسی و هنر، از او بهجا مانده است که شماری از این مقالات در همایشها و مطبوعات آمده و شماری به تبع شرایط خاص ایران مورد بیمهری قرار گرفتهاند. تعدادی از مقالات او در همایش «تدوین برنامه سوم توسعه کشور» «نقش و جایگاه دولت در توسعه فرهنگی» "مهاجرت نخبگان علمی و متخصصان" مورد استفاده بوده است. سه شعر نیز از او بهزبان ترکی استانبولی در ترکیه توسط «بهروز دیجوریان» ترجمه و چاپ شده است.
از نکات برجسته زندگی او در کسوت یک نظامی میتوان به مدیریت هوشمندانه او در وقایع انقلاب ۱۳۵۷ در مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، یاسوج در سمت رئیس شهربانی اشاره کرد. جلوگیری از کشتار و ضرب و شتم مردم و ایجاد یک تفاهم کمنظیر بین نیروهای نظامی منطقه، مردم شهر و عشایر منطقه که نمونه زیبایی از یک دموکراسی محلی و واقعی بود، زمانی که مخالف مورد هجوم واقع نمیشود و در عین حال متقاعد شده است که بدون خشونت اعتراض کند. «شاید» یاسوج تنها مرکز استانی در ایران سال ۱۳۵۷ بود که خونریزی، درگیری و تخریب اموال عمومی را در کارنامه خود ندارد. با توجه به مسلح بودن اهالی و عشایر و اوضاع ناآرام کشور در آن موقعیت بحرانی، این مدیریت از سوی برخی سازمانها و اشخاص مورد تحسین قرار گرفت و حتی به شیوههای متفاوتی تعبیر و تفسیر شد. شهامت و مدیریت وی مورد قدرشناسی مردم محلی واقع شد و امروز نیز در منطقه مورد نظر سرشناس و محبوب است.
احمد حیدربیگی که عضو کانون نویسندگان ایران بود، در ۶۸ سالگی درگذشت و این کانون به مناسبت درگذشتش اطلاعیهای منتشر نمود.
دفترهای شعر:
لابیرنت، همدان، انتشارات شهر اندیشه ۱۳۷۹
تنهائیت را به دوش من بگذار، همدان، انتشارات شهر اندیشه ۱۳۸۰
یک شاخه شعر سرخ، همدان، انتشارات اسکاف ۱۳۸۳
آثار چاپ نشده:
مجموعه شعر: یک دقیقه سکوت
مجموعه شعر: نامهای به آسمان
کتاب خاطرات
در من هنوز کودکیم گریه میکند
نگاهی دیگر به اوزان شعر فارسی: چاپ محدود و محلی-همدان
نمایشنامه «از غوره تا حلوا، از صبر تا ظفر»
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
Telegram
attach 📎
Forwarded from برگی از تقویم تاریخ (حسن نیکبخت)
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۰ شهریور زادروز علیاصغر زندوکیلی
( زاده ۲۰ شهریور ۱۳۲۰ تهران -- درگذشته ۸ اردیبهشت ۱۳۷۱ تهران) خواننده و نوازنده سهتار
او از خانوادهای اهل موسیقی بود و پدر و برادر بزرگترش، وی را مورد تشویق قرار میدادند تا به موسیقی روی آورد و از صدای خدادادی خود بهره گیرد و بهمحفل دوستانه و شاعرانهای که در منزل بیشتر وقتها توسط ادبا، عرفا و شاعران و موسیقیدانان تشکیل میشد گرمی بخشد.
آشنایی با سیروس لطیفی که از شاگردان ممتاز نورعلی برومند بود، وی را تشویق به پیگیری جدی در زمینه موسیقی کرد تا ترانههای قدیمی و ردیفهای موسیقی ایرانی را بهخوبی بیاموزد. وی نزد استادان موسیقی، احمد عبادی، ادیب خوانساری، سلیمان امیرقاسمی و سعید هرمزی آموزش دید.
او میگفت: بهواسطه آشنایی با این استادان، با حسن یکرنگی که از شاگردان اقبال آذر بود آشنا شدم و پس از مدتی که بهمنزل این مرد درویش و وارسته رفت و آمد کردم، دوستی و جذبهای عمیق بین ما پیدا شد و این دوستی طوری شد که هر زمان شروع بهخواندن میکردم، بیاختیار این شعر صائب تبریزی را میخواندم: «در آغاز محبت دست و پا گم کردهام ، نمیدانم کجا خواهد کشید آخر سرانجامم»
در خلال این مدت از نوارهای هنرمند آواز ایران حسین طاهرزاده بسیار استفاده کردم.
اولین نوار، برگ سبز شماره ۲۰۰ بود که در سال ۱۳۴۲ همراه با سهتار احمد عبادی از رادیو و سپس در بازار پخش شد و چندین آواز همراه با سازهای هنرمندان: همایون خرم، فرهنگ شریف، حسن کسایی، منصور صارمی، امیرناصر افتتاح را اجرا کردم.
جواد خردمند درباره وی مینویسد: زند وکیلی، پیش از آنکه بهشهرت و محبوبیت برسد، در سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۱ دوست نزدیک من و منوچهر صدوقیسها بـود.
من یکی دوبار در خانهاش، پای آواز و تارش نشستهام، امّا بیشتر او در انجمنهای ادبی (به خصوص در منزل دکتر عدنان مزارعی در تجریش، منزل کمال زینالدین در تهرانپارس، کلبهی خانم نوشین سعد در خیابان ژاله و امثال آنها) یا در مجالس فقری و خـوانگاهها (مـثل خانهی جواهری در دروازه شمیران و...) میدیدم که غمگنانه آواز میخواند و پنجه به تار میزد. صدای او غمبار و سوزناک بود و بـا آواز حزین و مغمومش ناله سر میداد و در این کار پیرو پدر و برادرش بود که آنان نیز آوازی خـوش داشتهاند.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
۲۰ شهریور زادروز علیاصغر زندوکیلی
( زاده ۲۰ شهریور ۱۳۲۰ تهران -- درگذشته ۸ اردیبهشت ۱۳۷۱ تهران) خواننده و نوازنده سهتار
او از خانوادهای اهل موسیقی بود و پدر و برادر بزرگترش، وی را مورد تشویق قرار میدادند تا به موسیقی روی آورد و از صدای خدادادی خود بهره گیرد و بهمحفل دوستانه و شاعرانهای که در منزل بیشتر وقتها توسط ادبا، عرفا و شاعران و موسیقیدانان تشکیل میشد گرمی بخشد.
آشنایی با سیروس لطیفی که از شاگردان ممتاز نورعلی برومند بود، وی را تشویق به پیگیری جدی در زمینه موسیقی کرد تا ترانههای قدیمی و ردیفهای موسیقی ایرانی را بهخوبی بیاموزد. وی نزد استادان موسیقی، احمد عبادی، ادیب خوانساری، سلیمان امیرقاسمی و سعید هرمزی آموزش دید.
او میگفت: بهواسطه آشنایی با این استادان، با حسن یکرنگی که از شاگردان اقبال آذر بود آشنا شدم و پس از مدتی که بهمنزل این مرد درویش و وارسته رفت و آمد کردم، دوستی و جذبهای عمیق بین ما پیدا شد و این دوستی طوری شد که هر زمان شروع بهخواندن میکردم، بیاختیار این شعر صائب تبریزی را میخواندم: «در آغاز محبت دست و پا گم کردهام ، نمیدانم کجا خواهد کشید آخر سرانجامم»
در خلال این مدت از نوارهای هنرمند آواز ایران حسین طاهرزاده بسیار استفاده کردم.
اولین نوار، برگ سبز شماره ۲۰۰ بود که در سال ۱۳۴۲ همراه با سهتار احمد عبادی از رادیو و سپس در بازار پخش شد و چندین آواز همراه با سازهای هنرمندان: همایون خرم، فرهنگ شریف، حسن کسایی، منصور صارمی، امیرناصر افتتاح را اجرا کردم.
جواد خردمند درباره وی مینویسد: زند وکیلی، پیش از آنکه بهشهرت و محبوبیت برسد، در سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۱ دوست نزدیک من و منوچهر صدوقیسها بـود.
من یکی دوبار در خانهاش، پای آواز و تارش نشستهام، امّا بیشتر او در انجمنهای ادبی (به خصوص در منزل دکتر عدنان مزارعی در تجریش، منزل کمال زینالدین در تهرانپارس، کلبهی خانم نوشین سعد در خیابان ژاله و امثال آنها) یا در مجالس فقری و خـوانگاهها (مـثل خانهی جواهری در دروازه شمیران و...) میدیدم که غمگنانه آواز میخواند و پنجه به تار میزد. صدای او غمبار و سوزناک بود و بـا آواز حزین و مغمومش ناله سر میداد و در این کار پیرو پدر و برادرش بود که آنان نیز آوازی خـوش داشتهاند.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
Telegram
attach 📎
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۲۱ شهریور زادروز افشین یداللهی
( زاده ۲۱ شهریور ۱۳۴۷ اصفهان — درگذشته ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ تهران ) پزشک، شاعر و ترانهسرا
او متخصص اعصاب و روان و از ترانهسرایان موفق بود که فعالیتهای حرفهای ترانهسرایی را در سال ۱۳۷۶ آغاز کرد. نخستین ترانههای وی با آهنگسازی فؤاد حجازی و شادمهر عقیلی بود که با خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شد.
