#شهید مدافع حرم #فاطمیون ،
و#جانباز دفاع مقدس، سلیم سالاری
🍃🌷🍃
#معروف به #امیر افتخاری ، در سال 1345# در #نجف اشرف کنار بارگاه #امیرالمومنین(ع)🌷 در یک خانواده صالح و متدین متولد شد.
🍃🌷🍃
درسال 1352# برای تحصیل به مدرسه علوی رفت و در دوره نوجوانی در نتیجه ستم رژیم فاسد بعث به همراه خانواده پدری و عموهایش که اکثرا #روحانی مشغول به تحصیل بودند اخراج و در #مشهد مستقر شد.
🍃🌷🍃
ایشان از کودکی ستم دژخیمان بعثی را در عراق با تمام وجود لمس میکرد و در پیامد کینه نهفته ای که از دژخیمان سفاک حاکم بر عراق از نوجوانی به دل داشت به #جبهه رفت.
🍃🌷🍃
ایشان پس از #اعزام به #جبهه به جهت #اخلاص و #آشنایی بالا به زبان #عربی، #خدمات زیاد #رزمی و #فنی انجام داد و .... و چند بار #مجروح ولی مجددا به #جبهه برگشت.
🍃🌷🍃
پس از بازگشت از #جبهه ایشان به عنوان #نیروهای احتیاط به #عضویت #بسیج اعلای انقلاب اسلامی در آمد پس از آن در تاریخ 1369# با گروه های همانند بدر همکاری میکرد و پس از آن با دریافت #حکم های #ماموریت به عنوان یک #بسیجی کار آمد با #سپاه پاسداران همکاری میکرد.
🍃🌷🍃
و#جانباز دفاع مقدس، سلیم سالاری
🍃🌷🍃
#معروف به #امیر افتخاری ، در سال 1345# در #نجف اشرف کنار بارگاه #امیرالمومنین(ع)🌷 در یک خانواده صالح و متدین متولد شد.
🍃🌷🍃
درسال 1352# برای تحصیل به مدرسه علوی رفت و در دوره نوجوانی در نتیجه ستم رژیم فاسد بعث به همراه خانواده پدری و عموهایش که اکثرا #روحانی مشغول به تحصیل بودند اخراج و در #مشهد مستقر شد.
🍃🌷🍃
ایشان از کودکی ستم دژخیمان بعثی را در عراق با تمام وجود لمس میکرد و در پیامد کینه نهفته ای که از دژخیمان سفاک حاکم بر عراق از نوجوانی به دل داشت به #جبهه رفت.
🍃🌷🍃
ایشان پس از #اعزام به #جبهه به جهت #اخلاص و #آشنایی بالا به زبان #عربی، #خدمات زیاد #رزمی و #فنی انجام داد و .... و چند بار #مجروح ولی مجددا به #جبهه برگشت.
🍃🌷🍃
پس از بازگشت از #جبهه ایشان به عنوان #نیروهای احتیاط به #عضویت #بسیج اعلای انقلاب اسلامی در آمد پس از آن در تاریخ 1369# با گروه های همانند بدر همکاری میکرد و پس از آن با دریافت #حکم های #ماموریت به عنوان یک #بسیجی کار آمد با #سپاه پاسداران همکاری میکرد.
🍃🌷🍃
رفت تا دامنش از
گردِ زمین پاڪ بماند !
آسمانے تر از آن بود
ڪہ در خــاڪ بماند ...
#شهید_جاسم_حمید
#جانباز_دفاع_مقدس
#سردار_مدافع_حرم
🌸صبحتون شهدایی🌸
گردِ زمین پاڪ بماند !
آسمانے تر از آن بود
ڪہ در خــاڪ بماند ...
