▪️در مجالس عزا، برای غریبِ امروز هم گریه کنیم. همان آقایی که دربارهاش اینطور فرمودهاند:
🔸امیرالمومنین علیه السلام:
صاحب این امر (حضرت مهدی علیه السلام) رانده و آواره و بیکس و تنهاست(۱)
🔸حدیث لوح حضرت زهرا سلام الله علیها:
حضرت مهدی علیه السلام، صبر ایوب دارد!(۲)
🔸امام حسین علیه السلام:
صاحب این امر (حضرت مهدی علیه السلام) رانده و آواره است و خونخواه پدرش خواهد بود.(۳)
🔸امام باقر علیه السلام:
سنتی از یوسف در حضرت مهدی سلام الله علیه است و آن، زندانی شدن است.(۴)
🔸امام صادق علیه السلام:
مهدی جان!
سخت است که بلا تو را احاطه کند و من آسوده باشم! سخت است که بر تو گریه کنم و مردم تو را رها کنند!(۵)
🔸امام جواد علیه السلام:
حضرت مهدی علیه السلام قیام میکند بعد از آنکه یادش در بین مردم بمیرد.
تردیدکنندگان، وجودش را منکر میشوند و اهل انکار، یاد او را مسخره میکنند.(۶)
🔸امام عسکری علیه السلام:
مهدی تلخی غمهای جانگداز را جرعه جرعه مینوشد...
غصههایی گلوگیر بر او وارد میشود،
و دردهایی که هیچ پهلویی تاب تحمّل آنها را ندارد!(۷)
☘️منابع:
(۱)📚کمالالدین ج1 ص303
(۲)📚کمالالدین ج1 ص310
(۳)📚کمالالدین ج1 ص318
(۴)📚کمالالدین ج1 ص152
(۵)📚دعای ندبه
(۶)📚کمالالدین ج2 ص378
(۷)📚مهج الدعوات ص66
#غربت_حضرت
#بحق_الزینب_الله_عجل_لولیک_الفرج
🔸امیرالمومنین علیه السلام:
صاحب این امر (حضرت مهدی علیه السلام) رانده و آواره و بیکس و تنهاست(۱)
🔸حدیث لوح حضرت زهرا سلام الله علیها:
حضرت مهدی علیه السلام، صبر ایوب دارد!(۲)
🔸امام حسین علیه السلام:
صاحب این امر (حضرت مهدی علیه السلام) رانده و آواره است و خونخواه پدرش خواهد بود.(۳)
🔸امام باقر علیه السلام:
سنتی از یوسف در حضرت مهدی سلام الله علیه است و آن، زندانی شدن است.(۴)
🔸امام صادق علیه السلام:
مهدی جان!
سخت است که بلا تو را احاطه کند و من آسوده باشم! سخت است که بر تو گریه کنم و مردم تو را رها کنند!(۵)
🔸امام جواد علیه السلام:
حضرت مهدی علیه السلام قیام میکند بعد از آنکه یادش در بین مردم بمیرد.
تردیدکنندگان، وجودش را منکر میشوند و اهل انکار، یاد او را مسخره میکنند.(۶)
🔸امام عسکری علیه السلام:
مهدی تلخی غمهای جانگداز را جرعه جرعه مینوشد...
غصههایی گلوگیر بر او وارد میشود،
و دردهایی که هیچ پهلویی تاب تحمّل آنها را ندارد!(۷)
☘️منابع:
(۱)📚کمالالدین ج1 ص303
(۲)📚کمالالدین ج1 ص310
(۳)📚کمالالدین ج1 ص318
(۴)📚کمالالدین ج1 ص152
(۵)📚دعای ندبه
(۶)📚کمالالدین ج2 ص378
(۷)📚مهج الدعوات ص66
#غربت_حضرت
#بحق_الزینب_الله_عجل_لولیک_الفرج
Telegram
attach 📎
ایشان #مسئول گروه 40#نفری متشکل از #نیروهای #بسیج و #ارتش در #شوش دانیال نبی(ع)🌷، #فرمانده دسته ، #فرمانده گروهان ، #معاون و #فرمانده گردان #عمار لشکر 27
#حضرت محمدرسول الله(ص)🌷 بود.
