🔴 شهـرڪ محمـودآباد
690 subscribers
35.8K photos
10.9K videos
891 files
3.94K links
اولين وبزرگترين اجتماع مردمي شهرک محمودآباد مرکز دهستان خرارود🌺

#ارتباط_بامدیر

@Ahmadi7452


💥ما بهترین نیستیم اما مفتخریم که بهترین ها با ما هستند😊

🔎مردمی با فرهنگ اجتماعی بالا ، متحد ، آگاه و باسواد

https://t.me/joinchat/AAAAAD0GjKL3wz45IBBXmg
Download Telegram


پس کِی همدیگر را دوست داشته باشیم؟ ما که دائم مشغول قضاوت کردنیم!
ما که نشسته‌ایم کنشی از آدم‌ها ببینیم و داوطلبانه واکنش بدهیم؛ حتی اگر به ما هیچ ارتباطی نداشته باشد!!!
یعنی با اینهمه مشغله‌ای که در مسیر تجسس و واکاویِ رفتار و زندگیِ آدم‌ها تراشیده‌ایم؛ زمان و دلی برای دوست داشتن می‌مانَد اصلا؟!

آرامشِ خاطرِ خودمان را به‌ پای احتمالات و گمانه‌زنی‌ها تلف می‌کنیم، با حوصله‌ای رو به اتمام و خشمی لبریز؛ می‌رسیم به دغدغه‌های دنیای خودمان و با تمرکز و آرامشی نداشته؛ توقع داریم پیروز میدان باشیم!

ما سال‌هاست که با قضاوت کردنِ آدم‌های دیگر، خودِ واقعی‌مان را تعریف می‌کنیم و درونیات نهفته‌مان را بیرون می‌ریزیم.
ما سال‌هاست زمان‌مان را برای چیز‌هایی که نباید و حرف‌هایی که نشاید، تلف می‌کنیم و به هیچ مقصدی نمی‌رسیم!
برای داشته‌های آدم‌ها خشم می‌گیریم و فراموش می‌کنیم؛ نداشته‌های ما هیچ ربطی به داشته‌های دیگران ندارد!

گاهی لازم است با خودمان مرور کنیم؛ دیگران گناهی ندارند اگر من به جایی که می‌خواستم نرسیدم! اگر من ایستادم و آنها دویدند، اگر من جا زدم و آنها ادامه‌ دادند، اگر من بهانه گرفتم و آنها با سختی‌های مسیرشان جنگیدند...

برای دیگران خوب بخواهیم، تا جهان برای ما خوب بخواهد، و دیگران را سرزنش و پیش‌داوری نکنیم؛ تا به آرامش و انسجام درونی برسیم.

نه دیگران از نیت‌ها و علت‌ کنش‌ها و رفتارهای ما خبر دارند، نه ما از نیت و قصدِ حقیقیِ آدم‌ها، پس تمرین کنیم که هیچ‌کس را از ظاهرِ هیچ ماجرایی قضاوت نکنیم و هرگز انتقام نداشته‌ها و نرسیدن‌های خودمان را از آرامش و داشته‌های آدم‌های‌ دیگر نگیریم!

کافیست حواسمان را از مسیرِ دیگران برداشته و روی مسیر و هدف‌های خودمان تمرکز کنیم؛ تا هم زودتر به خواسته‌هایمان برسیم، هم از دغدغه‌ و دل‌مشغولی‌های بی نتیجه خلاص شده و در مقصد امنِ توانایی‌های به بار نشسته‌ی خودمان آرام بگیریم.