#شهید_جاسم_حمید
#جانباز_دفاع_مقدس
#سردار_مدافع_حرم
🌸صبحتون شهدایی🌸
🌷🕊ای سپید موی عاشق ؛
ڪه زیرڪانہ شهادت را صید ڪردی
این منم ، غرق در هـوای نفس
راہ نشانم بده
تا در این وانفسای دنیا
دیندار بمانم . . .❤️
🥀🕊#جانباز_دفاع_مقدس
#روحانی_مدافع_حرم
#شهـید_مجید_محمدی
#سالروز_شهـادت🕊🥀
ڪه زیرڪانہ شهادت را صید ڪردی
این منم ، غرق در هـوای نفس
راہ نشانم بده
تا در این وانفسای دنیا
دیندار بمانم . . .❤️
🥀🕊#جانباز_دفاع_مقدس
#روحانی_مدافع_حرم
#شهـید_مجید_محمدی
#سالروز_شهـادت🕊🥀
#سرباز_خستگی_ناپذیر_حبیب_الله_قنبری_پور
#جانباز_دفاع_مقدس
#نحوه_شهادت_شهید_مدافع_حرم
اربعین۱۳۹۴ با دوپای مجروح و ۲عصا و سینه ای شیمیایی از نجف تا کربلا پیاده گام برداشت تا برات سوریه بستاند از مولایش حسین ابن علی علیه الاسلام ودر نهایت روز گار در شامگاه ۱۴/۱/۱۳۹۵ آخرین طلاقی نگاهش با همسر و فرزند را برایش رقم زد و او همچون حسین در غربت در برابر دیدگاه زینب با شلیک موشک تاو در محل دیده بانی به شهادت رسید و آن تشییع با عظمت پیکرش در تاریخ ۲۲/۲/۱۳۹۵ برای همیشه در تاریخ جاویدان ماند.
وامروز تمام درختان نارنج این دیار به یادت بهار میبارند،جاویدان شهید
شهادت : سوریه ، خانطومان در سن ۴۹ سالگی
❤️سلامتی خانواده عزیز ومحترم شهدا صلوات❤️
#جانباز_دفاع_مقدس
#نحوه_شهادت_شهید_مدافع_حرم
اربعین۱۳۹۴ با دوپای مجروح و ۲عصا و سینه ای شیمیایی از نجف تا کربلا پیاده گام برداشت تا برات سوریه بستاند از مولایش حسین ابن علی علیه الاسلام ودر نهایت روز گار در شامگاه ۱۴/۱/۱۳۹۵ آخرین طلاقی نگاهش با همسر و فرزند را برایش رقم زد و او همچون حسین در غربت در برابر دیدگاه زینب با شلیک موشک تاو در محل دیده بانی به شهادت رسید و آن تشییع با عظمت پیکرش در تاریخ ۲۲/۲/۱۳۹۵ برای همیشه در تاریخ جاویدان ماند.
وامروز تمام درختان نارنج این دیار به یادت بهار میبارند،جاویدان شهید
شهادت : سوریه ، خانطومان در سن ۴۹ سالگی
❤️سلامتی خانواده عزیز ومحترم شهدا صلوات❤️
#زندگینامه_سرباز_رشید_اسلام
#جانباز_دفاع_مقدس
#شهید_مدافع_حرم
🍃بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃
نوزادی از تبار شرف و غیرت در ۲۷/۱۱/۱۳۴۵ هجری شمسی در خانه ای متولد شد که حیاطش مزین بود به حوض مربع وباغچه ای بزرگ ، مملو از گلهای حسن یوسف و محبوبه شب ودرخت های نارنج که عطر بهار خانه پدری را ازاین بهار تا بهار سال بعد تامین میکردند، خانه ای مهربان که به حرمت اعتقادات ساکنینش و به خواست اهالی خانه خصوصا پدر، ابتدای هرماه آغوش میگشود به روی میهمانان روضه حضرت ماه بنی هاشم . خانه ای که درختانش برگ می باریدند برمصیبت روضه ی نازدانه علی اصغر امامشان .
اصلاما در این خانه مسلک مادری اش را از سیره خانم جان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مسئلت مینمودنند شاهد این گواه همین بس باشد که هنگام شیر دادن به کودک وضو میساخت در آن حیاط مصفا ، ولالایی مادرانه اش ذکر مصیبتی بود از روضه ی ناز دانه حضرت علی اضغر و ماه دانه حضرت علی اکبر .