🍃🌷🍃
#شرکت در #عملیات های #سرنوشت ساز مانند #عملیات رمضان و #کربلای 5 از جمله #سوابق مسئولیتی ایشان در#جبهه بود.
🍃🌷🍃
فرازی از وصیت نامه #شهید:
#خدایا🤍 می دانی، سالها پیش
تصمیم به #شهادت در راهت گرفتم
و امیدوارم این #جسم و #جان گناهکار حقیر را #بپذیرید
از گذشته بسیار دور مصمم شدم در این راه حرکت کنم
🍃🌷🍃
#عزیزان بسیاری در #شهادت از حقیر #سبقت گرفتند
که با بعضی از آنها چقدر انس گرفتم
که دوری از آنها برایم مشکل بود
#برادرم داوود (#شهید داوود لشگری)
که بسیار #مظلوم بوده
همیشه در #غربت به سر می برد
او که چه #مشتاق
به دیدار #خدا🤍رفت.
🍃🌷🍃
مادر عزیز و مهربانم و پدرم
اگر جنازه ام برنگشت، منتظر نباشید
و دنبال جنازه ام نگردید
والسلام
#۶۵/۱۰/۲۲ - #اسماعیل لشگری »
🍃🌷🍃
#حضرت محمدرسول الله(ص)🌷 بود.
🍃🌷🍃
#شرکت در #عملیات های #سرنوشت ساز مانند #عملیات رمضان و #کربلای 5 از جمله #سوابق مسئولیتی ایشان در#جبهه بود.
🍃🌷🍃
فرازی از وصیت نامه #شهید:
#خدایا🤍 می دانی، سالها پیش
تصمیم به #شهادت در راهت گرفتم
و امیدوارم این #جسم و #جان گناهکار حقیر را #بپذیرید
از گذشته بسیار دور مصمم شدم در این راه حرکت کنم
🍃🌷🍃
#عزیزان بسیاری در #شهادت از حقیر #سبقت گرفتند
که با بعضی از آنها چقدر انس گرفتم
که دوری از آنها برایم مشکل بود
#برادرم داوود (#شهید داوود لشگری)
که بسیار #مظلوم بوده
همیشه در #غربت به سر می برد
او که چه #مشتاق
به دیدار #خدا🤍رفت.
🍃🌷🍃
مادر عزیز و مهربانم و پدرم
اگر جنازه ام برنگشت، منتظر نباشید
و دنبال جنازه ام نگردید
والسلام
#۶۵/۱۰/۲۲ - #اسماعیل لشگری »
🍃🌷🍃
#مناجات_دوم_جانسوز_دختر_شهید
#پاسدار_رشید_اسلام_نصر_الله_شفیعی
#غربت_خانواده_عزیز_شهدا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بابا، آن وقت که معنی بابا را نمی دانستم وقتی به کلاس اول رفتم به ما یاد دادند که بگویم بابا آب داد،بابا نان دادولی من نمی داستم بابا چی یا اصلا بابا کی ، وقتی برای مامان گفتم و او گفت بابایی تو رفتی پیش خدا و دیگرنمی آید پیش ما و همان جا می ماند در همان لحظه های کودکانه ام را به آفتاب بخشیدم و فهمیدم دیگر کسی را جز مامانم ندارم و باید تا تا آخرین نفس درس بخوانم تا بتوانم مادر را راضی کنم .
