#خاطره ای از خواهر#شهید:
#برادرم فردی #آرام و #صبور بود که همواره #لبخندی به#لب داشت و دیدن او به انسان #آرامش می بخشید و خوف #خدا بسیار داشت. یکی از هم اطاقی هایش تعریف می کرد:''شبی با صدای گریه از خواب بیدار شدم، ساعت را نگاه کردم، 2 شب بود. #غلامرضا را دیدم که سخت مشغول گریه است. وقتی علت گریه اش را پرسیدم، در جوابم گفت: آخر نمی دانی آقای جوادی آملی امشب در #تفسیر قرآن خود راجع به روز #قیامت و #حساب و#کتاب آن چه چیزها گفتند و من برای سختی آن روز گریه می کنم.😔
🍃🌷🍃
سرانجام #دانشجو#شهید غلامرضا بیات هم درتاریخ 20#فروردین سال 1366# یک روز بعد از#عملیات کربلای 8 در #منطقه شلمچه به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید روز ۲۷#فروردین ماه سال ۱۳۶۶#
در گلزار #شهدای شهر اراک خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید غلامرضا بیات💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
#برادرم فردی #آرام و #صبور بود که همواره #لبخندی به#لب داشت و دیدن او به انسان #آرامش می بخشید و خوف #خدا بسیار داشت. یکی از هم اطاقی هایش تعریف می کرد:''شبی با صدای گریه از خواب بیدار شدم، ساعت را نگاه کردم، 2 شب بود. #غلامرضا را دیدم که سخت مشغول گریه است. وقتی علت گریه اش را پرسیدم، در جوابم گفت: آخر نمی دانی آقای جوادی آملی امشب در #تفسیر قرآن خود راجع به روز #قیامت و #حساب و#کتاب آن چه چیزها گفتند و من برای سختی آن روز گریه می کنم.😔
🍃🌷🍃
سرانجام #دانشجو#شهید غلامرضا بیات هم درتاریخ 20#فروردین سال 1366# یک روز بعد از#عملیات کربلای 8 در #منطقه شلمچه به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید روز ۲۷#فروردین ماه سال ۱۳۶۶#
در گلزار #شهدای شهر اراک خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید غلامرضا بیات💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
🔴 #سمّ_ذهنی
💠 فردى نمیتوانست با #همسر خود کنار بیاید و هر روز با همسرش جرّوبحث داشت. نزد داروسازی قدیمی رفت و از او خواست #سمّی بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد. داروساز گفت اگر سمّی قوی به تو بدهم که همسرت فوراً کشته شود همه به تو شک میکنند پس سمّ #ضعیفی میدهم که هر روز در خوراک او بریزی و کم کم او را از پای درآورى.
💠 و توصیه کرد برای اینکه بعد از مرگش کسی به تو شک نکند در مدتی که به او #سمّ میدهی تا میتوانی به همسرت #مهربانی کن! این فرد، #معجون را گرفت و به توصیههای داروساز عمل کرد.
💠 هفتهها گذشت و #مهربانی او کار خود را کرد و اخلاق همسر را تغییر داد تا آنجا که او نزد داروساز رفت و گفت من او را به قدر #مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمیخواهد او بمیرد #دارویی بده تا سمّ را از بدن او خارج کند! داروساز #لبخندی زد و گفت آنچه به تو دادم #سمّ نبود!
💠 سمّ در #ذهن خود تو بود و حالا با مهر و محبّت، آن سمّ از ذهنت بیرون رفته است.
💠 #مهربانی قویترین معجونیست که به صورت تضمینی، #نفرت، کینه و خشم را نابود میکند!
💠 فردى نمیتوانست با #همسر خود کنار بیاید و هر روز با همسرش جرّوبحث داشت. نزد داروسازی قدیمی رفت و از او خواست #سمّی بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد. داروساز گفت اگر سمّی قوی به تو بدهم که همسرت فوراً کشته شود همه به تو شک میکنند پس سمّ #ضعیفی میدهم که هر روز در خوراک او بریزی و کم کم او را از پای درآورى.
💠 و توصیه کرد برای اینکه بعد از مرگش کسی به تو شک نکند در مدتی که به او #سمّ میدهی تا میتوانی به همسرت #مهربانی کن! این فرد، #معجون را گرفت و به توصیههای داروساز عمل کرد.
💠 هفتهها گذشت و #مهربانی او کار خود را کرد و اخلاق همسر را تغییر داد تا آنجا که او نزد داروساز رفت و گفت من او را به قدر #مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمیخواهد او بمیرد #دارویی بده تا سمّ را از بدن او خارج کند! داروساز #لبخندی زد و گفت آنچه به تو دادم #سمّ نبود!
💠 سمّ در #ذهن خود تو بود و حالا با مهر و محبّت، آن سمّ از ذهنت بیرون رفته است.
💠 #مهربانی قویترین معجونیست که به صورت تضمینی، #نفرت، کینه و خشم را نابود میکند!