#نرگس_صرافیان_طوفان‌


🍃🌺 @mahmudabad
📡🔴 شهـــرڪ محمـودآباد🔴
درست چنین روزهایی بود، دوران طلایی و شیرین کودکی و فراغتی عمیق و مداوم از دردهای عالم... روزهای پایانی اسفند بود، از مدرسه تعطیل شده‌بودیم و داشتیم لی‌لی کنان و سرخوش، برمی‌گشیم سمت خانه، پیک شادی توی دست‌های کوچکمان و زیر نور جان‌دار آفتاب، می‌درخشید، عطر تازگیِ رنگ و کاغذش مشام خام کودکی‌مان را نوازش می‌داد و یک‌جور عجیبی حال و هوای تازگی و بهار را تداعی می‌کرد. چه شوقی داشتم زودتر برسم خانه، یک شبه تمامش کنم و کل تعطیلات عید را بدون دغدغه‌ی پیک نوروز و تکالیف انجام نشده شیطنت کنم و خوش باشم.
من دلم می‌خواهد برگردم درست به همان روزها... همان روزهای شیرینی که به خانه بر می‌گشتم و توی حیاط چرخ می‌زدم و قهقهه‌ی شادی سر می‌دادم و مدام تکرار می‌کردم که "تعطیل شدیم، هورااا"، جوری که انگار دنیا را به من داده‌اند و تمام آرزوهایم را بر آورده‌اند و دیگر جای هیچ نگرانی نیست. مامان توی این هوا، فرش پهن کرده بود توی حیاط و به جان تار و پود و ریشه‌هایش افتاده بود و بینی و گونه‌اش از سردی هوا و وزش بادهای بهاری، قرمز شده بود، سرش را بالا می‌گرفت و می‌گفت؛ "چه‌خبره کوچه رو روی سرت گذاشتی! غذات روی اجاقه، دست و روتو بشور و بخور تا من میام". کاش مامان می‌دانست شادترین دوران زندگی‌ نسل من همان روزهاست و می‌گذاشت صدای خنده‌ام تمام کوچه را بردارد، می‌گذاشت تا فرصت هست بالا و پایین بپرم و به اندازه‌ی تمام عمرم شیطنت کنم. از رختخواب‌ها بروم بالا و سقوط کنم روی فرش‌، پایم درد بگیرد و از خنده ریسه بروم، لواشک‌های روی پشت بام را قبل از خشک شدن‌شان تمام کنم و روی درخت بادام، آواز شاد "بازباران" بخوانم و حالم خوب باشد.
کاش به ما سخت نمی‌گرفتند و می‌گذاشتند تا جایی که می‌شد بچگی کنیم و خوش باشیم. مایی که قرار بود جوانی‌مان در دل طاعون قرن بیست و یک باشد و اضطراب را به نقطه‌ی جوش برسانیم.
چشمانم را می‌بندم و خودم را در همان حیاط صمیمی و سرسبز تصور می‌کنم، اواخر اسفند است، مامان دارد فرش می‌شوید، بابا از سر کار برگشته و یک دستش کلوچه و پشمک و دست دیگرش آجیل و پرتقال‌های عید است. خواهرم دارد پنجره‌ها را پاک می‌کند و مدام غر می‌زند که چرا من کاری نمی‌کنم و من هم بدون توجه به حرف‌های او، می‌نشینم و مثل همیشه چوب توی لانه‌ی مورچه‌ها می‌کنم تا بریزند بیرون و با آن‌ها بازی کنم.
خدایا، تو مرا به کودکی‌ام برگردان، من قول ‌می‌دهم کاری به کار مورچه‌ها نداشته‌باشم، پیک نوروزی‌ام را یک روزه تمام نکنم، به خواهرم کمک کنم و کمی آرام‌تر بالا و پایین بپرم. دورت بگردم خدا، من این روزها را دوست ندارم، بی‌زحمت مرا برگردان به همان روزها...

#نرگس_صرافیان_طوفان


🍃🌺 @mahmudabad
📡🔴 شهـــرڪ محمـودآباد🔴
آرام باش! درست می شود ...
نه هیچ شبی و نه هیچ زمستانی دائمی نیست!
آفتاب می تابد،
شاخه ها جوانه می زنند و تمامِ شکوفه های در انتظار متولد خواهند شد ...
هیچ ابری تا همیشه در مقابلِ مهتاب نمی ایستد و هیچ ماهی تا همیشه در حصار نمی‌مانَد..
نور ، سپاه سیاهی را می درد حتی اگر به قدرِ روزنه ای باشد
و بهار ؛ هزار هزار زمستان را سبز می‌کند،
روزهای سخت رو به پایان است، آرام باش ...🌱🌱
#نرگس_صرافیان_طوفان‌