بابا جان این را هم بدانی که مادر هنوز چشم به راه است که شاید تو روزی بر گردی و برای همین در آخر نامه ام خدا حافظی نمی کنم فقط می گویم :
به امید دیدار دختر کوچک تو شهر بانو شفیعی17 ساله
روحش شاد ، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.😭😭😭😭😭😭😭😭😭
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❤️سلامتی خانواده عزیز شهدا ودخترای صبور شهدا صلوات❤️
#پاسدار_رشید_اسلام_نصر_الله_شفیعی
#غربت_خانواده_عزیز_شهدا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بابا، آن وقت که معنی بابا را نمی دانستم وقتی به کلاس اول رفتم به ما یاد دادند که بگویم بابا آب داد،بابا نان دادولی من نمی داستم بابا چی یا اصلا بابا کی ، وقتی برای مامان گفتم و او گفت بابایی تو رفتی پیش خدا و دیگرنمی آید پیش ما و همان جا می ماند در همان لحظه های کودکانه ام را به آفتاب بخشیدم و فهمیدم دیگر کسی را جز مامانم ندارم و باید تا تا آخرین نفس درس بخوانم تا بتوانم مادر را راضی کنم .
بابا جان این را هم بدانی که مادر هنوز چشم به راه است که شاید تو روزی بر گردی و برای همین در آخر نامه ام خدا حافظی نمی کنم فقط می گویم :
به امید دیدار دختر کوچک تو شهر بانو شفیعی17 ساله
روحش شاد ، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.😭😭😭😭😭😭😭😭😭
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❤️سلامتی خانواده عزیز شهدا ودخترای صبور شهدا صلوات❤️
قلب خودم انگار همان لحظه داشت بیرون می زد و بغض سنگینی خفه ام میکرد. دلم آشوب بود.😔 از همان لحظه دلتنگی ام شروع شد ولی سعی کردم طوری رفتار کنم که نگران نشه و حتی اشکی برای رفتنش نریزم که مبادا دلش بلرزه.😔
روزهای اول هر روز چند بار تماس میگرفت و از #حرم حضرت زینب (س) و #غربت آنجا برایم حرف می زد و میگفت کاش در کنارش بودم و#غربت آنجا را می دیدم.😭
اما کم کم به دلیل اعزام به مناطق تماس ها کم شد و نگرانی و دلتنگی من بیشتر تا اینکه آخرین باری که تماس گرفت ٨ فروردین ماه ٩۶ بود ساعت حدودا ٣ بعد از ظهر
گفت که برای برداشتن مهمات به منطقه برگشته و باید دوباره به خط بروند و قرار شد لحظه ی آخر دوباره تماس بگیره و حدود یک ربع بعد دوباره زنگ زد.
آخرین جملاتی که بین ما رد و بدل شد این بود که گفتم مراقب خودت باش یه #یدالله که بیشتر ندارم. همسرم هم در جواب من گفت : نگران نباش ، من هر لحظه بیادتم ... 😔
بعد از این تماس تا روز #شهادتش تماس نگرفت و من خیلی نگران بودم . ظهر روز ١٢ فروردین ماه این حالت به اوج خود رسید و من نتونستم از شدت نگرانی لب به چیزی بزنم.
روزهای اول هر روز چند بار تماس میگرفت و از #حرم حضرت زینب (س) و #غربت آنجا برایم حرف می زد و میگفت کاش در کنارش بودم و#غربت آنجا را می دیدم.😭
اما کم کم به دلیل اعزام به مناطق تماس ها کم شد و نگرانی و دلتنگی من بیشتر تا اینکه آخرین باری که تماس گرفت ٨ فروردین ماه ٩۶ بود ساعت حدودا ٣ بعد از ظهر
گفت که برای برداشتن مهمات به منطقه برگشته و باید دوباره به خط بروند و قرار شد لحظه ی آخر دوباره تماس بگیره و حدود یک ربع بعد دوباره زنگ زد.
آخرین جملاتی که بین ما رد و بدل شد این بود که گفتم مراقب خودت باش یه #یدالله که بیشتر ندارم. همسرم هم در جواب من گفت : نگران نباش ، من هر لحظه بیادتم ... 😔
بعد از این تماس تا روز #شهادتش تماس نگرفت و من خیلی نگران بودم . ظهر روز ١٢ فروردین ماه این حالت به اوج خود رسید و من نتونستم از شدت نگرانی لب به چیزی بزنم.
