Forwarded from Iran International ایران اینترنشنال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انتشار ویدیویی از مسابقه شبکه نمایش خانگی «بازمانده» با واکنش گسترده کاربران مواجه شد. در این مسابقه شرکتکنندگان کیسههای شنی را به سمت پازلی هدف گرفتند که نقشمایههایی شبیه نمادهای باستانی ایران داشت و کاربران آن را توهین به میراث فرهنگی قلمداد کردند.
@iranintltv
@iranintltv
👍96😢27🥰1
Forwarded from DW Persian دویچهوله فارسی
📸 کاریکاتور هفته
شروین حاجی پور خواننده ترانه اعتراضی "برای" که تبدیل به یکی از نمادهای خیزش زن زندگی آزادی شد خبر از انتشار اولین آلبوم رسمی خود با مجوز وزارت ارشاد داد. این امر منجر به حملات بسیاری علیه او شد که اتهام "خیانت، سازشکاری و همکاری با حاکمیت" را نثارش میکردند به گونهای که او را به واکنش واداشت و در پیامی اتهامات و شایعات را رد کرد و اعلام داشت امکان ندارد روی نقطه ای بایستد که مقابل مردم باشد. تعدادی از کاربران دریافت مجوز را برای هنرمندی مقیم ایران امر "طبیعی" دانستند.
@dw_farsi
شروین حاجی پور خواننده ترانه اعتراضی "برای" که تبدیل به یکی از نمادهای خیزش زن زندگی آزادی شد خبر از انتشار اولین آلبوم رسمی خود با مجوز وزارت ارشاد داد. این امر منجر به حملات بسیاری علیه او شد که اتهام "خیانت، سازشکاری و همکاری با حاکمیت" را نثارش میکردند به گونهای که او را به واکنش واداشت و در پیامی اتهامات و شایعات را رد کرد و اعلام داشت امکان ندارد روی نقطه ای بایستد که مقابل مردم باشد. تعدادی از کاربران دریافت مجوز را برای هنرمندی مقیم ایران امر "طبیعی" دانستند.
@dw_farsi
👍104❤21👏7🔥3🥰2
ﻣﺎﻧﺎ ﻧﻴﺴﺘﺎﻧﻲ Mana Neyestani
مجوز ارشاد منتشر شده در دویچه وله فارسی @mananey مانا نیستانی
نگاهی دور از هیجان، حمله و انگزنی به موقعیتی از این دست، ما را وامیدارد چنین پرسشهایی را مطرح کنیم: تا کی هنرمندان کشور باید به قوانینی ناعادلانه—از جمله نظارت و سانسور دولتی، تبعیض میان خوانندگان زن و مرد، ممنوعیت صدای زنان و حذف همکارانشان—تن بدهند؟ و از کجا باید «نه گفتن» را آغاز کرد؟
چه تفاوتی است میان آنان که با صدای بلند «نه» میگویند و پیه ممنوعیت و محرومیت را به تن میمالند، و دیگرانی که با همان شرایط ادامه میدهند؟ آیا با جملاتی از این دست که «همه، چه آنان که با مجوز کار میکنند و چه آنان که از این مسیر تن زدهاند، قابل احتراماند»، به فضایی بیوزن از نظر ارزشی و معنایی نمیرسیم؟ فضایی که در آن انگار هیچ انتخابی بر دیگری برتری ندارد و مسئولیت مقاومت و تغییر مسیر از دوش شهروندان، بهویژه هنرمندان، برداشته میشود؟
چه تفاوتی است میان آنان که با صدای بلند «نه» میگویند و پیه ممنوعیت و محرومیت را به تن میمالند، و دیگرانی که با همان شرایط ادامه میدهند؟ آیا با جملاتی از این دست که «همه، چه آنان که با مجوز کار میکنند و چه آنان که از این مسیر تن زدهاند، قابل احتراماند»، به فضایی بیوزن از نظر ارزشی و معنایی نمیرسیم؟ فضایی که در آن انگار هیچ انتخابی بر دیگری برتری ندارد و مسئولیت مقاومت و تغییر مسیر از دوش شهروندان، بهویژه هنرمندان، برداشته میشود؟
👍97👏18❤8🥰1
Forwarded from DW Persian دویچهوله فارسی
📸 کاریکاتور هفته
بعد از دههها سرکوب موسیقی رپ و دستگیری گاه و بیگاه رپرهای فارسی، بنظر میآید بخشهایی از حکومت از سیاست حذف و انکار کامل ناامید شده با این گونه موسیقی از سر آشتی برآمده به تعدادی از رپرهای فارسیزبان مجوز هم دادهاند، حتی برنامهای تلویزیونی تهیه شده که به موسیقی و خوانندگان رپ می پردازد، نکته جالب اما تلاش این برنامه و برنامهریزان فرهنگ رسمی برای اختهسازی و حذف بخش اعتراضی، انتقادی این موسیقی و تبدیل آن به موجودی رام و آرام برای کنترل هیجانات نسل جوان است.
