MANAME / مانامە
588 subscribers
372 photos
36 videos
11 files
1.11K links
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
Download Telegram
MANAME / مانامە pinned «با هم و برای هم؛ دوباره بنویسیم... قسم به قلم و آنچه می‌نگارند/ قرآن مجید. دوستان همقدم و همقلم درود. نظر به میزان زمان قابل توجهی که همه‌روزه صرف پاسخگویی به اهل قلم و علاقمندان شعر و ادب می‌کنم، بعد مدتها تامل و حسب توصیه‌ی اهل ادب و دلسوزان فرهنگی، تصمیم…»
پوزش

در این شب‌های بی شمع و فروزش
خداوندا، هزاران بار پوزش
اگر ما جان سر جمعی نهادیم
که نه دل می‌شناسند و نه سوزش
...

#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
چارینە/ رباعی/ çarîne

گەپ

گەپەک هەیە؛ هەم تالە و هەم ژی خوەشکە
ئەز سا خوە دبێژم، تو ژی فکرا خوە، بکە؛
چاخا کو، یەکی ل مالەکی وەندا دکی
پەیدایە کو؛ سا وێ شوونێ، ئەو پر قچکە!

gep

Geppek heye, hem tal e û hem jî xweşik e
Ez sa xwe dibêjim, tu jî fikra xwe bike;
Çaxa ku yekî li malekî wenda dikî
Peydaye ku; sa wê şûnê, ew pir qiçik e!

سخن

سخنی هست که؛ هم تلخ است، هم زیبا
برای خودم می‌گویم، تو هم به آن بیندیش؛
وقتی کسی را در خانەای گم می‌کنی
پیداست که؛ او برای آنجا خیلی کوچک است!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
مرگ بر مرگ... 

ارتحال ناگهانی آیت‌الله رئیسی و همراهان را در حادثه‌ی سقوط سهمگین بالگرد، به همه‌ی عاشقان ریاست جمهوری اسلامی، تسلیت می‌گوییم، با این آرزو که؛ خداوند توفیقمان دهد، برای ایرانیان عزیز چنان خادمانه زندگی کنیم که همه‌ی مردمان از مردنمان متحسر و سوگمند شوند.

مرگ و زندگی...

نگذار که باغ‌ِ دل، غم‌آباد شود
نامِ تو، نمادِ باد و بیداد شود...
ای یار! به مهر بگذران و نگذار
از مرگِ تو، روح زندگی شاد شود!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
چارینه/رباعی/ çarîne

چما؟

مالا کو هالێ بلندیان هەست کنی
خوەلی ب سەرێ ڤێ چۆلا بن‌دەست کنی...
ئەم چیا نی و قەت ژی خەم و خار نابنی؛
گەر ئەو ڕانەبە، ئەم چما خوە پەست کنی؟!
çima?

Mala ku halê bilindiyan, hest kinî
xwelî bi serî vê çola bindest kinî
em çiya nî û qet jî xem û xar nibinî
ger ew ranebe, em çima xwe pest kinî?!

چرا؟

کاش که حال ارتفاعات را احساس کنیم
و خاک بر سر این دشت زیردست بریزیم
ما کوهیم و هرگز حقیر و خم نمی‌شویم
اگر او برنمی‌خیزد، ما چرا خم شویم؟!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
آن روز...

یک خانە بیافرین خدایا، دل‌خواست
از جنس همین زمین، ولی گرد نە؛ راست...
روزی که در آن «عشق» پدید آمد و ماند
آن روز بدان که نوبت خلقت ماست!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
چارۆک/ çarok

ژبیر

ئاخ کو دلێ مە پیر کرن
ب دەستێ زک، هێسیر کرن...
وەقەس ژ هەڤ دوور خستنی
کو مە هەڤال ژ بیر کرن*!
jibîr

ax ku dilê me pîr kirin
bi destê zik, hêsîr kirin...
weqes ji hev dûr xistinî
ku me, heval ji bîr kirin!!

فراموش

آە که دلهایمان را پیر کردند
و به دست شکم، گرفتار...
آنقدر از هم دورمان کردند
که ما دوستانمان را فراموش کردیم!

