موسسه مهر ماندگار ناصری
133 subscribers
1.54K photos
189 videos
6 files
785 links
ارتباط با مهر ماندگار: تلگرام
@mehremandegar93
ویا تماس با شماره:
021-22887914

سفارش استند یادبود:
09901212167
Download Telegram
#گزارش_کرمانشاه

#درد_هموطن

در ادامه پایش، ملاقات با مادر پنج شهید(۹۰ساله) که متأسفانه فاقد وضعیت مناسب معیشتی است.

#زلزله_کرمانشاه
#به_استواریتان_ماندگارید
#مسئولیت_اجتماعی


#مهرتان_ماندگار
#گزارش_کرمانشاه

در طول مدت سه روز پس از اعزام تیم مؤسسه مهرماندگار ناصری به کرمانشاه، روستاهای زیر مورد پایش و نیازسنجی قرار گرفتند:

روستاهای شهرک زارعی، قره بلاغ، زرین جوب، قلعه واری، نافره، انجیربان، بزمیرآباد، قلعه بهادری، کفروباباکه، طلسم شهباز، سرآواره نجفی، دنگی کاک عبدلله، زرده

در میان اهالی این روستاها گاهاً خانواده‌هایی وجود دارند که متأسفانه ۶-۹ نفر از اعزای خود را در زلزله از دست داده اند. و تأسف‌بار تر وضعیت معیشتی نامناسب بسیاری از آنهاست.

در روزهای آتی پایش ادامه دارد و مهرماندگار نیز در حد توان به رفع نیازهای اولیه خانواده‌های مورد پایش خواهد پرداخت.

#زلزله_کرمانشاه
#درد_هموطن
#مسئولیت_اجتماعی
#به_استواریتان_ماندگارید

#مهرتان_ماندگار

https://t.me/mandegarmehr/1328
#گزارش_کرمانشاه

در روز چهارم استقرار تیم مؤسسه مهرماندگار ناصری، مدیرعامل مؤسسه به همراه تیم دوم به کرمانشاه سفر کردند تا با تمامی خانواده‌های پایش شده ملاقات نموده و هدایای مهرماندگار به همراه آرزوهای برآورده شدهء کودکان را تقدیم نمایند.


تصویر اول: پدری که دو پسر و همسر خود را در زلزله از دست داده است و تنها دختر ۸ ساله‌اش (مبینا) زنده مانده است. به گفته وی مادر مبینا ۴ ساعت روی مبینا بوده است که مبینا از زلزله جان به در برده است.
تصویر دوم: خانه‌ای را مشاهده می‌کنید که مادر به همراه دو فرزند ۲ساله و ۲۱ روزه‌اش چشم از جهان فروبستند.

#درد_هموطن
#زلزله_کرمانشاه
#مسئولیت_اجتماعی
#به_استواریتان_ماندگارید

#مهرتان_ماندگار

https://t.me/mandegarmehr/1333
#گزارش_کرمانشاه

در روز پنجم حضور مهرماندگار در کرمانشاه، و به مناسبت چهلمین روز پس از زلزله کرمانشاه، تیم اعزامی به ملاقات با خانواده متوفیان و دلجویی از آنها ادامه داد.
همچنان آرزوهای کودکان دلبندمان نیز برآورده شد.

در روزهای آتی، گزارش‌ها به تفصیل به استحضار خواهد رسید.


#درد_هموطن
#آرزوی_هموطن
#آرزوی_کودکی
#مسئولیت_اجتماعی
#به_استواریتان_ماندگارید

#مهرتان_ماندگار

https://t.me/mandegarmehr/1340
#گزارش_کرمانشاه

به مناسبت چهلمین روز درگذشت عده‌ای از هموطنان‌مان در زلزله ۲۱ آبان ماه در کرمانشاه، مراسمی به میزبانی خادمین موکب امام خمینی(ره) در کرمانشاه برگزار شد و تیم اعزامی مؤسسه مهرماندگار ناصری نیز در حاشیه این مراسم حضور یافت.

شرح ویدیویی و تصویری گوشه‌های از این مراسم در صفحه اینستاگرام مؤسسه قابل مشاهده است.
@Mehr_Mandegar_Naseri


#درد_هموطن
#زلزله_کرمانشاه
#چهلمین_روز
#مسئولیت_اجتماعی
#به_استواریتان_ماندگارید


‌‎#مهرتان_ماندگار

https://t.me/mandegarmehr/1347
چهل روز گذشت.

از دقایق ابتدایی پس از زلزله، همه هموطنان از سراسر کشور به هر طریقی که در حد توانمان بود ابراز همدردی کردیم با خانواده های داغدار.
در حد توانمان کوشیدیم تا گوشه از مشکلات پس از زلزله را رفع کنیم. که مسلماً جای تقدیر دارد.

اما چهل روز گذشت و بسیاری از عزیزان زلزله زده علاوه بر تحمل داغ از دست دادن عزیزانشان، بالاجبار باید با کمبودهای نیازهای ضروری و اولیه خود و خانواده‌شان دست و پنجه نرم کنند. وسعت نیاز هموطنانمان زیاد است. امیدواریم هرچه سریعتر برای اسکان دائم و رفع نیازهای اولیه خانواده‌های عزیز زلزله زده تدبیری اندیشه شود.

تیم مؤسسه مهرماندگار ناصری پس از ملاقات و دلجویی از ۱۰۰خانواده‌ای که اعضای خودرا در زلزله از دست داده‌اند به پایتخت باز گشت تا در آینده‌ای نزدیک وارد فاز سوم خدمت رسانی به یکی از روستاهای کرمانشاه شود. گزارشات دقیقتر متعاقباً به استحضار خواهد رسید.