در شرایطی که همچنان زنان علاقمند به این گونه یا هر گونه دیگر موسیقی اجازه خواندن ندارند و خبر بسته شدن صفحات فضای مجازی آنها پشت هم میرسد، چیزی که برنامهریزان به عنوان موسیقی رپ معرفی میکنند فرسنگ ها با خاطره جمعی مخاطبان از آثار دغدغهمند و تاثیرگذار هیچکس، یاس، توماج و سایر خوانندگان رپ فاصله دارد. این موضوع دستمایه مانا نیستانی برای کاریکاتور هفته بوده است.
@dw_farsi
بعد از دههها سرکوب موسیقی رپ و دستگیری گاه و بیگاه رپرهای فارسی، بنظر میآید بخشهایی از حکومت از سیاست حذف و انکار کامل ناامید شده با این گونه موسیقی از سر آشتی برآمده به تعدادی از رپرهای فارسیزبان مجوز هم دادهاند، حتی برنامهای تلویزیونی تهیه شده که به موسیقی و خوانندگان رپ می پردازد، نکته جالب اما تلاش این برنامه و برنامهریزان فرهنگ رسمی برای اختهسازی و حذف بخش اعتراضی، انتقادی این موسیقی و تبدیل آن به موجودی رام و آرام برای کنترل هیجانات نسل جوان است.
در شرایطی که همچنان زنان علاقمند به این گونه یا هر گونه دیگر موسیقی اجازه خواندن ندارند و خبر بسته شدن صفحات فضای مجازی آنها پشت هم میرسد، چیزی که برنامهریزان به عنوان موسیقی رپ معرفی میکنند فرسنگ ها با خاطره جمعی مخاطبان از آثار دغدغهمند و تاثیرگذار هیچکس، یاس، توماج و سایر خوانندگان رپ فاصله دارد. این موضوع دستمایه مانا نیستانی برای کاریکاتور هفته بوده است.
@dw_farsi
👍108👏25❤14🔥1🥰1😢1
تازگی در یکی از بخشهای برنامهای که مجید واشقانی اجرای آن را برعهده داشت، او ادعایی مطرح کرد که شایان تأمل است: هر هنرمندی که در ایران کار میکند بهنوعی مورد تأیید حکومت است، از حکومت پول میگیرد و بنابراین «حکومتی» محسوب میشود؛ پس هنرمند اپوزیسیون داخل کشور وجود ندارد و هر ادعایی غیر از این «دروغ» است.
این استدلال، از جهاتی یادآور صحنهای در ماجراهای تام سایر است؛ جایی که «اینجون جو» پس از ارتکاب قتل، آن را به گردن «مَف پاتر» همدست مست و بیآزارش انداخت و به او القا کرد که هر دو مجرمند و اگر گیر بیفتند مجازات خواهند شد. منطقی که در آن صحنه عمل میکند، نه منطقی برای کشف حقیقت، بلکه تاکتیکی برای همپیمانسازی از طریق ایجاد هراس، تهدید و پاککردن مرز جرم است.
در حکومتهای تمامیتخواه نیز چنین الگویی بهگونهای ساختاری عمل میکند. یکی از روشهای دیرپای رژیمهای اقتدارگرا—از ایران تا شوروی سابق—گسترش بدنهی دولت، فربهسازی بوروکراسی و تبدیل بخش بزرگی از جامعه به کارمندان و وابستگان مالی حکومت است. این فرآیند، نهتنها امکان ادارهی فشل و کنترلشدهی جامعه را فراهم میکند، بلکه نقش مهمتری دارد: ایجاد لایهای گسترده از افراد ناراضی اما محافظهکار که به دلیل وابستگی اقتصادی، توان و شهامت کنش سیاسی مستقل را از دست میدهند.
با اینحال، رخدادهای ۱۴۰۱ در ایران نشان داد که این مدل همدستسازیِ عمومی رو به فرسایش است. در میان چهرههای شاخص سینما و تلویزیون—کسانی که سالها در تولیدات سفارشی حضور داشتند—تمایلی کمسابقه به فاصلهگیری از نهادهای حکومتی و پیوستن به صف معترضان دیده شد. بایکوت همکاری با صداوسیما و کنارهگیری از پروژههای دولتی، نشانههایی روشن از شکستن همان پیوندهای اجباری بود که حکومت بر آن بنا شده است.