🍃🌺 @mahmudabad
🔲🔴 شهـــرڪ محمـودآباد 🔴🔲
این بهار، در خانه سبز می‌شویم، در خانه جوانه می‌زنیم، در خانه شکوفه می‌دهیم. این بهار را در خانه می‌مانیم و دعا می‌کنیم برای رسیدن روزهای خوب، برای دوباره سبز شدن...
آگاهیم به اینکه بیرون از این خانه درختان شکوفه زده‌اند، گنجشک‌ها آواز می‌خوانند، پرستوها دنبال آشیانه می‌گردند، آگاهیم به اینکه زندگی ادامه دارد ولی ما بیرون از این خانه در دل سبز بهار، به زردیِ پاییز می‌رسیم! باید صبر کنیم، باید خانه‌هامان را تا سبز شدن تمام شهر و آدم‌ها، سبز نگه داریم.
ما سکوت و تنهاییِ این پیله را به شوق پروانه شدن‌مان به جان می‌خریم،
ما این بهار، جور دیگری سبز می‌شویم...
و می‌دانیم که روزهای خوب خواهند رسید، و می‌دانیم که پس از این تاریکی "آفتاب" انتظار ما را می‌کشد.
روزهای خوب که رسیدند؛ باهم جشن آغوش و لبخند می‌گیریم... و کاش کسی از ما کم نشده‌باشد!
در خانه بمانید که کم نشویم، در خانه بمانید که سبز بمانیم...🌱
در خانه بمانید...

#نرگس_صرافیان_طوفان

🍃🌺 @mahmudabad
📡🔴 شهـــرڪ محمـودآباد 🔴📡
من امشب پشت پنجره‌ام شمع روشن می‌کنم به امید رسیدن روزهای خوب، به امید فروپاشی این تاریکی، به امید سلامتی تمام آدم‌ها و به امید طلوع آفتاب خوشبختی...
من امشب پشت پنجره‌ام شمع روشن می‌کنم، به یاد انسان‌های خوبی که برای نجات جان آدم‌ها، از جهان رفتند و برای انسان‌های خوبی که برای نجات جان‌ آدم‌ها در جهان مانده‌اند... و دعا می‌کنم که بمانند و دعا می‌کنم این نوش‌دارو قبل از مرگ سهراب‌ها برسد.
من امشب پشت پنجره‌ام شمع روشن می‌کنم و دعا می‌کنم تا رسیدن پادزهر این درد، قوی باشیم و حواسمان به هم باشد.
من امشب پشت پنجره‌ام شمع روشن می‌کنم و پابه‌پای "بنان" می‌خوانم؛
ای ایران ای مرز پر گهر، ای خاکت سرچشمه‌ی هنر
دور از تو اندیشه‌ی بدان، پاینده مانی و جاودان...

من امشب پشت پنجره‌ام شمع روشن می‌کنم ...

#نرگس_صرافیان_طوفان

🍃🌺 @mahmudabad
📡🔴 شهـــرڪ محمـودآباد🔴
#بیزیله_یولبیر_اولون
🍃🌺 @mahmudabad
🔲🔴 شهـــرڪ محمـودآباد 🔴🔲


