نوشته بود: آدمها ساعت شنی نیستن که سر و تهشون کنی از اول شروع بشن. آدما تموم میشن، گاهی با یه حرف.
ولی آدما راحتتر از نفس کشیدن عوض میشن، جوری که انگار هیچوقت شبیه قبلشون نبودن.
تو تنها کسی بودی که میتونستم همه چیز رو با جزئیات براش تعریف کنم و حالا دیگه برای هیچکس نمیتونم از روحم، از افکارم، از قلبم و حالم بگم.
من فکر میکردم قلب مسئول احساساته، بعد فهمیدم مسئول پمپاژه، حالا به این نتیجه رسیدم که مسئول درده.
یعنی واقعا یکی بهتون میگه دوست دارم و شما از ته دلتون باور میکنید؟ یعنی جدی جدی یکی بهتون قول میده و شما مطمئنید به قولش عمل میکنه؟
تازه وقتی میبینی آدمها چجوری بهم اهمیت میدن یادت میافته که چقدر خواهان دارم؟ خب الان دیگه دیره برای حسودی کردن و ادای آدمهای حساس رو درآوردن، شما از لیست حذف شدی.
مریضتر از من وجود نداره، همیشه میرم دنبال چیزهایی که نفسم رو بند میآره و سلولهام رو بغضی میکنه و بعد میشینم میگم چرا حالم بده.
کارهایی که با هزار خواهش و التماس برای من نمیکردی رو برای یکی دیگه داری میکنی و هنوز هم اصرار داری عاشق من بودی؟
ولی حاضرم قسم بخورم پسرا هیچوقت عاشق دخترایی که با همه چی کنار میآن، عاشقشونن، به حرفاشون گوش میدن و .... نمیشن. همیشه عاشق دخترای دنبال پول، پرو و خودخواه میشن.
تا وقتی ازت سو استفاده کنن خوبی، وقتی دیگه سودی نداشته باشی، میگن از اول هم به درد نخور بودی.
ولی من دلم برای پانتومیم بازی کردنهامون و یار بودن باهات تنگ شده. چقدر کنار هم تیم قشنگی بودیم.