قلب خودم انگار همان لحظه داشت بیرون می زد و بغض سنگینی خفه ام میکرد. دلم آشوب بود.😔 از همان لحظه دلتنگی ام شروع شد ولی سعی کردم طوری رفتار کنم که نگران نشه و حتی اشکی برای رفتنش نریزم که مبادا دلش بلرزه.😔
روزهای اول هر روز چند بار تماس میگرفت و از #حرم حضرت زینب (س) و #غربت آنجا برایم حرف می زد و میگفت کاش در کنارش بودم و#غربت آنجا را می دیدم.😭
اما کم کم به دلیل اعزام به مناطق تماس ها کم شد و نگرانی و دلتنگی من بیشتر تا اینکه آخرین باری که تماس گرفت ٨ فروردین ماه ٩۶ بود ساعت حدودا ٣ بعد از ظهر
گفت که برای برداشتن مهمات به منطقه برگشته و باید دوباره به خط بروند و قرار شد لحظه ی آخر دوباره تماس بگیره و حدود یک ربع بعد دوباره زنگ زد.
آخرین جملاتی که بین ما رد و بدل شد این بود که گفتم مراقب خودت باش یه #یدالله که بیشتر ندارم. همسرم هم در جواب من گفت : نگران نباش ، من هر لحظه بیادتم ... 😔
بعد از این تماس تا روز #شهادتش تماس نگرفت و من خیلی نگران بودم . ظهر روز ١٢ فروردین ماه این حالت به اوج خود رسید و من نتونستم از شدت نگرانی لب به چیزی بزنم.
روزهای اول هر روز چند بار تماس میگرفت و از #حرم حضرت زینب (س) و #غربت آنجا برایم حرف می زد و میگفت کاش در کنارش بودم و#غربت آنجا را می دیدم.😭
اما کم کم به دلیل اعزام به مناطق تماس ها کم شد و نگرانی و دلتنگی من بیشتر تا اینکه آخرین باری که تماس گرفت ٨ فروردین ماه ٩۶ بود ساعت حدودا ٣ بعد از ظهر
گفت که برای برداشتن مهمات به منطقه برگشته و باید دوباره به خط بروند و قرار شد لحظه ی آخر دوباره تماس بگیره و حدود یک ربع بعد دوباره زنگ زد.
آخرین جملاتی که بین ما رد و بدل شد این بود که گفتم مراقب خودت باش یه #یدالله که بیشتر ندارم. همسرم هم در جواب من گفت : نگران نباش ، من هر لحظه بیادتم ... 😔
بعد از این تماس تا روز #شهادتش تماس نگرفت و من خیلی نگران بودم . ظهر روز ١٢ فروردین ماه این حالت به اوج خود رسید و من نتونستم از شدت نگرانی لب به چیزی بزنم.
🏴#یا_باب_الحوائج
#روز_هفتم_قحطی_آب
🔴 بدم المظلوم عجّل فرج ولیک المظلوم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
به دست حرمله تا که کمان رفت
دگر از پای بابایت توان رفت
جهان شد پیش چشم من سیَه تا
سفیدی گلویت را نشان رفت
❇️حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند:
⬛️ صاحب این امر (حضرت مهدی علیه السلام)، رانده و آواره است...
📚 کمالالدین، ج۱، ص۳۱۸.
#غربت_حضرت
الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفرَج
─┅═ೋ❅🍂🦋🍂❅ೋ═┅─
#آستانه_حضرت_امام_رضا_علیه_السلام
#روز_هفتم_قحطی_آب
🔴 بدم المظلوم عجّل فرج ولیک المظلوم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
به دست حرمله تا که کمان رفت
دگر از پای بابایت توان رفت
جهان شد پیش چشم من سیَه تا
سفیدی گلویت را نشان رفت
❇️حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند:
⬛️ صاحب این امر (حضرت مهدی علیه السلام)، رانده و آواره است...
📚 کمالالدین، ج۱، ص۳۱۸.