از همینرو میتوان گفت استدلالی که واشقانی و همنظرانش تکرار میکنند، نه تحلیلی از واقعیت، بلکه نوعی بازی روانی از جنس همان الگوی «اینجون جو» است؛ تاکتیکی که هدف آن ایجاد احساس گناه مشترک و همسطحسازی میان کسانی است که صرفاً در ساختار کار کردهاند، با کسانی که آگاهانه بازوی تبلیغاتی حکومت بودهاند. این منطق میکوشد هنرمندان ناراضی اما همچنان شاغل در صداوسیما یا سینمای رسمی را در موقعیتی قرار دهد که گویی هرگونه فاصلهگیری، اعتراض یا انتخاب اخلاقی از اساس بیاعتبار است؛ چرا که «همه به یک اندازه مقصرند».
در حقیقت، نگرانی اصلی طراحان چنین روایتهایی چیزی جز بیم از ریزشهای بیشتر در بدنهی هنرمندان خاکستری نیست—هنرمندانی که نشان دادهاند در بزنگاههای تاریخی توان و تمایل پیوستن به جریان تغییر را دارند. با همسطحسازی آنها با هنرمندان ایدئولوژیک و رسمی حکومت، تلاش میشود پیام روشنی ارسال شود: خاموش بمانید، زیرا شما نیز در جرمی مشترک سهیماید. اما این روایت، همانقدر ساختگی است که منطق اینجون جو؛ و درست به همین دلیل است که تأکید بر آن، بیش از آنکه نشانهی «واقعیت» باشد، نشانهی ترس از فروپاشی آن سازوکار قدیمیِ همدستسازی است.
این استدلال، از جهاتی یادآور صحنهای در ماجراهای تام سایر است؛ جایی که «اینجون جو» پس از ارتکاب قتل، آن را به گردن «مَف پاتر» همدست مست و بیآزارش انداخت و به او القا کرد که هر دو مجرمند و اگر گیر بیفتند مجازات خواهند شد. منطقی که در آن صحنه عمل میکند، نه منطقی برای کشف حقیقت، بلکه تاکتیکی برای همپیمانسازی از طریق ایجاد هراس، تهدید و پاککردن مرز جرم است.
در حکومتهای تمامیتخواه نیز چنین الگویی بهگونهای ساختاری عمل میکند. یکی از روشهای دیرپای رژیمهای اقتدارگرا—از ایران تا شوروی سابق—گسترش بدنهی دولت، فربهسازی بوروکراسی و تبدیل بخش بزرگی از جامعه به کارمندان و وابستگان مالی حکومت است. این فرآیند، نهتنها امکان ادارهی فشل و کنترلشدهی جامعه را فراهم میکند، بلکه نقش مهمتری دارد: ایجاد لایهای گسترده از افراد ناراضی اما محافظهکار که به دلیل وابستگی اقتصادی، توان و شهامت کنش سیاسی مستقل را از دست میدهند.
با اینحال، رخدادهای ۱۴۰۱ در ایران نشان داد که این مدل همدستسازیِ عمومی رو به فرسایش است. در میان چهرههای شاخص سینما و تلویزیون—کسانی که سالها در تولیدات سفارشی حضور داشتند—تمایلی کمسابقه به فاصلهگیری از نهادهای حکومتی و پیوستن به صف معترضان دیده شد. بایکوت همکاری با صداوسیما و کنارهگیری از پروژههای دولتی، نشانههایی روشن از شکستن همان پیوندهای اجباری بود که حکومت بر آن بنا شده است.
از همینرو میتوان گفت استدلالی که واشقانی و همنظرانش تکرار میکنند، نه تحلیلی از واقعیت، بلکه نوعی بازی روانی از جنس همان الگوی «اینجون جو» است؛ تاکتیکی که هدف آن ایجاد احساس گناه مشترک و همسطحسازی میان کسانی است که صرفاً در ساختار کار کردهاند، با کسانی که آگاهانه بازوی تبلیغاتی حکومت بودهاند. این منطق میکوشد هنرمندان ناراضی اما همچنان شاغل در صداوسیما یا سینمای رسمی را در موقعیتی قرار دهد که گویی هرگونه فاصلهگیری، اعتراض یا انتخاب اخلاقی از اساس بیاعتبار است؛ چرا که «همه به یک اندازه مقصرند».
