#شهید مدافع #وطن، امید چائی پز
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۶۱# در خانوادهای مذهبی در دهستان لاتلیل شهرستان لنگرود متولد شد.
متاهل بود، سال قبل همسر ایشان به خاطر بیماری سرطان فوت شدند، حالا دختر#شهید مبینای ۱۰ ساله نه پدر دارد ونه مادر😔
🍃🌷🍃
#مسئوول وظیفه عمومی شهرستان لاهیجان بود که روز #دوشنبه هفتم تیرماه ۱۴۰۰#براثر #ضربات چاقوی یکی از #مراجعه کنندگان در محل کارش به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
ایشان در سال ۱۳۸۴# به استخدام #نیروی انتظامی درآمد و سابقه #خدمت در #مرزبانی استان سیستان و بلوچستان و #معاونت وظیفه عمومی شهرستانهای رودسر، آستانهاشرفیه و لاهیجان را داشت.
🍃🌷🍃
به عنوان یک #هنرمند، #سالها در عرصه #عکاسی #حرفهای نیز سابقه #فعالیت داشت.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۶۱# در خانوادهای مذهبی در دهستان لاتلیل شهرستان لنگرود متولد شد.
متاهل بود، سال قبل همسر ایشان به خاطر بیماری سرطان فوت شدند، حالا دختر#شهید مبینای ۱۰ ساله نه پدر دارد ونه مادر😔
🍃🌷🍃
#مسئوول وظیفه عمومی شهرستان لاهیجان بود که روز #دوشنبه هفتم تیرماه ۱۴۰۰#براثر #ضربات چاقوی یکی از #مراجعه کنندگان در محل کارش به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
ایشان در سال ۱۳۸۴# به استخدام #نیروی انتظامی درآمد و سابقه #خدمت در #مرزبانی استان سیستان و بلوچستان و #معاونت وظیفه عمومی شهرستانهای رودسر، آستانهاشرفیه و لاهیجان را داشت.
🍃🌷🍃
به عنوان یک #هنرمند، #سالها در عرصه #عکاسی #حرفهای نیز سابقه #فعالیت داشت.
🍃🌷🍃
در #عملیات فتحالمبین به #عنوان #مسئول محور به #خدمت پرداخت، بعد از #چهار مرتبه #مجروحیت در تاریخ ۱۳۶۷/۱/۳۱# در #شلمچه به علت #پخش گازهای شیمیایی توسط #سربازان بعثی به بستر #بیماری افتاد.
🍃🌷🍃
ایشان بارها در #عملیاتهایی چون #فتحالمبین، #بیتالمقدس و #مرصاد #حماسه آفریدبعد از #اتمام #جنگ در #نشریه "پیام حمل و نقل" #خاطرات خود را با عنوان #روزهای ماندگار به مدت #یکسال به #چاپ رساند.
🍃🌷🍃
ایشان بعد از #سالها #خدمت در #آموزش وپرورش، #جهادسازندگی،#هلال احمر ،#نیروی نامنظم، #دکتر چمران ،#مدیریت یک مدرسه راهنمایی را بر #عهده داشت.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
زمانی که ازدواج کردم کم کم آثار #جراحتها خود را بروز میدادند خاطراتم از انتخاب #همسرم و زندگی با یک #جانباز را در کتاب «اینک شوکران» روایت کرده ام،در بخشی از این کتاب نوشتم.
🍃🌷🍃
برادر دوستم صفورا بود.
مادرش دستش را گذاشت روی شانهام و گفت: «برو بالا. الان حاجی را هم میفرستم. بنشینید سنگهایتان را از هم وا بکنید.
دلم شور میزد. نگرانیای که توی چشمهای خواهرام میدیدم دلشوره ام را بیشتر میکرد😔
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
ایشان بارها در #عملیاتهایی چون #فتحالمبین، #بیتالمقدس و #مرصاد #حماسه آفریدبعد از #اتمام #جنگ در #نشریه "پیام حمل و نقل" #خاطرات خود را با عنوان #روزهای ماندگار به مدت #یکسال به #چاپ رساند.
🍃🌷🍃
ایشان بعد از #سالها #خدمت در #آموزش وپرورش، #جهادسازندگی،#هلال احمر ،#نیروی نامنظم، #دکتر چمران ،#مدیریت یک مدرسه راهنمایی را بر #عهده داشت.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
زمانی که ازدواج کردم کم کم آثار #جراحتها خود را بروز میدادند خاطراتم از انتخاب #همسرم و زندگی با یک #جانباز را در کتاب «اینک شوکران» روایت کرده ام،در بخشی از این کتاب نوشتم.
🍃🌷🍃
برادر دوستم صفورا بود.