حال و هوای ماه رمضان جور عجیبی
دلنشین است ...
آدم یادِ کودکی اش می افتد ...
یادِ سادگیِ آن روزها ...
یک سفره ی بی ریا ،
یک جمع صمیمی ،
و یک عالمه اشتیاق و بیتابی ...
دلم برایِ آدم هایِ نابِ آن روزگار تنگ شده ،
برایِ تمامِ حالِ خوبی که داشتیم ...
برایِ هرچیزِ کوچکی که دنیایمان را
قشنگ تر می کرد ...
آخ که یک استکان چای و خرما موقع
افطار چقدر می چسبید ...
هیچوقت یادم نمی رود ؛
بچه که بودم دلم میخواست همه فکر کنند طاقتِ روزه گرفتن دارم ،
موقعِ افطار ، من سیر بودم و جعبه های خرما ، زولبیا و بامیه ، نصفه بود ،،،
هیچ کس به رویم نمی آورد ، همه می گفتند قبول باشد ...
و شک ندارم خدا هم با لبخندی پدرانه ، حاضریِ روزه هایم را می زد ... !
خدا مهربان تر از این حرف هاست ،
همین که سرِ سفره ی کرامتش نشستی ، ارادتت را می پذیرد ...
ولی کاش در این فرصتِ بینظیر ؛
خوبی هایمان را تمدید می کردیم ،
برایِ خدا ، خوردن یا نخوردنِ ما فرقی نمی کند ...
عمیق تر نگاه کنیم ...
رمضان ؛ تمرینِ انسانیت و بردباری است ،
نه تمرینِ گرسنگی ... !

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
امروز کارگر سالخورده ای را دیدم ، خسته و بریده از سختیِ کار ، به دیواری تکیه داده بود و نفس نفس می زد ، برایش یک بطری آبِ خنک بردم ، آرام گفتم : روزت مبارک پدر جان ! نگاهم کرد و خندید .. اما چه غمگین و تلخ می خندید ... به ترَک های روی پیشانی اش نگاه کردم ، و به چشمانِ نگران و رنج کشیده اش که به ماشین های در حال عبور خیره مانده بود ، به گمانم داشت لحظه ی برگشتنش به خانه را تصور می کرد ، یا لبخندِ جانانه ی معشوقه اش را ، شاید هم داشت حساب می کرد که چقدر از این سخت تر باید کار کند تا قسط های جهیزیه ی دخترش تمام شوند .
دردی اضافه تر از قبل روی شانه هایم انداختم و مسیرم را ادامه دادم ، چشمانم را بستم و آرزو کردم ؛
کاش روزی برسد که آدم ها به اندازه ی تلاشی که می کنند ؛ خوشبخت باشند ، نه به اندازه ی سیاستی که دارند ...

#نرگس_صرافیان_طوفان

─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─


🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹

#بیزیله_یولبیر_اولون
🍃🌺 @mahmudabad
🔲🔴 شهـــرڪ محمـودآباد 🔴🔲
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عکاسی
فقط تنظیم فاصله وکشف زاویه وفشردن شاتر نیست!
عکاسی
خلاقیت یک عکاس است
درثبت زیباترین احساسها
دریک قاب کوچک ومعمولی !

#نرگس_صرافیان_طوفان

روزجهانی عکاسی گرامیباد📸

شورای اسلامی ودهیاری محمودآباد


🍃🌺 @mahmudabad
📡🔴 شهـــرڪ محمـودآباد🔴
شهریوری ها را نمی توان شناخت !
شخصیت هایِ پیچیده و نسبتاً ساکتی ، که دنیایِ اسرار آمیزِ خودشان را دارند ...
آدم هایی سر به زیر و نجیب که خُلق و خویی متعادل و پسندیده دارند ...
در نگاهِ اول ، آدم هایِ بی تفاوت و خونسردی به نظر می رسند اما بعد از مدتی می فهمی که هیچ کس در "رفاقت" ، وفادارتر از شهریوری ها نیست !
احساسِ آرامشی که کنارِ متولدینِ این ماه می توان داشت ، حضورشان را دوست داشتنی تر می کند !
شهریوری ها زلالند و اهلِ کینه و کدورت نیستند ...
دلشان که گرفت ؛ کنجِ تنهایی شان می نشینند و خودشان را آرام می کنند ، اما هرگز دلی را نمی رنجانند !
می توان همه جوره رویِ رفاقتِ شهریوری ها حساب کرد ، با آن ها درد دل کرد و هرگز پشیمان نشد !
یک شهریوری ، سرش به کارِ خودش گرم است و ابداً اهلِ دخالت و سرک کشیدن در زندگیِ دیگران نیست ... و اینجاست که باید گفت ؛ کاش همه ی آدم ها مثلِ شهریوری ها بودند !

