«علی اشرف درویشیان» داستاننویس و پژوهشگر حوزهی ادبیات عامه درگذشت.
ضمن تسلیت این فقدان بزرگ به جامعهی ادبی و هنری ایران، معرفی کتاب این هفته را به کتاب «فصل نان» وی اختصاص میدهیم.
کتاب: #فصل_نان
نویسنده: #علی_اشرف_درویشیان
درباره کتاب:
این مجموعه کتاب دارای شش داستان با عنوانهای خر نفتی، دکان بابام، آبگوشت آلوچه، یک روز، عشق و کاهگل و بابای معصومه میباشد.
موضوع مشترک همهی داستانهای این مجموعه فقر، محرومیت و ستمدیدگی آدمهای حاشیهای و فرودست جامعه است. درویشیان در این مجموعه با تیزبینی قابل ستایشی به روایت اجتماع این آدمها و مصیبتهایشان میپردازد.
درویشیان در این کتاب با بیان رنج شخصیتهای داستان به نگرشها و طرز تلقی شخصیتهای داستان به نوع زندگیشان میپردازد و به نوعی نشان میدهد که #فقر گریبان گیر مردم جامعه نتیجه جبر و سنت حاکم بر آنان است.
انتهای داستان با همان ساختاری پایان مییابد که ابتدای داستان شروع میشود یعنی داستان که با دوندگیهای اشخاص برای رسیدن به نان و سختیها و مصائبشان شروع میشود در ادامه با همان سختیها نیز پایان مییابد. فضای داستان به نوعی حزنانگیز است که کاملاً حس ترحم مخاطب را برمیانگیزد و به نوعی خواننده را با آن سختیها شریک میکند.
در بخشی از کتاب فصل نان میخوانیم:
اصغر صندوق چوبی کوچکی داشت که استاد بنا اسمش را گذاشته بود صندوق بدبختی، چون چند تکه نان خشک درون صندوق بود و همیشه بر سر صندوق بین ما دعوا و زد و خورد در میگرفت. صندوق را از خانه با نان بیات پر میکردیم و به محل کارمان میبردیم بعضی وقتها هم اصغر سوسک یا ملخی را میگرفت و توی صندوق بدبخت میگذاشت. شب خاک آلود و خسته به خانهبرمی گشتیم و با اشتها هرچه در سفره بود میخوردیم. اصغر لقمه از گلویش پایین نرفته خرخرش بلند میشد و ننه او را روی دست بلند میکرد و میبرد توی جا میگذاشت و غصهدار برایش میخواند:
ای کوچولوی نانآورم ای گربه خاکآلودم قربان دستهای زبر و ترکخوردهات بروم عزیزکم.
#معرفي_كتاب
#کتاب_و_کتابخوانی
#پنج_شنبه
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/1129
ضمن تسلیت این فقدان بزرگ به جامعهی ادبی و هنری ایران، معرفی کتاب این هفته را به کتاب «فصل نان» وی اختصاص میدهیم.
کتاب: #فصل_نان
نویسنده: #علی_اشرف_درویشیان
درباره کتاب:
این مجموعه کتاب دارای شش داستان با عنوانهای خر نفتی، دکان بابام، آبگوشت آلوچه، یک روز، عشق و کاهگل و بابای معصومه میباشد.
موضوع مشترک همهی داستانهای این مجموعه فقر، محرومیت و ستمدیدگی آدمهای حاشیهای و فرودست جامعه است. درویشیان در این مجموعه با تیزبینی قابل ستایشی به روایت اجتماع این آدمها و مصیبتهایشان میپردازد.
درویشیان در این کتاب با بیان رنج شخصیتهای داستان به نگرشها و طرز تلقی شخصیتهای داستان به نوع زندگیشان میپردازد و به نوعی نشان میدهد که #فقر گریبان گیر مردم جامعه نتیجه جبر و سنت حاکم بر آنان است.
انتهای داستان با همان ساختاری پایان مییابد که ابتدای داستان شروع میشود یعنی داستان که با دوندگیهای اشخاص برای رسیدن به نان و سختیها و مصائبشان شروع میشود در ادامه با همان سختیها نیز پایان مییابد. فضای داستان به نوعی حزنانگیز است که کاملاً حس ترحم مخاطب را برمیانگیزد و به نوعی خواننده را با آن سختیها شریک میکند.
در بخشی از کتاب فصل نان میخوانیم:
اصغر صندوق چوبی کوچکی داشت که استاد بنا اسمش را گذاشته بود صندوق بدبختی، چون چند تکه نان خشک درون صندوق بود و همیشه بر سر صندوق بین ما دعوا و زد و خورد در میگرفت. صندوق را از خانه با نان بیات پر میکردیم و به محل کارمان میبردیم بعضی وقتها هم اصغر سوسک یا ملخی را میگرفت و توی صندوق بدبخت میگذاشت. شب خاک آلود و خسته به خانهبرمی گشتیم و با اشتها هرچه در سفره بود میخوردیم. اصغر لقمه از گلویش پایین نرفته خرخرش بلند میشد و ننه او را روی دست بلند میکرد و میبرد توی جا میگذاشت و غصهدار برایش میخواند:
ای کوچولوی نانآورم ای گربه خاکآلودم قربان دستهای زبر و ترکخوردهات بروم عزیزکم.
#معرفي_كتاب
#کتاب_و_کتابخوانی
#پنج_شنبه
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/1129
Telegram
موسسه مهر ماندگار ناصری