#گزارش_کرمانشاه
#زلزله_کرمانشاه
#درد_هموطن
#چهلمین_روز
#مسئولیت_اجتماعی
#به_استواریتان_ماندگارید

#مهرتان_ماندگار

https://t.me/mandegarmehr/1351
#کرمانشاه

نامه تشکر یکی از مردم شریف اسلام آباد غرب به عنوان سپاسگزاری از خیرین خدمت‌رسان به کرمانشاه:


لپ تاپی داشتم.همه ی زندگیم شده بود و امانتدار تمام خاطراتم، نوشته هایم، پروژه های کاریم. روزی زدند بردند همه ی آنچه که بدان وابسته بودم. انگاربا رفتنش همه ی زندگیم رفت. دوستی داشتم که میگفت:" سرقت و زلزله عین هم اند. هردو اتفاقی رخ میدهند و دردناک اند." ای دوست! کجایی؟ که ببینی زلزله زده هم شدم.
از آدم های دنیا خسته بودم. دلم میخواست یکی داد بزند: انسانیت آورده ام، خریدارش کو؟ زلزله آنچنان فریادی کشید که صدای انسانیت فروش، گوش فلک را کر کرد. آدم هایی به میدان آمدند و بساطشان را برپا کردند و فروختند، عده ای شفقت و عده ای دیگر نامهربانی را. عده ای در این میان قاصد امانت هایشان شدند و سبب ساز به تصویر کشاندن مهربانی ها.

دراین آشفته بازار، قاصد خوش قلبی را دیدم که بساطش جور بود. خریدارش شدم و اتفاقی خورجینم رااز مهربانی، تواضع و دلدادگی پرکرد. قاصد خوش قلب من! در این هوای آلوده مراقب خوبی ها و قلب مهربانت باش! خدایی در این نزدیکی است که دعای زیر قبه ات را مقصد نرسیده مستجاب میکند. نیک آمده ای ای دوست! که آواز مهربانیت قصه ی اتفاق های پرباری را روایت می کند. قدمت پربرکت باد!

قصه ی انسان های دلخسته که هرکدام تکه ای از پازل قلبشان در این مهلکه نهفته بود و باید جانانه دل در گروش میگذاشتند و برای به آرامش رسیدن به دیدار تلخی ها رهسپارمی شدند. آمدند تا کنارهم سرود "بنی آدم اعضای یکدیگرند" را سر دهند. همه شان دریک چیز مشترک بودند، "درد انسانیت داشتن".

قاصد خوش قلب و یارجان مازنی اش که پابه پای هم در این ایام، زندگی را نفس می کشیدند.
حاج عمو، مردی از سرزمین پرازغوغای سکوت که گویا هر محرمی را به حرم دلش راه نمیدهد." در نظربازی اش بی خبران حیرانند.
" آقای نونوا که با نوای دلش به میدان می رود؛ امانقاب ناتوان منطق را به سرو رویش میکشد! آقای نونوا! حکم دلت به ثمرنشست زمانیکه زنی سقف دلش با بساطی که شما براه انداختی، تکان خورد. احساس میکنم پازل قلبش را در مراسم سوگواری محلی مردمانی یافت که در تمام اینمدت به عمق غمشان پی نبرده بود.
من لقب شیرزن کوههای دالاهو نمیگویم؛ چراکه او رفت تا غم شیرزنانی را تسکین دهد که زیرآوار غم و رنج کمرخم نمی کنند وجانانه ادامه می دهند. من میگویم:" بانویی آزاده دل ".

آقای نونوا! همچنان دفاع کن برای آب و خاکت. می دانی چرا؟ چون یک روزی ازدل همان آب و خاک دختری می آید که تو باز هم باید برایش پدری کنی و به او بفهمانی تمام چیزهایی را که بخاطر حفظ فرهنگ و اخلاقیاتش ازدست داده، می ارزد به تکان خوردن سقف دل بانوی آزاده دل ، به گریستن مردانی که یک عمر در خلوت گریستند تامبادا ضعیف بنظربرسند، غافل ازاینکه زلالی قلبشان در لابه لای اشک هایشان نهفته بود. تادختر مرصاد بفهمد تاوان خودبودنش می ارزد به تسکین دل مردمان داغ دیده اش و زین پس شجاعانه دل به راهش میسپارد. ما ازدیار فرهادیم ازهدف دل نمیکنیم لازم باشد بخاطرش کوه میکنیم.
رسم براینست که حقایق پنهان می مانند از چشم نامحرمان. اماغمی نیست، نعره ی زلزله پرده ها را کنارمی زند.
راستی آقای نانوا! هنوز یک کارناتمام در دیار فرهاد داری. هم رزم همیشگی ات لیمو پرتقال و دنده کباب نخورده بارسفربست. دین ات را ادا کن!

لپ تاپم را بردند. هیچگاه دزدش را نفرین نکرده ام. امیدوارم که همه خاطراتم برایش وسیله خیرشود. این را از قاصد خوش قلب و یارمازنی اش یاد گرفتم که دعایشان این بود: خدایا ما را وسیله خیر قرار بده!
امیدآن دارم که انسانیت را بشود دید، تا مبادا برای خریدنش فریاد زلزله درآید.
ولی من نمیدانم آوار زلزله به یافتن پازل گمشده قلب آدمیان می ارزد؟

تو مگو همه بجنگند و زصلح من چه آید
تو یکی نه ای هزاری، تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن زهزار مرده بهتر
که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز

فرزانه...



#زلزله_کرمانشاه
#درد_هموطن
#مسئولیت_اجتماعی
#به_استواریتان_ماندگارید

#مهرتان_ماندگار

https://t.me/mandegarmehr