#غربت_حضرت
الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفرَج
─┅═ೋ❅🍂🦋🍂❅ೋ═┅─
#آستانه_حضرت_امام_رضا_علیه_السلام
ایشان #مسئول گروه 40#نفری متشکل از #نیروهای #بسیج و #ارتش در #شوش دانیال نبی(ع)🌷، #فرمانده دسته ، #فرمانده گروهان ، #معاون و #فرمانده گردان #عمار لشکر 27
#حضرت محمدرسول الله(ص)🌷 بود.
🍃🌷🍃
#شرکت در #عملیات های #سرنوشت ساز مانند #عملیات رمضان و #کربلای 5 از جمله #سوابق مسئولیتی ایشان در#جبهه بود.
🍃🌷🍃
فرازی از وصیت نامه #شهید:
#خدایا🤍 می دانی، سالها پیش
تصمیم به #شهادت در راهت گرفتم
و امیدوارم این #جسم و #جان گناهکار حقیر را #بپذیرید
از گذشته بسیار دور مصمم شدم در این راه حرکت کنم
🍃🌷🍃
#عزیزان بسیاری در #شهادت از حقیر #سبقت گرفتند
که با بعضی از آنها چقدر انس گرفتم
که دوری از آنها برایم مشکل بود
#برادرم داوود (#شهید داوود لشگری)
که بسیار #مظلوم بوده
همیشه در #غربت به سر می برد
او که چه #مشتاق
به دیدار #خدا🤍رفت.
🍃🌷🍃
مادر عزیز و مهربانم و پدرم
اگر جنازه ام برنگشت، منتظر نباشید
و دنبال جنازه ام نگردید
والسلام
#۶۵/۱۰/۲۲ - #اسماعیل لشگری »
🍃🌷🍃
#حضرت محمدرسول الله(ص)🌷 بود.
🍃🌷🍃
#شرکت در #عملیات های #سرنوشت ساز مانند #عملیات رمضان و #کربلای 5 از جمله #سوابق مسئولیتی ایشان در#جبهه بود.
🍃🌷🍃
فرازی از وصیت نامه #شهید:
#خدایا🤍 می دانی، سالها پیش
تصمیم به #شهادت در راهت گرفتم
و امیدوارم این #جسم و #جان گناهکار حقیر را #بپذیرید
از گذشته بسیار دور مصمم شدم در این راه حرکت کنم
🍃🌷🍃
#عزیزان بسیاری در #شهادت از حقیر #سبقت گرفتند
که با بعضی از آنها چقدر انس گرفتم
که دوری از آنها برایم مشکل بود
#برادرم داوود (#شهید داوود لشگری)
که بسیار #مظلوم بوده
همیشه در #غربت به سر می برد
او که چه #مشتاق
به دیدار #خدا🤍رفت.
🍃🌷🍃
مادر عزیز و مهربانم و پدرم
اگر جنازه ام برنگشت، منتظر نباشید
و دنبال جنازه ام نگردید
والسلام
#۶۵/۱۰/۲۲ - #اسماعیل لشگری »
🍃🌷🍃
🌹🍃🕊🌹🍃🕊🌹🍃🕊
👈#فرازی از قنوت امام عسکری علیه السلام
خدایا
(مهدی من)
🔻 در راه تو تلخی #غمهای جانگداز را جرعه جرعه مینوشد.
🔻غمها یکی پس از دیگری او را در بر میگیرند،
🔻حادثههای #دردناک به او هجوم میآورند،
🔻غصّههایی گلوگیر بر او وارد میشود،
🔻و دردهایی که هیچ پهلویی تاب تحمّل آنها را ندارد!
👈 #اینها به خاطر آن است که فرمانی از فرمانهای تو را میبیند که
(تحریف شده، ولی چون #حضرتش اذن قیام ندارد)
👈#دستش از اصلاح آن #کوتاه است،
و نمیتواند آن گونه که تو دوست داری تغییرش دهد...