در حقیقت، نگرانی اصلی طراحان چنین روایتهایی چیزی جز بیم از ریزشهای بیشتر در بدنهی هنرمندان خاکستری نیست—هنرمندانی که نشان دادهاند در بزنگاههای تاریخی توان و تمایل پیوستن به جریان تغییر را دارند. با همسطحسازی آنها با هنرمندان ایدئولوژیک و رسمی حکومت، تلاش میشود پیام روشنی ارسال شود: خاموش بمانید، زیرا شما نیز در جرمی مشترک سهیماید. اما این روایت، همانقدر ساختگی است که منطق اینجون جو؛ و درست به همین دلیل است که تأکید بر آن، بیش از آنکه نشانهی «واقعیت» باشد، نشانهی ترس از فروپاشی آن سازوکار قدیمیِ همدستسازی است.
👍154❤14🔥3🥰1🎉1
Forwarded from DW Persian دویچهوله فارسی
📸 کاریکاتور هفته
افزایش دوبارهٔ نرخ بنزین در ایران، در تضاد آشکار با وعدههای پیشین دولت مبنی بر ثبات قیمتها، بار دیگر شکاف عمیق میان گفتار رسمی و واقعیتهای اقتصادی را برجسته کرده است. این تصمیم با سهنرخی شدن بنزین، نهتنها ابهام و نابرابری بیشتری در دسترسی شهروندان به سوخت ایجاد کرده، بلکه عملاً فشار مضاعفی بر اقشار کمدرآمد وارد آورده است.
همزمان، اتخاذ تدابیر امنیتی و حضور نیروهای انتظامی و امنیتی در برخی شهرها، بیش از آنکه نشانهٔ مدیریت اقتصادی باشد، بیانگر نگرانی حاکمیت از تکرار اعتراضات اجتماعی است؛ وضعیتی که نشان میدهد افزایش قیمت سوخت، همچنان نه یک مسئلهٔ صرفاً اقتصادی، بلکه بحرانی سیاسی و اجتماعی تلقی میشود که با پیشگیری امنیتی پاسخ داده میشود.
مانا نیستانی کاریکاتور این هفته دویچهوله را به این موضوع اختصاص داده است.
@dw_farsi
افزایش دوبارهٔ نرخ بنزین در ایران، در تضاد آشکار با وعدههای پیشین دولت مبنی بر ثبات قیمتها، بار دیگر شکاف عمیق میان گفتار رسمی و واقعیتهای اقتصادی را برجسته کرده است. این تصمیم با سهنرخی شدن بنزین، نهتنها ابهام و نابرابری بیشتری در دسترسی شهروندان به سوخت ایجاد کرده، بلکه عملاً فشار مضاعفی بر اقشار کمدرآمد وارد آورده است.
همزمان، اتخاذ تدابیر امنیتی و حضور نیروهای انتظامی و امنیتی در برخی شهرها، بیش از آنکه نشانهٔ مدیریت اقتصادی باشد، بیانگر نگرانی حاکمیت از تکرار اعتراضات اجتماعی است؛ وضعیتی که نشان میدهد افزایش قیمت سوخت، همچنان نه یک مسئلهٔ صرفاً اقتصادی، بلکه بحرانی سیاسی و اجتماعی تلقی میشود که با پیشگیری امنیتی پاسخ داده میشود.
مانا نیستانی کاریکاتور این هفته دویچهوله را به این موضوع اختصاص داده است.
@dw_farsi
👍89❤13👏10🥰3🔥1
Forwarded from DW Persian دویچهوله فارسی
🔶 کاریکاتور هفته:
پخش مستندی درباره ترانه علیدوستی، هنرپیشه سینما، از شبکه بیبیسی فارسی که او را بدون حجاب اجباری داخل کشور در حال شرح مرارتهایش به خاطر حمایت از مردم معترض در سال ۱۴۰۱ نشان می داد، توجه بسیاری برانگیخته است. ترانه علیدوستی که بعد از تحمل بازجویی، زندان و بیماری که بسیاری از تبعات دوره حبس میدانند، از سینما کناره گرفته، میگوید دیگر حاضر به بازی در سینما با حجاب اجباری نخواهد بود.
مانا نیستانی کاریکاتور این هفته برای دویچه وله را به این موضوع اختصاص داده است.
@dw_farsi
پخش مستندی درباره ترانه علیدوستی، هنرپیشه سینما، از شبکه بیبیسی فارسی که او را بدون حجاب اجباری داخل کشور در حال شرح مرارتهایش به خاطر حمایت از مردم معترض در سال ۱۴۰۱ نشان می داد، توجه بسیاری برانگیخته است. ترانه علیدوستی که بعد از تحمل بازجویی، زندان و بیماری که بسیاری از تبعات دوره حبس میدانند، از سینما کناره گرفته، میگوید دیگر حاضر به بازی در سینما با حجاب اجباری نخواهد بود.
مانا نیستانی کاریکاتور این هفته برای دویچه وله را به این موضوع اختصاص داده است.
@dw_farsi
❤167👍29👏7🔥5🥰4😢2