📕📗📘📙📔📚📕📗📘📙📔📚
#معرفی_کتاب
کتاب: #کمونیسم_رفت_ما_ماندیم_و_حتی_خندیدیم
نویسنده: #اسلاونکا_دراکولیچ
مترجم: #رویا_رضوانی
درباره کتاب:
«کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» روایتهایی گیرا و خواندنی و حاصل تجربههای شخصی اسلاونکا دراکولیچ( -۱۹۴۹ )، روزنامه نگار اهل کرواسی است. این کتاب، مشاهدات نویسنده از زندگی دوستان و آشنایانش در دیگر کشورهای اروپای شرقی تحت حکومتهای کمونیستی است.
جذابیت اصلی کتاب در این است که دراکولیچ ماهرانه، تحلیلهایی تامل برانگیز و انتقادی را با جزئیات زندگی روزمره درهم میآمیزد: شگفتی دختربچهای که برای اولین بار یک عروسک خارجی میبیند؛ نحوه شستن رختها در خانه؛ زندگی یک استاد دانشگاه در آپارتمانی تنگ و شلوغ بیهیچ حریم خصوصی؛ دیوارهای رنگ و رو رفته و ... .
دراکولیچ کمونیسم را چیزی فراتر از یک ایدئولوژی یا شکل حکومت میبیند. از دید او کمونیسم یک وضعیت ذهنی است که به این راحتیها از ناخودآگاه جمعی کسانی که تحت این حکومت زندگی کردهاند زدوده نمیشود.
برای مردم دنیای کمونیسم شعار «امر شخصی، سیاسی است» به معنای واقعی کلمه صدق میکرد.
دراکولیچ که خود در یوگسلاوی بزرگ شده، مینویسد: «اینجا از همان اوایل جوانی میفهمید که سیاست مفهومی انتزاعی نیست، بلکه نیرویی است عظیم که بر زندگی روزمره مردم تاثیری تعیین کننده میگذارد... ما برای اینکه بتوانیم ادامه بدهیم، میبایست قلمروهایمان را تقسیم میکردیم و مرزی بین زندگی خصوصی و حوزه عمومی می کشیدیم. حکومت میخواست همه چیز عمومی باشد... اما هرچیز عمومی متعلق به دشمن بود».
این روایتهای گاه تراژیک و گاه طنزآمیز بهتر از تحلیلهای تئوریک، میتواند وضعیت سیاسی و ذهنیت افراد در حکومتهای استبدادی را برای ما به تصویر بکشد.
بریده هایی از کتاب:
” در این گوشه دنیا آدم را همینجور بار میآورند، جوری که خیال کنی تغییر غیرممکن است. جوری بارَت میآورند که از تغییر بترسی، که وقتی عاقبت اولین نشانههای تغییر آشکار شد، به آنها بدگمان باشی، از آنها بترسی، چون همیشه دیدهای که هر تغییری فقط وضع را بدتر کرده. “
” ما آن خویشاوندانِ تنگدست و نیازمندیم، آن بدویهای عقبمانده، آن جاماندهها ــ کندذهنها، عقبنگهداشتهشدهها، ناقصالخلقهها، آسوپاسها، ولگردها، انگلها، حقهبازها، و هالوها. احساساتی و ازمدافتادهایم، مثل بچههاییم، بیخبریم، مشکلدار، ملودراماتیک، آبزیرِکاه، غیرقابل پیشبینی و بهحسابنیامدنی. از آنهاییم که نامهها را جواب نمیدهند، که موقعیتهای خیلی خوب را از دست میدهند، که تا خرخره مینوشند، که وراجی میکنند، که روی پله دمِ در خانههایشان مینشینند، که تاریخ تحویل کار یادشان میرود؛ بدقولیم، لافزن، ناپخته، وحشتناک و بینظم، از آنهایی که زود بهشان برمیخورَد، آنهایی که تا حد مرگ فحش بارِ هم میکنند، اما نمیتوانند رابطهشان را با هم قطع کنند. آنهایی که خوب بار نیامدهاند، “
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/2093
#معرفی_کتاب
کتاب: #کمونیسم_رفت_ما_ماندیم_و_حتی_خندیدیم
نویسنده: #اسلاونکا_دراکولیچ
مترجم: #رویا_رضوانی
درباره کتاب:
«کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» روایتهایی گیرا و خواندنی و حاصل تجربههای شخصی اسلاونکا دراکولیچ( -۱۹۴۹ )، روزنامه نگار اهل کرواسی است. این کتاب، مشاهدات نویسنده از زندگی دوستان و آشنایانش در دیگر کشورهای اروپای شرقی تحت حکومتهای کمونیستی است.
جذابیت اصلی کتاب در این است که دراکولیچ ماهرانه، تحلیلهایی تامل برانگیز و انتقادی را با جزئیات زندگی روزمره درهم میآمیزد: شگفتی دختربچهای که برای اولین بار یک عروسک خارجی میبیند؛ نحوه شستن رختها در خانه؛ زندگی یک استاد دانشگاه در آپارتمانی تنگ و شلوغ بیهیچ حریم خصوصی؛ دیوارهای رنگ و رو رفته و ... .