* سعدی؛ چنان قحط‌سالی شد اندر دمشق/ کە یاران فراموش کردند عشق...


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
تکرار آن ترانه‌ی تلخ

ترانەی لیارش (لێهیا رەش/ lêhya reş) را بعد از سیل ویرانگر سال ۹۶ لایین سرودە‌بودم کە آن را رضا وحدانی به‌زیبایی آهنگسازی و اجرا کرد.
در پی باران‌های اخیر و طی چند روز پیاپی، سیل‌هایی چنان بزرگ و نابودکننده‌ در بستر رودخانه‌ی لایین جاری شد که مردم، سیل خونین سال ۱۳۴۴ و سیل سیاه ۱۳۹۶ را به فراموشی سپردند. تصاویری که می‌بینید، روز پس از سیل ۲۸ اردیبهشت، مسیل خالی و غارت‌شده‌ی باقیمانده از سنگدیوار را روایت می‌کند. در این سنگزار که ورودی و خروجی روستا را نشان می‌دهد، قبلاً زمین‌های آبادی قرارداشت که مهیای شالیکاری بود. با برادرم رزگار که تلفنی تماس گرفتم، گفت: سنگدیوار دیگر جای زندگی نیست. منظور او روستای مرزی ماست که گذرگاە تمام سیل‌های منطقه و مدافع مظلوم تاریخ ایران بوده‌است.
اخبار غمبار سیل، دوباره ترانه‌ی سیل سیاه را به خاطرم آورد. تقدیمتان، با این آرزو که هوش و همت مسئولین مملکت، روزی متوجه همه‌ی رویاهای بر باد و آب رفته‌ی مردم بشود و نگذارد حسرت‌ها و عسرت‌ها تکرار شود، آنهم با بارانی که قرار است تداعی رحمت الهی باشد نه رنج بی‌نهایت مردم. امیدوارم
😢

#سپاهی_لایین

https://t.me/maname49
Audio
لێهیا رەش
دەنگ؛
#رزا_ڤەهدانی
هەلبەست؛
#سپاهی_لایین
https://t.me/maname49
Forwarded from Milad
گزارش اولین جلسه ( چه باید کرد؟) به قلم استاد سپاهی:
بزرگداشت دوم خرداد در کانون دانشگاهیان؛
گرامی‌‌باد یادی که امیدآفرین است

