#کلام_شهید🪴
شهادت نوع #مرگ را عوض میکند وقت مرگ را عوض نمیکند ...
از مرگ نترسید؛ جوری در زندگی حرکت کنید که خداوند #شهادت را نصیبتان کند و از دنیا ببرد.
#شهید #جواد_محمدی🥀
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة
شهادت نوع #مرگ را عوض میکند وقت مرگ را عوض نمیکند ...
از مرگ نترسید؛ جوری در زندگی حرکت کنید که خداوند #شهادت را نصیبتان کند و از دنیا ببرد.
#شهید #جواد_محمدی🥀
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة
💐🕊🌿🕊💐🌿
🍂💐🕊💐
🍂🌾
💐
🕊
#صحبت_های_پدر_شهید_مدافع_حرم
#جواد_محمدی
❤️از همان روز اول زندگی با همسرش قرار گذاشتند هر قدمی که بر می دارند به خدا نزدیک تر شوند. همین هم شد که از اولین روزِ زندگی مشترک حسن های اخلاقی آقا جواد بیشتر از پیش خود را نشان داد، این حسن های اخلاقی دست به دست هم تا جایی که جواد دیگر نتوانست در قفس دنیا بماند و کارش به پرواز کشید، به آسمان.جواد محمدید چهارمین شهید مدافع حرم شهر درچه است که ۱۶ خرداد ماه ۹۶ همزمان با ۱۱ ماه مبارک رمضان به شهادت رسید و پیکر مطهرش بعد از گذشت ۲۵ روز چشم انتظاری، پیدا شد.
*
خط قرمزهایش حرام ها بود، آنقدر به حلال و حرام و حجاب اهمیت می داد که شیشه جلو سمت عروس را دسته گل چسباند تا نگاه نامحرمی به همسرش نیافتد. برایش مهم بود که به مجالس شادی حلال برود، در مراسم عروسی خودش هم مولودی خوان دعوت کرد، بعضی مسخره اش کردند که عروسی ات شبیه مراسم ختم صلوات است اما برای او مهم نبود، او کاری را انجام می داد که خدا می پسندید، نه مردم. او در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود: « اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی حجابی ها و آنها که ترویج بی حجابی می کنند را در آن دنیا خواهم گرفت»❤️
*
🌷آقا جواد جگر شیر داشت، زمانی که شهید مرتضی زارع به درجه شهادت رسید، او با شجاعت برای نجات پیکر مقدس شهید، به جلو رفت؛ تیر به پایش خورد و به شدت مجروح شد، بعد از گذشت یک ساعت سوار بر موتور با پای خونین به جلو رفت تا کمک کند، به او می گفتند با پای مجروح چرا آمدی؟ گفت: این زخم چیزی نیست. پدرِ فاطمه ی 5 ساله در همه حال سعی می کرد به دوستانش روحیه بدهد، او خود از رفتنِ دوستانش داغدار می شد و دلتنگ فاطمه بود اما هیچوقت مبارزه را فراموش نمی کرد.