#نرگس_صرافیان_طوفان

─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─

🍃🌺 @mahmudabad
📡🔴 شهـــرڪ محمـودآباد🔴
هر آدمی جایی از زندگی اش کم می آورَد ،
در محاصره ی شدیدِ سختی ها قرار می گیرد و به حالتِ استیصال می رسد .
تفاوتِ بارزِ آدم ها ، در نحوه ی مواجهه با موقعیت هاست ...
یکی زانویِ غم بغل می گیرد و کمر به شماتت و نفرینِ زمین و زمان می بندد ،
یکی قوی تر از قبل ، می ایستد و بهتر از همیشه می سازد ...
قوی بودن به این معنا نیست که من مشکلی ندارم !
قوی بودن یعنی من به خودم اعتماد دارم ،
یعنی من می توانم در نهایتِ مشکلات هم ، بهترینِ خودم باشم !
همه ی انسان هایِ قدرتمند ، از یک شکستِ عمیق می آیند !
همان جایی که بقیه جا زدند و کنار کشیدند ،
همان جایی که برایِ افرادِ عادی ، پایانِ کار بود ،
آن ها با تمامِ سختی و عذاب ، ایستادند و جنگیدند ،
و هرگز ، در انتظارِ هیچ ناجی و معجزه ای نماندند .
چنین انسان هایِ جسور و خود ساخته ای ؛
لایقِ بالاترین درجه ی خوشبختی اند ...

#نرگس_صرافیان_طوفان

─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─

🍃🌺 @mahmudabad
📡🔴 شهـــرڪ محمـودآباد🔴
کاش آنقدر شیفته ی خوبی و انسانیت باشیم که با پایانِ این ایام ، ارادتمان تمام نشود !
هر کجا ظلم دیدیم ، فریاد کنیم ،
هر کجا مظلوم دیدیم ، دفاع کنیم ،
و هر کجا ناتوان دیدیم ، دستگیر باشیم !
کاش بفهمیم ؛
این مناسبت ها و این ایام ، زمانِ تجدیدِ بیعت با خوبی هاست ،
زمانِ محکوم کردنِ ستم هایِ روزگار ،
نه ابرازِ تاسف ! نه عزاداری !
کاش از بندِ تکرار ، رها شویم و انسانیت را تمرین کنیم .
حسینِ درونمان را سیرابِ وجدان و آگاهی ،
و شمرها و یزیدهایِ درون و دوران را سرکوب کنیم ...
هیچ زخمی ، کاری تر از تکرارِ تاریخ نیست !
ما باید روزگارمان را خالی از ظلم و جهل و اجبار کنیم ،
این است پیامِ عاشورا ...

#نرگس_صرافیان_طوفان

─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─

🍃🌺 @mahmudabad
📡🔴 شهـــرڪ محمـودآباد🔴
حسرت گذشته را نخور عزیزِ من، گذشته مدتهاست که تمام شده، حتی اگر همین دیروز باشد. ایستاده‌ای در منتهی‌الیه شکیبایی و داری برای روزهای رفته افسوس می‌خوری؟ برای کارهایی که نکردی و کارهایی که نباید می‌کردی؟ برای اتفاقاتی که نیفتادند و اتفاقاتی که نباید می‌افتادند؟ هدفت چیست از این افسوس خوردن‌ها؟ قرار است کدامین روزِ رفته را عوض کنی و جلوی کدامین اتفاقِ افتاده را بگیری؟! امروزت را به کدامین دیروز فروخته‌ای و فردایت را به پای کدامین گذشته داری تباه می‌کنی؟
امروزت را دریاب عزیزِ من! که امروز، دیروز‍ِ همان فردایی‌ست که اگر دیربجنبی، تا خرتناق لبریزش کرده‌ای از افسوس، از حسرت، از اتفاقاتی که نباید می‌افتادند، از کارهایی که نباید می‌کردی، از آدم‌هایی که نباید نگه می‌داشتی...
امروزت را دریاب عزیزِ من، امروزت را دریاب!

