🌹محفل شهدا🌹
591 subscribers
48.6K photos
41K videos
684 files
1.88K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
#خاطرات_شهید

▫️«محمد مجیدزاده» فرزند شهید «محمدتقی مجیدزاده» که در کنار یادمان شهدای گمنام «شلمچه» برای دانش‌آموزان سخن می‌گفت،توضیح داد:

▫️ پدرم یک بار در سال 63 به مناطق درگیری کردستان در شهر «بانه» رفت و با نیروهای حزب «کومله» درگیر شد و به اسارت آنها درآمد.

آنها پدرم را پس از گذشت حدود سه تا چهار ماه از اسارتش، در فصل زمستان و در برف‌ سنگین کردستان و بدون لباس و کفش رها کردند.

▫️پدرم پاسدار بود و در مدت اسارتش به هیچ وجه این مسئله را بازگو نکرد چون اگر ضدانقلاب پاسدار بودندش را می‌فهمیدند قطعا به طور معمول که سر پاسداران را می‌بریدند سر او را نیز از تنش جدا می‌کردند.

راوی فرزندشهید

#شهید_محمد_تقی_مجید_زاده
#سالروز_شهادت🌷
▫️مسئولیت: فرمانده گروهان ادوات
▫️تاریخ تولد: ۱۳۴۴/۰۲/۰۳
▫️تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱۸

📎وی در بهمن‌ماه 1366 و در منطقه «ماووت» که یکی از مناطق مرزی عراق با غرب کشور است به درجه رفیع شهادت نائل آمد .

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#خاطرات_شهید

او ویژگی های خاصی داشت :
همیشه دائم الوضو بود.
مداحی می کرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را می گفت.
مداومت داشت بر خواندن زیارت عاشورا
مانند الگوی خودش #شهید_ابراهیم_هادی از کمک به نیازمندان غافل نمی شد.

روحیه جهادی و انقلابی داشت و در این راه شخصیت کاذب برای خودش نساخته بود.
عاشق، حامی، تابع و مدافع #ولایت_فقیه بود.
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد.

وقتی شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: #خرمشهر_را_خدا_آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست.

نام : محمدهادی
نام خانوادگی : ذوالفقاری
نام پدر : رجبعلی
تاریخ تولد : ۱۳۶۷/۱۱/۱۳ - تهران🇮🇷
دین و مذهب : اسلام شیعه
وضعیت تأهل : مجرد
شـغل : طلبه
ملّیـت : ایرانی
تاریخ شهادت : ۱۳۹۳/۱۱/۲۶ - سامرا🇮🇶
مزار : قبرستان وادی‌السلام نجف
مزار یادبود: بهشت‌زهرا(س) - قطعه ۲۶
کتاب: «پسرک فلافل‌فروش»

#سالروزشهادت......🕊🕊🌸🌸

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#خاطرات_شهید

یڪی از دوستانش ڪہ شاهد لحظات قبل از شهادت ایشان بود،چنین نقل می ڪند:
" در لحظہ شهادت ترڪشی بہ پهلویش اصابت ڪرد ،وقتی بہ زمین افتاد از ما خواست ڪہ او را بلند ڪنیم وقتی روی پاهایش ایستاد رو بہ سمت ڪربلا دستش را بہ سینہ نهاد و آخرین ڪلام را بر زبان جاری ڪرد
" السلام علیڪ یا ابا عبدالله " 
پیڪر شهید احمد علی نیری ، در هنگام خاڪ سپاری، دستش بہ نشانہ ادب بہ ابا عبداللہ هنوز بر روی سینہ اش قرار داشت ...

📎پ ن:
#شهید_احمد_علۍ نیرے در ۱۳۶۴/۱۱/۲۷ در طے عملیات والفجر ۸ بہ آرزوی دیرینہ اش رسید و بہ لقاء الله پیوست .

