🌹محفل شهدا🌹
596 subscribers
50.4K photos
43K videos
695 files
1.9K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
حاج اسماعیل دولابی می‌گن
مومن میتونه با #دل خودش به
اهل زمین و آسمون خیر برسونه
به دلیل #مشغله زیاد در #جبهه،  #خانواده اش را به #منطقه جنگی آورد و در دزفول ساکن کرد.
🍃🌷🍃
ایشان نزدیک به 61#ماه در #جبهه های نبرد بود به گونه ای که همه #رزمندگان را فرزندان خود می دانست و اگر #رزمنده ای زخمی می شد خود را به #بالین او می رساند و بر #زخمهایش #مرهم می گذاشت.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
در منطقه شایع شد که #یوسفی به عراق پناهنده شده  ما هم ناراحت شدیم😔 رد او را گرفتیم و در یک #منطقه بسیار #خطر ناک دیدیم ماشین او متوقف است.

مدتی به دنبال او گشتیم تا اینکه دیدیم نفس زنان #پیکر #شهیدی از #آرپی جی زنها که در گشت،‌ #شهید شده و #جا مانده بود را به #دوش گرفته و می آورد.
🍃🌷🍃
از دیگر #ویژگی های #شهید در #جبهه های نبرد، #حضور مستقیم و #دائمی در #خط مقدم بود. زمانی که #فرمانده #گردان انصار #اباعبدالله (ع)🌷 بود همیشه در سخط مقدم حضور می یافت و می گفت:

اگر #شهید در بستر #خاک بماند در #حقیقت #دل و #جان #هزاران ایرانی روی #خاک #باقی مانده است.
🍃🌷🍃
چند وقت بعد هم #احمد از #سوریه زنگ زد و آن وقت بود که متوجه شدم کجا رفته است. هر دو روز زنگ می‌زد حال #محنا را می‌پرسید. می‌گفت: #دخترمان چه #شکلیه؟😭😭
🍃🌷🍃
از من خواسته بود هر روز از #محنا #عکس بگیرم و بعداً #نشانش بدهم. توی دلم می‌گفتم وقتی #احمد برگشت چه طوری #محنا را به #احمد نشان بدهم.😭
🍃🌷🍃
وقتی #پیکر شهید #میثم نجفی را آوردند، #احمد هر شب به فکر می‌رفت. وقتی چشمش به #عکس #شهید میثم نجفی می‌افتاد می‌گفت: دوستم #دخترش را #ندید و #شهید شد.😭
🍃🌷🍃
اسم #مهنا رو خودش #انتخاب کرد😭#پدری که مشتاق دیدن دخترش بود و با دیدن لباس نوزادی که برای او خریداری می‌شد، دلش غنج می‌رفت، خیلی زود از او #دل کند و #رفت.😭
🍃🌷🍃
حتی صبر نکرد تا چیده شدن #اتاق نوزاد را ببیند و به یاد بسپارد که همه #مهیای آمدن دختر کوچک او هستند. صبر نکرد چون #عشقش به #حضرت زینب(س)🌷#بیشتر از این #حرف‌ها بود.😭
🍃🌷🍃
در #سوریه بود که تلفنی بهم گفت: «#سپردمتان به #حضرت زینب(س)🌷 و از #خانم خواسته‌ام به شما #سر بزند»😭😭😭
🍃🌷🍃
_..🌱..-

امام‌باقر(علیه‌السلام) به جابر‌جُعفی فرمودند:
"خوش‌به‌حال افرادی که در #زمان‌غیبت
بر اعتقاد‌به‌ما استواربمانند، جابرگفت :
#بهترین‌چیزی‌ که مومن می‌تواند،
در آن‌ زمان #استفاده‌کند چیست؟
امام فرمودند: « نگهداری‌زبان »

📖 بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۵ ح۶۶
..................

دوستدار‌ اهل‌بیت وَ امام‌زمان‌علیه‌السلام
با زبانش #دل کسی‌رو نمیشکنه..
دروغ نمیگه...به‌کسی طعنه نمیزنه...