مادرش دستش را گذاشت روی شانهام و گفت: «برو بالا. الان حاجی را هم میفرستم. بنشینید سنگهایتان را از هم وا بکنید.
دلم شور میزد. نگرانیای که توی چشمهای خواهرام میدیدم دلشوره ام را بیشتر میکرد😔
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس حمیدرضا ملاحسنی🥀
در تاریخ 1344/5/5 در یکی از مناطق جنوب غرب تهران در یک خانواده مذهبی متولد شد
۵ فرزند بودند ، ۴ برادر و ۱ خواهر
دوران کودکی رو پشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد ، مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی رو گذروند و مقطع دبیرستان بود و ۱۵ سالگی که جنگ تحمیلی شروع شد.
شهید حمیدرضا ملاحسنی🥀در لشگر 27 محمد رسول الله و در گردان عمار سازماندهی شد و خود را آماده عملیات کرد، در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین عراق بود در تاریخ 1362/8/12 مفقود الاثر شد.
دو سال بعد از شهادتش🥀 ، برادر دیگرش متولد میشودکه خانواده اش اسمشان ر برای زنده نگه داشتن نام شهید🥀 حمید رضا می گذارند .
#سالها بود خانواده اش منتظر و چشم انتظار بودند . 2 سال پیش برادرانش می خواستند مقبره ای را به صورت نمادین برای ایشان بر پا کنند که به خواب برادرش آمد و گفت دست نگه دارید .
در تاریخ 1344/5/5 در یکی از مناطق جنوب غرب تهران در یک خانواده مذهبی متولد شد
۵ فرزند بودند ، ۴ برادر و ۱ خواهر
دوران کودکی رو پشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد ، مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی رو گذروند و مقطع دبیرستان بود و ۱۵ سالگی که جنگ تحمیلی شروع شد.
شهید حمیدرضا ملاحسنی🥀در لشگر 27 محمد رسول الله و در گردان عمار سازماندهی شد و خود را آماده عملیات کرد، در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین عراق بود در تاریخ 1362/8/12 مفقود الاثر شد.
دو سال بعد از شهادتش🥀 ، برادر دیگرش متولد میشودکه خانواده اش اسمشان ر برای زنده نگه داشتن نام شهید🥀 حمید رضا می گذارند .
#سالها بود خانواده اش منتظر و چشم انتظار بودند . 2 سال پیش برادرانش می خواستند مقبره ای را به صورت نمادین برای ایشان بر پا کنند که به خواب برادرش آمد و گفت دست نگه دارید .
#شهید دفاع مقدس حمیدرضا ملاحسنی🥀
در تاریخ 1344/5/5 در یکی از مناطق جنوب غرب تهران در یک خانواده مذهبی متولد شد
۵ فرزند بودند ، ۴ برادر و ۱ خواهر
دوران کودکی رو پشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد ، مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی رو گذروند و مقطع دبیرستان بود و ۱۵ سالگی که جنگ تحمیلی شروع شد.
شهید حمیدرضا ملاحسنی🥀در لشگر 27 محمد رسول الله و در گردان عمار سازماندهی شد و خود را آماده عملیات کرد، در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین عراق بود در تاریخ 1362/8/12 مفقود الاثر شد.
دو سال بعد از شهادتش🥀 ، برادر دیگرش متولد میشودکه خانواده اش اسمشان ر برای زنده نگه داشتن نام شهید🥀 حمید رضا می گذارند .
#سالها بود خانواده اش منتظر و چشم انتظار بودند . 2 سال پیش برادرانش می خواستند مقبره ای را به صورت نمادین برای ایشان بر پا کنند که به خواب برادرش آمد و گفت دست نگه دارید .
در تاریخ 1344/5/5 در یکی از مناطق جنوب غرب تهران در یک خانواده مذهبی متولد شد
۵ فرزند بودند ، ۴ برادر و ۱ خواهر
دوران کودکی رو پشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد ، مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی رو گذروند و مقطع دبیرستان بود و ۱۵ سالگی که جنگ تحمیلی شروع شد.
شهید حمیدرضا ملاحسنی🥀در لشگر 27 محمد رسول الله و در گردان عمار سازماندهی شد و خود را آماده عملیات کرد، در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین عراق بود در تاریخ 1362/8/12 مفقود الاثر شد.
دو سال بعد از شهادتش🥀 ، برادر دیگرش متولد میشودکه خانواده اش اسمشان ر برای زنده نگه داشتن نام شهید🥀 حمید رضا می گذارند .
#سالها بود خانواده اش منتظر و چشم انتظار بودند . 2 سال پیش برادرانش می خواستند مقبره ای را به صورت نمادین برای ایشان بر پا کنند که به خواب برادرش آمد و گفت دست نگه دارید .