🌹محفل شهدا🌹
620 subscribers
52.6K photos
45.4K videos
714 files
1.94K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
این را به آقاجون هم گفته بودم، وقتی داشت برایم از مشکلات زندگی با یک #جانباز می‌گفت. آقاجون سکوت کرد. سرم را گرفت و پیشانیم را بوسید. توی چشم‌هایم نگاه کرد و گفت:
بچه‌ها بزرگ می‌شوند، ولی ما بزرگتر‌ها باور نمی‌کنیم. بعد رو به مامان کرد «شهلا آنقدر بزرگ شده است که بتواند در مورد زندگی‌اش تصمیم بگیرد. از این به بعد کسی به شهلا کاری نداشته باشد.»
🍃🌷🍃
#ایوب گفت: «من #عصب دستم قطع شده و برای اینکه به #دستم تسلط داشته باشم گاهی #دستبند آهنی می‌‎بندم. #عضله بازویم از بین رفته و تا حالا چندبار #عملش کرده‌اند و از #جا‌های دیگر بدنم به آن#گوشت پیوند زده‌اند
🍃🌷🍃
توی #پا و #صورت و #قلب من #ترکش هست. دکتر‌ها گفته‌اند به خاطر #ترکش توی #سرم حتی ممکن است #نابینا شوم.»
🍃🌷🍃
#ظاهرش هیچ کدام از این‌ها را #نشان نمی‌داد. نفس عمیقی کشیدم و گفتم: «برادر بلندی اگر قسمت باشد که شما #نابینا بشوید، #چشم‌های من می‎شوند #چشمان شما.
🍃🌷🍃
کمی مکث کرد و ادامه داد: «#موج انفجار من را گرفته، گاهی به شدت #عصبی می‎شوم. وقت‌هایی که#عصبانی هستم باید #سکوت کنید تا آرام شوم. #عصبی بشوم شاید یکی دوتا #وسیله بشکنم.»
🍃🌷🍃
این‌ها را می‌گفت که من را بترساند، حتما او هم شایعات را شنیده بود. اینکه بعضی از دختر‌ها برای گرفتن پناهندگی با #جانباز ازدواج می‌کنند و بعد توی فرودگاه‌های خارج از کشور ولشان می‌کنند و می‌روند.😔
🍃🌷🍃
اوایل توی #ظرف یک بار مصرف #غذا می‌خوردیم. صدای #خوردن قاشق و بشقاب به هم باعث می‌شد #حمله‌ی عصبی سراغش بیاید. #موج که می‌گرفتش، #مرد‌های خانه و #همسایه را خبر می‌کردم.😭
🍃🌷🍃
آن‌ها می‌آمدند و دست و پای #ایوب را می‌گرفتند.#رعشه می‌افتاد به بدنش.#بلندش می‌کرد و #محکم می‌کوبیدش به زمین.😭 دستم را می‌کردم توی #دهانش تا#زبانش را گاز نگیرد.😭😭
🍃🌷🍃
#لرزشش که تمام می‌شد، شل و بی حال روی زمین می افتاد ، #انگشت های خونی ام را ازبین #دندان هایش در می آوردم😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#جانباز شهید ایوب بلندی هم در #جاده تبریز به علت #اختلالات عصبی ناشی از #موج گرفتگی در روز #چهارم #مهرماه سال ۱۳۸۰# در سن ۴۱#سالگی به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید در #نزدیکی مزار #برادر #شهیدش در وادی الرحمه تبریز خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
در این #عملیات ایشان #آرپی جی زن بود و #تحت تاثیر #موج #انفجارات به شدت #آسیب دید و به بیمارستان 520باختران #منتقل شد ،در این بیمارستان پس از طی #دوره درمان و #بهبودی تقریبی به خانه برگشت.
🍃🌷🍃
اما این پایان راه نبود؛ #هدف ایشان  رسیدن به سر #منزل مقصود از طریق پل #شهادت بود و باید خود را به این پل برساند به همین خاطر هم بود که تنها #چند روز پس از استراحت به منطقه #باختران و از آن جا به #سومار رفت.
🍃🌷🍃
در #عملیات مرصاد در حالی که #خدمت سربازی ایشان هم به #پایان رسیده بود نهایتا به دست نیروهای رژیم بعث عراق به #اسارت در آمد.
🍃🌷🍃
در حالی که خانواده اش چشمشان به در بود، پس از #یک سال #اسارت در زندان های #بغداد خبر رسید که  1368/05/13# در همان جا ایشان به #شهادت رسیده است و #پیکر#شهید، #سال ها در همان #خاک مهمان #سید الشهدا(ع)🌷شده.
🍃🌷🍃
در نهایت با #تفحص در سال 1381#خبر رسید که #پیکر#شهید #شناسایی و به زادگاهش برگردانده شد.
🍃🌷🍃
سرانجام #شهید اردشیر ابراهیم پور کلاسی هم درتاریخ    ۱۳۶۸/۵/۱۳#   درحالی که در#اسارت نیروهای بعثی بود، به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
#مزار#شهید:گلزار #شهدای شهر قزوین.
🍃🌷🍃
ولی  ما را به #لشکر  10 دادند و اصرارهای ما به جایی نرسید و با هم رفتیم #گردان علی اکبر (ع)🌷 #لشکر10 #سیدالشهدا🌷
#او را به #گروهان نصر دادند و من را به دسته #ادوات.
😔
🍃🌷🍃
در #عملیات کربلای 1 با هم شرکت کردیم ،#علی به #شدت دچار #موج گرفتگی شد به طوری که #نمی تونست #آب بر #تن بزنه😔 چون #رعشه به تنش می افتاد این وضع مدتی ادامه یافت تا این که این مشکل کمتر شد.
🍃🌷🍃
در #عملیات کربلای 2 هم باز شرکت کردیم و بعد از #عملیات برگشتیم تهران و باز هم مهر ماه #برگشتیم #گردان.😊
🍃🌷🍃
همین روزها بود که یک #مانور بسیار سخت در اطراف منطقه #قلاجه اسلام آباد غرب برگزار کردیم و بعد از #مانور اومدیم تهران بعد از برگشتن من به #گردان متوجه شدم که #اون #ماموریت گرفته برای #گردان عمار و دیگر #او را ندیدم.
🍃🌷🍃
#20مهر تهران بودم که رفتم به راه آهن بلیط گرفتم برگردم #گردان که رفته بود #اندیمشک بعد از گرفتن بلیط در خیابان #مرتضی چیتگری را دیدم #دوست #امیر بود.
🍃🌷🍃
اون گفت از #امیر خبر داری ؟ گفتم نه . دارم می رم #منطقه ،گفت نرو،گفتم چرا؟
گفت #امیر #شهید شده و الان هم #پیکرش را آوردن تهران برو به خانواده اش خبر بده.😭😭
🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💫 #موج_احکام / #احکام