#حواسمون‌هست‌؟؟
به دلیل #مشغله زیاد در #جبهه،  #خانواده اش را به #منطقه جنگی آورد و در دزفول ساکن کرد.
🍃🌷🍃
ایشان نزدیک به 61#ماه در #جبهه های نبرد بود به گونه ای که همه #رزمندگان را فرزندان خود می دانست و اگر #رزمنده ای زخمی می شد خود را به #بالین او می رساند و بر #زخمهایش #مرهم می گذاشت.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
در منطقه شایع شد که #یوسفی به عراق پناهنده شده  ما هم ناراحت شدیم😔 رد او را گرفتیم و در یک #منطقه بسیار #خطر ناک دیدیم ماشین او متوقف است.

مدتی به دنبال او گشتیم تا اینکه دیدیم نفس زنان #پیکر #شهیدی از #آرپی جی زنها که در گشت،‌ #شهید شده و #جا مانده بود را به #دوش گرفته و می آورد.
🍃🌷🍃
از دیگر #ویژگی های #شهید در #جبهه های نبرد، #حضور مستقیم و #دائمی در #خط مقدم بود. زمانی که #فرمانده #گردان انصار #اباعبدالله (ع)🌷 بود همیشه در سخط مقدم حضور می یافت و می گفت:

اگر #شهید در بستر #خاک بماند در #حقیقت #دل و #جان #هزاران ایرانی روی #خاک #باقی مانده است.
🍃🌷🍃
#دل شکسته و چشم انتظار بودم
برادر شهید مفقود الاثر🥀 خود را در خواب دیدم ، بهم گفت نمی خواهی مرا ببینی 😭 من که برای دیدار شما آمده ام
گفتم کی ؟ شهید بهم گفت : در پارک نهج البلاغه سه شهید🥀 دفن کرده اند قبر وسطی مربوط به من هست 😍 😭

از خواب بلند شدم و تعجب کردم که این چه خوابیه که بعد از 27 سال برادر شهیدم🥀 به خوابم اومده 😭
در شب بعد مجددا شهید🥀 به خوابم اومد و گفتند نمی خواهی مرا ببینی من منتظرت هستم و مشخصات جنازه بی سر قبر وسط را بهم داد 😭

صبح اقدام به پرس و جو کردم و مطلب را با سپاه پاسداران در میان گذاشتم و پس از بررسی و یافتن همرزمان و جویای نحوه شهادت برادرم🥀 ، قبر شهید مورد تایید واقع شد و مشخص شد که ایشون برادرم شهید حمیدرضا ملا حسنی🥀 هستند😭
به روایت از #آقای محمدپور، #فرمانده #آتش‌نشانان اعزامی #ايستگاه‌27 :
وقتي به محل حادثه رسيديم با دود و آتش‌زيادی روبه‌رو شديم طوری كه اصلا باور نمي‌كرديم اين #حريق و #دود متعلق به يك #ساختمان #مسكونی باشد.
🍃🌷🍃
#ايستگاه ما،#نخستين گروهی بود كه به آنجا رسيد.با ديدن حريق دستورات لازم را دادم. #گروهی به #جدال با #شعله‌های آتش پرداختند و #گروه ديگر سعی
می كردند #ساكنان خانه را #نجات دهند.
🍃🌷🍃
ما از طريق #نردبان و هر #روزنه‌‌ای كه پيدا می شد، #تلاش می كرديم، #ساكنان را خارج كنيم. #علی قانع هم وقتی شنيد عده‌ای در #زيرزمين هستند، به #دل #آتش‌زد تا آنها را #نجات دهد.
🍃🌷🍃
لحظات #سخت و #وحشتناكی بود. همچنان در حال #هدايت #آتش‌نشانان بودم كه به من خبر دادند #علی دچار #حادثه شده.😭
#علی مثل پسرم بود.😭😭😭
🍃🌷🍃
مدتی قبل از #ايستگاه ديگری به ايستگاه ما آمده بود اما در همين مدت #خودش را توی #دل همه جا كرده بود. هر جا با #مشكلی روبه‌رو ميی شديم، در نهايت #او بود كه #چاره‌جویی می كرد.😭
🍃🌷🍃
📌وقتی حواست به عکس پروفایلت است که دلبری کند
💟کمی هم حواست به
#دل_صاحب_زمانت باشد ...
او اولین کسی است که این عکس را می‌بیند .😔