برای تیتراژ بسیاری از سریالهای نامدار تلویزیونی، ترانه گفت. بیشترین شهرت وی در این زمینه بهواسطه سرودن ترانه شب آفتابی، سریال غریبانه، شب دهم، میوه ممنوعه و مدار صفر درجه بود.
وی چندین سال بود که اداره انجمنی به نام خانه ترانه را برعهده داشت که در سال ۱۳۸۰ با همکاری ترانهسرایانی چون عباس سجادی، سعید امیراصلانی، بابک صحرایی، یغما گلرویی، افشین سیاهپوش، نیلوفر لاریپور و محمدرضا حبیبی راهاندازی شد. این جلسات بهخواندن ترانه، نقد ترانه و جلسات کارگاهی اختصاص مییافت. جلسات خانه ترانه سپس به فرهنگسرای قانون و پس از آن به فرهنگسرای شفق انتقال یافت.
در طی سالهای گذشته بهتدریج ترانهسراهای مؤسس خانه ترانه به دلایل گوناگون از آن جدا شدند و یداللهی تنها فرد باقیمانده از هیئت مؤسس این انجمن بود که بعد از این اتفاق همچنان اداره خانه ترانه را برعهده داشت.
از ترانهسرایان قدیمی در خانه ترانه میتوان به نامهای: نادر بختیاری، مونا برزویی، ساناز صفایی، علیرضا سلیمانی، روزبه بمانی، سیامک رجاور، فروه مخصوص، بامداد بامداد، کوروش سمیعی، سعید کریمی، صابر قدیمی، میثاق جوهری، وحید عربانی، مهسا سماواتی، المیرا آقازاده، نیما کوکلانی، میثم یوسفی و بسیاری دیگر از اعضای قدیمی انجمن اشاره کرد.
افشین یداللهی در ۴۸ سالگی در یک حادثه رانندگی درگذشت.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
۲۱ شهریور زادروز افشین یداللهی
( زاده ۲۱ شهریور ۱۳۴۷ اصفهان — درگذشته ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ تهران ) پزشک، شاعر و ترانهسرا
او متخصص اعصاب و روان و از ترانهسرایان موفق بود که فعالیتهای حرفهای ترانهسرایی را در سال ۱۳۷۶ آغاز کرد. نخستین ترانههای وی با آهنگسازی فؤاد حجازی و شادمهر عقیلی بود که با خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شد.
برای تیتراژ بسیاری از سریالهای نامدار تلویزیونی، ترانه گفت. بیشترین شهرت وی در این زمینه بهواسطه سرودن ترانه شب آفتابی، سریال غریبانه، شب دهم، میوه ممنوعه و مدار صفر درجه بود.
وی چندین سال بود که اداره انجمنی به نام خانه ترانه را برعهده داشت که در سال ۱۳۸۰ با همکاری ترانهسرایانی چون عباس سجادی، سعید امیراصلانی، بابک صحرایی، یغما گلرویی، افشین سیاهپوش، نیلوفر لاریپور و محمدرضا حبیبی راهاندازی شد. این جلسات بهخواندن ترانه، نقد ترانه و جلسات کارگاهی اختصاص مییافت. جلسات خانه ترانه سپس به فرهنگسرای قانون و پس از آن به فرهنگسرای شفق انتقال یافت.
در طی سالهای گذشته بهتدریج ترانهسراهای مؤسس خانه ترانه به دلایل گوناگون از آن جدا شدند و یداللهی تنها فرد باقیمانده از هیئت مؤسس این انجمن بود که بعد از این اتفاق همچنان اداره خانه ترانه را برعهده داشت.
از ترانهسرایان قدیمی در خانه ترانه میتوان به نامهای: نادر بختیاری، مونا برزویی، ساناز صفایی، علیرضا سلیمانی، روزبه بمانی، سیامک رجاور، فروه مخصوص، بامداد بامداد، کوروش سمیعی، سعید کریمی، صابر قدیمی، میثاق جوهری، وحید عربانی، مهسا سماواتی، المیرا آقازاده، نیما کوکلانی، میثم یوسفی و بسیاری دیگر از اعضای قدیمی انجمن اشاره کرد.
افشین یداللهی در ۴۸ سالگی در یک حادثه رانندگی درگذشت.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
Telegram
attach 📎
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۲۲ شهریور زادروز احساناله نراقی
(زاده ۲۲ شهریور ۱۳۰۵ کاشان – درگذشته ۱۲ آذر ۱۳۹۱ تهران) مشاور فرح پهلوی و پژوهشگر حوزه فلسفه و جامعهشناسی
او که نیاکان و بستگانش روحانی بودند، تحصیلات مقدماتی را تا کلاس یازدهم در مدرسه پهلوی کاشان و به گفته خودش با تربیتی متمایل به غرب گذراند و سال دوازدهم را در دارالفنون به پایان رساند. او ابتدا دوسال در دانشگاه تهران به تحصیل حقوق پرداخت و سپس به توصیه پدرش برای ادامه تحصیل راهی سویس شد و لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه ژنو دریافت کرد. وی پس از دوسال اقامت در تهران، موفق به گرفتن بورس تحصیلی در مقطع دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه
شد.
او در مدت تحصیل و اقامت در سویس بهعنوان یکی از عناصر فعال در فعالیتهای کمونیستی شهرت یافت و در سال ۱۳۲۸ در فستیوال جوانان کمونیست در بوداپست شرکت کرد و در سال ۱۳۲۰ ریاست هیئت ایرانی شرکتکننده در برلین شرقی را برعهده داشت. وی پس از فراغت از تحصیل، بهعنوان کارشناس خاورمیانه و ایران در یونسکو مشغول کار شد و ضمن اعلام انزجار از نظرات و عقاید تودهای و کمونیستی خود، اعلام کرد که ترویج مرام کمونیستی در ایران ممکن نیست و بهترین حکومت در ایران مشروطه سلطنتی است.
او در جریان ملی شدن صنعت نفت روابط خود را با ابوالقاسم کاشانی "که از اقوام وی بود" گسترش داد و بهنوعی عامل دولت دکترمصدق در سویس شد.
بازگشت او به ایران در سال ۱۳۳۱ در اوج اقتدار ملیون، وی را به رابط غیررسمی میان مصدق و کاشانی و گاهی مترجم کاشانی در برخورد با خبرنگاران تبدیل کرد. وی با ورود بهحلقه قدرت توانست از طریق دکتر صدیقی در دانشگاه تهران مشغول به کار شود و همزمان با کمک او و دکتر سیاسی موفق شد مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را بنیانگذاری کند و مدت ۱۲ سال مدیریت آن را برعهده داشته باشد. این مؤسسه علاوه بر انتشار کتابهای متعدد بهخصوص در زمینه علوم اجتماعی، در تهیه و تدوین طرح جامع کلانشهرهایی همچون تهران و شیراز نقش داشت.
او که از منسوبان فرح پهلوی بود و با وی نسبت خانوادگی داشت، سالها بهعنوان مشاور فرح دیبا فعالیت میکرد. حمایت حکومت پهلوی از او در آن مقطع برای مقابله با افکار چپ بود. او در اواخر دوران پهلوی هشت نشست خصوصی نیز با محمدرضاشاه پهلوی داشت و به مشاوره او پرداخت. عمدهترین مسئولیتهای وی پیش از انقلاب به این شرح بودهاست.
مدیریت «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی»
تصدی «اداره جوانان» سازمان آموزش علمی و فرهنگی ملل متحد «یونسکو»
ریاست «مؤسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی کشور»
معاونت علمیفرهنگی سازمان ملل "یونسکو"
زندگی در غرب:
احسان نراقی همکاری خود را با سازمان جهانی یونسکو از سال ۱۳۳۶ و در قالب فعالیتهای پژوهشی آغاز کرد. ابتدا طرح استقرار مؤسسات علوم اجتماعی را در کشورهای خاورمیانه مورد بررسی قرار داد. پس از آن در سال ۱۳۴۶ گزارش فرار مغزها را در سطح جهانی برای سازمان ملل متحد و سازمان یونسکو به انجام رسانید. بهدنبال انجام چنین همکاری بود که وی با پیشنهاد رنه مائو رئیس وقت یونسکو بهعنوان اولین ایرانی، به ریاست بخش جوانان یونسکو انتخاب شد و مشغول به فعالیت گردید.
وی در مصاحبهای اظهار داشت که در دوران زندگی در غرب، دوبار نشان لژیون دونور را از رؤسای جمهور فرانسه شارل دوگل و فرانسوا میتران دریافت کرده بود.
