توی این بلبشوی زندگی و دست و پا زدن توی حرمان و فقدان، شکرت خدا که مامان خونهاس.
❤10
خموش و گوشهنشینم، مگر نگاهِ توام؟!
لطیف و دورگریزی، مگر خیالِ منی؟!
"سیمین بهبهانی" گفت.
لطیف و دورگریزی، مگر خیالِ منی؟!
"سیمین بهبهانی" گفت.
❤3
یکی را ساختی محرم، یکی را کشتی از حرمان
فرامُشکارِ من بنگر کدامست آن کدامست این!
"محتشم کاشانی" گفت.
فرامُشکارِ من بنگر کدامست آن کدامست این!
"محتشم کاشانی" گفت.
❤2🌚2
مَندیر˘˘
یکی را ساختی محرم، یکی را کشتی از حرمان فرامُشکارِ من بنگر کدامست آن کدامست این! "محتشم کاشانی" گفت.
ای کاااافرِ فرامُشکار من...
❤3
مرا چه باک ز عمرِ گذشته در عشقش!
ز آبِ رفته غمی نیست سبزهی جو را...
"سلیم تهرانی" گفت.
ز آبِ رفته غمی نیست سبزهی جو را...
"سلیم تهرانی" گفت.
❤4
نشانِ راهِ سلامت ز من مپرس، که عشق
زمامِ خاطرِ بیاختیارِ من دارد...
"سعدی" گفت.
زمامِ خاطرِ بیاختیارِ من دارد...
"سعدی" گفت.
❤8
خواهم غزلی را که به محبوب توان خواند
بیتی خوشم آید که به مطلوب توان خواند
بی روی تو، از شعلهی آهم شبِ تاریک
روشن شده، زانگونه که مکتوب توان خواند!
"طغرای مشهدی" گفت.
بیتی خوشم آید که به مطلوب توان خواند
بی روی تو، از شعلهی آهم شبِ تاریک
روشن شده، زانگونه که مکتوب توان خواند!
"طغرای مشهدی" گفت.
❤5
تو آمدی و بهشتِ برین مکّه شدی
امانِ آمنه بودی، امینِ مکّه شدی
گل از جمال تو الهامِ شاعرانه گرفت
محمّدی شد و نامِ تو را بهانه گرفت!
امانِ آمنه بودی، امینِ مکّه شدی
گل از جمال تو الهامِ شاعرانه گرفت
محمّدی شد و نامِ تو را بهانه گرفت!
❤8
اگر تو لب بگشایی کلامِ تو خیر است
سکوتِ تو پرِ پروازِ منطقالطیر است
اگر تو لب بگشایی به لهجهی دلخواه
لبِ مبارکِ تو میشود «کلام الله»
سکوتِ تو پرِ پروازِ منطقالطیر است
اگر تو لب بگشایی به لهجهی دلخواه
لبِ مبارکِ تو میشود «کلام الله»
❤7
خدا به خلقتش احسنت گفته اما باز
به خُلق و خوی تو صد آفرین بدهکار است
چه کردهای که سلیمان به اسمِ اعظم تو
نه یک نگین که هزاران نگین بدهکار است!
به خُلق و خوی تو صد آفرین بدهکار است
چه کردهای که سلیمان به اسمِ اعظم تو
نه یک نگین که هزاران نگین بدهکار است!
❤7
بگو بگو که به پیراهنت جنابِ کلیم
چقدر معجزه در آستین بدهکار است!
همیشه سایه به خورشید متکی بوده
دمِ مسیح به تو اینچنین بدهکار است!
چقدر معجزه در آستین بدهکار است!
همیشه سایه به خورشید متکی بوده
دمِ مسیح به تو اینچنین بدهکار است!
❤7
به جبرئیل، امین گفته میشود به تو نیز
به این مقایسه، روحالامین بدهکار است!
تو با امانتِ خود از همه طلب داری
جهان چقدر به تو بعد از این بدهکار است...
به این مقایسه، روحالامین بدهکار است!
تو با امانتِ خود از همه طلب داری
جهان چقدر به تو بعد از این بدهکار است...
❤7
قسم به شانه، زمانی که شانه میکردی
دو سوی مویت را رودخانه میکردی
دو رودخانهی موّاج تا ابد جاری!
که دیده رحمتِ جاری به این سزاواری؟
دو سوی مویت را رودخانه میکردی
دو رودخانهی موّاج تا ابد جاری!
که دیده رحمتِ جاری به این سزاواری؟
❤7
قسم به نور! تماشایی است چشمانت
رسولِ اکرم زیبایی است چشمانت
"سیّدمهدی موسوی" گفت.
رسولِ اکرم زیبایی است چشمانت
"سیّدمهدی موسوی" گفت.
❤7
زنده نتوان بود بی لعلت، که مشتاقِ تو را
یا لبِ شیرین تو، یا جانِ شیرین بر لب است...
"غنی کشمیری" گفت.
یا لبِ شیرین تو، یا جانِ شیرین بر لب است...
"غنی کشمیری" گفت.
❤2