#نرگس_صرافیان_طوفان

─┅─═इई 🍁🍂🍁 ईइ═─┅─

🍃🌺 @mahmudabad
📡🔴 شهـــرڪ محمـودآباد🔴
فصل قطع درختان که می‌رسد؛
تنومندترین درخت‌ها برای بریدن
انتخاب می‌شوند و کسی با درختان
کوچک کاری ندارد.
محال است موفق باشی و دشمنی
نداشته باشی! محال است در اندیشه‌ی آسمان باشی و در اندیشه‌ی زمین زدنت نباشند! که ارّه به دست‌ها همیشه نگاهشان به تنومندترین درخت‌هاست.
باید آن‌قدر رشد کرده و قد کشیده‌باشی که زیر سایه‌ی اقتدارت بایستند و با ولع، سودای به زیر کشیدنت را داشته‌باشند.
اگر از کنارت عبور می‌کنند و کاری به کارت ندارند، یعنی هنوز به اندازه‌ی کافی رشد نکرده‌ای...

#نرگس_صرافیان_طوفان

─┅─═इई 🍁🍂🍁 ईइ═─┅─

🍃🌺 @mahmudabad

🔊🔴 شهـــرڪ محمـودآباد 🔴🔊
📝 #نرگس_صرافیان_طوفان

کرونا که تمام شد، تا چند هفته و چند ماه، بیشتر از همیشه قدر زندگی را خواهیم‌دانست، کمتر بهانه خواهیم‌آورد و بیشتر لبخندخواهیم‌زد.

کرونا که تمام شد، کافه‌ها و پیاده‌روها مملو از آدم‌های شادی خواهد شد که به‌جای ماسک، لبخند به لب دارند و به‌جای فاصله، از یکدیگر آرامش می‌گیرند.

کرونا که تمام شد، کنار هم خواهیم‌نشست و باورمان نخواهدشد که چند ماه قبل چه روزگار غریبانه‌ای داشتیم، عکس‌های دوران قرنطینه و سختی را نگاه خواهیم‌کرد و به چهره‌های ماسک زده‌مان خواهیم‌خندید.

کرونا که تمام شد، چقدر《یادت هستِ》مشترک داریم برای گفتن و چقدر افسوس ناگزیر داریم برای خوردن، افسوسِ درد تحمیلی و مبهمی که ریشه‌ی دقیقی نداشت، افسوسِ پاره عمری که در اضطراب و انزوا تباه شد، افسوسِ آنانی که رفته‌اند و بازگشتی ندارند، افسوسِ روحی که زخم‌های عمیقی برداشته...

کرونا که تمام شد، ما آدم‌های قوی‌تری شده‌ایم، آدم‌هایی که انتهای اندوه را به چشم دیده‌اند و به استخوان، لمس کرده‌اند، آدم‌هایی که پوستِ صبر و طاقتشان کلفت‌تر شده، آدم‌هایی که آنقدر سیاهی دیده‌اند که به اندک نوری، دلخوش می‌شوند، آدم‌هایی که دیگر بهتر از هرکسی می‌دانند لذت چیست، خوشبختی چیست، آرامش چیست،
آدم‌هایی که از سطح توقعاتشان کاسته‌اند و به دلخوشی‌های کوچکشان افزوده‌اند، که راحت شده‌اند و سخت نمی‌گیرند، که راضی و آرام و دلخوشند به سلامت و لبخند عزیزانشان...
آدم‌هایی که فقط می‌خواهند حالشان خوب باشد.