دوم خرداد امسال، برای حاضران در کانون دانشگاهیان خراسان، تبدیل به یک مراسم محدود اما پرسود و سازنده شد. در روزی که اخبار درگذشت و تشییع چند مرحله‌ای یک رئیس جمهور و همراهانش، آن را بیش از همیشه محل تامل قرار داده بود، بزرگداشت دوم خرداد ۱۳۷۶ و برگزاری مراسمی مختصر برای پاس‌داری و یادآوری‌اش، حقیقتا عزیز و خاطره‌انگیز شد.
مراسم را، دفتر سیاسی کانون دانشگاهیان خراسان در ساختمان این حزب اصلاح‌طلب برگزار کرد و طبق دعوتنامه و برنامه‌ی اعلام شده، قرار بود استاد ناصر آملی سخنران اصلی باشد و حول پرسش مهم «چه باید کرد؟» سخن بگوید.
همین پرسش مبنایی و شناختی که اهل نقد و نظر از شخصیت متفکر و متعامل استاد آملی دارند، آنقدر جاذب بود که علاوه بر شورای مرکزی کانون -که من هم افتخار عضویت در آن دارم- جمعی از چهره‌های نام‌آشنای سیاسی و فرهنگی خراسان قبول زحمت و حضور فرموده و کیفیت این مراسم سنتی سالانه اما ضروری و فوری را ارتقا بخشیده‌بودند.
برنامه، طی دو ساعت زمان اعلام شده، حسب معمول با خوش‌آمد گویی و عرض تسلیت حادثه‌ی سقوط بالگرد آغاز شد و سپس به دعوت آقای رستمی (مسئول دفتر سیاسی کانون دانشگاهیان خراسان)، استاد آملی، در جایگاه سخنران، قرار گرفت. ضرورت ندارد به جزئیات مسایل مطرح شده در سخنان جناب آملی بپردازم، ولی لازم است عرض کنم که ترجیع‌بند سخنشان، توصیه به امیدواری مردم و تداوم حضور موثر در عرصه‌ی سیاست و اجتماع بود.
آملی با استناد به بعضی آیات و اشاره به برخی وقایع تواریخ متاخر و متقدم ایران و اسلام، ضمن تقبیح نگاه کسانی که چشم به اقدام احتمالی خارجی دارند، گفت؛ به رغم همه‌ی مشکلات سیاسی و انسداد خطوط ارتباطی مردم با مدیریت کلان، جز با اراده‌ی عمل ملت و بهره‌گیری از اندک ظرفیت‌های پیش‌بینی شده در قوانین موجود، راه معقول و میسر دیگری برای ایجاد گشایش سیاسی و تغییر شرایط موجود برای نیل به یک دموکراسی مدرن و مردم‌پسند و مطلوب، در کشور ایران وجود ندارد.
از جمله میهمانان حاضر در این نشست صمیمی، بانوی سیاسی خراسانی خوش‌نام‌ سرکارخانم شهناز رمارم (عضو سابق شورای شهر مشهد) بود که در حاشیه‌ی سخنان استاد آملی، ضمن بیان نکاتی پیرامون دوم خرداد و سید محمد خاتمی، تاکید کرد: فرصت باقی‌مانده تا تعیین ریاست جمهوری اسلامی بعدی، مجال مغتنمی برای انسجام اصلاح‌طلبان و احیای امید در جامعه است.
پس از پرسش و پاسخ متناسب و مکفی، در پایان مراسم دبیرکل کانون دکتر علی‌اکبر ترابیان، اعلام کرد حسب تقاضای علاقمندان به تحولات سیاسی و اعضای کانون دانشگاهیان خراسان، این سلسله نشست‌های هم‌اندیشی فرهنگی-سیاسی، با دعوت از صاحب نظران سراسر کشور، با اعلام قبلی و در ساختمان کانون، دنبال خواهد شد.
به عنوان یک ایرانی که معتقد است هر تحول و تغییر مثبت و مبارکی در احوال ایرانیان، در چارچوب اراده و اعتماد و اتحاد آگاهانه‌ی مردم قطعا میسر است، به دوستان دست‌اندرکار این مراسم خداقوت می‌گویم و امیدوارم کانون دانشگاهیان خراسان، پیگیر و خستگی‌ناپذیر، برای احقاق حقوق تاریخی و مطالبات مهم مدنی ایرانیان، بکوشد.
ارادتمند؛ علیرضا سپاهی لایین
#کانون_دانشگاهیان_خراسان

https://t.me/kanoon_daneshgahiyan_Kh
چارینه/رباعی/ çarîne

مالا کو

مالا کو غەمێن مە یەک دبوون، یان ژی دو
مانی بکنی چ دەردێ دەرمان، ئەز و تو....
ئەز، شێئرێن خوە پارڤە کم ل چەند ئەرمانان؟
تو، بارێ برینێن خوە یێ زالم بکی کو؟!

mala ku

mala ku xemên me yek dibû, yan jî du
manî bikinî çi derdê derman, ez û tu...
ez şê'rên xwe parve kim li çend ermanan?
tu, barê birînên xwe yê zalim bikî ku?!

کاش که...

کاش که غم‌های ما یکی بود یا دو تا
من و تو مانده‌ایم که کدام دردمان را درمان کنیم...
من شعرهایم را بین چند آرزو قسمت کنم؟
و تو، بار زخمهای ظالمت را کجا بگذاری؟!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
آخر

ای عشق! غم تو کرد پیرم آخر؛
غم، شعر شد و کرد اسیرم، آخر
می‌ترسم از این‌همه سرودن، یک‌شب
از شدت خستگی بمیرم، آخر...