👈#پس او را که #خواستهاش، اصلاح فراگیر #امور مردم و عدالت آشکار در #امت است آرزو به دل مگذار
#مَعَ مَا يَتَجَرَّعُهُ فيكَ مِن مَرَارَاتِ الغَيظِ الجَارحَةِ لِحَوَاسِّ القُلُوبِ وَ مَا يَعتَوِرُهُ مِنَ الْغُمومِ وَ يَفزَعُ عَلَيهِ مِن أَحداثِ الْخُطوبِ وَ يَشرَقُ بِهِ مِنَ الغُصَصِ الَّتِي لَا تَبْتَلِعُهَا الحُلوقُ وَ لَا تَحتَوِي عَلَيها الضُّلوعُ عِندَ نَظَرِهِ إِلَى أَمرٍ مِن أَمرِكَ لَا تَنَالُهُ يَدُهُ بِتَغيِيرِهِ وَ رَدِّهِ إِلَى مَحَبَّتِك...
مهج الدعوات ص ۶۶
#غربت_حضرت...😭
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_الساعه
👈#فرازی از قنوت امام عسکری علیه السلام
خدایا
(مهدی من)
🔻 در راه تو تلخی #غمهای جانگداز را جرعه جرعه مینوشد.
🔻غمها یکی پس از دیگری او را در بر میگیرند،
🔻حادثههای #دردناک به او هجوم میآورند،
🔻غصّههایی گلوگیر بر او وارد میشود،
🔻و دردهایی که هیچ پهلویی تاب تحمّل آنها را ندارد!
👈 #اینها به خاطر آن است که فرمانی از فرمانهای تو را میبیند که
(تحریف شده، ولی چون #حضرتش اذن قیام ندارد)
👈#دستش از اصلاح آن #کوتاه است،
و نمیتواند آن گونه که تو دوست داری تغییرش دهد...
👈#پس او را که #خواستهاش، اصلاح فراگیر #امور مردم و عدالت آشکار در #امت است آرزو به دل مگذار
#مَعَ مَا يَتَجَرَّعُهُ فيكَ مِن مَرَارَاتِ الغَيظِ الجَارحَةِ لِحَوَاسِّ القُلُوبِ وَ مَا يَعتَوِرُهُ مِنَ الْغُمومِ وَ يَفزَعُ عَلَيهِ مِن أَحداثِ الْخُطوبِ وَ يَشرَقُ بِهِ مِنَ الغُصَصِ الَّتِي لَا تَبْتَلِعُهَا الحُلوقُ وَ لَا تَحتَوِي عَلَيها الضُّلوعُ عِندَ نَظَرِهِ إِلَى أَمرٍ مِن أَمرِكَ لَا تَنَالُهُ يَدُهُ بِتَغيِيرِهِ وَ رَدِّهِ إِلَى مَحَبَّتِك...
مهج الدعوات ص ۶۶
#غربت_حضرت...😭
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_الساعه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️امسالم سر شد، تو هنوزم تنهایی 😭
دلتو خون کردیم و چقدر فکر مایی...
#نوای_انتظار
#غربت_حضرت
خودت گفتی وعده در بهار است
بهار آمد دلم در انتظار است
بهار هر کسی عید است و نوروز
بهار عاشقان دیدار یار است
🌸 مقارن شدن بهار قرآن با بهار طبیعت، بهانهای است تا آمدن منجی را آرزو کنیم
همو که بهار مردمان است و خرمی روزگار
❇️السلام علی ربیع الانام و نضرة الایام
نوروزتان خجسته باد
#ربیع_الانام
🔴خواندن دعای فرج در لحظه تحویل سال...
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
دلتو خون کردیم و چقدر فکر مایی...
#نوای_انتظار
#غربت_حضرت
خودت گفتی وعده در بهار است
بهار آمد دلم در انتظار است
بهار هر کسی عید است و نوروز
بهار عاشقان دیدار یار است
🌸 مقارن شدن بهار قرآن با بهار طبیعت، بهانهای است تا آمدن منجی را آرزو کنیم
همو که بهار مردمان است و خرمی روزگار
❇️السلام علی ربیع الانام و نضرة الایام
نوروزتان خجسته باد
#ربیع_الانام
🔴خواندن دعای فرج در لحظه تحویل سال...
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج