کانال محمد امین مروتی
1.46K subscribers
1.51K photos
952 videos
132 files
2.64K links
Download Telegram
‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۵ فروردین سالروز درگذشت پروین اعتصامی

( زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ تبریز – درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ تهران ) شاعر

رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی «مشهورترین شاعر زن ایران» است.
او از کودکی، فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان زمان زیر نظر پدر و استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار سرودن شعر را آغاز کرد. پدر وی یوسف اعتصامی، از شاعران و مترجمان معاصر بود که در شکل‌گیری زندگی هنری پروین و کشف استعداد و گرایش وی به‌سرودن شعر، نقش مهمی داشت. او در ۲۸ سالگی ازدواج کرد اما به دلیل اختلاف فکری با همسرش، از او جدا شد و بعد از جدایی، مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی به شغل کتابداری مشغول شد.
پروین قبل از دومین نوبت چاپ اشعارش، بر اثر بیماری حصبه در سن ۳۵ سالگی درگذشت و در حرم فاطمه معصومه، در آرامگاه خانوادگی‌اش به خاک سپرده شد. زادروز پروین اعتصامی "۲۵ اسفند" به‌عنوان «روز بزرگداشت پروین اعتصامی» نام‌گذاری شده است.
تنها اثر چاپ و منتشر شده از وی دیوان اشعار اوست که دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالب‌های مثنوی، قطعه و قصیده است.
این سروده زیبا از اوست.

بلبل آهسته به گل گفت شبی
که مرا از تو تمنایی هست

من به پیوند تو یک رای شدم
گر ترا نیز چنین رایی هست

گفت فردا به گلستان باز آی
تا ببینی چه تماشایی هست

گر که منظور تو زیبایی ماست
هر طرف چهره زیبایی هست

پا بهرجا که نهی برگ گلی است
همه جا شاهد رعنایی هست

باغبانان همگی بیدارند
چمن و جوی مصفایی هست

قدح از لاله بگیرد نرگس
همه‌جا ساغر و صهبایی هست

نه ز مرغان چمن گمشده‌ایست
نه ز زاغ و زغن آوایی هست

نه ز گلچین حوادث خبری است
نه به گلشن اثر پایی هست

هیچکس را سر بدخویی نیست
همه را میل مدارایی هست

گفت رازی که نهان است ببین
اگرت دیده بینایی هست

هم از امروز سخن باید گفت
که خبر داشت که فردایی هست

(پروین اعتصامی)

🆔 @bargi_az_tarikh

#برگی_از_تقویم_تاریخ

یکشنبه ها: گفتار دینی دین به مثابه سبکی از زندگی

محمدامین مروتی

دین را می توان از منظرهای گوناگون بررسید.
یکی از مهمترین مناظر و بلکه مهمترین منظر، دیدن دین به منزله ی شیوه ای از زیستن است. در این شیوه دیندار، به دین دل می بندد تا احوالی معنوی و اخلاقی را تجربه کند. دین اکثریت مردم از همین جنس است و معمولا سه مرتبه دارد: دین به مثابه مناسک، دین به مثابه اخلاق و دین به مثابه معنویت و عرفان.
این نوع دین وجهه ی اجتماعی و مناسکی پررنگی دارد. در حقیقت بیشترین نمود آن در مناسک است. در مناسکِ دینیِ دسته جمعی، بازتولید می شود و حال دیندار را خوش می کند. البته مناسک غیر دینی و ملّی(مثل نوروز و چهارشنبه سوری) نیز کارکردِ مشابهی دارند. این مناسک در اسلام، از مناسک حج تا مراسم عاشورا و اعیاد مذهبی را در برمی گیرد. نیکوکاری و احسان و سایر اخلاقیات انسانی، نیز وجه اخلاقی این دین را بازنمایی می کند.
صورت نخبه گراتر این دین، دین عرفانی است که صبغه ی شخصی و فردی پر رنگ تری دارد و خود را در مناجات نیمشبی و سحری و خودسازی در اشکال مختلف آن نشان می دهد.
دین به مثابه ی سبکی از زندگی، رویکرد اکثریت دینداران است. این نوع از دینداری، چندان متن محور نیست، دل محور و وجدان محور و اخلاق محور است و دین را به مثابه اخلاقیات می بیند.
در عین حال، منسک محور نیز هست. زمان ها و مکان های مقدسِ خاص خود را دارد. زمان های مقدس به مناسبت ها و اعیاد مربوط اند و مکان های مقدس به مساجد و کلیساها و کنیسه ها و آرامگاه بزرگان دینی. در این مکان ها و زمان ها، دیندار، احوال خاص و خوبی دارد.
در مقابل، دین به مثابه ی بسته ای از عقاید و اعتقادات را داریم. این نوع دینداری، سختگیرانه تر و بیشتر معطوف به اعمال ظاهری است.
دین به مثابه ی سبکی از زندگی، عمدتا رویکرد روحی و عاطفی به دین دارد.
سال ها پیش، شفیعی کدکنی، عرفان را به مثابه رویکرد زیبایی شناسانه به دین تعریف می کرد. این تعریف، در همین مقوله می گنجد.
مولوی نیز دین را حال های انبیا، توصیف می کند:
هست قرآن، حال های انبیا
ماهیان بحر پاکِ کبریا
آنچه ارزش دارد به دنبالش باشیم همین امر ناشناخته، ایده، فرم و قصه‌هایی است که هنوز خلق نشده‌اند.

