#معرفی_کتاب
کتاب: #ریزعادتها
نویسنده: #استفن_گایز
مترجم: #نحله_رحمانیان
درباره کتاب:
در بخشی از کتاب ریزعادتها: عادتهای کوچک، نتایج بزرگ (Mini habits smaller habits bigger results) میخوانید:
کانالهای ارتباطی مغز مسیرهای عصبی هستند، این مسیرهای عصبی شبیه مسیرهایی هستند که در دنیای واقعی وجود دارد.
در اینجا توضیح خواهیم داد که این مسیرها چگونه کار میکنند: زمانی که مسیر عصبی اختصاص داده شده به یک عادت توسط یک فکر یا نشانهی بیرونی هدف واقع میشود، یک بار الکتریکی در طول مسیر عصبی مغز شما به جریان میافتد و این انگیزه یا فکر در شما شکل میگیرد که به یک رفتار عادتی و همیشگی مشغول شوید. به عنوان مثال، اگر هر روز بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب دوش بگیرید، یک مسیر عصبی مرتبط با آن رفتار خواهید داشت. از خواب برمیخیزید، «نورونهای دوش گرفتن» فعال میشوند و شما مانند مردگان زامبی و بی اندکی تفکر به سمت حمام روانه میشوید. بسته به نوع عادت خوب یا بد، این جادوی افسونگر یا نفرین شوم، داشتن عادت است. هر چه یک عادت ریشهدارتر شود مسلما مسیر عصبی که به آن اختصاص دارد قطورتر و مستحکمتر میشود. بینظیر است!
آشنایی با این اطلاعات باعث میشود هدف ما ساده و شفاف شود. ما قصد داریم با ایجاد تکرار، مسیرهای عصبی خاص بسازیم و آن را مستحکم کنیم. در آستانهی قدم گذاردن در این راه انجام این کار آسان به نظر میرسد، اما این طور نیست، ما ناچاریم برای دستیابی به آن بر محدودیتهای فطری بشر فائق آییم. شما در خواهید یافت بسیاری از استراتژیهای متداول مربوط به عادت این محدودیتهای محرز را مد نظر قرار نمیدهند، انعطاف ناپذیری آن را دست کم میگیرند، یا سخنان مبهم و بیتأثیری مانند «کار سختی پیش رو دارید، اما باید آن را بپذیرید.» ایراد میکنند و شما به واسطهی نداشتن طرحی جامع جهت کنترل و ادارهی این محدودیتها، از خستگی و آشفتگی در عذاب خواهید بود؛ و حتی اگر در ابتدای راه بسیار هیجان زده و مشتاق باشید، خیلی زود تسلیم خواهید شد. آیا میتوان گفت من تا حدی ضد انگیزه هستم؟ بله چون انگیزه به مدت ده سال باعث شکست من شد؛ اما بعدا به این موضوع میپردازیم.
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/2390
کتاب: #ریزعادتها
نویسنده: #استفن_گایز
مترجم: #نحله_رحمانیان
درباره کتاب:
در بخشی از کتاب ریزعادتها: عادتهای کوچک، نتایج بزرگ (Mini habits smaller habits bigger results) میخوانید:
کانالهای ارتباطی مغز مسیرهای عصبی هستند، این مسیرهای عصبی شبیه مسیرهایی هستند که در دنیای واقعی وجود دارد.
در اینجا توضیح خواهیم داد که این مسیرها چگونه کار میکنند: زمانی که مسیر عصبی اختصاص داده شده به یک عادت توسط یک فکر یا نشانهی بیرونی هدف واقع میشود، یک بار الکتریکی در طول مسیر عصبی مغز شما به جریان میافتد و این انگیزه یا فکر در شما شکل میگیرد که به یک رفتار عادتی و همیشگی مشغول شوید. به عنوان مثال، اگر هر روز بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب دوش بگیرید، یک مسیر عصبی مرتبط با آن رفتار خواهید داشت. از خواب برمیخیزید، «نورونهای دوش گرفتن» فعال میشوند و شما مانند مردگان زامبی و بی اندکی تفکر به سمت حمام روانه میشوید. بسته به نوع عادت خوب یا بد، این جادوی افسونگر یا نفرین شوم، داشتن عادت است. هر چه یک عادت ریشهدارتر شود مسلما مسیر عصبی که به آن اختصاص دارد قطورتر و مستحکمتر میشود. بینظیر است!
آشنایی با این اطلاعات باعث میشود هدف ما ساده و شفاف شود. ما قصد داریم با ایجاد تکرار، مسیرهای عصبی خاص بسازیم و آن را مستحکم کنیم. در آستانهی قدم گذاردن در این راه انجام این کار آسان به نظر میرسد، اما این طور نیست، ما ناچاریم برای دستیابی به آن بر محدودیتهای فطری بشر فائق آییم. شما در خواهید یافت بسیاری از استراتژیهای متداول مربوط به عادت این محدودیتهای محرز را مد نظر قرار نمیدهند، انعطاف ناپذیری آن را دست کم میگیرند، یا سخنان مبهم و بیتأثیری مانند «کار سختی پیش رو دارید، اما باید آن را بپذیرید.» ایراد میکنند و شما به واسطهی نداشتن طرحی جامع جهت کنترل و ادارهی این محدودیتها، از خستگی و آشفتگی در عذاب خواهید بود؛ و حتی اگر در ابتدای راه بسیار هیجان زده و مشتاق باشید، خیلی زود تسلیم خواهید شد. آیا میتوان گفت من تا حدی ضد انگیزه هستم؟ بله چون انگیزه به مدت ده سال باعث شکست من شد؛ اما بعدا به این موضوع میپردازیم.
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/2390
Telegram
موسسه مهر ماندگار ناصری