#شهید_احمدعلی_نیری

به مناسبت شهادت #شهید #احمدعلی_نیری

📅تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۴/۲۹
📅تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷

🗺محل شهادت : اروند رود_عملیات والفجر۸
.🗺محل دفن: تهران.بهشت زهرا

#سالروزشهادت......🕊🕊

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#خاطرات_شهید

●توی عملیات مجروح شد ، تیر به ناحیه سر اصابت ڪرد. شرایط درگیری بہ نحوے بود ڪه راهے برای عقب کشیدن رضا نبود بجز اینکہ پیکر پاکش رو روی زمین ‌بکشیم ‌و آروم‌آروم ‌بیایم ‌عقب...

●رضا زنده بود و پیڪرش روسنگ و خاک کشیده مےشد چاره‌اے ‌نبود. اگر این ڪار و نمےڪردیم زبونم لال مےافتاد دست تڪفیریها...

●رضا توی عشــق به حضرت رقیه (س) سوخت، پیڪرش تو مسیر شام‌ روی ‌سنگ ‌و خار ڪشیده ‌شد مثل ڪاروان اسراے اهل بیت (ع) ، رضا زنـده مـوند و زخم این سنگ و خار رو تحمل‌ کرد و بعد روحش پرکشید و آسمونے شد.

●فرمانـده ‌مےگفت : ‌این مسیری ‌ڪه ‌پیڪر رضا روی زمین ڪشیده شد همون‌ مسیر ورود اهل بیت علیهم السلام به ‌شام‌ هست ....

راوی : همرزم شهیــد

#شهید #رضا_دامرودی🌷🌹🌹🌹🌹🌹
#خاطرات_شهید

یڪی از دوستانش ڪہ شاهد لحظات قبل از شهادت ایشان بود،چنین نقل می ڪند:
" در لحظہ شهادت ترڪشی بہ پهلویش اصابت ڪرد ،وقتی بہ زمین افتاد از ما خواست ڪہ او را بلند ڪنیم وقتی روی پاهایش ایستاد رو بہ سمت ڪربلا دستش را بہ سینہ نهاد و آخرین ڪلام را بر زبان جاری ڪرد
" السلام علیڪ یا ابا عبدالله " 
پیڪر شهید احمد علی نیری ، در هنگام خاڪ سپاری، دستش بہ نشانہ ادب بہ ابا عبداللہ هنوز بر روی سینہ اش قرار داشت ...

📎پ ن:
#شهید_احمد_علۍ نیرے در ۱۳۶۴/۱۱/۲۷ در طے عملیات والفجر ۸ بہ آرزوی دیرینہ اش رسید و بہ لقاء الله پیوست .

🌹تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۴/۲۹
🌹تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷

🌹محل شهادت : اروند رود_عملیات والفجر۸
.🌹محل دفن: تهران.بهشت زهرا

#سالروزشهادت......🕊🕊

#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ احْشُرْنٰا مَعَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین 🌸

الّلهُمَّ اَحفِظ قائِدَنا وَ حَبیبَ قلوبَنا وَ نورَ اَعینَنا نائِبَ المَهدی اِمامَنَا الخامِنه ای حَتّی یَصِلَ فَرَجَ مَولانَا الْمَهْدی (عَجّ) 🤲🌸
.
#خاطرات_شهید

●سردار حسین پورجعفری امین، امانتدار و رازدار حاج قاسم بود و در تمامی عملیات‌های خطرناک در خارج از مرزها در کنار و همراه سردار سلیمانی بود و به نوع در سردار ذوب شده بود.

شهید پورجعفری در خاطراتش می‌گفت: روزی با حاج قاسم به منطقه رفتیم، سردار لب بالکن دوربین گذاشته و در حال شناسایی منطقه بود.

●وی ادامه داد: یک بلوک سیمانی دیدم که پایین افتاده بود؛ رفتم و بلوک را آوردم آن را جلوی حاج قاسم گذاشتم و با خودم فکر کردم اگر تک تیرانداز تیری زد به حاجی نخورد.