دراکولیچ کمونیسم را چیزی فراتر از یک ایدئولوژی یا شکل حکومت میبیند. از دید او کمونیسم یک وضعیت ذهنی است که به این راحتیها از ناخودآگاه جمعی کسانی که تحت این حکومت زندگی کردهاند زدوده نمیشود.
برای مردم دنیای کمونیسم شعار «امر شخصی، سیاسی است» به معنای واقعی کلمه صدق میکرد.
دراکولیچ که خود در یوگسلاوی بزرگ شده، مینویسد: «اینجا از همان اوایل جوانی میفهمید که سیاست مفهومی انتزاعی نیست، بلکه نیرویی است عظیم که بر زندگی روزمره مردم تاثیری تعیین کننده میگذارد... ما برای اینکه بتوانیم ادامه بدهیم، میبایست قلمروهایمان را تقسیم میکردیم و مرزی بین زندگی خصوصی و حوزه عمومی می کشیدیم. حکومت میخواست همه چیز عمومی باشد... اما هرچیز عمومی متعلق به دشمن بود».
این روایتهای گاه تراژیک و گاه طنزآمیز بهتر از تحلیلهای تئوریک، میتواند وضعیت سیاسی و ذهنیت افراد در حکومتهای استبدادی را برای ما به تصویر بکشد.
بریده هایی از کتاب:
” در این گوشه دنیا آدم را همینجور بار میآورند، جوری که خیال کنی تغییر غیرممکن است. جوری بارَت میآورند که از تغییر بترسی، که وقتی عاقبت اولین نشانههای تغییر آشکار شد، به آنها بدگمان باشی، از آنها بترسی، چون همیشه دیدهای که هر تغییری فقط وضع را بدتر کرده. “
” ما آن خویشاوندانِ تنگدست و نیازمندیم، آن بدویهای عقبمانده، آن جاماندهها ــ کندذهنها، عقبنگهداشتهشدهها، ناقصالخلقهها، آسوپاسها، ولگردها، انگلها، حقهبازها، و هالوها. احساساتی و ازمدافتادهایم، مثل بچههاییم، بیخبریم، مشکلدار، ملودراماتیک، آبزیرِکاه، غیرقابل پیشبینی و بهحسابنیامدنی. از آنهاییم که نامهها را جواب نمیدهند، که موقعیتهای خیلی خوب را از دست میدهند، که تا خرخره مینوشند، که وراجی میکنند، که روی پله دمِ در خانههایشان مینشینند، که تاریخ تحویل کار یادشان میرود؛ بدقولیم، لافزن، ناپخته، وحشتناک و بینظم، از آنهایی که زود بهشان برمیخورَد، آنهایی که تا حد مرگ فحش بارِ هم میکنند، اما نمیتوانند رابطهشان را با هم قطع کنند. آنهایی که خوب بار نیامدهاند، “
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/2093
Telegram
موسسه مهر ماندگار ناصری
در تمام این سالها که از عمر مدرسه روستای جنگارک میگذرد، تلاش ما این بوده تا آموزش و پرورش کودکان اولویت اصلی ما باشد. سعی کردیم تا همه کودکان روستا، خود و تواناییهایشان را باور کنند. در کنار هم به این باور رسیدیم که اگر کودکان برای رسیدن به آرزوهایشان تلاش کنند، روزی به آنچه دوست دارند خواهند رسید.
« شیده » یکی از دانشآموزان پر تلاش مدرسه مهر جنگارک است که بسیار به کتابخوانی و نویسندگی علاقهمند است. ساعتهای زیادی از وقت خود را در کتابخانه مدرسه مطالعه میکند و برای رسیدن به رویایش که نویسندگیست تلاش میکند. خوشحالیم که در این مسیر، شیده توانسته اولین کتاب داستانش را منتشر کند. به او افتخار میکنیم و امیدواریم روزی نویسندهای تاثیر گذار برای ایرانمان باشد.
پ.ن : از نشر «مدادچه» که با مهربانی کتاب داستان شیده را منتشر کردند بسیار سپاسگزاریم و امیدواریم در راه تحقق بخشیدن به آرزوهای کودکان این سرزمین موفق باشند.
@medadche_
•
#مدرسه #آموزش #نویسنده #رویا #جنگارک #سیستان_و_بلوچستان #توسعه_پایدار #مدرسه_داری #مدادچه #مهر_ماندگار_است #مهر_ماندگار
« شیده » یکی از دانشآموزان پر تلاش مدرسه مهر جنگارک است که بسیار به کتابخوانی و نویسندگی علاقهمند است. ساعتهای زیادی از وقت خود را در کتابخانه مدرسه مطالعه میکند و برای رسیدن به رویایش که نویسندگیست تلاش میکند. خوشحالیم که در این مسیر، شیده توانسته اولین کتاب داستانش را منتشر کند. به او افتخار میکنیم و امیدواریم روزی نویسندهای تاثیر گذار برای ایرانمان باشد.
پ.ن : از نشر «مدادچه» که با مهربانی کتاب داستان شیده را منتشر کردند بسیار سپاسگزاریم و امیدواریم در راه تحقق بخشیدن به آرزوهای کودکان این سرزمین موفق باشند.
@medadche_
•
#مدرسه #آموزش #نویسنده #رویا #جنگارک #سیستان_و_بلوچستان #توسعه_پایدار #مدرسه_داری #مدادچه #مهر_ماندگار_است #مهر_ماندگار