درگذشت:
احسان نراقی در ۸۶ سالگی درگذشت، قرار بود با موافقت امور فرهنگی وزارت ارشاد، وی در قطعه نامآوران بهخاک سپرده شود، اما بهدلیل مخالفت رئیس شورای شهر "چمران" در قطعه ۲۳۳ "عادی" بهخاک سپرده شد.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
۲۲ شهریور زادروز احساناله نراقی
(زاده ۲۲ شهریور ۱۳۰۵ کاشان – درگذشته ۱۲ آذر ۱۳۹۱ تهران) مشاور فرح پهلوی و پژوهشگر حوزه فلسفه و جامعهشناسی
او که نیاکان و بستگانش روحانی بودند، تحصیلات مقدماتی را تا کلاس یازدهم در مدرسه پهلوی کاشان و به گفته خودش با تربیتی متمایل به غرب گذراند و سال دوازدهم را در دارالفنون به پایان رساند. او ابتدا دوسال در دانشگاه تهران به تحصیل حقوق پرداخت و سپس به توصیه پدرش برای ادامه تحصیل راهی سویس شد و لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه ژنو دریافت کرد. وی پس از دوسال اقامت در تهران، موفق به گرفتن بورس تحصیلی در مقطع دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه
شد.
او در مدت تحصیل و اقامت در سویس بهعنوان یکی از عناصر فعال در فعالیتهای کمونیستی شهرت یافت و در سال ۱۳۲۸ در فستیوال جوانان کمونیست در بوداپست شرکت کرد و در سال ۱۳۲۰ ریاست هیئت ایرانی شرکتکننده در برلین شرقی را برعهده داشت. وی پس از فراغت از تحصیل، بهعنوان کارشناس خاورمیانه و ایران در یونسکو مشغول کار شد و ضمن اعلام انزجار از نظرات و عقاید تودهای و کمونیستی خود، اعلام کرد که ترویج مرام کمونیستی در ایران ممکن نیست و بهترین حکومت در ایران مشروطه سلطنتی است.
او در جریان ملی شدن صنعت نفت روابط خود را با ابوالقاسم کاشانی "که از اقوام وی بود" گسترش داد و بهنوعی عامل دولت دکترمصدق در سویس شد.
بازگشت او به ایران در سال ۱۳۳۱ در اوج اقتدار ملیون، وی را به رابط غیررسمی میان مصدق و کاشانی و گاهی مترجم کاشانی در برخورد با خبرنگاران تبدیل کرد. وی با ورود بهحلقه قدرت توانست از طریق دکتر صدیقی در دانشگاه تهران مشغول به کار شود و همزمان با کمک او و دکتر سیاسی موفق شد مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را بنیانگذاری کند و مدت ۱۲ سال مدیریت آن را برعهده داشته باشد. این مؤسسه علاوه بر انتشار کتابهای متعدد بهخصوص در زمینه علوم اجتماعی، در تهیه و تدوین طرح جامع کلانشهرهایی همچون تهران و شیراز نقش داشت.
او که از منسوبان فرح پهلوی بود و با وی نسبت خانوادگی داشت، سالها بهعنوان مشاور فرح دیبا فعالیت میکرد. حمایت حکومت پهلوی از او در آن مقطع برای مقابله با افکار چپ بود. او در اواخر دوران پهلوی هشت نشست خصوصی نیز با محمدرضاشاه پهلوی داشت و به مشاوره او پرداخت. عمدهترین مسئولیتهای وی پیش از انقلاب به این شرح بودهاست.
مدیریت «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی»
تصدی «اداره جوانان» سازمان آموزش علمی و فرهنگی ملل متحد «یونسکو»
ریاست «مؤسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی کشور»
معاونت علمیفرهنگی سازمان ملل "یونسکو"
زندگی در غرب:
احسان نراقی همکاری خود را با سازمان جهانی یونسکو از سال ۱۳۳۶ و در قالب فعالیتهای پژوهشی آغاز کرد. ابتدا طرح استقرار مؤسسات علوم اجتماعی را در کشورهای خاورمیانه مورد بررسی قرار داد. پس از آن در سال ۱۳۴۶ گزارش فرار مغزها را در سطح جهانی برای سازمان ملل متحد و سازمان یونسکو به انجام رسانید. بهدنبال انجام چنین همکاری بود که وی با پیشنهاد رنه مائو رئیس وقت یونسکو بهعنوان اولین ایرانی، به ریاست بخش جوانان یونسکو انتخاب شد و مشغول به فعالیت گردید.
وی در مصاحبهای اظهار داشت که در دوران زندگی در غرب، دوبار نشان لژیون دونور را از رؤسای جمهور فرانسه شارل دوگل و فرانسوا میتران دریافت کرده بود.
درگذشت:
احسان نراقی در ۸۶ سالگی درگذشت، قرار بود با موافقت امور فرهنگی وزارت ارشاد، وی در قطعه نامآوران بهخاک سپرده شود، اما بهدلیل مخالفت رئیس شورای شهر "چمران" در قطعه ۲۳۳ "عادی" بهخاک سپرده شد.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
امروز ۲۴ شهریور یداله رویایی درگذشت
(زاده ۱۷ اردیبهشت ۱۳۱۱ دامغان - درگذشته ۲۴ شهریور ۱۴۰۱ پاریس) شاعر
رؤیایی مشهور به رویا، آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در زادگاهش و از آن پس در تهران در دانشسرای شبانهروزی تربیت معلم بهپایان رساند. چندسالی بهکار تدریس و سرپرستی امور اوقاف دامغان اشتغال داشت. نوجوانی و جوانیاش به تمایلات مارکسیستی و مبارزه در حزب توده ایران گذشت. در سال ۱۳۳۲ با فرار از دامغان، چندی بهزندگی مخفی گذرانید و سرانجام در اسفند همان سال دستگیرشد و به زندان افتاد.
او پس از زندان اولین شعرهایش را در ۲۲ سالگی نوشت و در مجلات آن زمان با نام مستعار «رؤیا» منتشر کرد و همزمان بهتحصیلات خود در رشته حقوق سیاسی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تا گرفتن دکترای حقوق بینالملل عمومی ادامه داد و از آن پس، در وزارت دارایی به استخدام درآمد و بهعنوان ذیحساب و سرپرست امورمالی در ادارات و دیگر مراکز دولتی، از جمله وزارت آب و برق، سازمان تلویزیون ملی و… بهکار پرداخت.
او از مؤسسان شرکت انتشاراتی روزن بود و با چند شاعر دیگر، مانیفست «اسپاسمانتالیسم» را منتشر کردند که بعدها بهخلق نگرش تازه شعری باعنوان «شعرحجم» منجر شد. از خطوط مهم زندگی ادبی او میتوان بهچند نمونه اشاره کرد:
تأسیس هفتهنامه ادبی بارو به اتفاق احمد شاملو "ترکیبی از نامهای مستعار بامداد و رؤیا" سال ۱۳۴۴.
تأسیس شرکت انتشاراتی روزن به اتفاق محمود زند و ابراهیم گلستان، سال ۱۳۴۶
اداره و انتشار دفترهای روزن، فصلنامهای در شعر، نقاشی و قصه با همکاری گروه شاعران شعر حجم، ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷
ازدواج با مادلن (سوییس) ۱۳۴۷(۱۹۶۸)
تألیف و انتشار بیانیه حجمگرایی (اسپاسمانتالیسم) بههمراه گروهی از شاعران آوانگارد و متمایل به حجمگرایی که بهخلق نگرش تازه شعری باعنوان «شعرحجم» منجر شد، در سال ۱۳۴۸ (مجله بررسی کتاب، دوره جدید، شهریور ۱۳۵۰ شماره ۴ ویژهنامه شعرحجم) نگرش حجمگرایی (اسپاسمانتالیسم) با تغذیه و تأثیری که از «پدیدار شناسی» و تفکر هوسرل (ادموند) با خود داشت، توانست در نسلهای بعدی شاعران، با حس و هیجان بیشتری استقبال شود و بهعنوان بینش تازهای در شعر معاصر، با کهکشانی از شاعران حجمگرا در داخل و خارج ایران، که در واقع منظر ایرانی فنومنولوژی را در شعر میسازند، ادامه پیدا کند. بهعبارت دیگر «شعرحجم» چه در تئوری، چه در عمل نوعی فنومنولوژی ایرانی است.
تأسیس جایزه ادبی شعرسال به سرمایهگذاری تلویزیون ایران و داورانی مرکب از مسعود فرزاد، محسن هشترودی، فریدون رهنما، بیژن جلالی، پژمان بختیاری و یداله رؤیایی در سالهای ۱۳۴۸، ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰.
آغاز سفرهای اروپا و اقامتهای پاریس ۱۳۴۷ متناوب تا ۱۳۵۷ (۱۹۷۸).
اقامت دائمی در فرانسه (تبعید اختیاری سال ۱۳۵۴) و سپس اجباری در سال ۱۳۵۸ل (۱۹۷۹).