شهید ادامه داد: تا بلوک را گذاشتم تیری به بلوک خورده و تیکه تیکه شد؛ خوشبختانه برای حاجی اتفاقی نیافتاد.

‌‌راوی: شهیدحسین پورجعفری

#شهید_حسین_پورجعفری
#سالروز_ولادت 🌷

●ولادت:  ۱۳۴۵/۱/۸ ، کرمان
●شهادت: ۱۳۹۸/۱۰/۱۳ ، عملیات تروریستی فرودگاه بغداد ، محافظ و همرزم حاج قاسم

ٺولدٺ مبارڪ♡
لبخند مقـاومٺ!

ٺولدٺ مـبارڪ♡
رفیق خوشبخٺ حاج قاسم!

ٺـولــدٺ مبارڪ♡
حاج حسین عزیز!🌺

🌷شهید_حسین_پورجعفری
#سالروز_ولادت....🌸🎉🌸

🌸💐🌷
.💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸

#خاطرات_شهید

● علی آقا دلیل رفتن به سوریه را در وصیتنامه خود ذکر کرده است. او در این وصیتنامه گفته است که من به علت احساس نیاز خودم به تزکیه و آمرزش گناهانم، بهترین و مقدس‌ترین مکان را میدان مبارزه جهان اسلام با کفر جهانی یافتم و امیدوارم در این راه مقدس که میدان مبارزه اسلام ناب محمدی (ص) با تکفیر و الحاد و اسلام آمریکایی است، خداوند مرا لایق بداند و جان ناقابلم را بپذیرد.

●او همچنین در فرازی از وصیتنامه‌اش بیان کرده است:« عاجزانه از درگاه خدا می‌خواهم که پر افتخارترین و با عزت‌ترین مرگ که شهادت است را به این بنده حقیر هدیه دهد تا فردای قیامت در محضر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) و خاندان عصمت و طهارت (ع) رو سیاه و شرمنده نباشم.»

‌‌راوی: همسر بزرگوار شهید

#شهید_علی_طاهری
#سالروز_شهادت...🕊🌺

فراموش نڪنیم ڪہ ،
از #شهدا شرمندہ ایم

❁اللَّهمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد و عجّل فرجهُم ❁

•┈••✾•🌿🌸🌺🌸🌿•✾••┈•
🌹محفل شهدا

#خاطرات_شهید

🔹اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود. کلاس اخلاق هم می‌رفت و وقتی می‌آمد خانه اگر نماز شبش قضا می‌شد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمی‌خواند، می‌گفت: خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید.

🔸یا به بچه‌ها می‌گفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. می‌گفت: "طلب بخشش و گذشت کردن باعث می‌شود خدا به ما نگاه ویژه‌ای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. "

#شهید_ابراهیم_عشریه🌷
#سالروز_شهادت

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

•┈••✾•🌿🌸🌺🌸🌿•✾••┈•
#خاطرات_شهید

او ویژگی های خاصی داشت :
همیشه دائم الوضو بود.
مداحی می کرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را می گفت.
مداومت داشت بر خواندن زیارت عاشورا
مانند الگوی خودش #شهید_ابراهیم_هادی از کمک به نیازمندان غافل نمی شد.

روحیه جهادی و انقلابی داشت و در این راه شخصیت کاذب برای خودش نساخته بود.
عاشق، حامی، تابع و مدافع #ولایت_فقیه بود.
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد.

وقتی شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: #خرمشهر_را_خدا_آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست.

#شهید_هادی_ذوالفقاری

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

•┈••✾•🌿🌸🌺🌸🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸

#خاطرات_شهید

●اگر ایشان درمنزل بود،حتماخود رابرای انجام فعالیتی سرگرم میکرد.یابابچه هابازی ویادرکارهای منزل کمک میکرد.

●گاهی ظرف می‌شست گاهی خانه راجارو می‌کشید.بچه ها نیز سرگرم بازی باپدرمی شدندو وقتی پدر نبود، بهانه گیری آنها بیشتر میشد.

●نه تنهابافرزندان خودمان ،بلکه باتمام بچه ها ارتباط خوبی داشت.
درمهمانی هابچه هاراجمع وباخواندن قرآن وشعر سرگرم و درنهایت نیزباتقدیم هدیه کوچکی خوشحالشان میکرد.

راوی:همسرشهید

#شهید_کمال_شیرخانی
#سالروز_شهادت🌷

●ولادت : ۱۳۵۵/۱/۱۵ لواسان ، تهران
●شهادت : ۱۳۹۳/۴/۱۴ سامرا ، عراق

#خلبان_کمال_شیرخانی

#سالروز_شهادت..🕊🌸🕊🌸


🌷شادی‌ارواح‌طیبه‌شهداصلوات


••┈🌷پنج شنبه است
🌹 #شهدا رویاد کنیم...
🌺با #ذکریک #صلوات و یک #فاتحه...

🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍوعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹
#خاطرات_شهید

او ویژگی های خاصی داشت :
همیشه دائم الوضو بود.
مداحی می کرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را می گفت.
مداومت داشت بر خواندن زیارت عاشورا
مانند الگوی خودش #شهید_ابراهیم_هادی از کمک به نیازمندان غافل نمی شد.

روحیه جهادی و انقلابی داشت و در این راه شخصیت کاذب برای خودش نساخته بود.
عاشق، حامی، تابع و مدافع #ولایت_فقیه بود.
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد.

وقتی شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: #خرمشهر_را_خدا_آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست.

🌷شهید_هادی_ذوالفقاری

•┈•••✾••┈•
#خاطرات_شهید

هميشه می گفت:
"ما هيچ وقت از لطف و عنايت اهل بيت، خصوصاً آقا امام رضا عليه السلام بی نياز نيستيم..."

هواپيمای سوخو را حاج احمد وارد نيروی هوايی سپاه كرد مراسم افتتاحيه‌اش را همه انتظار داشتيم در تهران باشد،
ولی سردار گفت: ميخوام مراسم افتتاحيه توی مشهد باشه...
پايگاه هوايی مشهد كوچیك بود كفاف چنين برنامه‌ای رو نميداد بعضيها همين را به سردار گفتند؛ ولی سردار اصرار داشت مراسم توی مشهد باشه با برج مراقبت هماهنگيهای لازم شده بود خلبان، بر فراز آسمان، هواپيما را چند دور، دور حرم حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله عليه طواف داد اين را سردار ازش خواسته بود خيليها تازه دليل اصرار سردار را فهميده بودند خدا رحمتش كند؛ هميشه ميگفت: "ما هيچ وقت از لطف و عنايت اهل بيت، خصوصاً آقا امام رضا عليه السلام بی نياز نيستيم..."

#شهید_حاج_احمد_کاظمی

#سالروز_ولادت...🌸🌸🌸

•┈•••✾••┈•
#خاطرات_شهید

●دستمال کوچیک جیبی داشت که تو همه مراسم عزاداری ایمه ،گریه هاشو با اون پاک میکرد و میگفت که این اشکها و این دستمال روز قیامت برام شهادت میدن . ارادت خاصی به اربابش امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام داشت .تاکید بسیار زیادی بر خوندن زیارت عاشورا با ذکر صد لعن وسلام داشت.میگفت امکان نداره شما با اخلاص کامل زیارت عاشورا بخونی و ارباب نظر نکنه .

#حفظ_قرآن

شهید عباس آسمیه تاکید بسیار زیاد بر حفظ و قرائت قرآن بامعنی و همچنین احادیث نبوی داشت و واین در حالی بود که خود نیز احادیث را بصورت کتبی یادداشت و همچنین بصورت صوتی و با صدای خودش ضبط میکرد

#شهید_عباس_آسمیه🌷

┈•┈•••✾••┈•
#خاطرات_شهید

💠«شهیدی که خودخانواده اش را برای تشییع دعوت کرد»

●محمدباسپاه مشهد به جبهه اعزام شده بود و به ماگفت :شمابرای زیارت به مشهد بیایید و من هم خودم رابه شما می‌رسانم؛هنگامیکه به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شدیم، همزمان مراسم تشییع تعدادی از شهدابودکه ماهم درآن شرکت کردیم...

●بعد از تشییع ازقم زنگ زدند وخبر شهادت محمدرادادندومتوجه شدیم وی جزو یکی از همین شهدای مشهد بود که سردربدن نداشت.

شهید محمد جعفری نیاباآغاز جنگ درسال۵۹ عازم جبهه شد او یکی از نیروهای دکتر مصطفی چمران بودپس ازشهادت شهید چمران به تیپ۲۵کربلاپیوست وتامرحله فرماندهی گردان پیش رفت.

●پس از یک مجروحیت شدید درحالیکه ۱۰روز از مراسم عروسی اش نگذشته بود درمهران به شهادت رسید.


راوی: مادر ۳شهید احمد وعلی ومحمد جعفری نیا

#شهید_محمد_جعفری_نیا
#ایام_شهادت 🌷

•┈••✾••┈•
#خاطرات_شهید

💠شهادت آرزوی دیرینه شهید مظفری‌نیا بود و می‌خواست طوری شهید شود که پوزه آمریکا و اسرائیل را به خاک بمالد

مهربان و خوش‌اخلاق بود و دست به خیر داشت؛ حتی وقتی که خسته از مأموریت و کار برمی‌گشت اگر احساس می‌کرد کسی چه پدر و مادر و چه غریبه به کمکش نیاز دارند لباس از تن بیرون نمی‌آورد و به کمک و خدمت می‌شتافت..

راوی: برادر شهید

🌷شهید_شهرود_مظفری_نیا
تاریخ شهادت ۱۳دی۱۳۹۸ بغداد
#شهید_مقاومت

┈••✾•🌿🌸🌺🌸🌿•✾••┈
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸

☀️#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم
🗓امروز ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ مصادف‌با سالروز:

🌷 ولادت شهید مجید قربانخانی

◙☜ شهید#مجید‌_قربانخانی
◙☜#تاریخ‌تولد: ۱۳۶۹/۵/۳۰
◙☜#تاریخ‌شهادت: ۲۱دی ۱۳۹۴

📝بهش میگفتن مجید بربری، از بس برای قهوه خونه محل نون بربری میخرید و پاتوقش قهوه خونه ها بود. #اهل‌نماز‌و ‌روزه‌نبود.

📝تا اینکه یک شب #در‌روضه‌ی‌حضرت #زینب‌دلش‌شکست‌و‌قول‌داد.تا‌آخرین #نفس‌از‌حرم‌اهل‌بیت‌دفاع کنه.

📝رفت سوریه... شد مدافع حرم...

#خاطرات_شهید

💠اخلاق خوب

اعتقادات مذهبی قلبی اش خیلی زیاد بود، منیتی نداشت بدون اینکه در ظاهر بخواهد به مردم نشان دهد.
همش در نهانش بود نه آشکار
بلکه فقط بین خودش و خدایش بود.

● بدییی اگر در خانواده و دیگران می دید زود فراموش می کرد ولی خوبیشون را حسابی به خاطر می سپرد و قدر دانشان بود...
طاقت نداشت غم خانواده و یا کسی را ببیند همیشه سعی می کرد خانواده و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد.

بله! همین خوبی هایش بود که از آن یک شهید ساخت.

💟مجید خیلی شجاع بود


🌷#شهید_مجید_قربانخانی
#حر_مدافعان_حرم🕊
🎊#تولدت_مبارڪ_مردآسمانی

💐🌷🌸
#خاطرات_شهید

●پسرم ازروی پله ها افتاد ،دستش شکست.
بیشتر از من عبدالحسین هول کرد.بچه راکه داشت به شدت گریه میکرد بغل گرفت.
ازخانه دویدبیرون.چادرسرم کردم ودنبالش رفتم.ماتم برد وقتی دیدم دارد می رودطرف خیابان.تامن رسیدم به او،یک تاکسی گرفت.
درآمد لحظه ها،ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود.

●خانه ما آفتاب گیربود.ازاواسط بهارتااوایل پاییز من وچند بچه قدونیم قد،دایم باگرما دست و پنجه نرم می کردیم.
فقط یک پنکه درب وداغان داشتیم.من نمی دانستم عبدالحسین فرمانده گردان است ولی می دانستم حقوق اوکفاف خریدن یک کولر را نمی دهد‌.
یک رو اتفاقی فهمیدم ازطرف سپاه تعدادی کولر به او داده اند تابه هرکس خودش صلاح میداندبدهد.
بعضی از دوستانش واسطه شده بودند تایکی ازآنهاراببردخانه خودش ،قبول نکرده بود.بهش اصرارکرده بودند.
گفته بود:این کولرهامال آن خانواده هاییه که جگرشون داغ شهید داره ،تاوقتی اوناباشن نوبت به خانواده من نمی رسه...

#شهید_عبدالحسین_برونسی

#سالروز_ولادت..🌸🌹

•┈•••✾••┈•
بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸

#خاطرات_شهید

● همیشه از پدر و مادر قدردانی می‌کرد و عذرخواه بود که نتوانسته محبّت آن‌ها را جبران کند. علاوه بر آن، به من و برادرم که از او کوچک‌تر بودیم، احترام می‌گذاشت و هیچ‌وقت ما را به اسم صدا نمی‌زد، بلکه می‌گفت: آبجی و داداش.»

● یک سال قبل از شهادتش، در برخی از خصوصیات اخلاقی و اعتقادی­اش به کمال رسید؛ به گونه‌ای که بتواند برای شهادت آماده شود. او هیچ وابستگی‌ای به دنیا نداشت. در پایگاه محل خدمتش، چند عکس شهید را روی دیوار قرار داده بود؛ اما یک جای خالی کنارش گذاشته بود. به دوستانش می‌گفت: این، جای عکس من است. او همیشه به من می­‌گفت: حجابت را حفظ کن و در زندگی، حضرت فاطمه را الگوی خودت قرار بده.»

✍️به روایت خواهر شهید

#شهید_رضا_قربانی_میانرودی🌷
#سالروز_شهادت

●ولادت : ۱۳۷۰/۱۲/۲۵ تنکابن ، مازندران
●شهادت : ۱۳۹۲/۶/۱۶ درگیری باقاچاقیان ، کرمانشاه


🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجّل فرجهُم
#خاطرات_شهید

🔹اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود. کلاس اخلاق هم می‌رفت و وقتی می‌آمد خانه اگر نماز شبش قضا می‌شد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمی‌خواند، می‌گفت: خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید.

🔸یا به بچه‌ها می‌گفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. می‌گفت: "طلب بخشش و گذشت کردن باعث می‌شود خدا به ما نگاه ویژه‌ای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. "

#شهید_ابراهیم_عشریه🌹

•┈•••✾••┈•
#خاطرات_شهید

به گفته مادرش، مراقبه‌ها در مورد هادی پیش از تولدش آغاز شد، از همان کودکی راهش مشخص بود، نمازشب میخواند در قنوتش شهدا را دعا میکرد .

کسی که همه‌اش زمزمه یا حسین (ع) روی لب دارد، عشقش به اهل بیت مشخص میشود، به همین خاطر شهید ذوالفقاری مداح هیئت رهروان شهدا و عاشق هیئت موج ‌الحسین بود؛
کمدش پر بود از عکسهای حاج همت، شهید دین ‌شعاری و ابراهیم هادی، بیشتر وقتش برای بسیج و کار فرهنگی برای شهدا بود، و آخر عشقش به طلبگی ختم شد، نجف را انتخاب کرد و از این راه به شهادت رسید .

#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷

•┈•••✾••┈•