"دانشمند همواره بر لبه اسرار در آستانه ناشناخته‌ها زندگی می‌کند."
دانشمند ناشناخته را به شناخته تبدیل می‌کند و مثل ماهیگیران آن را با قلاب بالا می‌کشد،
اما هنرمند تو را به دل آن دریای تاریک می‌برد.


#نقشه‌هایی_برای_گم‌_شدن

#ربکا_سولنیت

ترجمه #نیما_اشرفی
اگر هیچ‌گاه گم نشده‌ای،
هیچ‌گاه زندگی نکرده‌ای!

اگر ندانی چطور گم شوی،
تباه خواهی شد!

زندگی کاشفانه، جایی در میانه سرزمین‌های ناشناخته قرار دارد.


#نقشه‌هایی_برای_گم‌_شدن
#ربکا_سولنیت

ترجمه #نیما_اشرفی
در حالی‌که گذار از "زن بودن" به "مادر بودن" با بارداری و در نهایت زایمان رخ می‌دهد، مناسک گذار به پدر بودن برای مردان کمتر از زنان تعریف شده‌است.
از آن جایی که مردان تجربه زیست‌شناسانه‌ای از بارداری را پشت سر نمی‌گذرانند، زمان گذار آن‌ها از "مرد بودن" به "پدر بودن" تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است‌.


#پدربودن_و_فلسفه

دائوی بابا بودن

ویراستاران:
لون اس‌.نیس و مایکل دابلیو.آستن

ترجمه #محمد_شکری
من دیگر حسرت دیدن مکان‌های جدید را ندارم بلکه می‌خواهم برگردم و جاهای قدیمی را عمیق‌تر بشناسم و دوباره تماشایشان کنم.


#نقشه‌هایی_برای_گم‌_شدن

#ربکا_سولنیت

ترجمه #نیما_اشرفی
نادرند،
بی‌اندازه نادرند جان‌هایی که راه می‌روند و گرداگرد خود روشنی پخش می‌کنند.


#جان_شیفته

#رومن_رولان

ترجمه #م_ا_به‌آذین
آنت هرگز به صورتی جدی به سیاست علاقه‌مند نشده‌بود.
زندگی درونی نیرومندش فرصتی برای این کار باقی نمی‌گذاشت.


#جان_شیفته

#رومن_رولان

ترجمه #م_ا_به‌آذین
دوشنبه ها: گفتار اجتماعی
چهار نسل روشنفکری در ایران

نسل اول روشنفکری، پس از شکست های ایران از روسیه شکل گرفت و به انقلاب مشروطیت ختم شد. امیرکبیر، قائم مقام فراهانی، آخوندزاده، تقی زاده، ملکم خان، طالبوف، سیدجمال، دهخدا، مستشارالدوله و دیگران، روشنفکران این برهه بودند که عمدتا به مدرن کردن نظام آموزشی و نظامی و اقتصادی و سلطنتِ مشروط و محدود به قانون، نظر داشتند و به نوعی شیفته قانونمداری و مدرنتیه غربی بودند.
نسل دوم از به قدرت رسیدن رضا شاه تا عزل او را در برمی گیرد و مبتنی بر نوعی ناسیونالیسم اقتدارگراست که از پطرکبیر، بیسمارک، آتاتورک و حتی هیتلر، الهام می گیرد.
نسل سوم روشنفکری چپ گرا و سوسیالیست (اعم از ملی و مذهبی و کمونیست) که عمدتا متاثر از حزب توده و اتحاد شوروی است. حتی ملی ها و مذهبی های این دوران، سازش ناپذیر و سرسخت اند. این نسل پس از فروپاشی شوروی و سرکوب های دهه شصت، افول می یابد.
نسل چهارم روشنفکری از دهه هفتاد شروع می شود و کمابیش ادامه دارد. این روشنفکری، عمدتا برانداز نیست، پلورالیست و اصلاح طلب است.
طبیعتا این تقسیم بندی مبتنی بر گفتمان غالب است و در دل هر گفتمانی می توان، گفتمان های مغلوب را هم دید.
معرفی فیلم انگاشته یا تِنِت ( 2020)