❢░💞🍃
💞 ꦿ🍃💞 ꦿ🍃

❢░💞🍃 💞 ꦿ🍃💞 ꦿ🍃░❢


🍃🌺 @mahmudabad

🔊🔴 شهـــرڪ محمـودآباد 🔴🔊
هزار و چهارصدِ عزیز! خواهش می‌کنم برای ما کمی حالِ خوب بیاور، کمی دلخوشی و کمی لبخندهای از تهِ دل.
دلمان تنگ شده برای حتی یک جرعه خوشحالیِ معمولی، برای آرامش داشتن‌های عمیق، برای دور هم جمع شدن‌های بدون هراس.
هزار و چهارصدِ عزیز! تو پایان تمام سیزده‌های غمگینی، تو شروعی دوباره‌ای، تو حتی اسمت با سال‌های پیش از این، فرق دارد. فرق داشته باش لطفا! متفاوت باش،
چشمان ما کمی بیشتر از سال‌های قبل، به دستان سبز توست🌱
به آغوش در انتظار بهار ما خوش آمدی...

#نرگس_صرافیان_طوفان

─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─

🍃🌺 @mahmudabad

🔊🔴 شهـــرڪ محمـودآباد 🔴🔊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

🌸دعا کنیم برای سلامتی و حالِ خوبِ همدیگر دعا کنیم همه سلامت باشند و سلامت بمانند. که بیماری و اندوه و اضطراب، دور شود از حوالیِ آدم‌هاکه دیگر کسی برای حالِ ناخوشِ عزیزی اشک نریزد و هیچ‌کس بعد از این، داغِ هیچ‌کس را نبیند.
🌸دعا کنیم خدا صبر بدهد به قلب و روح آنانی که عزیز از دست داده‌اند و حفظ کند عزیزانی را که در بستر بیماری‌اند، حفظ کند عزیزانی را که در خطرند و حفظ کند همه را برای هم؛
برای آنانی که حتی تاب اندوه و بی‌تابیِ عزیزانشان را هم ندارند.
خدا کند سایه‌ی شوم بیماری از آسمان این سرزمین دور شود. سایه‌ی شوم فقر، فساد، حق‌خوری و بی‌انصافی هم...
🌸خدایا! این مردم خسته‌اند، همه‌مان خسته‌ایم، به دل‌های ما صبر بده، به عزیزان ما سلامتی و آرامش،
و به قلب آنان که واسطه‌ی حالِ خوبِ این مردمند و دریغ می‌کنند، کمی انصاف...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

🍃🌺
@mahmudabad

🔊🔴 شهـــرڪ محمـودآباد 🔴🔊
🌹
#خوشبختی

🔹همه ی آدم های متاهل گاهی پیشِ خودشان فکر کرده اند که شاید اگر مجرد بودند ، حالشان بهتر بود ، یا اگر شریک زندگیشان یک آدمِ دیگر بود ، خوشبخت تر بودند ،

کاش یک بار برای همیشه می فهمیدند که زندگیِ مشترک برایِ هیچ کس ایده آل نیست !

🔹هرکس پیشِ خودش آرزوهایی دارد که محقق نمی شوند ، هیچ زندگیِ مشترکی ، رویایی و بدونِ مشکل نیست ، اما این که تو حالت خوب باشد یا نه ، به تو بر می گردد ، نه اقبال و شرایط ... و نه هیچ کسی !

🔹اگر اینجایی که هستی ، باخته ای ، هرجایِ دیگری هم بروی ، بازنده خواهی بود !

🔹آدم هایِ خوشبخت ، برایِ خوشبختی و حالِ خوبشان ، می جنگند ، پس هرجای دنیا که باشند خوشبختند !

🔹آدم هایِ نا امید و بهانه گیر هم هر نقطه از زمین و در هر شرایطی که باشند ، روزگارشان همین است !

🔹آدم هایِ خوشبخت خودشان خواسته اند که خوشبخت باشند ، اقبال ، فقط بهانه ی آدم هایِ بی مسئولیت و نا امید است !

🔹گاهی باید ایراداتِ خود را بدونِ تعارف پذیرفت و اصلاح شد و در بیانِ ایراداتِ فردِ مقابل اغراق نکرد !

🔹گاهی باید ، واقع بین بود و بجای بد وبیراه گفتن به زمین و زمان و مقایسه های بیجا ، حرف زد ، تغییر کرد و بهتر شد ،

🔹شرایط ، معلولِ افکار و رفتارِ توست !
درست است زندگی صحنه ی جنگ نیست ،
اما شهر آرزوها هم نیست !