💶 حکم خرید و فروش چک چیست؟

🔈
#گزیده_مراسم_حرم : حجت الاسلام دارینی

📱تلفن پاسخگویی به سؤالات شرعی و اعتقادی
حرم مطهر رضوی 👈 ۰۵۱۳۲۰۲۰
ولی  ما را به #لشکر  10 دادند و اصرارهای ما به جایی نرسید و با هم رفتیم #گردان علی اکبر (ع)🌷 #لشکر10 #سیدالشهدا🌷
#او را به #گروهان نصر دادند و من را به دسته #ادوات.
😔
🍃🌷🍃
در #عملیات کربلای 1 با هم شرکت کردیم ،#علی به #شدت دچار #موج گرفتگی شد به طوری که #نمی تونست #آب بر #تن بزنه😔 چون #رعشه به تنش می افتاد این وضع مدتی ادامه یافت تا این که این مشکل کمتر شد.
🍃🌷🍃
در #عملیات کربلای 2 هم باز شرکت کردیم و بعد از #عملیات برگشتیم تهران و باز هم مهر ماه #برگشتیم #گردان.😊
🍃🌷🍃
همین روزها بود که یک #مانور بسیار سخت در اطراف منطقه #قلاجه اسلام آباد غرب برگزار کردیم و بعد از #مانور اومدیم تهران بعد از برگشتن من به #گردان متوجه شدم که #اون #ماموریت گرفته برای #گردان عمار و دیگر #او را ندیدم.
🍃🌷🍃
#20مهر تهران بودم که رفتم به راه آهن بلیط گرفتم برگردم #گردان که رفته بود #اندیمشک بعد از گرفتن بلیط در خیابان #مرتضی چیتگری را دیدم #دوست #امیر بود.
🍃🌷🍃
اون گفت از #امیر خبر داری ؟ گفتم نه . دارم می رم #منطقه ،گفت نرو،گفتم چرا؟
گفت #امیر #شهید شده و الان هم #پیکرش را آوردن تهران برو به خانواده اش خبر بده.😭😭
🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💫 #احکام_شرعی #احکام_نماز

تا به حال پیش اومده، در حین نماز بخواین مطلبی رو به اطرافیانتون بفهمونید و صداتون رو بالا ببرید⁉️
آیا این کار نماز رو باطل میکنه⁉️

پاسخ را در ویدیو
#ببینید

🎙حجت الاسلام سجادی

#موج_احکام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💫 #احکام_شرعی #احکام_نماز

تا به حال پیش اومده، در حین نماز بخواین مطلبی رو به اطرافیانتون بفهمونید و صداتون رو بالا ببرید⁉️
آیا این کار نماز رو باطل میکنه⁉️

پاسخ را در ویدیو
#ببینید

🎙حجت الاسلام سجادی

#موج_احکام