تأسیس «مدرسه زبان و ادبیات فارسی» در پاریس، سال ۱۳۵۸(۱۹۷۹).
سکونت و زندگی در دهات و مزارع نورماندی آنورونویل.
تدریس در پاریس (۱۹۸۲–۱۹۹۴).
انتشار گزینه اشعار بهزبان فرانسه با نام «پس مرگ چیز دیگر بود» (Et la mort était donc autre chose)، انتشارات «کره آفیس» (Créaphis) دفترهای روآیومون، پاریس ۱۹۹۷ بهترجمه شاعران فرانسوی برنارد نوئل Bernard Noël، کلود استبان کلود استبان، آلنلانس Alain Lance کریتف بالایی Christophe Balÿ استر تلرمن 'Esther Tellermann و … (محصول یک هفته کار جمعی در سمیناری بهدعوت و ابتکار «بنیاد روآیومون» Fondation Royaumont).
رئیس انجمن قلم ایران در تبعید (PEN Club)
سخنرانی «گذر از اسپاسمان» در فستیوال بینالمللی شعر کازابلانکا و طرح تئوری حجمگرایی، سپتامبر ۲۰۰۰ (ترجمه فارسی از عاطفه طاهائی، در کتاب "عبارت از چیست")
اخذ عنوان "شوالیه در ادب و هنر" در سال ۲۰۰۱ از دولت فرانسه.
انتشار کتاب هفتاد سنگ قبر (Septante pierres tombales)، ترجمه آرش جودکی، انتشارات تارابوست (éd. Tarabuste) سال ۲۰۱۶.
شرکت در فستیوالهای بینالمللی شعر، حضور در دیدارهای جهانی شاعران، سفرهای ادبی، کنفرانسها و مصاحبهها همیشه از فعالیتهای دیگر او در کنار امر نویسندگی بود.
یداله رؤیایی سالها در «آنوِرونویل» ده کوچکی در مزارع نورماندی، زندگی می کرد. او عضو «خانه نویسندگان» (MeL) و عضو «جامعه اهل ادب» (SGDL) فرانسه بود.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
امروز ۲۴ شهریور یداله رویایی درگذشت
(زاده ۱۷ اردیبهشت ۱۳۱۱ دامغان - درگذشته ۲۴ شهریور ۱۴۰۱ پاریس) شاعر
رؤیایی مشهور به رویا، آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در زادگاهش و از آن پس در تهران در دانشسرای شبانهروزی تربیت معلم بهپایان رساند. چندسالی بهکار تدریس و سرپرستی امور اوقاف دامغان اشتغال داشت. نوجوانی و جوانیاش به تمایلات مارکسیستی و مبارزه در حزب توده ایران گذشت. در سال ۱۳۳۲ با فرار از دامغان، چندی بهزندگی مخفی گذرانید و سرانجام در اسفند همان سال دستگیرشد و به زندان افتاد.
او پس از زندان اولین شعرهایش را در ۲۲ سالگی نوشت و در مجلات آن زمان با نام مستعار «رؤیا» منتشر کرد و همزمان بهتحصیلات خود در رشته حقوق سیاسی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تا گرفتن دکترای حقوق بینالملل عمومی ادامه داد و از آن پس، در وزارت دارایی به استخدام درآمد و بهعنوان ذیحساب و سرپرست امورمالی در ادارات و دیگر مراکز دولتی، از جمله وزارت آب و برق، سازمان تلویزیون ملی و… بهکار پرداخت.
او از مؤسسان شرکت انتشاراتی روزن بود و با چند شاعر دیگر، مانیفست «اسپاسمانتالیسم» را منتشر کردند که بعدها بهخلق نگرش تازه شعری باعنوان «شعرحجم» منجر شد. از خطوط مهم زندگی ادبی او میتوان بهچند نمونه اشاره کرد:
تأسیس هفتهنامه ادبی بارو به اتفاق احمد شاملو "ترکیبی از نامهای مستعار بامداد و رؤیا" سال ۱۳۴۴.
تأسیس شرکت انتشاراتی روزن به اتفاق محمود زند و ابراهیم گلستان، سال ۱۳۴۶
اداره و انتشار دفترهای روزن، فصلنامهای در شعر، نقاشی و قصه با همکاری گروه شاعران شعر حجم، ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷
ازدواج با مادلن (سوییس) ۱۳۴۷(۱۹۶۸)
تألیف و انتشار بیانیه حجمگرایی (اسپاسمانتالیسم) بههمراه گروهی از شاعران آوانگارد و متمایل به حجمگرایی که بهخلق نگرش تازه شعری باعنوان «شعرحجم» منجر شد، در سال ۱۳۴۸ (مجله بررسی کتاب، دوره جدید، شهریور ۱۳۵۰ شماره ۴ ویژهنامه شعرحجم) نگرش حجمگرایی (اسپاسمانتالیسم) با تغذیه و تأثیری که از «پدیدار شناسی» و تفکر هوسرل (ادموند) با خود داشت، توانست در نسلهای بعدی شاعران، با حس و هیجان بیشتری استقبال شود و بهعنوان بینش تازهای در شعر معاصر، با کهکشانی از شاعران حجمگرا در داخل و خارج ایران، که در واقع منظر ایرانی فنومنولوژی را در شعر میسازند، ادامه پیدا کند. بهعبارت دیگر «شعرحجم» چه در تئوری، چه در عمل نوعی فنومنولوژی ایرانی است.
تأسیس جایزه ادبی شعرسال به سرمایهگذاری تلویزیون ایران و داورانی مرکب از مسعود فرزاد، محسن هشترودی، فریدون رهنما، بیژن جلالی، پژمان بختیاری و یداله رؤیایی در سالهای ۱۳۴۸، ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰.
آغاز سفرهای اروپا و اقامتهای پاریس ۱۳۴۷ متناوب تا ۱۳۵۷ (۱۹۷۸).
اقامت دائمی در فرانسه (تبعید اختیاری سال ۱۳۵۴) و سپس اجباری در سال ۱۳۵۸ل (۱۹۷۹).
تأسیس «مدرسه زبان و ادبیات فارسی» در پاریس، سال ۱۳۵۸(۱۹۷۹).
سکونت و زندگی در دهات و مزارع نورماندی آنورونویل.
تدریس در پاریس (۱۹۸۲–۱۹۹۴).
انتشار گزینه اشعار بهزبان فرانسه با نام «پس مرگ چیز دیگر بود» (Et la mort était donc autre chose)، انتشارات «کره آفیس» (Créaphis) دفترهای روآیومون، پاریس ۱۹۹۷ بهترجمه شاعران فرانسوی برنارد نوئل Bernard Noël، کلود استبان کلود استبان، آلنلانس Alain Lance کریتف بالایی Christophe Balÿ استر تلرمن 'Esther Tellermann و … (محصول یک هفته کار جمعی در سمیناری بهدعوت و ابتکار «بنیاد روآیومون» Fondation Royaumont).
رئیس انجمن قلم ایران در تبعید (PEN Club)
سخنرانی «گذر از اسپاسمان» در فستیوال بینالمللی شعر کازابلانکا و طرح تئوری حجمگرایی، سپتامبر ۲۰۰۰ (ترجمه فارسی از عاطفه طاهائی، در کتاب "عبارت از چیست")
اخذ عنوان "شوالیه در ادب و هنر" در سال ۲۰۰۱ از دولت فرانسه.
انتشار کتاب هفتاد سنگ قبر (Septante pierres tombales)، ترجمه آرش جودکی، انتشارات تارابوست (éd. Tarabuste) سال ۲۰۱۶.
شرکت در فستیوالهای بینالمللی شعر، حضور در دیدارهای جهانی شاعران، سفرهای ادبی، کنفرانسها و مصاحبهها همیشه از فعالیتهای دیگر او در کنار امر نویسندگی بود.
یداله رؤیایی سالها در «آنوِرونویل» ده کوچکی در مزارع نورماندی، زندگی می کرد. او عضو «خانه نویسندگان» (MeL) و عضو «جامعه اهل ادب» (SGDL) فرانسه بود.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۷ شهریور سالروز درگذشت محمدحسین شهریار
( زاده سال ۱۲۸۵ تبریز -- درگذشته ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ تهران ) شاعر
او دوران کودکی را بهعلت شیوع بیماری در شهر، در روستاهای قایش قورشاق، خشگناب و بستانآباد سپری کرد. پدرش «میرآقا بهجت تبریزی» در تبریز وکیل بود. وی پس از پایان سیکل "راهنمایی" در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد.
حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری، بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در اداره ثبتاسناد مشهد و نیشابور، بهتهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که در خراسان بود، پدرش درگذشت. او بهسال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی بهتبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز او را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز بهوی اعطا کرد.
در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهورش -حیدربابایه سلام- را سرود. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درگذشت. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود بهنام «عزیزه عبدخالقی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند - دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی - است.
