ماهنامه‌ی دیدار
161 subscribers
38 photos
1 video
78 links
ارتباط با ما: @didarnameh
Download Telegram
«ترانه‌ی شادی»
قطعه‌ای آوازی از سمفونی شماره‌ی ۹ بتهوون

📙ویژه‌نامه‌ی بتهوون

اواخر سال ۱۸۲۳ و بهار ۱۸۲۴، سمفونی نهم بتهوون، این شاهکار جاودانه‌ی تاریخ موسیقی، به پایان نهایی خود رسید. سه سال پیش از مرگ بتهوون متولد شد. زمانی که بتهوون این سمفونی را می‌نوشت، حتی صدای یک نت به گوشش نمی‌رسید.
بتهوون، این اثر را در یکی از سخت‌ترین دوران‌های زندگی خویش ساخت؛ اثری برای تسکین اندوه دردمندان که به شادی و برادری دعوت می‌کند.
بنا به اعتقاد برخی، اجزاء مختلف سمفونی نهم، هر یک، گوشه‌ای از زندگی بتهوون را نشان می‌دهند.
این سمفونی نه فقط آینه‌ی زندگی شخصی بتهوون است بلکه بازگوکننده‌ی افکار اجتماعی-سیاسی او نیز هست. «آزادی، برابری، برادری»، سه آرمان مهم برای بتهوون، جملگی به شکلی باشکوه در این اثر موسیقیایی بازتاب یافته‌اند.
سمفونی نهم، بزرگ‌ترین اثر بتهوون و یکی از گران‌قدرترین آثار موسیقی کل تاریخ است.
بتهوون بخصوص سخت درگیر و در فکر بود که بخش پایانی سمفونی نهم را چگونه تراش دهد. او قصد داشت برای اولین بار، پایان‌بندی یک سمفونی را به صورت آوازی به اجرا درآورد؛ کاری بسیار بدیع، دشوار و جسورانه.
سرانجام بتهوون مصمم گشته‌بود که صدای انسان را به آهنگ بکشاند و ترانه‌ی شادی شیلر را به موسیقی پیوند زند.
این یادداشت بتهوون شاید یکی از دل‌انگیزترین توضیحات درباره‌ی بخش پایانی سمفونی نهم باشد: «دوستان، امروز روز جشن است؛ روز شادی است.» در انتهای سمفونی نهم، دویست خواننده‌ی زن و مرد با هیجان و هماهنگ با ارکستر آواز شادی شیلر را می‌خوانند. حتی توصیف این منظره نیز شادی‌آور است.

🔸اجرای کامل سمفونی 9 را در سایت مجله به این آدرس ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
«رستگاری مشترک»

📙مجله‌ی دیدار/ مطلبی از شماره‌ی اوّل

روزی بودا از بالای دریاچه‌ای در جهنم، می‌گذشت تا بتواند بعضی از ارواحِ آدم‌ها را نجات دهد. ناگهان چشم‌اش به کانتاکا، جنایتکار وحشتناک، افتاد. بودا بلافاصله به خاطر آورد که او یک بار در زندگی‌اش عملِ خوبی انجام داده است: یک بار، کانتاکا هنگامی که می‌خواست عنکبوتی را زیر پاشنه‌ی پای خود لِه کند، لحظه‌ای مکث کرد و از کشتنِ آن عنکبوت گذشت. به پاداش همین عمل، بودا تصمیم گرفت به او فرصت دیگری بدهد. از این رو تار عنکبوتی برای او پایین فرستاد.
مرد جنایتکار، رشته‌ی محکم، درخشان و بلندی را دید. محکم بودن آن را بررسی کرد و دید که می‌تواند از آن بالا برود. با زحمت زیاد و عرق‌ریزان شروع کرد به بالا رفتن. پیوسته دعا می‌کرد که این رشته‌ی معجزه‌آسا پاره نشود. به هر حال، بالا رفت و بالا رفت. نیمی از ارتفاعِ تار را رفته بود که ایستاد تا نفسی تازه کند. نگاهی به بالا انداخت و لبخندزنان نور نجات را بالای سر خود دید. اما ناگهان متوجه شد که مجرمان و گناه‌کارانِ دیگری نیز به تار آویزان شده و دارند بالا می‌آیند. وحشت‌زده شد. کانتاکا فکر کرد که این رشته، به هیچ وجه تابِ تحملِ این همه آدم را ندارد. پس سعی کرد که رشته را از زیر پای خودش قطع کند و خودش را از دست این آدم‌ها خلاص نماید... اما در همان لحظه‌ای که این کار را کرد، رشته‌ی محکم از بالا رها شد و او به جهنم سقوط کرد.

🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس http://didarnameh.ir/3341 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
Channel name was changed to «ماهنامه‌ی دیدار»
اگر شاعران در سرزمین‌ات خاکستر می‌شوند…

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم


تاریکی
به سوی روشنی سفر می‌کند،
اما کوری،
به سوی مرگ.

رابیندرانات تاگور


🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس didarnameh.ir/7310 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
انسان‌ها به منزله‌ی وسیله
(بخش اول)

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم


در اکتبر ۲۰۱۰، پس از انتشار مقاله‌ای پژوهشی از «سوزان ریوربای»، دولت امریکا رسماً از دولت و مردم گواتمالا به دلیل آزمایش‌هایی که امریکا در سال‌های ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۸ روی گواتمالایی‌ها انجام داده بود عذرخواهی کرد. وزارت بهداشت آمریکا با استفاده از بودجه‌ی مؤسسه‌ی ملی سلامت (که در نهایت حاصل مالیات شهروندان آمریکایی بود) آزمایش‌های سیفلیس را روی بیماران بیمارستان‌های روانی، سربازان و زندانیان گواتمالایی انجام داده بود.

🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس didarnameh.ir/7401 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
انسان‌ها به منزله‌ی وسیله
(بخش دوم)

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم

مناجات دهقان با گاو
(یک آواز دهقانی در مصر باستان، ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح)

«ای گاوِ بزرگ! خیش‌کِشِ ملکوتی!
آرام باش، مستقیم شخم بزن!
جان من! شیارها را در هم مریز!
تو پیش می‌روی، ای ره‌یاب، هوى!
ما خم شده‌ایم تا علوفه‌ات را خرد کنیم. اکنون آرام باش، و علف‌ات را بخور، ای نان‌آورِ گرانقدر!
و به هنگام خوردن، در اندیشه‌ی کار و شیارها مباش؛ بخور!
برای ساختنِ آغُل‌ات، ای نگهبانِ خانواده، عَرَق‌ریزان، اَلوارها را بر دوش می‌کشیم
ما در مکانی مرطوب می‌خوابیم و تو در جایی خشک.
دیروز، سرفه می‌کردی، ای پیشگام محبوب!
ما از خود بی‌خود شدیم
نکند که می‌خواهی
پیش از بذرافشانی سَقَط شوی، ای سگ ملعون!»


🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس didarnameh.ir/7401 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
انسان‌ها به منزله‌ی وسیله
(بخش سوّم)

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم

اگر بخواهید شرارت انسان را خالصِ خالص، ماهرانه و بی‌هیچ قیدوبندی ببینید، آن را در «شاتِل باکس» پیدا می‌کنید. این دستگاه، وسیله‌ای برای شکنجه است که «آر. سالومون»، «ال. کمین» و «ال. واین»، روانشناسان دانشگاه هاروارد، اختراع کرده‌اند. این جعبه‌ی فلزی شامل دو اتاقک است که دیواره‌ای حائل آنها را از هم جدا کرده است. کف هر اتاقک یک شبکه‌ی متصل به برق است. سالومون و همکارانش سگی را در یک اتاقک می‌گذاشتند و سپس به پاهای او شوک الکتریکی شدید می‌دادند. سگ هم به طور غریزی به اتاقک دوم می‌پرید. اما آن‌جا نیز به او شوک می‌دادند.
آنها این کار را بارها و بارها تکرار می‌کردند؛ چند صد بار در یک آزمایش عادی. هر بار، پریدن برای سگ دشوار و دشوارتر می‌شد، چون آزمایش‌کننده‌ها حائل را به تدریج بالا و بالاتر می‌بُردند. تا جایی که سگ دیگر نمی توانست بپرد و روی شبکه‌ی الکتریکیِ زیر پای خود می‌افتاد؛ با حالی درب‌وداغان و نفس‌نفس‌زنان، با عضلات منقبض، و ناله‌کنان.

🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس didarnameh.ir/7401 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
انسان‌ها به منزله‌ی وسیله
(بخش آخر)

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم


آدمیزاد هست و نیازهایش؛ و هر یک از ما بسیاری از نیازهایمان را در ارتباط و در تعامل با دیگران برآورده می‌کنیم: نیاز به خوردن، امنیّت، آرامش، اُنس و اُلفت، عشق ورزیدن، آموختن، مفید بودن، خلاقیت، عدالت و غیره.