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
چارینە/ رباعی/ çarîne

تا بزانبن

من، وێنەیا ئشقێ ل دلێ خوە، نقشاند
لێ، فایدە نەکر ژ خەلکێ را نەقشێ م شاند
پارەکی ژ ڤێ ژانا بدە وان، دلۆ جان؛
تا بزانبن مە ل ڤێ دنیا چ کشاند!

ta bizanibin

min, wêneya êşqê li dilê xwe niqişand
lê, fayde nekir ji xelkê ra neqşê mi şand
parekî ji vê jana bide wan, dilo can
ta bizanibin, me li vê dinya çi kişand!

برای اینکه بدانند

من، عشق را در دلم رسم کردم
اما سودی نداشت تصویری که از آن برای مردم فرستادم
دل جان! بخشی از این درد را به آنان بده
شاید دریابند که ما در این دنیا چه کشیدیم!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
درست بگوییم
اگر راست می‌گوییم...

چه بگوییم و چگونه بگوییم؟ مخاطب این پرسش‌، خودم هستم و سپس، دوستانی که احیانا وقت خواندن و دغدغه‌ی پاسخش را دارند.
باری، در روزهای اخیر، در میان عشاق و دغدغه‌مندان فرهنگ و زبان کوردی در خراسان، هرازگاه شاهد بحث‌هایی بوده‌ایم که نمای دورش، حاکی از اختلاف نظر است و نمای نزدیکش، مبین وحدتی همراه با اختلاف سلیقه در زبان و بیان.
بر این اساس، حسب تجربه‌ و سابقه‌ی رفاقتی که با اغلب عزیزان دارم، فکر کردم این چند جمله‌ی لازم و احیانا به درد بخور را خدمتتان عرض کنم؛
در میان کوردهای میهن‌پرست و دانای خراسانی و دوستان دوربین همزبان و همدل، پیرامون چهار اصل اتفاق نظر هست؛
یک؛ زبان کوردی، یکی است و لهجه‌ها و مترادف‌های متنوعش، صرفا نماد و نماینده‌ی غنای واژگانی است که در گستره‌ی جغرافیای سکونت اجباری یا اختیاری کردها، در گذر زمان پدید آمده‌ و این یک ثروت و فرصت است، نه تهدید و آفت.
دو؛ در جغرافیای پراکنده‌ی ما، همه‌ی کوردهای دانا و دلسوز، خواستار همزبانی و همدلی اند و غایت آرمانشان، هم‌صدایی است بر محور باور به توان ذهنی و زبانی خویش.
سه؛ نام «کورد»، منهای لهجه و لباس و مسکن و مذهب، محور و مبدا تمام تشابهات پیدا و پنهان مردمی است که از هزاران سال پیش تا امروز، در خاورمیانه و میانرودان زندگی می‌کنند و با همین نام، در ذهن و زبان خویش و بیگانه، شناخته و پذیرفته شده‌اند.
چهار؛ هیچ کوردی، از هیچ انسان دیگری برتر و سرتر نیست؛ انسان دیگر، چه آدمی باشد از جنس و نژاد و زبانی دیگر و چه کوردی باشد از لهجه و دینی دیگر. تنها اصل مسلم این است که؛ کورد، از هیچ نژاد و زبان و ملتی، کمتر نیست.
بر همین مدار و‌ مبنا، می‌توان دید و فهمید که ما هیچ اختلاف نظری با هیچکس نداریم. تنها و تنها، در باب کم و کیف پاس‌داری از میراث فرهنگی و زبانی، گاه با هم اختلاف دیدگاه اندکی داریم که آن را، گاهی هم خوب به زبان نمی‌آوریم.
ما، البته که اختلاف زبان یا نقص زبانی نداریم؛ اختلاف اندک ما، چیزی است که در علم گفتار و معانی، با اختلاف بیان تمثیل و تصویر می‌شود.
به اختصار، باید عرض کنم؛ اغلب ما، حرفمان درست است ولی حرف درستمان را درست بیان نمی‌کنیم!
توضیح تمثیلی و مصداقی اینکه؛
پیش آمده‌است می‌خواهیم در نقد نگاه دوست دیگری پیرامون زبان و ادبیات و رسم‌الخط کوردی و تفاوت‌هایش، نکاتی بگوییم که اصل سخن‌مان هم احیانا درست است، ولی از آنجا که ما کمتر مجال گفت‌وگو یا تمرین دیالوگ داشته‌ایم و بعضا نشنیده و نادیده‌گرفتن‌های تاریخ نیز به انباشت نقدها و فوران اعتراضات دامن زده‌است، خیال می‌کنیم همه حرمان و حسرت‌ها را باید یک‌جا و سر کسی تلافی کنیم که صرفا روی دیگر سکه‌ را دیده یا صرفا نظر شخصی‌اش را پیرامون یک معضل مشترک بیان کرده‌است! و نتیجه‌ چه می‌شود؟ نتیجه این می‌شود که به جای همگرایی و حل مشکل، ناخواسته به مشکلاتی بزرگتر دامن می‌زنیم و نامش را هم می‌گذاریم دلسوزی و گره‌گشایی!
سالهاست که محور عمده‌ی خواهش‌های این برادر کوچکتر، در عرصه‌ی نقد و نظر همین است؛ حرف راست‌مان را، درست بگوییم.... چرا که اگر درست نگوییم، کمافی‌السابق نتایجی خلاف توقع و تصورمان حاصل می‌شود...
تجدید اکید خواهشم این است که؛ دوستان دلسوز و دانا، بیاییم، بر مبنای عشق و احترام و آگاهی، دور از سوءتفاهم و تهاجم‌، حرف درست‌مان را، درست بگوییم، در برابر نقدهای ناگزیر، درست عکس‌العمل نشان دهیم تا نگذاریم ارزش نیت‌‌ ناب و سازنده‌ی ما، ضایع شود یا فاصله‌‌ای که برخی بدخواه کم‌دانش در پی آن اند، بین ما بیشتر شود.
با پوزش از اطاله‌ی کلام.


