معرفی ایشان را #راوي مناطق عملياتي جنوب #حاج محمد احمديان که در#جبهه #فرمانده اش بود انجام می دهند :
ميخواهم با سند و مدرک خاطرهاي از يک #شهيد را برايتان بگويم؛ حتماً برسر مزار اين #شهيد برويد، خيلي حال وهوايتان عوض ميشود. اواخرجنگ، در#منطقه فاو، #پدافند داشتيم.
#آخرهاي جنگ به آن صورت #نيرو به #جبهه نميآمد! اغلب سنگرهاي نگهباني را تک نفره گذاشته بوديم اما #حساسترين نقطه يک جا داشتيم توي #دل خورعبدالله. . . يک جاده ميرفت توي آب، و اين سنگر کمين بود
اينجا را هم تک نفره گذاشته بوديم چون خيلي خطرناک بود، مدام اصرار داشتيم حداقل يک نيرو براي ما بفرستند. تا اينکه خبر دادند خوشحال باشيد برايتان نيرو فرستاديم. نزديکي ظهر بود. داشتم توي خط سرکشي ميکردم
ديدم يک نفر دارد ميآيد. اما دکمههاي لباسش را نبسته، بندهاي پوتينش هم بازه😳، اورکتش را هم انداخته روي شانههاش و اسلحه کلاشش را هم مثل يک بيل کشاورزي گذاشته روي کولش.
🍃🌷🍃
به من رسيد گفت: آمُ الي کم.😳 حقيقتش جا خوردم. گفتم خدايا، بچههاي ما همه اهل نماز شب، دعاي عهد، زيارت عاشورا و. . . اين اصلاً سلام کردن هم بلد نيست. گفتم: سلام عليکم اخوي.☺️
🍃🌷🍃
ميخواهم با سند و مدرک خاطرهاي از يک #شهيد را برايتان بگويم؛ حتماً برسر مزار اين #شهيد برويد، خيلي حال وهوايتان عوض ميشود. اواخرجنگ، در#منطقه فاو، #پدافند داشتيم.
#آخرهاي جنگ به آن صورت #نيرو به #جبهه نميآمد! اغلب سنگرهاي نگهباني را تک نفره گذاشته بوديم اما #حساسترين نقطه يک جا داشتيم توي #دل خورعبدالله. . . يک جاده ميرفت توي آب، و اين سنگر کمين بود
اينجا را هم تک نفره گذاشته بوديم چون خيلي خطرناک بود، مدام اصرار داشتيم حداقل يک نيرو براي ما بفرستند. تا اينکه خبر دادند خوشحال باشيد برايتان نيرو فرستاديم. نزديکي ظهر بود. داشتم توي خط سرکشي ميکردم
ديدم يک نفر دارد ميآيد. اما دکمههاي لباسش را نبسته، بندهاي پوتينش هم بازه😳، اورکتش را هم انداخته روي شانههاش و اسلحه کلاشش را هم مثل يک بيل کشاورزي گذاشته روي کولش.
🍃🌷🍃
به من رسيد گفت: آمُ الي کم.😳 حقيقتش جا خوردم. گفتم خدايا، بچههاي ما همه اهل نماز شب، دعاي عهد، زيارت عاشورا و. . . اين اصلاً سلام کردن هم بلد نيست. گفتم: سلام عليکم اخوي.☺️
🍃🌷🍃
معرفی ایشان را #راوي مناطق عملياتي جنوب #حاج محمد احمديان که در#جبهه #فرمانده اش بود انجام می دهند :
ميخواهم با سند و مدرک خاطرهاي از يک #شهيد را برايتان بگويم؛ حتماً برسر مزار اين #شهيد برويد، خيلي حال وهوايتان عوض ميشود. اواخرجنگ، در#منطقه فاو، #پدافند داشتيم.
#آخرهاي جنگ به آن صورت #نيرو به #جبهه نميآمد! اغلب سنگرهاي نگهباني را تک نفره گذاشته بوديم اما #حساسترين نقطه يک جا داشتيم توي #دل خورعبدالله. . . يک جاده ميرفت توي آب، و اين سنگر کمين بود
اينجا را هم تک نفره گذاشته بوديم چون خيلي خطرناک بود، مدام اصرار داشتيم حداقل يک نيرو براي ما بفرستند. تا اينکه خبر دادند خوشحال باشيد برايتان نيرو فرستاديم. نزديکي ظهر بود. داشتم توي خط سرکشي ميکردم
ديدم يک نفر دارد ميآيد. اما دکمههاي لباسش را نبسته، بندهاي پوتينش هم بازه😳، اورکتش را هم انداخته روي شانههاش و اسلحه کلاشش را هم مثل يک بيل کشاورزي گذاشته روي کولش.