این روز های نوجوان مالا مال از اسارت و استواری و شهادت دلیر مردانی بود که به خواست حق تعالی جهانی بدیع ساختند ، مسلط بر احکام ظلم ستیزی .
و امام آمد ، امام با قلبی مملو از امید و حرکت و عقیده آمد .
روز فرار از مدرسه و پیوستن به صف تطاهرات کنندگان ، روزهای پخش اعلامیه و شعار دادن ها جای خود را داد به سرازیر شدن فوج فوج پیر و جوان به سمت مرز های کشوری که بیم از دست رفتنش ، رنگ رخساره میبرد از چهره ناموسش .
و اما بعد از بالای ۸۰ ماه نبرد حق علیه باطل و حضور مستمر در جبهه های جنگ تحمیلی جوان انقلابی و مدبر بر جست و جوی آشیانه و یاری که دلگرم باشدبر آرامش حضورش در کنارش، برآمد و در سال ۱۳۷۰ با دوشیزه خانمی فرهنگی بانام سرکار خانم هاجر تقی زاده پیمان ازدواج بستند و سو گند یاد کردند وما حصل این پیمان مقدس دختری بنام کوثر و پسری بنام امیر بود.
زندگی ۴ نفره شیرینی که خو گرفته بود با بوی خاکریزو پوتین و بوی باروت و شیمیایی و موج انفجار.سالهایی گاه سخت سالهای تحمل تبعات جنگ ، سالهای گشتن به دنبال قرص های کمیاب درمان پوکی استخوان داروهای آرام بخش اعصاب و روان ، تست های شیمیایی معده و عمل های جراحی.
اما او حالا پدر بود و پدر یعنی تحمل و حالامرد بود و سرمایه ی مرد چیزی نیست جز درد !و سالهای در انزوا و غربت زیستن گذشت و پیش از موعد گرد سفید پیری بر چهره و قامت استوار مردی که در انزوا میزیست نشست .به همراه درد هایی که جامانده از جنگ که جنگ او پایان نداشت وحال موسم جنگ با بیماری های ناشی از شیمیایی بود
داشتن ملک و همسر و فرزند وحتی داشتن آن همه درد بردل و روح و زخم برتن کفایتش نمیکرد .تا آنجا که به محض مطلع شدن از اوضاع سوریه و دیدن حرم حضرت عمه جان زینب سلام علیها در محاصره ی کفر خواست که جان در بدن نداشته باشد تا بار دیگر حریم عمه سادات را در بند نبیندو آن هنگام که توسل کرد بر هر آنچه که خواست به دست آورد .
#جانباز_دفاع_مقدس
#شهید_مدافع_حرم
🍃بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃
نوزادی از تبار شرف و غیرت در ۲۷/۱۱/۱۳۴۵ هجری شمسی در خانه ای متولد شد که حیاطش مزین بود به حوض مربع وباغچه ای بزرگ ، مملو از گلهای حسن یوسف و محبوبه شب ودرخت های نارنج که عطر بهار خانه پدری را ازاین بهار تا بهار سال بعد تامین میکردند، خانه ای مهربان که به حرمت اعتقادات ساکنینش و به خواست اهالی خانه خصوصا پدر، ابتدای هرماه آغوش میگشود به روی میهمانان روضه حضرت ماه بنی هاشم . خانه ای که درختانش برگ می باریدند برمصیبت روضه ی نازدانه علی اصغر امامشان .
اصلاما در این خانه مسلک مادری اش را از سیره خانم جان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مسئلت مینمودنند شاهد این گواه همین بس باشد که هنگام شیر دادن به کودک وضو میساخت در آن حیاط مصفا ، ولالایی مادرانه اش ذکر مصیبتی بود از روضه ی ناز دانه حضرت علی اضغر و ماه دانه حضرت علی اکبر .
این روز های نوجوان مالا مال از اسارت و استواری و شهادت دلیر مردانی بود که به خواست حق تعالی جهانی بدیع ساختند ، مسلط بر احکام ظلم ستیزی .