👈از همین لحظه ، منطقی باش و بپذیر !
گولِ ظاهرِ زندگی دیگران را نخور !
تو فقطِ لبخند و داشته های دیگران را می بینی ، نه تاوان هایِ سنگینی که در قبالش پرداخته اند ،

توقع نداشته باش لم بدهی ، خوشبختی بیاید و درِخانه ات را بزند !

🌺 خوشبختی ، از درونِ خودت نشات می گیرد !
تا خودت تغییر مثبتی نکنی ، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد !
آدم ها ، خوشبخت متولد نمی شوند ، خوشبختیشان را می سازند !

#نرگس_صرافیان_طوفان

─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─


🍃🌺 @mahmudabad

🔊🔴 شهـــرڪ محمـودآباد 🔴🔊
#پیام_روز

روزنامه ها،
خبرهای خوب کم دارند!

خبر ساز شو
با لبخندی عمیق و جانانه
که شاید همین
بزرگترین معجزهٔ این روزهاست...

#نرگس_صرافیان_طوفان
#خنده_بر_هر_درد_بی_درمان_دواست

‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
حال و هوای ماه رمضان جور عجیبی دلنشین است.
آدم یاد کودکی‌اش می افتد.
یادِ سادگی آن روزها
یک سفره‌ی بی ریا،
یک جمع صمیمی،
و یک عالمه اشتیاق و بیتابی
دلم برای آدم های ناب آن روزگار تنگ شده،
برای تمام حال خوبی که داشتیم،
برای هرچیز کوچکی که دنیایمان را قشنگ تر می کرد.
آخ که یک استکان چای و خرما موقع افطار چقدر می چسبید!
بچه که بودم دلم میخواست همه فکر کنند طاقت روزه گرفتن دارم، موقع افطار، من سیر بودم و جعبه های خرما، زولبیا و بامیه، نصفه بود، هیچ کس به رویم نمی آورد، همه می‌گفتند قبول باشد...
و شک ندارم خدا هم با لبخندی پدرانه، حاضری روزه هایم را می‌زد.
خدا مهربان تر از این حرف هاست، همین که سر سفره ی کرامتش نشستی، ارادتت را می پذیرد...
اما کاش که در این فرصت بینظیر؛ خوبی هایمان را تمدید می‌کردیم، برای خدا، خوردن یا نخوردن ما فرقی نمی کند...
عمیق تر نگاه کنیم! رمضان؛ تمرین انسانیت و بردباری است،‌ نه تمرین گرسنگی...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
حال و هوای ماه رمضان جور عجیبی دلنشین است .
آدم یاد کودکی‌اش می افتد .
یادِ سادگی آن روزها
یک سفره‌ی بی ریا،
یک جمع صمیمی،
و یک عالمه اشتیاق و بیتابی
دلم برای آدم های ناب آن روزگار تنگ شده ،
برای تمام حال خوبی که داشتیم،
برای هرچیز کوچکی که دنیایمان را قشنگ تر می کرد .
آخ که یک استکان چای و خرما موقع افطار چقدر می چسبید !
بچه که بودم دلم میخواست همه فکر کنند طاقت روزه گرفتن دارم، موقع افطار، من سیر بودم و جعبه های خرما، زولبیا و بامیه، نصفه بود، هیچ کس به رویم نمی آورد، همه می‌گفتند قبول باشد ...
و شک ندارم خدا هم با لبخندی پدرانه، حاضری روزه هایم را می‌زد .
خدا مهربان تر از این حرف هاست، همین که سر سفره ی کرامتش نشستی، ارادتت را می پذیرد ...
اما کاش که در این فرصت بینظیر؛ خوبی هایمان را تمدید می‌کردیم، برای خدا، خوردن یا نخوردن ما فرقی نمی کند...
عمیق تر نگاه کنیم! رمضان؛ تمرین انسانیت و بردباری است،‌ نه تمرین گرسنگی ...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─

🍃🌺 @mahmudabad

🔊🔴 شهـــرڪ محمـودآباد 🔴🔊