#تقوا_در_فضای_مجازی

#تلنگر
وقتی قصد #رفتن کرد چمدانی از مادر امانت گرفت، بارش را از لباس، مسواک، خمیر دندان و ... سبک بست و شلواری که دیگر به پایش نشد و با #زخم ترکش به هم دوخته شد، چمدانی که گشوده نشد، نبات، آجیل محلی، عناب و انجیری که مادر در چمدان گذاشت تا #سوریه رفت و در چمدان #برگشتی #باقی ماند.😭
🍃🌷🍃
#دو برگ از دفترچه ای که #شب آخر با هم بودن #وصیت هایش را در آن نوشت، #قرض ها و #بدهی هایی که دوباره فهرست شد و چند روزی که در بیرجند بیشتر با #فامیل و#دوستانش گذراند و گفته و نگفته #حلالیت طلبید.😭
🍃🌷🍃
زمان رفتن که رسید، هواپیمای تهران که نشست وقتی #آخرین عکس ها را در فرودگاه گرفت به بهانه آشنا شدن با تیم و دوستان جدید، زود خداحافظی کرد😭  زود رفت تا #دل کندن #راحت تر باشد.😭
🍃🌷🍃
در یک ماهی که نبود هر روز تماس می گرفت و مانند همیشه از همه مسائل #خانواده و #طاها  می پرسید اما نمی توانست به خوبی از وضعیت شان در #سوریه بگوید، می گفت #کارمان #سخت است #دعا کنید.
🍃🌷🍃
آن روزها کلاس رانندگی می رفتم و خودم را برای امتحان آماده می کردم، #مرتضی آخرین شب در تماس تلفنی گفت فردا پولی به حسابی واریز می‌کند که حتما از آن خبر می گیرد.
🍃
«برای چه ظهور را میخواهیم؟»

همه ما مراتب و مراحل ظهور امام منصور(عج) را میدانیم، همه ما میدانیم که پس از ظهور حضرت مهدی (عج) جهان از عدل و داد سر ریز میگردد، بی نیازی باقی نمی‌ماند و القصه.....
همه ما میدانیم که برای ظهور مهدی فاطمه(س) چه ها باید بکنیم و چه ها نباید بکنیم، مصلحت میدانیم، ارزش و حق طلبی میدانیم
اما ظهور را برای چه میخواهیم؟
میخواهیم در رکاب امام عصرمان باشیم؟
دنیای پس از ظهور حضرت را میخواهیم؟
دنیای عدالتمند میخواهیم؟
فیض بهشت زمینی را میخواهیم؟
ا................
به این فکر کنید که چه میخواهیم!

اما اصلاً خواسته ما اصل است؟

اگر امام زمان را برای این دنیای مان میخواهیم
حتی اگر در این راه مشقت هم متحمل بشویم باز هم به معرفت اصلی نرسیده ایم!
اصلا موضوع بهشت و جهنم است یا اساس کلام الهی؟
امام زمان برای چه بیاید و برای ما سازندگی کند؟
میخواهیم امام زمان بیاید و دنیای پر از ظلم و جور ما را درست کند یا او را برای خودش میخواهیم؟
وارثان زمین را برای اینکه کلام اللّٰه بر زمین نماند میخواهیم یا به دنبال نهایت دنیا و آخرت خودمان هستیم؟
بندگان مخلص خدا عذاب و نعمت را رحمت میدانند! مبادا ظهور را به معاش تقلیل دهیم!
بهشت برین در دلهاست ریشه های نفاق را پیدا و خشک کنیم، نباشد که مهدی فاطمه (س) را بخاطر خواسته های پست خود برنجانیم💔

شکر باد خدای را که در این جهان پست
جانمان تحت ولایت امیرالمومنین است

#دل_نوشته
#امام_زمان

🇵🇸قدس رمز ظهور است🇵🇸