و امام آمد ، امام با قلبی مملو از امید و حرکت و عقیده آمد .
روز فرار از مدرسه و پیوستن به صف تطاهرات کنندگان ، روزهای پخش اعلامیه و شعار دادن ها جای خود را داد به سرازیر شدن فوج فوج پیر و جوان به سمت مرز های کشوری که بیم از دست رفتنش ، رنگ رخساره میبرد از چهره ناموسش .
و اما بعد از بالای ۸۰ ماه نبرد حق علیه باطل و حضور مستمر در جبهه های جنگ تحمیلی جوان انقلابی و مدبر بر جست و جوی آشیانه و یاری که دلگرم باشدبر آرامش حضورش در کنارش، برآمد و در سال ۱۳۷۰ با دوشیزه خانمی فرهنگی بانام سرکار خانم هاجر تقی زاده پیمان ازدواج بستند و سو گند یاد کردند وما حصل این پیمان مقدس دختری بنام کوثر و پسری بنام امیر بود.
زندگی ۴ نفره شیرینی که خو گرفته بود با بوی خاکریزو پوتین و بوی باروت و شیمیایی و موج انفجار.سالهایی گاه سخت سالهای تحمل تبعات جنگ ، سالهای گشتن به دنبال قرص های کمیاب درمان پوکی استخوان داروهای آرام بخش اعصاب و روان ، تست های شیمیایی معده و عمل های جراحی.
اما او حالا پدر بود و پدر یعنی تحمل و حالامرد بود و سرمایه ی مرد چیزی نیست جز درد !و سالهای در انزوا و غربت زیستن گذشت و پیش از موعد گرد سفید پیری بر چهره و قامت استوار مردی که در انزوا میزیست نشست .به همراه درد هایی که جامانده از جنگ که جنگ او پایان نداشت وحال موسم جنگ با بیماری های ناشی از شیمیایی بود
داشتن ملک و همسر و فرزند وحتی داشتن آن همه درد بردل و روح و زخم برتن کفایتش نمیکرد .تا آنجا که به محض مطلع شدن از اوضاع سوریه و دیدن حرم حضرت عمه جان زینب سلام علیها در محاصره ی کفر خواست که جان در بدن نداشته باشد تا بار دیگر حریم عمه سادات را در بند نبیندو آن هنگام که توسل کرد بر هر آنچه که خواست به دست آورد .
#سرباز_خستگی_ناپذیر_حبیب_الله_قنبری_پور
#جانباز_دفاع_مقدس
#نحوه_شهادت_شهید_مدافع_حرم
اربعین۱۳۹۴ با دوپای مجروح و ۲عصا و سینه ای شیمیایی از نجف تا کربلا پیاده گام برداشت تا برات سوریه بستاند از مولایش حسین ابن علی علیه الاسلام ودر نهایت روز گار در شامگاه ۱۴/۱/۱۳۹۵ آخرین طلاقی نگاهش با همسر و فرزند را برایش رقم زد و او همچون حسین در غربت در برابر دیدگاه زینب با شلیک موشک تاو در محل دیده بانی به شهادت رسید و آن تشییع با عظمت پیکرش در تاریخ ۲۲/۲/۱۳۹۵ برای همیشه در تاریخ جاویدان ماند.
وامروز تمام درختان نارنج این دیار به یادت بهار میبارند،جاویدان شهید
شهادت : سوریه ، خانطومان در سن ۴۹ سالگی
❤️سلامتی خانواده عزیز ومحترم شهدا صلوات❤️
#جانباز_دفاع_مقدس
#نحوه_شهادت_شهید_مدافع_حرم
اربعین۱۳۹۴ با دوپای مجروح و ۲عصا و سینه ای شیمیایی از نجف تا کربلا پیاده گام برداشت تا برات سوریه بستاند از مولایش حسین ابن علی علیه الاسلام ودر نهایت روز گار در شامگاه ۱۴/۱/۱۳۹۵ آخرین طلاقی نگاهش با همسر و فرزند را برایش رقم زد و او همچون حسین در غربت در برابر دیدگاه زینب با شلیک موشک تاو در محل دیده بانی به شهادت رسید و آن تشییع با عظمت پیکرش در تاریخ ۲۲/۲/۱۳۹۵ برای همیشه در تاریخ جاویدان ماند.
وامروز تمام درختان نارنج این دیار به یادت بهار میبارند،جاویدان شهید
شهادت : سوریه ، خانطومان در سن ۴۹ سالگی
❤️سلامتی خانواده عزیز ومحترم شهدا صلوات❤️
#زندگینامه_سرباز_رشید_اسلام
#جانباز_دفاع_مقدس
#شهید_مدافع_حرم
🍃بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃
نوزادی از تبار شرف و غیرت در ۲۷/۱۱/۱۳۴۵ هجری شمسی در خانه ای متولد شد که حیاطش مزین بود به حوض مربع وباغچه ای بزرگ ، مملو از گلهای حسن یوسف و محبوبه شب ودرخت های نارنج که عطر بهار خانه پدری را ازاین بهار تا بهار سال بعد تامین میکردند، خانه ای مهربان که به حرمت اعتقادات ساکنینش و به خواست اهالی خانه خصوصا پدر، ابتدای هرماه آغوش میگشود به روی میهمانان روضه حضرت ماه بنی هاشم . خانه ای که درختانش برگ می باریدند برمصیبت روضه ی نازدانه علی اصغر امامشان .
اصلاما در این خانه مسلک مادری اش را از سیره خانم جان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مسئلت مینمودنند شاهد این گواه همین بس باشد که هنگام شیر دادن به کودک وضو میساخت در آن حیاط مصفا ، ولالایی مادرانه اش ذکر مصیبتی بود از روضه ی ناز دانه حضرت علی اضغر و ماه دانه حضرت علی اکبر .
این روز های نوجوان مالا مال از اسارت و استواری و شهادت دلیر مردانی بود که به خواست حق تعالی جهانی بدیع ساختند ، مسلط بر احکام ظلم ستیزی .
و امام آمد ، امام با قلبی مملو از امید و حرکت و عقیده آمد .
روز فرار از مدرسه و پیوستن به صف تطاهرات کنندگان ، روزهای پخش اعلامیه و شعار دادن ها جای خود را داد به سرازیر شدن فوج فوج پیر و جوان به سمت مرز های کشوری که بیم از دست رفتنش ، رنگ رخساره میبرد از چهره ناموسش .
و اما بعد از بالای ۸۰ ماه نبرد حق علیه باطل و حضور مستمر در جبهه های جنگ تحمیلی جوان انقلابی و مدبر بر جست و جوی آشیانه و یاری که دلگرم باشدبر آرامش حضورش در کنارش، برآمد و در سال ۱۳۷۰ با دوشیزه خانمی فرهنگی بانام سرکار خانم هاجر تقی زاده پیمان ازدواج بستند و سو گند یاد کردند وما حصل این پیمان مقدس دختری بنام کوثر و پسری بنام امیر بود.
زندگی ۴ نفره شیرینی که خو گرفته بود با بوی خاکریزو پوتین و بوی باروت و شیمیایی و موج انفجار.سالهایی گاه سخت سالهای تحمل تبعات جنگ ، سالهای گشتن به دنبال قرص های کمیاب درمان پوکی استخوان داروهای آرام بخش اعصاب و روان ، تست های شیمیایی معده و عمل های جراحی.
اما او حالا پدر بود و پدر یعنی تحمل و حالامرد بود و سرمایه ی مرد چیزی نیست جز درد !و سالهای در انزوا و غربت زیستن گذشت و پیش از موعد گرد سفید پیری بر چهره و قامت استوار مردی که در انزوا میزیست نشست .به همراه درد هایی که جامانده از جنگ که جنگ او پایان نداشت وحال موسم جنگ با بیماری های ناشی از شیمیایی بود
داشتن ملک و همسر و فرزند وحتی داشتن آن همه درد بردل و روح و زخم برتن کفایتش نمیکرد .تا آنجا که به محض مطلع شدن از اوضاع سوریه و دیدن حرم حضرت عمه جان زینب سلام علیها در محاصره ی کفر خواست که جان در بدن نداشته باشد تا بار دیگر حریم عمه سادات را در بند نبیندو آن هنگام که توسل کرد بر هر آنچه که خواست به دست آورد .
#جانباز_دفاع_مقدس
#شهید_مدافع_حرم
🍃بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃
نوزادی از تبار شرف و غیرت در ۲۷/۱۱/۱۳۴۵ هجری شمسی در خانه ای متولد شد که حیاطش مزین بود به حوض مربع وباغچه ای بزرگ ، مملو از گلهای حسن یوسف و محبوبه شب ودرخت های نارنج که عطر بهار خانه پدری را ازاین بهار تا بهار سال بعد تامین میکردند، خانه ای مهربان که به حرمت اعتقادات ساکنینش و به خواست اهالی خانه خصوصا پدر، ابتدای هرماه آغوش میگشود به روی میهمانان روضه حضرت ماه بنی هاشم . خانه ای که درختانش برگ می باریدند برمصیبت روضه ی نازدانه علی اصغر امامشان .
اصلاما در این خانه مسلک مادری اش را از سیره خانم جان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مسئلت مینمودنند شاهد این گواه همین بس باشد که هنگام شیر دادن به کودک وضو میساخت در آن حیاط مصفا ، ولالایی مادرانه اش ذکر مصیبتی بود از روضه ی ناز دانه حضرت علی اضغر و ماه دانه حضرت علی اکبر .
این روز های نوجوان مالا مال از اسارت و استواری و شهادت دلیر مردانی بود که به خواست حق تعالی جهانی بدیع ساختند ، مسلط بر احکام ظلم ستیزی .
و امام آمد ، امام با قلبی مملو از امید و حرکت و عقیده آمد .
روز فرار از مدرسه و پیوستن به صف تطاهرات کنندگان ، روزهای پخش اعلامیه و شعار دادن ها جای خود را داد به سرازیر شدن فوج فوج پیر و جوان به سمت مرز های کشوری که بیم از دست رفتنش ، رنگ رخساره میبرد از چهره ناموسش .
و اما بعد از بالای ۸۰ ماه نبرد حق علیه باطل و حضور مستمر در جبهه های جنگ تحمیلی جوان انقلابی و مدبر بر جست و جوی آشیانه و یاری که دلگرم باشدبر آرامش حضورش در کنارش، برآمد و در سال ۱۳۷۰ با دوشیزه خانمی فرهنگی بانام سرکار خانم هاجر تقی زاده پیمان ازدواج بستند و سو گند یاد کردند وما حصل این پیمان مقدس دختری بنام کوثر و پسری بنام امیر بود.
زندگی ۴ نفره شیرینی که خو گرفته بود با بوی خاکریزو پوتین و بوی باروت و شیمیایی و موج انفجار.سالهایی گاه سخت سالهای تحمل تبعات جنگ ، سالهای گشتن به دنبال قرص های کمیاب درمان پوکی استخوان داروهای آرام بخش اعصاب و روان ، تست های شیمیایی معده و عمل های جراحی.
اما او حالا پدر بود و پدر یعنی تحمل و حالامرد بود و سرمایه ی مرد چیزی نیست جز درد !و سالهای در انزوا و غربت زیستن گذشت و پیش از موعد گرد سفید پیری بر چهره و قامت استوار مردی که در انزوا میزیست نشست .به همراه درد هایی که جامانده از جنگ که جنگ او پایان نداشت وحال موسم جنگ با بیماری های ناشی از شیمیایی بود
داشتن ملک و همسر و فرزند وحتی داشتن آن همه درد بردل و روح و زخم برتن کفایتش نمیکرد .تا آنجا که به محض مطلع شدن از اوضاع سوریه و دیدن حرم حضرت عمه جان زینب سلام علیها در محاصره ی کفر خواست که جان در بدن نداشته باشد تا بار دیگر حریم عمه سادات را در بند نبیندو آن هنگام که توسل کرد بر هر آنچه که خواست به دست آورد .
