🌹محفل شهدا🌹
599 subscribers
46.2K photos
38.5K videos
650 files
1.86K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
ایشان خلباني جان بركف بود كه بي‌مهابا در دل نيروهاي دشمن پرواز مي‌كرد و به آنها ضربه مي‌زد. بارها در #جنگ #مجروح شد و #حماسه آفريد.
🍃🌷🍃
از#اولين خلباناني بود كه به #پاس #اسارت گرفتن دشمن به درجه #تشويقی و #تقديرنامه #مفتخرشد ، آنچنان از #خود گذشته بود كه وقتي #خبرنگاران براي مصاحبه آمدند عنوان كرد: من با #خدا🤍 مصاحبه كرده‌ام و نياز به مصاحبه با شما ندارم.
🍃🌷🍃
امام جماعت شيراز پس از #شهادت ایشان، قسمت اول خطبه‌اش را اختصاص دادند به اوصاف برجسته #شهید.
🍃🌷🍃
ایشان و هم‌پروازش #قدرت‌الله خدادادی در كنار هم #بالگردهاي هوانيروز بارها با #پروازهای توفنده به قلب دشمن زدند و #تسليحات زرهی آنها را منهدم کردند.
🍃🌷🍃
متاهل بود ، و ۲فرزند به یادگار دارد.
فرزند دوم ایشان بعداز #شهادتش متولد شد وندیدشون.
🍃🌷🍃
اما با کنار رفتن حزب اسلامی از حلقه اتحاد و مستقر شدن طالبان در چهار آسياب غرب کابل در محاصره کامل قرار گرفت.


سرانجام#شهید حجت الاسلام والمسلمین حاج علی مزاری هم در #حوت 1373# در #چهارآسياب به دست #طالبان به #اسارت گرفته شد وپس از #شکنجه و#مثله شدن به #شهادت رسيد.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید: (یکی از دو تصویر مزار #شهید)
کشور افغانستان، شهر مزار شریف.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

💠 شهید حجت الاسلام والمسلمین
حاج علی مزاری💠


🌷 صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

یاعلی مدد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🕊🖤🕊

ویژه/لحظه جانسوز شهادت فرمانده شهید حججی

تصاویری از لحظه دردناک شهادت فرمانده مرتضی حسین پور شلمانی(حسین قمی) را مشاهده می‌کنید.

🍃چه کرده ای؟ نه تنها آدم ها بلکه #دنیا را به هم ریخته ای....چند روز است نیت می کنم چند خطی از تو بنویسم، دفتر روسیاه می شود و قلم لام تا کام حرفی برای نوشتن ندارد. حتی پای عقربه های ساعت هم برای رسیدن به چنین لحظه ای می لنگد. تو با رفتنت همه را #شرمنده خودشان کردی😔

🍃در #گوگل نامت را جست و جو کردم، آن تصویر معروف دلم را به بازی گرفت. در کودکی مقاتل خواندی و در روزهای جوانی #سرباز ارباب شدی.

🍃چشم های شجاعت در لحظه اسارت، فروغ چشم هایم را گرفت. آن بیابان و آن خیمه ها برایم عصر #عاشورا را تداعی می کند.

🍃از هر چه بگذرم لب های خشکیده ات #روضه ای است پر از درد، اشک، داغ😭

🍃نمی دانم چه گذشت بر تو از #اسارت تا شهادت اما پیکر جراحت دیده و سر جداشده ات برایم #گودال و زینب مضطر را زنده کرد.

🍃چه شد این چنین شبیه ارباب شدی. چه شد که دل ها را زیر و رو کردی.

🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی
#سلیم #چهار مرتبه به منطقه #اعزام شد و #آخرین بار که می‌خواست برود من معترض شدم و گفتم تو بارها رفته‌ای بمان. گفت این #آخرین مرتبه است. گویی خودش می‌دانست که این رفتن را دیگر #بازگشتی نیست.😭
🍃🌷🍃
#آخرین اعزامش مربوط می‌شد به #عید سال 1394#. بعد از سیزده بدر حال و هوایش عجیب شده بود. چندروزی در گوش بچه‌ها زمزمه می‌کرد برای رفتن اما بعد خودش علنی گفت که میرم😭😭
🍃🌷🍃
و من گفتم نه اما قول داد که مرتبه #آخرش باشد و رفت.😭 در نهایت در 31# فروردین ماه سال 1394# در #عملیات بصرالحریر به #آرزوی همیشگی‌اش که #شهادت در راه اسلام بودرسید.😭
🍃🌷🍃
همسرم 10# ماه تمام #مفقودالاثر بود و در این 10# ماه شنیدن خبرهای ضد و نقیض که گاهی خبر از #اسارت، #مجروحیت و #شهادتش می‌داد ما را نگران و ناراحت می‌کرد.😭😭
🍃🌷🍃
یک بار گفتند #اسیر شده یک بار گفتند #شهید😭 و #پیکر جایی است که نمی‌توانیم برگردانیم و... حرف‌ها و احادیثی که ذهنمان را درگیر خودش می‌کرد. با هر بار شنیدن صدای تلفن ما #می‌مردیم و #زنده می‌شدیم.😭
🍃🌷🍃
بعد از 10#ماه از ما آزمایش دی ان‌ای گرفتند و گفتند بعد از انجام مبادله با طرف تروریستی توانسته‌اند #پیکر #شهدا را برگردانند.😭
🍃🌷🍃
#سردار شهید دفاع مقدس، علی اکبر جزی
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۴۰/۸/۱۲# در یکی از محلات فقیرنشین شهر اصفهان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.

دوران کودکی روپشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد، تحصيلاتش را تا دبيرستان گذراند.

در جلسات #مذهبی و كلاس های #قرآن شركت فعال داشت ودر همين جلسات #شالودة اعتقادی و فكری اش ريخته  شد.
🍃🌷🍃
ایشان در سال 1356# به جرم توهين به اسرائيل #دستگيرشد. پس از آزادی به مبارزه اش #عليه رژيم طاغوت #بیشتر شد، #روزها در #راهپيمايی و #شب ها به #ساختن #مواد آتش زا می پرداخت.
🍃🌷🍃
چندين بارتوسط مزدوران شاه #دستگير شد، ولی با #زرنگی موفق به فرار از دست آنها شدم٫. در آغازين #روزهای پيروزی انقلاب و غائله كردستان بدون اطلاع خانواده عازم #كردستان شد.
🍃🌷🍃
از جمله كساني بود كه كومله برای #كشتن ایشان #جايزه تعيين كرده بود. در #عمليات آزادسازی #جاده سردشت، بانه،به محاصره كامل و #اسارت دشمن در آمد.
🍃🌷🍃
قاسملو دردو مرحله دستور #اعدام ایشان داد. به رغم #شكنجه های فراوان جان سالم به در برد و پس از #هفت ماه #اسارت ایشان را با گروگانهای خود مبادله کردند.
🍃🌷🍃
پس از #معالجه، دوباره به #كردستان رفت ،در آنجا ایشان را به عنوان #فرمانده #عمليات سپاه #بانه انتخاب کردند.
🍃🌷🍃
ایشان در سال 1360# عازم #جبهه های جنوب شد.و به عنوان #فرمانده گردان #امام محمد باقر(ع)🌷 لشكر #امام حسين (ع)🌷در#عمليات فتح المبين شركت کرد.
🍃🌷🍃
و در يك حركت #حيرت انگيز ایشان به حالت #سينه خيزتا پشت سنگر دشمن رفت و #تيربار دشمن را خاموش کرد تا راه را برای ادامه #عمليات باز كند. و در همين #عمليات مورد هدف دشمن قرار گرفت.
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید علی اکبر جزی هم درتاریخ 1361/1/3# در #كرخه به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید:
گلزار #شهدای شهر اصفهان.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
در تابستان ۱۳۸۰ ازدواج کردند که  حاصل آن  دو فرزند به نام های زهرا و ابوالفضل است. که زهرا ۱۱ ساله و ابوالفضل ۷ ساله.
🍃🌷🍃
با شروع #بحران های منطقه،#ستار در آرزوی پیوستن به #مدافعان حرم #بی تابی می کرد. در #دشوار ترین شرایط #مأموریت #یمن می گیرد. اما بیشتر از همه #آرزوی پیوستن به #مدافعان حرم #حضرت زینب سلام الله علیها🌷 را داشتند.
🍃🌷🍃
#آرزویی که در #بیست و هفتمین روز از #آبان۹۴# برآورده شد و ستار تونست داوطلبانه در سوریه حضور پیدا کند. اما ظاهرا او برای بازگشت نرفته بود.😭
🍃🌷🍃
با وجود اینکه #فرمانده بود، شب قبل از #شهادت به #جای همه افراد #نگهبانی داد و تا صبح روز #شانزدهم #بیدار بود ،لحظه ای دست از #تلاش و #جنگیدن بر نداشت. با #تاکتیکی که در یک مورد به کار برد، توانست از #تلفات و #اسارت حتمی #هفتاد نفر از #نیروهای خودی #جلوگیری کند.
🍃🌷🍃
#ستار #عاشق #اهل بیت🌷 و #ولایت بود. همواره به اطرافیان خود توصیه می کرد که #رهرو راه #ولایت باشند. در #وصیت نامه خود هم به نحو #پررنگی به این #موضوع #اشاره داشت.
🍃🌷🍃
در این #عملیات ایشان #آرپی جی زن بود و #تحت تاثیر #موج #انفجارات به شدت #آسیب دید و به بیمارستان 520باختران #منتقل شد ،در این بیمارستان پس از طی #دوره درمان و #بهبودی تقریبی به خانه برگشت.
🍃🌷🍃
اما این پایان راه نبود؛ #هدف ایشان  رسیدن به سر #منزل مقصود از طریق پل #شهادت بود و باید خود را به این پل برساند به همین خاطر هم بود که تنها #چند روز پس از استراحت به منطقه #باختران و از آن جا به #سومار رفت.
🍃🌷🍃
در #عملیات مرصاد در حالی که #خدمت سربازی ایشان هم به #پایان رسیده بود نهایتا به دست نیروهای رژیم بعث عراق به #اسارت در آمد.
🍃🌷🍃
در حالی که خانواده اش چشمشان به در بود، پس از #یک سال #اسارت در زندان های #بغداد خبر رسید که  1368/05/13# در همان جا ایشان به #شهادت رسیده است و #پیکر#شهید، #سال ها در همان #خاک مهمان #سید الشهدا(ع)🌷شده.
🍃🌷🍃
در نهایت با #تفحص در سال 1381#خبر رسید که #پیکر#شهید #شناسایی و به زادگاهش برگردانده شد.
🍃🌷🍃
سرانجام #شهید اردشیر ابراهیم پور کلاسی هم درتاریخ    ۱۳۶۸/۵/۱۳#   درحالی که در#اسارت نیروهای بعثی بود، به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
#مزار#شهید:گلزار #شهدای شهر قزوین.
🍃🌷🍃
#ننه مریم از جمله #زنان فعال #خرمشهر بود که پیش از #دوران انقلاب و بعد از آن #کلاس‌های #قرآن دایر کرده و #فرد شناخته شده‌ای در #شهر محسوب می‌شد.
🍃🌷🍃
در آن روزهای آتش و خون #ننه مریم، #خانم‌ها و #دخترهایی که به #شهادت می‌رسیدند و #پیکرشان را به #جنت آباد می‌بردند را کفن و دفن می‌کرد.
🍃🌷🍃
بابا مراد #شوهر #ننه مریم را دشمن در #روزهای اول #جنگ در خانه به #اسارت برد. خدا رحمت کند #بابا مراد را، تعریف می‌کرد که «آمدم در خانه را قفل کنم که به سمت آبادان برویم، چون فکر می‌کردم این درگیری‌ها یک #جنگ قبیله‌ای کوچک باشد.

