#معرفي_كتاب
کتاب: #من_منچستر_یونایتد_را_دوست_دارم
نویسنده:#امیر_مهدی_یزدانی_خرم
درباره کتاب:
من منچستریونایتد را دوست دارم اثری سوررئال با ژانری اجتماعی و نگاهی پست مدرن ، به بررسی مهم ترین قسمت های تاریخ ایران ، از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ میپردازد.
این کتاب اثر مهدی یزادنی خرم ، نویسنده و روزنامه نگار توانایی است که به خوبی توانسته از پس شخصیت های تو در تو و پیچیده ی داستان هایش بر بیاید.
کتاب فوق ، شامل سه تکه است که از یک دانشجوی تاریخ مبتلا به سرطان از میدان فردوسی آغاز میشود و بعد از آن داستان با روایتهایی تکهتکه در سالهای ۱۳۲۰ به بعد و ایران اشغال شده در زمان جنگ جهان دوم متصل میشود و در نهایت با دانشجوی تاریخ هم به اتمام میرسد.
تعدد شخصیت های داستان در این کتاب بسیار به چشم میخورد که هر کدام برای خود روایت های مختلفی دارند و هر کدام از این روایت های مختلف با هزارن شخصیت مختلف از شاعر و روشنفکر و روزنامه نگار و لمپن گرفته تا قاتل و فاحشه و کافه چی به زبان های مختلف بیان شده و داستان های هر کدام به صورت یک زنجیره به هم متصل شده. هر کدام از این روایت ها به طور سریع و بدون اطناب و توضیح اضافه بیان شده . نکته ی جالب دیگر در این داستان بی نام بودن تمام شخصیت هاست . مثل دانشجوی تاریخ ، زن لهستانی ، روح خال دار ، شاعر آزادی خواه و… که خواننده خیلی خوب با این شخصت های بی اسم ارتباط برقرار میکند.
مرگ و خشونت در این داستان ها فضای جدید و جالبی داشت و نویسنده تلاش کرده تهرانی پر ازتضاد را با وجود شخصیتهای مختلف قاتلان و سگ ها و گرگ های کشته شده و روح های سرگردان در آن دوره ی تاریخی نشان دهد.
این کتاب به ظاهر ژانر تاریخی بود اما در باطن نویسنده به جز اتفافات مهم و تاریخ های رسمی از همین اتفاقات در قید و بند تاریخ نبوده و خیلی به تاریخ وفادار نمانده و حتی میتوان گفت با نگاهی تمسخر آمیز به تاریخ نگاه کرده.
راوی این داستان بسیار متعدد است از من راوی گرفته تا دانای کل محدود و نامحدود.
و در پایان اینکه فکر میکنم کتابی که معرفی شد ، کتابی متفاوت است از کتاب هایی که تا کنون خواندیم و از دوست بسیار عزیزم احسان رضایی برای هدیه ی زیبا و ماندگار و دوست داشتنی اش تشکر میکنم.
برشی از داستان:
خوبی مردن این است که میتوانی حال دیگران را بدجوری بگیری. بشاشی به اعصابشان. وقتی برای رفتن به مهمانی بعدازظهر جمعه لباسهای شیک و پیک پشت سر ماشین جلویی توی اتوبان، وسط ترافیک گیر افتادهاند، عکس را میبینند و جوان ناکام با چشمهای وقزده و موهای بلند توی عکس گه میزند به شب شان.
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/1650
کتاب: #من_منچستر_یونایتد_را_دوست_دارم
نویسنده:#امیر_مهدی_یزدانی_خرم
درباره کتاب:
من منچستریونایتد را دوست دارم اثری سوررئال با ژانری اجتماعی و نگاهی پست مدرن ، به بررسی مهم ترین قسمت های تاریخ ایران ، از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ میپردازد.
این کتاب اثر مهدی یزادنی خرم ، نویسنده و روزنامه نگار توانایی است که به خوبی توانسته از پس شخصیت های تو در تو و پیچیده ی داستان هایش بر بیاید.
کتاب فوق ، شامل سه تکه است که از یک دانشجوی تاریخ مبتلا به سرطان از میدان فردوسی آغاز میشود و بعد از آن داستان با روایتهایی تکهتکه در سالهای ۱۳۲۰ به بعد و ایران اشغال شده در زمان جنگ جهان دوم متصل میشود و در نهایت با دانشجوی تاریخ هم به اتمام میرسد.
تعدد شخصیت های داستان در این کتاب بسیار به چشم میخورد که هر کدام برای خود روایت های مختلفی دارند و هر کدام از این روایت های مختلف با هزارن شخصیت مختلف از شاعر و روشنفکر و روزنامه نگار و لمپن گرفته تا قاتل و فاحشه و کافه چی به زبان های مختلف بیان شده و داستان های هر کدام به صورت یک زنجیره به هم متصل شده. هر کدام از این روایت ها به طور سریع و بدون اطناب و توضیح اضافه بیان شده . نکته ی جالب دیگر در این داستان بی نام بودن تمام شخصیت هاست . مثل دانشجوی تاریخ ، زن لهستانی ، روح خال دار ، شاعر آزادی خواه و… که خواننده خیلی خوب با این شخصت های بی اسم ارتباط برقرار میکند.
مرگ و خشونت در این داستان ها فضای جدید و جالبی داشت و نویسنده تلاش کرده تهرانی پر ازتضاد را با وجود شخصیتهای مختلف قاتلان و سگ ها و گرگ های کشته شده و روح های سرگردان در آن دوره ی تاریخی نشان دهد.
این کتاب به ظاهر ژانر تاریخی بود اما در باطن نویسنده به جز اتفافات مهم و تاریخ های رسمی از همین اتفاقات در قید و بند تاریخ نبوده و خیلی به تاریخ وفادار نمانده و حتی میتوان گفت با نگاهی تمسخر آمیز به تاریخ نگاه کرده.
راوی این داستان بسیار متعدد است از من راوی گرفته تا دانای کل محدود و نامحدود.
و در پایان اینکه فکر میکنم کتابی که معرفی شد ، کتابی متفاوت است از کتاب هایی که تا کنون خواندیم و از دوست بسیار عزیزم احسان رضایی برای هدیه ی زیبا و ماندگار و دوست داشتنی اش تشکر میکنم.
برشی از داستان:
خوبی مردن این است که میتوانی حال دیگران را بدجوری بگیری. بشاشی به اعصابشان. وقتی برای رفتن به مهمانی بعدازظهر جمعه لباسهای شیک و پیک پشت سر ماشین جلویی توی اتوبان، وسط ترافیک گیر افتادهاند، عکس را میبینند و جوان ناکام با چشمهای وقزده و موهای بلند توی عکس گه میزند به شب شان.
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/1650
Telegram
موسسه مهر ماندگار ناصری