بنابراین، به یک معنا، ما از دیگران همچون وسیله‌ای برای برآوردنِ نیازهایمان بهره می‌بریم. اما در چنین رابطه‌هایی چه چیزها که می توانند غیرمحترمانه، تحقیرآمیز و خلافِ کرامت انسانی باشند! ...


🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس didarnameh.ir/7401 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
چگونه یک دیکتاتور موفق باشیم؟

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم

کتاب «خودآموز دیکتاتورها» اندرزنامه‌ای است درباره‌ی چگونگیِ رسیدن به قدرتِ سیاسی و حفظِ قدرت به شیوه‌ی یک دیکتاتور. کتاب مجموعه‌ای از دستورالعمل‌هاست که با مطالعه‌ و شناختِ آن‌ها، می‌توان به سازوکارهایِ تلخ و بی‌رحمانه‌ی نظام‌های دیکتاتوری پی بُرد.

نظام‌های دیکتاتوری هنوز با ما هستند و هم‌چنان صدها میلیون تن را در جای‌جایِ کره‌ی خاکی در زیر سیطره‌ی خود دارند. نظامیان، پوپولیست‌ها (عوام‌فریب‌ها)، سیاستمدارانِ جاه‌طلب، و حتی منتخبانِ مردم به شکلی مستمر در تلاش‌اند تا خواسته‌های خود را به مردم کشورهایشان تحمیل کنند.


🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس didarnameh.ir/7198 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
نگاهی به فیلم «هُتل رواندا»

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم

داستان فیلم، کاملا واقعی است. در کشور رواندا، دو قومِ اصلی کشور، «هوتوها» و «توتسی‌ها»، در آستانه‌ی درگیریِ قومی و جنگ داخلی اند. هوتوها، که در دوران استعمار بلژیک در رواندا تضعیف و تحقیر می‌شده‌اند، برای گرفتنِ انتقام، به کشتنِ همسایه‌ها و هم‌وطنانِ توتسیِ خود روی می‌آورند. هتل‌دار جوان، پُل رُسِسا‌باگینا(۲)، تلاش دارد جانِ همسر توتسی خود را در این قتل‌عام نجات دهد. تلاش او در ابتدا تنها متوجه خانواده‌ی خود است اما واقعه‌هایی که پیش روی او قرار می‌گیرند، از او شخصیتی تازه می‌سازند.

🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس didarnameh.ir/7347 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
معبد باربادور

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم

باربادور، بزرگ‌ترین بنای یادبود بودایی است که در شرق آسیا در اندونزی قرار دارد. باربادور طی سال‌های ۷۷۸ تا ۸۵۰ میلادی ساخته شد و حدود سال ۱۰۰۰ میلادی، زیر خاکسترهای آتش‌فشانی مدفون گشت و تا سال ۱۸۱۴ که یک انگلیسی آن را یافت، در زیر انبوهی از گیاهانی که بر روی آن روییده بودند، پنهان بود...

🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس didarnameh.ir/7210 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
لطایف و حکایات

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم


خیلی به مغزت فشار نیار!
روزی زنی از خرید بازگشت و از شوهرش پرسید: «اگر آرد هر مَن به یک درهم و یک دانگ باشد، با چهار درهم چند مَن آرد می‌دهند؟» مرد قدری فکر کرد اما نتوانست جواب بدهد. از زن پرسید: «آرد را از چه کسی خریدی؟» زن آدرس فروشنده را داد. مرد نفس راحتی کشید و گفت: «آسوده باش. آدم مطمئنی است.» ...


🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس didarnameh.ir/7602 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
کوتاه و خواندنی
(بخش اول)

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم


جنگ صلیبی کودکان
جنگ‌های صلیبی، سلسله‌جنگ‌های مذهبی‌ای اند که در قرون وسطا توسط کلیسای کاتولیک رُم، آغاز، حمایت و بعضاً رهبری می‌شدند. این‌ جنگ‌ها در طی‌ سال‌های ۱۰۹۵ تا ۱۲۹۱ در چند نوبت (و نه به صورت مستمر) جریان داشتند و هدفِ ظاهریِ آن‌ها، رسیدن به سرزمین مقدس و بازپس‌گیریِ اورشلیم و مناطق اطرافِ آن از دست مسلمانان بودند...


🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس didarnameh.ir/7581 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
کوتاه و خواندنی
(بخش دوم)

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم


دانشگاهِ آدم‌سوزی
ویلیام شایرر، در مورد محاکمه‌ی یکی از عوامل هیتلر در دادگاه «نورنبرگ» می‌گوید: «به یاد دارم که یکی از قضات دادگاه نورنبرگ، حرف «اُتو اوهلِن‌دورف» را که سردسته‌ی یکی از گروه‌های اس.اس. در روسیه بود، قطع کرد. اوهلن‌دورف هم‌چون بسیاری دیگر از افسران اس‌اس، فردی تحصیل‌کرده و دارای مدرک دانشگاهیِ [دکترای اقتصاد] بود. پیش از جنگ، او استاد یکی از دانشگاه‌های آلمان بود. اوهلن‌دورف در دادگاه درباره‌ی ۹۰ هزار زن و مرد و کودکی که در روسیه قتل‌عام کرده بود، شهادت می‌داد. قاضی پرسید: «کودکان به چه دلیل قتل عام شدند؟» اوهلن‌دورف جواب داد: «دستور این بود که یهودیان باید به کلّی نابود شوند».
– از جمله بچه‌ها؟
– بله.
– تمام بچه‌های یهودی کشته شدند؟
– بله.»


🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس didarnameh.ir/7581 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
هزاررنگ
نوشته‌ی «آنتوان چخوف»

📙مجله‌ی دیدار/ شماره‌ی ششم

اُچوملُف، که ابرو در هم کشیده بود و سرفه می‌کرد، با تحکم گفت: «هوم… خب، خب، خب، خب… این سگ مال کیه؟ من ولش نمی‌کنم. من آدم‌هایی رو که بخوان سگ‌شون رو توی کوچ و خیابون ول کنن ادب می‌کنم! وقتش رسیده که تو دهن آدم‌هایی بزنیم که نمی‌خوان قانون رو رعایت کنند. اون پدرسوخته رو جریمه‌ش می‌کنم… یادش می‌دم ول کردن سگ و هر جور حیوونی تو دست و پای مردم چه معنی می‌ده! پدرشو در می‌آرم.»

🔸متن کامل را در سایت مجله‌ی دیدار به آدرس http://didarnameh.ir/7617 ببینید.

🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar
ویژه‌نامه‌ی دیدار
«اهل خوابیدن نیستم»


«این آدم نمی‌گذاشت او را نبینی. انگار انگشت می‌کرد توی چشمت. عکسهایش هم همین کار را باهات می‌کرد؛ کلمه‌هایش هم همین طور. اصلا اولین چیز از او که مرا میخکوب کرد یک جمله بود: «می‌توانی نگاه نکنی. می‌توانی مثل قاتل‌ها صورت‌ات را بپوشانی اما جلوی حقیقت را نمی‌توانی بگیری.»
این جمله بی‌رحمانه و نابودکننده بود چون من واقعا نمی‌توانستم عکس‌هایش را ببینم. اذیت‌ام می‌کرد و واقعا دلم می‌خواست نگاه نکنم. دلم می‌خواست صورت‌ام را بپوشانم اما جلوی حقیقت را که نمی‌شد گرفت، می‌شد؟ در این جمله اراده‌ای بود که تو را وادار می‌کرد برگردی و توی صورت گوینده‌اش زُل بزنی و ببینی دقیقا چه می‌خواهد؟ حرف حسابش چیست؟ و چرا به خودش اجازه می‌دهد این طور بی‌چون‌وچرا پرت‌ات کند وسط چیزی که شاید اصلاً دلت نمی‌خواسته ببینی و همیشه ترجیح داده‌ای «با احترامات فائقه» از کنارش رد شوی. در واقع ترجیح داده‌ای مثل بچه‌ی آدم زندگی‌ات را بکنی.
من این طوری بود که راه افتادم دنبال کاوه گلستان. می‌خواستم بفهمم حرف حسابش چیست؟»
                       


📙 ویژه‌نامه‌ی مجله‌ی دیدار با عنوان «اهل خوابیدن نیستم» به زندگی و آثار کاوه گلستان می‌پردازد؛ عکاس، گزارشگر، مستندساز و معلمی که «هیچ وقت مثل بچه‌ی آدم زندگی نکرد و انگار اصرار داشت نگذارد‌ بقیه هم این کار را بکنند.»

این ویژه‌نامه را می‌توانید از لینک www.didarnameh.ir دریافت و مطالعه کنید و نیز عکس‌های کمیاب او و همسرش (هنگامه جلالی) را نیز در آدرس didarnameh.ir/8735
مشاهده نمایید.


🔸لینک صفحه‌ی اینستاگرام:
https://instagram.com/majalleh_didar

@majalleh_didar