هیچ وقت فکر نمی‌کردم این همه سال طول بکشد، می‌خواستیم دوباره برگردیم به #خرمشهر که دشمن من را از جلوی در خانه #اسیر کرد.»
🍃🌷🍃
#ننه مریم تمام مدت در راه بیمارستان و قبرستان بود. تعریف می‌کرد «گاهی که #کفن نداشتیم #چادر سرم را #کفن می‌کردم، آب که برای غسل نبود #دبه دبه #آب برای شستن #شهدا پیدا می‌کردیم.😔
🍃🌷🍃
#دختری #مادر #شهیدش را برای #کفن کرده آورده بود، #پسری #مادرش را آورده بود و چه #صحنه‌های دردناکی خلق شد. بعضی از #پیکرهای #زن‌ها در اثر #شدت انفجارها #لباسی بر بدن نداشتند.😔
🍃🌷🍃
هر 2#پسر #ننه مریم در #آزادسازی #خرمشهر به #شهادت رسیدند. #مرتضی در #عملیات بیت المقدس به #شهادت رسید و #پیکرش را در گلزار #شهدای #آبادان به خاک سپردند.#محمد بعد از #آزادی در #پاکسازی #خرمشهر به #شهادت رسید و #پیکرش را در #جنت آباد به خاک سپردند.
🍃🌷🍃
#ننه در واقع #آخرین #خانمی بود که از #خرمشهر بیرون آمد و #اولین #خانمی بود که وارد #خرمشهر شد. کنار پل #خرمشهر گوسفندی را ذبح کرد در حالی که یک #پسرش #شهید شده #خانه اش #ویران شده بود با #کمک #رزمنده ها خانه اش را #بازسازی کرد و منتظر #همسرش شد.
🍃🌷🍃
#بابا مراد #چهار سال بعد از #اسارت به #کشور #بازگشت. در اثر #شکنجه های اسارت در سال 86# به #شهادت رسید و #ننه مریم هم 40#روز بعد از #دنیا رفت. الان اگر به سر #مزار #بی بی مریم بروید بالای #مزارش نوشته است «مادر یک شهر»😭
🍃🌷🍃
#ننه مریم #مادری که وقتی با #بدن #قطعه قطعه شده #پسرش در #خرمشهر مواجه شد، یک #پتو آورد و #اعضای بدن #شهیدش را جمع کرد و به #خاک سپرد.
😔
🍃🌷🍃
#شهدا