انگاشته یا تِنِت یک فیلم سرگرم کننده و متفکرانه و مانند سایر کارهای کریستوفر نولان (مثل فیلم زیبای بین ستاره ای) البته پیچیده است.
جان دیوید واشنگتن، الیزابت دبیکی، کنت برانا، رابرت پتینسون و آرون تایلر-جانسون ستارگان فیلم هستند.
دو جاسوس حرفه ای، برای پیش گیری از وقوع جنگ سوم جهانی ماموریت می یابند تا الگوریتمی را که نابودی جهان را رقم می زند، بیابند و از بین ببرند. این الگوریتم در دست یک نابغه دیوانه روس است که زندگی دشواری داشته است و ظاهرا مامور و مزدورِ بیگانگان فرازمینی است که می خواهند حیاتِ دلخواه شان را در روی زمین به وجود بیاورند.
پیچیدگی داستان در سیال بودن زمان است. موضوع محوری فیلم، امکان جریان معکوس زمان، همزمان با جریان عادی آن و تاثیر این دو جریان بر سمت و سوی رویدادهاست.
شايد زخمتان ناشي از اشتباه شما نباشد اما مسئوليت التيامش بر عهده شماست.


@rahi_be_rahaei

#کانال_راهی_به_رهایی
"تعصب" برای پاسداری از "حقیقت"، چنانش محکم می‌فشارد که خفه‌اش می‌کند.


@rahi_be_rahaei
#رابیندرانات_تاگور
✔️می گویند انسان《در زندانْ سرای زبان》 زندگی میکند و هر کسی اهل هر زبانی که باشد زندانی زبان خویش است و جهان را در محدوده زبان خویش می بیند و می شناسد؛ مثل کسی که در اتاقی در بسته با چهار دیوار و یک پنجره به اطراف می نگرد، او بخشی از پیرامون را می تواند ببیند اما توانایی آن را ندارد که در یک زمان تمام پیرامون را در نظر آورد، مگر آن که بر روی بام برآید و از روی بام بنگرد آنجا که حصار دیوارها و محدوده ی پنجره ها دیگر وجود ندارد.

جلال الدین مولوی روی بام زبان ایستاده است...



@rahi_be_rahaei
#دکتر_شفیعی_کدکنی
#مقدمه_دیوان_شمس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جارى شو

از مجموعه كودكانه و هنر كودكان

اجرای زیبای ترانه: جان مریم
توسط دو هنرمند خردسال






@flowwithmusic
سه شنبه ها: گفتار عرفانی
مولوی چه می گوید؟(قسمت سوم)

محمدامین مروتی
1. جهان شناسی مولوی:

ب) زنده بودن اجزای عالم:
مولوی همه اجزای عالم را به عنوان موجودات زنده می بیند. مولانا می‌گوید جمادات به ظاهر خامش و افسرده اند ولی اگر ما به ظاهر ننگریم و از ظاهر یعنی جماد به معنا یعنی عالمِ جان برویم، غلغل و جوشش و پویش کوچک ترین اجزای عالم را می‌شنویم و سعی در تاویل آیاتی که از تسبیح موجودات غیربشری نخواهیم کرد.
در قرآن هم به تسبیح جمادات و نباتات و همه موجودات اشارات بسیار شده است. از جمله:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِما يَفْعَلُونَ (41 / نور)
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِر يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ، ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ، ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ. هیچ جنبنده‌ای در زمین و هیچ پرنده‌ای در آسمان نیست، مگر آن که امت‌هایی چون شما آدمیان‌اند، ما چیزی را در کتاب فرو نگذاشتیم، سپس به سوی پروردگارشان بازگشته و محشور می‌گردند.( 38 / انعام)
از چشم مولانا نیز اين كه برگ درختان كف زنان و در حال سماعند، از نظر مولانا جنبة مثال و تمثيل و تشبيه ندارد، بل امر واقع است و نیاز به تاویل اعتزالی نیست که می گفتند منظور تسبیح ظاهر نیست، بلکه تبعیتشان از قوانین تکوینی خداست. اگر چشم باطنی بشر باز شود، چشم انداز دیگری به روی او گشوده می‌شود و غلغل اجزای عالم و تسبیح جمادات را خواهد شنید:
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامُشیم
از جمادی، عالم جان‌ها روید
غُلغُلِ اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیحِ جمادات آیدت
وسوسه‌ی تاویل‌ها نَربایَدَت
چون ندارد جان تو قندیل ها
بهرِ بینش کرده‌ای تاویل ها:
که غرض تسبیحِ ظاهر کَی بود
دعویّ دیدن خیالِ غَی بود
این بود تاویل اهل اعتزال
و آنِ آن کس کو ندارد نورِ حال

قندیل یعنی چراغ و در اینجا یعنی نور معرفت
غی: گمراه کننده
ادامه دارد.....
از سال در نمی‌شیم!