#سرباز_خستگی_ناپذیر_حبیب_الله_قنبری_پور
#جانباز_دفاع_مقدس
#نحوه_شهادت_شهید_مدافع_حرم
اربعین۱۳۹۴ با دوپای مجروح و ۲عصا و سینه ای شیمیایی از نجف تا کربلا پیاده گام برداشت تا برات سوریه بستاند از مولایش حسین ابن علی علیه الاسلام ودر نهایت روز گار در شامگاه ۱۴/۱/۱۳۹۵ آخرین طلاقی نگاهش با همسر و فرزند را برایش رقم زد و او همچون حسین در غربت در برابر دیدگاه زینب با شلیک موشک تاو در محل دیده بانی به شهادت رسید و آن تشییع با عظمت پیکرش در تاریخ ۲۲/۲/۱۳۹۵ برای همیشه در تاریخ جاویدان ماند.
وامروز تمام درختان نارنج این دیار به یادت بهار میبارند،جاویدان شهید
شهادت : سوریه ، خانطومان در سن ۴۹ سالگی
❤️سلامتی خانواده عزیز ومحترم شهدا صلوات❤️
#جانباز_دفاع_مقدس
#نحوه_شهادت_شهید_مدافع_حرم
اربعین۱۳۹۴ با دوپای مجروح و ۲عصا و سینه ای شیمیایی از نجف تا کربلا پیاده گام برداشت تا برات سوریه بستاند از مولایش حسین ابن علی علیه الاسلام ودر نهایت روز گار در شامگاه ۱۴/۱/۱۳۹۵ آخرین طلاقی نگاهش با همسر و فرزند را برایش رقم زد و او همچون حسین در غربت در برابر دیدگاه زینب با شلیک موشک تاو در محل دیده بانی به شهادت رسید و آن تشییع با عظمت پیکرش در تاریخ ۲۲/۲/۱۳۹۵ برای همیشه در تاریخ جاویدان ماند.
وامروز تمام درختان نارنج این دیار به یادت بهار میبارند،جاویدان شهید
شهادت : سوریه ، خانطومان در سن ۴۹ سالگی
❤️سلامتی خانواده عزیز ومحترم شهدا صلوات❤️
#ڪلام_شهید
هیچ چیز
گلوی تشنه مرا
سیراب نمی سازد
جز شهادت ، شهادت ...
شهیدی که به پاس مشاوره وی در آزادسازیِ
شهر دجیل لقب "سبع الدجیل" شیرمرد دجیل را به خود اختصاص داد .
ولادت : ۱۳٤٦ حمیدیه ، خوزستان
شهادت : ۱۳۹٤ سامرا ، عراق
#جانباز_دفاع_مقدس
#سـردار_مدافـع_حـــرم
#شهید_سیدجاسم_نوری
#ســالروز_شهــادت
📅تاریخ تولد : ۱۵ اسفند ۱٣۴۶
📅تاریخ شهادت : ٧ خرداد ۱٣٩۴
🕊محل شهادت : عراق
🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز
#سالروزشهادت.....🕊🌹
•┈••✾•🌿🌸🌺🌸🌿•✾••┈•
هیچ چیز
گلوی تشنه مرا
سیراب نمی سازد
جز شهادت ، شهادت ...
شهیدی که به پاس مشاوره وی در آزادسازیِ
شهر دجیل لقب "سبع الدجیل" شیرمرد دجیل را به خود اختصاص داد .
ولادت : ۱۳٤٦ حمیدیه ، خوزستان
شهادت : ۱۳۹٤ سامرا ، عراق
#جانباز_دفاع_مقدس
#سـردار_مدافـع_حـــرم
#شهید_سیدجاسم_نوری
#ســالروز_شهــادت
📅تاریخ تولد : ۱۵ اسفند ۱٣۴۶
📅تاریخ شهادت : ٧ خرداد ۱٣٩۴
🕊محل شهادت : عراق
🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز
#سالروزشهادت.....🕊🌹
•┈••✾•🌿🌸🌺🌸🌿•✾••┈•