اسیر شما شدن
خوب است...❤️
اسیر #شهدا شدن را میگویم...
خوبے اش به
این است ڪہ از #اسارت_دنیا🍂
آزاد میشوی...

#شهید_حسین_معز_غلامی

🌸سلام صبحتون شهدایے 🌸
#ننه مریم از جمله #زنان فعال #خرمشهر بود که پیش از #دوران انقلاب و بعد از آن #کلاس‌های #قرآن دایر کرده و #فرد شناخته شده‌ای در #شهر محسوب می‌شد.
🍃🌷🍃
در آن روزهای آتش و خون #ننه مریم، #خانم‌ها و #دخترهایی که به #شهادت می‌رسیدند و #پیکرشان را به #جنت آباد می‌بردند را کفن و دفن می‌کرد.
🍃🌷🍃
بابا مراد #شوهر #ننه مریم را دشمن در #روزهای اول #جنگ در خانه به #اسارت برد. خدا رحمت کند #بابا مراد را، تعریف می‌کرد که «آمدم در خانه را قفل کنم که به سمت آبادان برویم، چون فکر می‌کردم این درگیری‌ها یک #جنگ قبیله‌ای کوچک باشد.

هیچ وقت فکر نمی‌کردم این همه سال طول بکشد، می‌خواستیم دوباره برگردیم به #خرمشهر که دشمن من را از جلوی در خانه #اسیر کرد.»
🍃🌷🍃
#ننه مریم تمام مدت در راه بیمارستان و قبرستان بود. تعریف می‌کرد «گاهی که #کفن نداشتیم #چادر سرم را #کفن می‌کردم، آب که برای غسل نبود #دبه دبه #آب برای شستن #شهدا پیدا می‌کردیم.😔
🍃🌷🍃
#دختری #مادر #شهیدش را برای #کفن کرده آورده بود، #پسری #مادرش را آورده بود و چه #صحنه‌های دردناکی خلق شد. بعضی از #پیکرهای #زن‌ها در اثر #شدت انفجارها #لباسی بر بدن نداشتند.😔
🍃🌷🍃
هر 2#پسر #ننه مریم در #آزادسازی #خرمشهر به #شهادت رسیدند. #مرتضی در #عملیات بیت المقدس به #شهادت رسید و #پیکرش را در گلزار #شهدای #آبادان به خاک سپردند.#محمد بعد از #آزادی در #پاکسازی #خرمشهر به #شهادت رسید و #پیکرش را در #جنت آباد به خاک سپردند.
🍃🌷🍃
#ننه در واقع #آخرین #خانمی بود که از #خرمشهر بیرون آمد و #اولین #خانمی بود که وارد #خرمشهر شد. کنار پل #خرمشهر گوسفندی را ذبح کرد در حالی که یک #پسرش #شهید شده #خانه اش #ویران شده بود با #کمک #رزمنده ها خانه اش را #بازسازی کرد و منتظر #همسرش شد.
🍃🌷🍃
#بابا مراد #چهار سال بعد از #اسارت به #کشور #بازگشت. در اثر #شکنجه های اسارت در سال 86# به #شهادت رسید و #ننه مریم هم 40#روز بعد از #دنیا رفت. الان اگر به سر #مزار #بی بی مریم بروید بالای #مزارش نوشته است «مادر یک شهر»😭
🍃🌷🍃
#ننه مریم #مادری که وقتی با #بدن #قطعه قطعه شده #پسرش در #خرمشهر مواجه شد، یک #پتو آورد و #اعضای بدن #شهیدش را جمع کرد و به #خاک سپرد.
😔
🍃🌷🍃
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«امان از شام ۳»
مصیبت‌نامه قافله‌ی اسراء سلام‌الله علیهم در شام
با نوای حاج محمد علی قاسمی
#امام_حسین #اسارت_روضه #مصیبت_اسارت #اسارت #محرم