وی در روزهای پایان زندگی، بهدلیل بیماری در تهران بستری شد و در ۸۲ سالگی درگذشت و بنا بهوصیتش در مقبرةالشعرای تبریز بهخاک سپرده شد.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘.
۲۷ شهریور سالروز درگذشت محمدحسین شهریار
( زاده سال ۱۲۸۵ تبریز -- درگذشته ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ تهران ) شاعر
او دوران کودکی را بهعلت شیوع بیماری در شهر، در روستاهای قایش قورشاق، خشگناب و بستانآباد سپری کرد. پدرش «میرآقا بهجت تبریزی» در تبریز وکیل بود. وی پس از پایان سیکل "راهنمایی" در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد.
حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری، بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در اداره ثبتاسناد مشهد و نیشابور، بهتهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که در خراسان بود، پدرش درگذشت. او بهسال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی بهتبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز او را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز بهوی اعطا کرد.
در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهورش -حیدربابایه سلام- را سرود. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درگذشت. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود بهنام «عزیزه عبدخالقی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند - دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی - است.
وی در روزهای پایان زندگی، بهدلیل بیماری در تهران بستری شد و در ۸۲ سالگی درگذشت و بنا بهوصیتش در مقبرةالشعرای تبریز بهخاک سپرده شد.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘.
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۳۰ شهریور سالروز درگذشت پرویز مشکاتیان
( زاده ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ نیشابور -- درگذشته ۳۰ شهریور ۱۳۸۸ تهران ) موسیقیدان و آهنگساز
او مقدمات موسیقی را از شش سالگی نزد پدرش، حسن مشکاتیان آموخت و نخستین کنسرتش را در هشت سالگی در مراسم گردهمایی دانشآموزان در مدرسه امیرمعزی نیشابور ارائه داد.
پس از آن در جشنواره موسیقی که در اردوگاه رامسر برگزار میشد بهدفعات شرکت کرد و در تمامی آنها مقامهای ممتاز را بهدست آورد.
وی در سال ۱۳۵۳ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران قبول شد و همزمان به آموزش ردیف میرزاعبداله نزد نورعلی برومند و ردیف موسیقی سنتی نزد داریوش صفوت پرداخت.
او همزمان با آموزش ردیف مبانی موسیقی، موسیقی ایرانی را نزد استادانی چون محمدتقی مسعودیه، عبداله دوامی، سعید هرمزی و یوسف فروتن ادامه داد.
از سال ۱۳۵۴ همکاریاش را با مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بهعنوان مدرس و نوازنده سنتور و سرپرست گروه، زیر نظر داریوش صفوت ادامه داد و درکنار آن به اجرای کنسرتهای متعدد با خوانندگانی چون پریسا و هنگامه اخوان پرداخت و درسال ۱۳۵۶ گروه عارف را تشکیل داد.
در همین سال در آزمون باربد که به ابتکار نورعلی برومند برگزار میشد شرکت کرد و بههمراه پشنگ کامکار مقام اول در رشته سنتور را کسب کرد و نیز بههمراه داریوش طلایی مقام ممتاز در ردیفنوازی را بهدست آورد.
همکاری با رادیو زیر نظر هوشنگ ابتهاج از دیگر فعالیتهای وی درسال ۱۳۵۶ بود که با واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ وی و گروهی دیگر از اهل موسیقی بهصورت دستهجمعی از رادیو استعفا دادند.
در این سال وی به اتقاق گروهی دیگر از هنرمندان موسیقی و با همکاری گروههای عارف و شیدا مؤسسه چاووش را شکل داد که حاصل آن انتشار برخی از ماندگارترین قطعات موسیقی سنتی در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بود.
تصنیف مرا عاشق باصدای شهرام ناظری "روی شعری از مولانا" و چهار مضراب شورانگیز و قطعه نغمه در دستگاه شور، تصنیف ایرانی "با صدای شجریان در چاووش۶" قطعه ده ضربی چهارگاه بهنام پیروزی و تصنیف رزم مشترک "باصدای شجریان در آلبوم چاووش۷ " و نیز اجرای قطعه در قفس ابوالحسن صبا با تنظیم حسین علیزاده در همین آلبوم از دیگر فعالیتهای مشکاتیان در این دوره بود.
پس از این دوره مشکاتیان همکاریاش با محمدرضا شجریان را ادامه داد که حاصل آن آلبومهای سر عشق "درماهور" بیداد "دستگاه همایون" بر آستان جانان "در شور و بیات ترک" نوا "مرکب خوانی در دستگاه نوا" دستان ("در دستگاه چهارگاه" و نیز اجرای کنسرتهای برون مرزی بههمراه شجریان در کشورهای اروپایی که تا سال ۱۳۶۶ بهطول انجامید.
مشکاتیان از سال ۱۳۶۷ همکاریاش با خوانندگان دیگری را هم در دستور کار خود قرار داد که شهرام ناظری "آلبوم لاله بهار" علی جهاندار "آلبوم صبح مشتاقان" علیرضا افتخاری "مقام صبر" ایرج بسطامی "موسم گل، افشاری مرکب، مژده بهار،وطن من" علی رستمیان و حمیدرضا نوربخش "کنسرت گروه عارف: از جمله آنها بودهاند. یکی از واپسین کارهای وی آلبوم تکنوازی تمنا بود که در سال ۱۳۸۴ نواخت و منتشر کرد. همچنین وی در روزهای ۶ تا ۹ آذر ۱۳۸۶ بهعنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که حمیدرضا نوربخش بهعنوان خواننده در آن شرکت داشت.
پرویز مشکاتیان در ۵۴ سالگی درگذشت و در جوار مقبره عطار نیشابوری بهخاک سپرده شد.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
۳۰ شهریور سالروز درگذشت پرویز مشکاتیان
( زاده ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ نیشابور -- درگذشته ۳۰ شهریور ۱۳۸۸ تهران ) موسیقیدان و آهنگساز
او مقدمات موسیقی را از شش سالگی نزد پدرش، حسن مشکاتیان آموخت و نخستین کنسرتش را در هشت سالگی در مراسم گردهمایی دانشآموزان در مدرسه امیرمعزی نیشابور ارائه داد.
پس از آن در جشنواره موسیقی که در اردوگاه رامسر برگزار میشد بهدفعات شرکت کرد و در تمامی آنها مقامهای ممتاز را بهدست آورد.
وی در سال ۱۳۵۳ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران قبول شد و همزمان به آموزش ردیف میرزاعبداله نزد نورعلی برومند و ردیف موسیقی سنتی نزد داریوش صفوت پرداخت.
او همزمان با آموزش ردیف مبانی موسیقی، موسیقی ایرانی را نزد استادانی چون محمدتقی مسعودیه، عبداله دوامی، سعید هرمزی و یوسف فروتن ادامه داد.
از سال ۱۳۵۴ همکاریاش را با مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بهعنوان مدرس و نوازنده سنتور و سرپرست گروه، زیر نظر داریوش صفوت ادامه داد و درکنار آن به اجرای کنسرتهای متعدد با خوانندگانی چون پریسا و هنگامه اخوان پرداخت و درسال ۱۳۵۶ گروه عارف را تشکیل داد.
در همین سال در آزمون باربد که به ابتکار نورعلی برومند برگزار میشد شرکت کرد و بههمراه پشنگ کامکار مقام اول در رشته سنتور را کسب کرد و نیز بههمراه داریوش طلایی مقام ممتاز در ردیفنوازی را بهدست آورد.
همکاری با رادیو زیر نظر هوشنگ ابتهاج از دیگر فعالیتهای وی درسال ۱۳۵۶ بود که با واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ وی و گروهی دیگر از اهل موسیقی بهصورت دستهجمعی از رادیو استعفا دادند.
در این سال وی به اتقاق گروهی دیگر از هنرمندان موسیقی و با همکاری گروههای عارف و شیدا مؤسسه چاووش را شکل داد که حاصل آن انتشار برخی از ماندگارترین قطعات موسیقی سنتی در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بود.
تصنیف مرا عاشق باصدای شهرام ناظری "روی شعری از مولانا" و چهار مضراب شورانگیز و قطعه نغمه در دستگاه شور، تصنیف ایرانی "با صدای شجریان در چاووش۶" قطعه ده ضربی چهارگاه بهنام پیروزی و تصنیف رزم مشترک "باصدای شجریان در آلبوم چاووش۷ " و نیز اجرای قطعه در قفس ابوالحسن صبا با تنظیم حسین علیزاده در همین آلبوم از دیگر فعالیتهای مشکاتیان در این دوره بود.
پس از این دوره مشکاتیان همکاریاش با محمدرضا شجریان را ادامه داد که حاصل آن آلبومهای سر عشق "درماهور" بیداد "دستگاه همایون" بر آستان جانان "در شور و بیات ترک" نوا "مرکب خوانی در دستگاه نوا" دستان ("در دستگاه چهارگاه" و نیز اجرای کنسرتهای برون مرزی بههمراه شجریان در کشورهای اروپایی که تا سال ۱۳۶۶ بهطول انجامید.