🍃🌷🍃
به من رسيد گفت: آمُ الي کم.😳 حقيقتش جا خوردم. گفتم خدايا، بچههاي ما همه اهل نماز شب، دعاي عهد، زيارت عاشورا و. . . اين اصلاً سلام کردن هم بلد نيست. گفتم: سلام عليکم اخوي.☺️
🍃🌷🍃
ميخواهم با سند و مدرک خاطرهاي از يک #شهيد را برايتان بگويم؛ حتماً برسر مزار اين #شهيد برويد، خيلي حال وهوايتان عوض ميشود. اواخرجنگ، در#منطقه فاو، #پدافند داشتيم.
#آخرهاي جنگ به آن صورت #نيرو به #جبهه نميآمد! اغلب سنگرهاي نگهباني را تک نفره گذاشته بوديم اما #حساسترين نقطه يک جا داشتيم توي #دل خورعبدالله. . . يک جاده ميرفت توي آب، و اين سنگر کمين بود
اينجا را هم تک نفره گذاشته بوديم چون خيلي خطرناک بود، مدام اصرار داشتيم حداقل يک نيرو براي ما بفرستند. تا اينکه خبر دادند خوشحال باشيد برايتان نيرو فرستاديم. نزديکي ظهر بود. داشتم توي خط سرکشي ميکردم
ديدم يک نفر دارد ميآيد. اما دکمههاي لباسش را نبسته، بندهاي پوتينش هم بازه😳، اورکتش را هم انداخته روي شانههاش و اسلحه کلاشش را هم مثل يک بيل کشاورزي گذاشته روي کولش.
🍃🌷🍃
به من رسيد گفت: آمُ الي کم.😳 حقيقتش جا خوردم. گفتم خدايا، بچههاي ما همه اهل نماز شب، دعاي عهد، زيارت عاشورا و. . . اين اصلاً سلام کردن هم بلد نيست. گفتم: سلام عليکم اخوي.☺️
🍃🌷🍃
#نماز_شهدا؛ نماز اول وقت پشت پدافند☄️☄️☄️
#شهید_حسن_عبیات🌹
به نماز بسیار اهمیت میداد. خیلی در این زمینه وقت شناس بود
و همیشه دیگران را به نماز و روزه راهنمایی میکرد.
با اینکه پشت #پدافند و چشمانش به آسمان بود،
در آن وضعیت هم به نمازش اهمیت میداد
و مرتب به جا میآورد. یک نفر را صدا میزد؛
به جای خودش میگذاشت و ده دقیقه میرفت
#نمازش را میخواند و برمیگشت.
🌷روحش شاد ویادش گرامی صلوات 🌷
#شهدا
#نماز_شهیدان
#نماز_اول_وقت
#نماز_در_دفاع_مقدس
#مرکز_تخصصی_نماز
#شهید_حسن_عبیات🌹
به نماز بسیار اهمیت میداد. خیلی در این زمینه وقت شناس بود
و همیشه دیگران را به نماز و روزه راهنمایی میکرد.
با اینکه پشت #پدافند و چشمانش به آسمان بود،
در آن وضعیت هم به نمازش اهمیت میداد
و مرتب به جا میآورد. یک نفر را صدا میزد؛
به جای خودش میگذاشت و ده دقیقه میرفت
#نمازش را میخواند و برمیگشت.
🌷روحش شاد ویادش گرامی صلوات 🌷
#شهدا
#نماز_شهیدان
#نماز_اول_وقت
#نماز_در_دفاع_مقدس
#مرکز_تخصصی_نماز
Forwarded from 🌹محفل شهدا🌹
#نماز_شهدا؛ نماز اول وقت پشت پدافند☄️☄️☄️
#شهید_حسن_عبیات🌹
به نماز بسیار اهمیت میداد. خیلی در این زمینه وقت شناس بود
و همیشه دیگران را به نماز و روزه راهنمایی میکرد.
با اینکه پشت #پدافند و چشمانش به آسمان بود،
در آن وضعیت هم به نمازش اهمیت میداد
و مرتب به جا میآورد. یک نفر را صدا میزد؛
به جای خودش میگذاشت و ده دقیقه میرفت
#نمازش را میخواند و برمیگشت.
🌷روحش شاد ویادش گرامی صلوات 🌷
#شهدا
#نماز_شهیدان
#نماز_اول_وقت
#نماز_در_دفاع_مقدس
#مرکز_تخصصی_نماز
#شهید_حسن_عبیات🌹
به نماز بسیار اهمیت میداد. خیلی در این زمینه وقت شناس بود
و همیشه دیگران را به نماز و روزه راهنمایی میکرد.
با اینکه پشت #پدافند و چشمانش به آسمان بود،
در آن وضعیت هم به نمازش اهمیت میداد
و مرتب به جا میآورد. یک نفر را صدا میزد؛
به جای خودش میگذاشت و ده دقیقه میرفت
#نمازش را میخواند و برمیگشت.
🌷روحش شاد ویادش گرامی صلوات 🌷
#شهدا
#نماز_شهیدان
#نماز_اول_وقت
#نماز_در_دفاع_مقدس
#مرکز_تخصصی_نماز