در سال‌هایی که نان قوت لایموت‌مان بود، همین که خُم گندم از حد معمول خود پایین‌تر می‌رفت، مادرم به وحشت می‌افتاد و بر روی‌مان تشر می‌زد که کمتر بخوریم! بعد با چهره‌ای اندوهناک می‌گفت؛ امسال از سال در نمی‌شیم! منظورش این بود که سال را به پایان نمی‌رسانیم و از گرسنگی هلاک می‌شویم. سال هم البته با گندم درو یعنی اول تابستان آغاز می‌شد و در اواخر بهار به پایان می‌رسید!
در این دوران شاید کسی به فرزندان خود نگوید از سال در نمی‌شیم، اما نگرانی از رشد هولناک قیمت‌ها در کنار درآمدهای ناچیز، بسیاری از خانواده‌ها را به هول و ولا انداخته است.
مردی در صنف نانوایی می‌گفت: "این پول لامصب برکتش را کاملاً از دست داده، اما به دست آوردنش هم خیلی سخت شده است! با یک میلیون تومن چند قلم جنس بیشتر نمی‌شود خرید اما پیدا کردن همین یک میلیون تومن هم طاقت فرساست!
مسئولان کشور قسم جلاله می‌خورند که از وضعیت معیشتی مردم با خبرند. شاید هم با خبر باشند، اما با خبر بودنشان مثل خبردار بودن مثلاً یک روس از اسارت دختران نیجریه‌ای توسط اعضای بوکوحرام است! یعنی فقط چیزی را شنیده‌اند اما درد و رنج ناشی از آن را مطلقاً حس نمی‌کنند!
درماندگی در ادارۀ روزمرۀ زندگی و ترس از آینده بسیاری از ایرانیان را سرشار از خشم و غضب کرده است. حوصلۀ شنیدن هیچ حرفی را ندارند و به هیچ حرفی هم اعتماد نمی‌کنند. فقط دشنام می‌گویند و نفرین می‌کنند. برخی صریحاً مرگ را به این زندگی ترجیح می‌دهند و تهدیدهای خشونت‌بار می‌کنند. عواقب این شرایط کاملاً هویداست. هویداتر از شتر بر نردبان! بحث در بارۀ آنها هم بر هیچ مسئولی تلنگری وارد نمی‌کند. آنها در فضای ذهنی و دنیای مخصوص به خود سیر می‌کنند و به جای ریشه‌یابی و تعلیل منطقی اوضاع خود را درگیر پاره‌ای معلول‌ها و مسائل حاشیه‌ای و جنگ قدرت کرده‌اند!
بعد از تعطیلات نوروز، قصابی‌ها و میوه فروشی‌های اطراف محلۀ ما بسته شده‌اند. علت دقیقش را نمی‌دانم اما کمیاب شدن مرغ و گران شدن گوشت و کم مشتری شدن میوه و نوع دخالت تعزیراتی‌ها نباید در این ماجرا بی‌اثر باشد.
با تعطیلی هر کسب و کارِ خُردی، طبعاً عده‌ای بیکار و زندگی برایشان بیش از پیش دشوار می‌شود.
دیروز در فروشگاه افق کورشِ محله، حتی بال مرغ هم پیدا نمی‌شد. یک کیلو گوشتِ سر دست با استخوان بیش از 205 هزارتومان فروحته می‌شد و میوه‌ها هم عمدتاً پژمرده و پلاسیده بودند....
با این اوضاع بعید می‌دانم از سال در بشیم!

#احمد_زیدآبادی
#افزایش_قیمت‌ها
#جنگ_قدرت
#معیشت_مردم
#هزینه_درآمد
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☀️🔸🔸🔸

بهار و این همه دلتنگی!!!؟
نه...
شاید فرشته‌ای فصل‌ها را  به اشتباه
ورق زده باشد!


#رضا_کاظمی
☀️🔸🔸🔸

مادرم شاعر نیست
در عوض نصف غزل های جهان را گفته!
شعر را می فهمد
مادرم قافیه ی لبخند است
وزنِ احساس
ردیفِ بودن

مادرم مثنوی معنوی است
حافظ و سعدی و خیّام و نظامی

اصلاً...
مادرم شعرترین منزوی است!

#رضا_احسان_پور

☀️🔸🔸🔸