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
چارینه/ رباعی

زێر

تاجر، هاتنە زیڤێ خوە زەر کن تا هەنە
نادر، هاتنە سا زێر شەر کن تا هەنە...
لێ، شائر و ئاشق چ نه؟ ئەو ژی هاتنە؛
کو خەلکێ ژ زێرێ دل خەبەر کن، تا هەنە!

zêr

tacir, hatine zîvê xwe zer kin, ta hene
nadir, hatine sa zêr şer kin, ta hene...
lê, şa'ir û aşiq çi ne? ew jî hatine
ku xelkê ji zêrê dil xeber kin, ta hene!

طلا

تاجرها، آمده‌اند که تا وقتی زنده‌اند، نقره‌شان را طلایی کنند
نادرها، آمده‌اند که برای طلا بجنگند تا وقتی زنده‌اند
اما، شاعران و عاشقان چه؟ آنها آمده‌اند
که از طلای دل به مردم بگویند، تا وقتی زنده‌اند!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
ما

ما ملت معکوس خداییم، وطن؛
جمعیم و از این جهان جداییم، وطن
ماهی به نقاب و عنکبوتی در قاب
این آینه‌ی شکسته ماییم، وطن!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
چارینه/ رباعی

خەون

من خەونەکی خوەش دیت کو تژی شاهی بوو
ئەڤ دنیا، تژی ئەڤین و ئاگاهی بوو...
خەونا منێ خوەش، قە مینا چاڤێ تە یێ رەش
شەڤ بوو، لێ خوەدێ زانە کو رۆناهی بوو!

xewn

min, xewnekî xweş dît ku tijî şahî bû;
ev dinya, tijî evîn û agahî bû...
xewna minê xweş, qe mîna çavê te yê reş
şev bû, lê xwedê zane ku ronahî bû...

رویا

خوابی خوش دیدم که لبریز شادی بود
دنیا، سرشار بود از عشق و آگاهی
رویای زیبای من، درست مثل چشم سیاه تو
شب بود، ولی خدا می‌داند که روشن بود..‌.


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
جریان...

باری، من و تو، دمی که داریم کم است
این دم، جریان عشق و آهنگ غم است...
ما آینه‌‌ی چشمه و چشمان همیم؛
اشکیم و مزارمان در آغوش هم است!

#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49