مشکاتیان از سال ۱۳۶۷ همکاریاش با خوانندگان دیگری را هم در دستور کار خود قرار داد که شهرام ناظری "آلبوم لاله بهار" علی جهاندار "آلبوم صبح مشتاقان" علیرضا افتخاری "مقام صبر" ایرج بسطامی "موسم گل، افشاری مرکب، مژده بهار،وطن من" علی رستمیان و حمیدرضا نوربخش "کنسرت گروه عارف: از جمله آنها بودهاند. یکی از واپسین کارهای وی آلبوم تکنوازی تمنا بود که در سال ۱۳۸۴ نواخت و منتشر کرد. همچنین وی در روزهای ۶ تا ۹ آذر ۱۳۸۶ بهعنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که حمیدرضا نوربخش بهعنوان خواننده در آن شرکت داشت.
پرویز مشکاتیان در ۵۴ سالگی درگذشت و در جوار مقبره عطار نیشابوری بهخاک سپرده شد.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۳۰ شهریور زادروز فریدون مشیری
( زاده ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ تهران -- درگذشته ۳ آبان ۱۳۷۹ تهران ) شاعر
او سالهای تحصيلات ابتدایی را در تهران بود و سپس بهعلت ماموريت اداری پدرش بهمشهد رفت و بعد از چندسال دوباره بهتهران بازگشت و سه سال اول دبيرستان را در دارالفنون گذراند و آنگاه به دبيرستان اديب رفت.
وی همزمان با تحصيل در سال آخر دبيرستان، در اداره پست و تلگراف مشغول بهكار شد و در همان سال، مادرش در ۳۹ سالگی درگذشت كه اثری عميق در او برجا گذاشت. سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست مشغول تحصيل شد. روزها به كار میپرداخت و شبها به تحصيل ادامه میداد. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامهها و مجلات كارهايی از قبيل خبرنگاری و نويسندگی را بهعهده گرفت. بعدها در رشته ادبيات فارسی دانشگاه تهران به تحصيل ادامه داد.
او از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفكر بود.
مشيری در سال ۱۳۳۳ ازدواج كرد. همسر او اقبال اخوان دانشجوی رشته نقاشی دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران بود. او هم پس از ازدواج، تحصيل را ادامه نداد و بهكار مشغول شد. فرزندان فريدون مشيری، بهار و بابك هردو در رشته معماری در دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران و دانشكده معماری دانشگاه ملی ايران تحصيل كردهاند.
مشيری سرودن شعر را از ۱۵ سالگی آغاز كرد. اولين مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی با مقدمه محمدحسين شهريار و علی دشتی بهچاپ رسيد. وی توجه خاصی به موسيقی ايرانی داشت و در پی همين دلبستگی طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضويت در شورای موسيقی و شعر راديو را پذيرفت.
او در سال ۱۳۷۷ به آلمان و امريکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی او در شهرهای کلن، ليمبورگ و فرانکفورت و همچنين در ۲۴ ايالت امريکا از جمله در دانشگاههای برکلی و نيوجرسی بهطور بیسابقهای مورد توجه دوستداران ادبيات ايران قرارگرفت. در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندين شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتنبرگ شرکت کرد.
فریدون مشیری پس از سالها بیماری در ۷۴ سالگی درگذشت و قطعه هنرمندان بهخاک سپرده شد..
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
۳۰ شهریور زادروز فریدون مشیری
( زاده ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ تهران -- درگذشته ۳ آبان ۱۳۷۹ تهران ) شاعر
او سالهای تحصيلات ابتدایی را در تهران بود و سپس بهعلت ماموريت اداری پدرش بهمشهد رفت و بعد از چندسال دوباره بهتهران بازگشت و سه سال اول دبيرستان را در دارالفنون گذراند و آنگاه به دبيرستان اديب رفت.
وی همزمان با تحصيل در سال آخر دبيرستان، در اداره پست و تلگراف مشغول بهكار شد و در همان سال، مادرش در ۳۹ سالگی درگذشت كه اثری عميق در او برجا گذاشت. سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست مشغول تحصيل شد. روزها به كار میپرداخت و شبها به تحصيل ادامه میداد. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامهها و مجلات كارهايی از قبيل خبرنگاری و نويسندگی را بهعهده گرفت. بعدها در رشته ادبيات فارسی دانشگاه تهران به تحصيل ادامه داد.
او از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفكر بود.
مشيری در سال ۱۳۳۳ ازدواج كرد. همسر او اقبال اخوان دانشجوی رشته نقاشی دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران بود. او هم پس از ازدواج، تحصيل را ادامه نداد و بهكار مشغول شد. فرزندان فريدون مشيری، بهار و بابك هردو در رشته معماری در دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران و دانشكده معماری دانشگاه ملی ايران تحصيل كردهاند.
مشيری سرودن شعر را از ۱۵ سالگی آغاز كرد. اولين مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی با مقدمه محمدحسين شهريار و علی دشتی بهچاپ رسيد. وی توجه خاصی به موسيقی ايرانی داشت و در پی همين دلبستگی طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضويت در شورای موسيقی و شعر راديو را پذيرفت.
او در سال ۱۳۷۷ به آلمان و امريکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی او در شهرهای کلن، ليمبورگ و فرانکفورت و همچنين در ۲۴ ايالت امريکا از جمله در دانشگاههای برکلی و نيوجرسی بهطور بیسابقهای مورد توجه دوستداران ادبيات ايران قرارگرفت. در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندين شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتنبرگ شرکت کرد.
فریدون مشیری پس از سالها بیماری در ۷۴ سالگی درگذشت و قطعه هنرمندان بهخاک سپرده شد..
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۳۱ شهریور سالروز درگذشت نادر دلدارگلچین
( زاده ۱ مهر ۱۳۱۵ رشت -- درگذشته ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ تهران ) خواننده
او از کودکی به موسیقی علاقهای فراوان داشت و از ۱۲ سالگی همکاری با رادیو رشت را آغاز کرد و خواننده محلی گیلان شد.
همکاران وی در این رادیو عبارت بودند از: علی اکبرپور (آلتو، ویلون) نادر پوردلجو (قرهنی) و عدهای دیگر از هنرمندان رشت.
او در سال سوم دبیرستان به بازیگری روی آورد و در تاتر رشت در نمایشنامههای "بارگاه هارون الرشید" و "خوابهای پینهدوز" بازی داشت و آوازهایی را در بازیگری اجرا کرد.
خودش میگفت: ضمن اینکه مقدمات صداسازی را نزد معلمی بنام "مارتروسیان" شروع کرده بودم، از رادیو و صفحهگرام شیفته صدای محمودی خوانساری، بنان و منوچهر همایون پور شدم.
وی در سال ۱۳۳۸ بهتهران آمد و فعالیتهای هنریاش را در اداره هنرهای زیبا و وزارت فرهنگ و هنر آغاز کرد.
میگفت: به پیشنهاد نصرتاله وحدت بهتهران آمدم و در آزمون ورودی وزارت فرهنگوهنر، در امتحانی که "مشیر همایون شهردار" از من گرفت پذیرفته شدم و تا سال ۱۳۵۴ کارمند وزارت فرهنگوهنر بودم.
او اولین برنامه خود را با ارکستر محمود تاجبخش "نوازنده سهتار و ویلون" اجرا کرد و تا سال ۱۳۵۴ در این اداره بهترتیب با ارکسترهای فرامرز پایور، عباس خوشدل، مهرافشان، عمادرام و پورتراب همکاری کرد.
وی از سال ۱۳۵۰ در برنامههای مختلف رادیو، بهویژه برنامه گلهای تازه فعالیتش را آغاز کرد و با هنرمندان:
فرامرز پایور، منصور صارمی، پرویز یاحقی، حبیباله بدیعی، اصغر بهاری، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، فضلاله توکل، جهانگیر ملک، هوشنگ ظریف، محمد حیدری، امیرناصر افتتاح، محمد اسماعیلی، آبتین اجلالی و منصور نریمان همکاری کرد که حاصل این همکاریها ۱۰ برنامهی گلهای تازه بود.
از کارهای او که بسیار مورد استقبال شنوندگانش واقع شد، اجرای آهنگ "آمد نوبهار" اثر مهدی خالدی بود که به رهبری فرهاد فخرالدینی بازسازی و با گروه کر رادیو اجرا شد.
او از نخستین خوانندگانی بود که تصنیف زیبای "مرغ سحر" را با تنظیم فرامرز پایور اجرا کرد و در سال ۱۳۸۸ حسن کسایی با ارسال تقدیر نامهای از او بابت این اجرا قدردانی کرد.
گلچین بر اساس قراردادهای فرهنگی ـ هنری بین ایران و دیگر کشورها، همراه با ارکستر فرامرز پایور به الجزایر رفت و موسیقی میهنی ایران را به هنردوستان آن کشور معرفی کرد.
از دیگر کارهای برجسته این هنرمند، کنسرتی بود که بهنفع زلزلهزدگان بویینزهرا، همراه با ارکستر عمادرام برگزار شد. وی در طول فعالیتهای هنری، بیش از ۳۰۰ آواز و آهنگ اجرا کرد و در کنار کار خوانندگی، صاحب امتیاز شرکت تکثیر نوار موسیقی به نام "اوج کاست" بود.
گلچین پس از ۳۵ سال در ایران گزیدهای از برنامهی گلهای تازهی ۱۷۷ را در آلبومی به نام «گریز» منتشر کرد که کار مشترکی با فریدون شهبازیان و همکاری فرهنگ شریف بود.
او در سالهای آخر زندگی، برای نخستین بار در نشست نقد و بررسی آلبوم گریز حضور یافت و با تشویق فراوان حاضران روبرو شد و در همین برنامه بود که بهتک ساحتی شدن خوانندگی و مقلدپروری در موسیقی آوازی انتقاد کرد.
زنده یاد "نادیا دلدار گلچین"(بازیگر فقید سینما) یادگار ازدواج اول نادرگلچین بود.
از نادر گلچین سه فرزند به نامهای نغمه،نازنین و نگین به یادگار مانده است.
استاد نادرگلچین پس از سالها بیماری،
در ۸۱ سالگی درگذشت و در قطعه هنرمندان در کنار دخترش نادیا آرام گرفت.
ادامه در پست بعدی
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
۳۱ شهریور سالروز درگذشت نادر دلدارگلچین
( زاده ۱ مهر ۱۳۱۵ رشت -- درگذشته ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ تهران ) خواننده
او از کودکی به موسیقی علاقهای فراوان داشت و از ۱۲ سالگی همکاری با رادیو رشت را آغاز کرد و خواننده محلی گیلان شد.
همکاران وی در این رادیو عبارت بودند از: علی اکبرپور (آلتو، ویلون) نادر پوردلجو (قرهنی) و عدهای دیگر از هنرمندان رشت.
او در سال سوم دبیرستان به بازیگری روی آورد و در تاتر رشت در نمایشنامههای "بارگاه هارون الرشید" و "خوابهای پینهدوز" بازی داشت و آوازهایی را در بازیگری اجرا کرد.
خودش میگفت: ضمن اینکه مقدمات صداسازی را نزد معلمی بنام "مارتروسیان" شروع کرده بودم، از رادیو و صفحهگرام شیفته صدای محمودی خوانساری، بنان و منوچهر همایون پور شدم.
وی در سال ۱۳۳۸ بهتهران آمد و فعالیتهای هنریاش را در اداره هنرهای زیبا و وزارت فرهنگ و هنر آغاز کرد.
میگفت: به پیشنهاد نصرتاله وحدت بهتهران آمدم و در آزمون ورودی وزارت فرهنگوهنر، در امتحانی که "مشیر همایون شهردار" از من گرفت پذیرفته شدم و تا سال ۱۳۵۴ کارمند وزارت فرهنگوهنر بودم.
او اولین برنامه خود را با ارکستر محمود تاجبخش "نوازنده سهتار و ویلون" اجرا کرد و تا سال ۱۳۵۴ در این اداره بهترتیب با ارکسترهای فرامرز پایور، عباس خوشدل، مهرافشان، عمادرام و پورتراب همکاری کرد.
وی از سال ۱۳۵۰ در برنامههای مختلف رادیو، بهویژه برنامه گلهای تازه فعالیتش را آغاز کرد و با هنرمندان:
فرامرز پایور، منصور صارمی، پرویز یاحقی، حبیباله بدیعی، اصغر بهاری، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، فضلاله توکل، جهانگیر ملک، هوشنگ ظریف، محمد حیدری، امیرناصر افتتاح، محمد اسماعیلی، آبتین اجلالی و منصور نریمان همکاری کرد که حاصل این همکاریها ۱۰ برنامهی گلهای تازه بود.
از کارهای او که بسیار مورد استقبال شنوندگانش واقع شد، اجرای آهنگ "آمد نوبهار" اثر مهدی خالدی بود که به رهبری فرهاد فخرالدینی بازسازی و با گروه کر رادیو اجرا شد.
او از نخستین خوانندگانی بود که تصنیف زیبای "مرغ سحر" را با تنظیم فرامرز پایور اجرا کرد و در سال ۱۳۸۸ حسن کسایی با ارسال تقدیر نامهای از او بابت این اجرا قدردانی کرد.
گلچین بر اساس قراردادهای فرهنگی ـ هنری بین ایران و دیگر کشورها، همراه با ارکستر فرامرز پایور به الجزایر رفت و موسیقی میهنی ایران را به هنردوستان آن کشور معرفی کرد.
از دیگر کارهای برجسته این هنرمند، کنسرتی بود که بهنفع زلزلهزدگان بویینزهرا، همراه با ارکستر عمادرام برگزار شد. وی در طول فعالیتهای هنری، بیش از ۳۰۰ آواز و آهنگ اجرا کرد و در کنار کار خوانندگی، صاحب امتیاز شرکت تکثیر نوار موسیقی به نام "اوج کاست" بود.
گلچین پس از ۳۵ سال در ایران گزیدهای از برنامهی گلهای تازهی ۱۷۷ را در آلبومی به نام «گریز» منتشر کرد که کار مشترکی با فریدون شهبازیان و همکاری فرهنگ شریف بود.
او در سالهای آخر زندگی، برای نخستین بار در نشست نقد و بررسی آلبوم گریز حضور یافت و با تشویق فراوان حاضران روبرو شد و در همین برنامه بود که بهتک ساحتی شدن خوانندگی و مقلدپروری در موسیقی آوازی انتقاد کرد.
زنده یاد "نادیا دلدار گلچین"(بازیگر فقید سینما) یادگار ازدواج اول نادرگلچین بود.
از نادر گلچین سه فرزند به نامهای نغمه،نازنین و نگین به یادگار مانده است.
استاد نادرگلچین پس از سالها بیماری،
در ۸۱ سالگی درگذشت و در قطعه هنرمندان در کنار دخترش نادیا آرام گرفت.
ادامه در پست بعدی
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
ادامه پست قبلی:
گلچین صدایی خاص با سوزی پنهانی، پخته و پرورده داشت که با ساختار ارکستری هماهنگ بود. او خط خوبی نیز داشت، نوازنده عود بود، طبع شعر داشت و ادبیات را بهخوبی میشناخت و بههمان خوبی و شمردگی در آوازهایش بهکار میبرد.
گزیدهای از آثار نادر گلچین:
برنامه گلهای تازه به ترتیب شماره :
۱۶- ماهور- حاصل کارگه کون و مکان
۹۹- شور- هزار جهد بکردم
۱۰۸- همایون- چه مستی است ندانم
۱۱۱- ماهور- معاشران گره از زلف یار
۱۱۷- سهگاه - صبح است ساقیا
۱۲۰- افشاری- سماع و باده گلگون
۱۳۹- اصفهان- مینوش
۱۴۳- سهگاه - حاشا که من به موسم
۱۵۰- ماهور- مرغ سحر
۱۷۷- اصفهان- گریز
حاصل همکاری نادر گلچین و همایون خرم، شش اثر بهنام "شاخه نبات" است که هرکدام جداگانه شناخته میشوند:
سرو چمان- ماهور {شاخه نبات ۱الف}
مهر سیهچشمان- سهگاه {شاخه نبات ۱ب}
گلعذار- اصفهان {شاخه نبات ۲ الف}
یوسف گمگشته - اصفهان {شاخه نبات ۲ ب}
مشک فشان- چهارگاه {شاخه نبات ۳ الف}
هدهد خوش خبر- بیات زند {شاخه نبات ۳ ب}
آهنگهایی با آهنگسازی عمادرام:
بوی بهار
عشق و جنون
گل آغوش
من دیگه بچه نمیشم (بازیچه)
مسبب (فروغ جاودان)
از یادم نروی
تشنه
چشم گریون {اون وقتا دیونم بودی}(ترانهسرا : حسین منزوی)
داد از این دل (بابا طاهر خوانی)
آسمان (آسمان بیستاره)
چشمان سبز
آهنگهایی با آهنگسازی حسن یوسفزمانی:
دریا تو بگو
چشای تو (کوچهباغ راز - راز)
دختر خورشید (سحرخیز)
دو دریچه (شعر از اخوان ثالث)
او بود و من (کاشانه من)
آهنگهایی با آهنگسازی علی اکبرپور:
از بهترینها بهتری (حدیث آرزو)
پیوند عشق (خورشید) {هرگز نمیگیرد کسی ... }
آهنگهایی با آهنگسازی عباس خوشدل:
شعله (ملودی اصلی از نادر گلچین)
خدایا (جز تو کسی ندارم)
گه شکایت از گلی (ملودی افغان)
نوای کاروان (نصرتاله گلپایگانی و عباس خوشدل)
حبیباله بدیعی و نادر گلچین، به یمن همسایگی درازمدت با هم اجراهای محفلی بسیاری داشتهاند که مشهورترین آنها اجراییست به نام "بوسهی نسیم" در دستگاه شور با نوازندگی حبیباله بدیعی، منصور صارمی و جهانگیر ملک.
دو اجرا از همکاری آن دو یکی در مایه سهگاه و دیگری در همایون به یادگار مانده که نام هردو اثر "شب آمد" است.
همچنین محفل خصوصی دیگری بهنام "چشم سیاه" با حضور فرهنگ شریف و حبیباله بدیعی.
آهنگهایی با آهنگسازی عبدالکریم مهرافشان:
شراب عشق
شب آمد (خلوت شب)
شکوه
گلچینی ازهمکاری گلچین و گروه پایور با آهنگسازی فرامرز پایور:
رویای وصال
می نوش
اوج (بهیاد حسین تهرانی)
مرغ سحر (آهنگساز مرتضی نیداوود)
برخی دیگر از آهنگهای خوانده شده با صدای نادر گلچین:
"میخانه" (دربان برو در باز کن) آهنگساز رضا وُهدانی
"آمد نوبهار" آهنگساز مهدی خالدی
"قصهی شهر عشق" (گل فراموشی) آهنگساز هادی آرزم
"مرغ حق" (شب تاریک) آهنگساز نصرتاله گلپایگانی
"یا رب" شعر و آهنگ از فضلاله توکل
"آزادگی" آهنگساز احمدرضا محسنی
"خال و زلف" - "ناوک مژگان" آهنگساز علیاکبر شیدا
"تصنیف اَمان از فراقت" - "شانه بر زلف"
آهنگساز عارف قزوینی
آواز چهارگاه با ضرب زورخانهای حسین تهرانی
"دلپسند" آهنگ از موسی معروفی
قطعه عربی "الحسبی" با گروه بانوان فرهنگ و هنر
"آید بهار من"(چه خوش آنکه با بهاران برسد از سفر) - "آخرین جرعه جام" آهنگساز فرهاد فخرالدینی
"محمد" آهنگساز جواد لشکری
"بهار من" - "رفتی به سلامت" آهنگساز محمودرضا قراملکی
"بیحاصلی" -"نقش محبت" آهنگساز مهیار فیروز بخت
مجموعهای به تهیهکنندگی دکتر فرخ امیر مشیری (مجموعه کاری با همکاری تنی چند از آهنگسازان)
دو مجموعه به نامهای "سوختهدلان" و "خاطرهها" منتشر شده در کانادا
آهنگهای دیگر:
"پیک بهاران" (دو اسیر) آهنگساز رضا یاوری
"خالق مشکل گشا"
"دور مشو" با شعری از مولانا
"سوگند" با شعر نصرتاله نوحیان
"قصهگو"
"چوپان" آهنگ محلی گیلان
"یار من آمد" با شعری از مظاهر مصفا
"سهگاه زند" فضلاله توکل و محمود رفیعیان
"غوغای کویر" خوشنواز و رفیعیان
"هنرپیشه" خوانش شعری از محمد عاصمی - پیانو سپهر حجتی.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
ادامه پست قبلی:
گلچین صدایی خاص با سوزی پنهانی، پخته و پرورده داشت که با ساختار ارکستری هماهنگ بود. او خط خوبی نیز داشت، نوازنده عود بود، طبع شعر داشت و ادبیات را بهخوبی میشناخت و بههمان خوبی و شمردگی در آوازهایش بهکار میبرد.
گزیدهای از آثار نادر گلچین:
برنامه گلهای تازه به ترتیب شماره :
۱۶- ماهور- حاصل کارگه کون و مکان
۹۹- شور- هزار جهد بکردم
۱۰۸- همایون- چه مستی است ندانم
۱۱۱- ماهور- معاشران گره از زلف یار
۱۱۷- سهگاه - صبح است ساقیا
۱۲۰- افشاری- سماع و باده گلگون
۱۳۹- اصفهان- مینوش
۱۴۳- سهگاه - حاشا که من به موسم
۱۵۰- ماهور- مرغ سحر
۱۷۷- اصفهان- گریز
حاصل همکاری نادر گلچین و همایون خرم، شش اثر بهنام "شاخه نبات" است که هرکدام جداگانه شناخته میشوند:
سرو چمان- ماهور {شاخه نبات ۱الف}
مهر سیهچشمان- سهگاه {شاخه نبات ۱ب}
گلعذار- اصفهان {شاخه نبات ۲ الف}
یوسف گمگشته - اصفهان {شاخه نبات ۲ ب}
مشک فشان- چهارگاه {شاخه نبات ۳ الف}
هدهد خوش خبر- بیات زند {شاخه نبات ۳ ب}
آهنگهایی با آهنگسازی عمادرام:
بوی بهار
عشق و جنون
گل آغوش
من دیگه بچه نمیشم (بازیچه)
مسبب (فروغ جاودان)
از یادم نروی
تشنه
چشم گریون {اون وقتا دیونم بودی}(ترانهسرا : حسین منزوی)
داد از این دل (بابا طاهر خوانی)
آسمان (آسمان بیستاره)
چشمان سبز
آهنگهایی با آهنگسازی حسن یوسفزمانی:
دریا تو بگو
چشای تو (کوچهباغ راز - راز)
دختر خورشید (سحرخیز)
دو دریچه (شعر از اخوان ثالث)
او بود و من (کاشانه من)
آهنگهایی با آهنگسازی علی اکبرپور:
از بهترینها بهتری (حدیث آرزو)
پیوند عشق (خورشید) {هرگز نمیگیرد کسی ... }
آهنگهایی با آهنگسازی عباس خوشدل:
شعله (ملودی اصلی از نادر گلچین)
خدایا (جز تو کسی ندارم)
گه شکایت از گلی (ملودی افغان)
نوای کاروان (نصرتاله گلپایگانی و عباس خوشدل)
حبیباله بدیعی و نادر گلچین، به یمن همسایگی درازمدت با هم اجراهای محفلی بسیاری داشتهاند که مشهورترین آنها اجراییست به نام "بوسهی نسیم" در دستگاه شور با نوازندگی حبیباله بدیعی، منصور صارمی و جهانگیر ملک.
دو اجرا از همکاری آن دو یکی در مایه سهگاه و دیگری در همایون به یادگار مانده که نام هردو اثر "شب آمد" است.
همچنین محفل خصوصی دیگری بهنام "چشم سیاه" با حضور فرهنگ شریف و حبیباله بدیعی.
آهنگهایی با آهنگسازی عبدالکریم مهرافشان:
شراب عشق
شب آمد (خلوت شب)
شکوه
گلچینی ازهمکاری گلچین و گروه پایور با آهنگسازی فرامرز پایور:
رویای وصال
می نوش
اوج (بهیاد حسین تهرانی)
مرغ سحر (آهنگساز مرتضی نیداوود)
برخی دیگر از آهنگهای خوانده شده با صدای نادر گلچین:
"میخانه" (دربان برو در باز کن) آهنگساز رضا وُهدانی
"آمد نوبهار" آهنگساز مهدی خالدی
"قصهی شهر عشق" (گل فراموشی) آهنگساز هادی آرزم
"مرغ حق" (شب تاریک) آهنگساز نصرتاله گلپایگانی
"یا رب" شعر و آهنگ از فضلاله توکل
"آزادگی" آهنگساز احمدرضا محسنی
"خال و زلف" - "ناوک مژگان" آهنگساز علیاکبر شیدا
"تصنیف اَمان از فراقت" - "شانه بر زلف"
آهنگساز عارف قزوینی
آواز چهارگاه با ضرب زورخانهای حسین تهرانی
"دلپسند" آهنگ از موسی معروفی
قطعه عربی "الحسبی" با گروه بانوان فرهنگ و هنر
"آید بهار من"(چه خوش آنکه با بهاران برسد از سفر) - "آخرین جرعه جام" آهنگساز فرهاد فخرالدینی
"محمد" آهنگساز جواد لشکری
"بهار من" - "رفتی به سلامت" آهنگساز محمودرضا قراملکی
"بیحاصلی" -"نقش محبت" آهنگساز مهیار فیروز بخت
مجموعهای به تهیهکنندگی دکتر فرخ امیر مشیری (مجموعه کاری با همکاری تنی چند از آهنگسازان)
دو مجموعه به نامهای "سوختهدلان" و "خاطرهها" منتشر شده در کانادا
آهنگهای دیگر:
"پیک بهاران" (دو اسیر) آهنگساز رضا یاوری
"خالق مشکل گشا"
"دور مشو" با شعری از مولانا
"سوگند" با شعر نصرتاله نوحیان
"قصهگو"
"چوپان" آهنگ محلی گیلان
"یار من آمد" با شعری از مظاهر مصفا
"سهگاه زند" فضلاله توکل و محمود رفیعیان
"غوغای کویر" خوشنواز و رفیعیان
"هنرپیشه" خوانش شعری از محمد عاصمی - پیانو سپهر حجتی.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
Telegram
attach 📎