*
همسر شهید در مورد خانواده دوستی او می گوید: «برای راحتی خانواده در حد توانش کار می کرد و زمانی که از ماموریت می آمد حتی الامکان ما را به مسافرت یک روزه هم که شده بود می برد. مرتبه سومی که به سوریه رفته بود اسمش در قرعه کشی برای رفتن به کربلا انتخاب شده بود ولی گفته بود باید کربلا را با خانواده بروم و نرفته بود.همسر من توسل پنهانی به اهل بیت علیهم السلام داشت و به این دلیل همیشه دوست داشتم دعا را جواد بخواند و من پشت سرش تکرار کنم زیرا دعا را با ترجمه می خواند و حین خواندن دعا اشک از چشمانش جاری بود؛ حتی در سفر زیارتی سوریه که با جواد بودم به من گفت که برای خواندن دعای حضرت زینب علیها السلام ابتدا ترجمه دعا را بخوان زیرا روضه حضرت زینب را می توانی به وضوح در ترجمه دعا متوجه شوی»🌷
*
🌹جواد محمدی که در تمامِ طول زندگی خود سعی می کرد پشتیبان ولایت فقیه باشد و با بصیرت پای آرمان های انقلابی بماند هیچوقت سفر راهیان نورش را ترک نکرد، او در آخرین عید عمر خود به جای تبریک عید برای همه ی دوستانش نوشت: «دعا کنید شهید بشم» آقا جواد قبل از رفتنش به سوریه، قصه حضرت رقیه علیها السلام را برای فاطمه گفت و بعد در مورد سفرش برای فاطمه توضیح داد، حالا در روزهای نبودنش فاطمه ی کوچک بارها قصه را در ذهن خود مرور و با پدرش درد و دل می کند🌹
🌹سلامتی خانواده های صبور شهدا وایثارگران عزیز صلوات🌹
🍂🌾
🍂💐🕊
💐🕊🌿🕊💐🕊🌿
🍂💐🕊💐
🍂🌾
💐
🕊
#صحبت_های_پدر_شهید_مدافع_حرم
#جواد_محمدی
❤️از همان روز اول زندگی با همسرش قرار گذاشتند هر قدمی که بر می دارند به خدا نزدیک تر شوند. همین هم شد که از اولین روزِ زندگی مشترک حسن های اخلاقی آقا جواد بیشتر از پیش خود را نشان داد، این حسن های اخلاقی دست به دست هم تا جایی که جواد دیگر نتوانست در قفس دنیا بماند و کارش به پرواز کشید، به آسمان.جواد محمدید چهارمین شهید مدافع حرم شهر درچه است که ۱۶ خرداد ماه ۹۶ همزمان با ۱۱ ماه مبارک رمضان به شهادت رسید و پیکر مطهرش بعد از گذشت ۲۵ روز چشم انتظاری، پیدا شد.
*
خط قرمزهایش حرام ها بود، آنقدر به حلال و حرام و حجاب اهمیت می داد که شیشه جلو سمت عروس را دسته گل چسباند تا نگاه نامحرمی به همسرش نیافتد. برایش مهم بود که به مجالس شادی حلال برود، در مراسم عروسی خودش هم مولودی خوان دعوت کرد، بعضی مسخره اش کردند که عروسی ات شبیه مراسم ختم صلوات است اما برای او مهم نبود، او کاری را انجام می داد که خدا می پسندید، نه مردم. او در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود: « اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی حجابی ها و آنها که ترویج بی حجابی می کنند را در آن دنیا خواهم گرفت»❤️
*
🌷آقا جواد جگر شیر داشت، زمانی که شهید مرتضی زارع به درجه شهادت رسید، او با شجاعت برای نجات پیکر مقدس شهید، به جلو رفت؛ تیر به پایش خورد و به شدت مجروح شد، بعد از گذشت یک ساعت سوار بر موتور با پای خونین به جلو رفت تا کمک کند، به او می گفتند با پای مجروح چرا آمدی؟ گفت: این زخم چیزی نیست. پدرِ فاطمه ی 5 ساله در همه حال سعی می کرد به دوستانش روحیه بدهد، او خود از رفتنِ دوستانش داغدار می شد و دلتنگ فاطمه بود اما هیچوقت مبارزه را فراموش نمی کرد.
*
همسر شهید در مورد خانواده دوستی او می گوید: «برای راحتی خانواده در حد توانش کار می کرد و زمانی که از ماموریت می آمد حتی الامکان ما را به مسافرت یک روزه هم که شده بود می برد. مرتبه سومی که به سوریه رفته بود اسمش در قرعه کشی برای رفتن به کربلا انتخاب شده بود ولی گفته بود باید کربلا را با خانواده بروم و نرفته بود.همسر من توسل پنهانی به اهل بیت علیهم السلام داشت و به این دلیل همیشه دوست داشتم دعا را جواد بخواند و من پشت سرش تکرار کنم زیرا دعا را با ترجمه می خواند و حین خواندن دعا اشک از چشمانش جاری بود؛ حتی در سفر زیارتی سوریه که با جواد بودم به من گفت که برای خواندن دعای حضرت زینب علیها السلام ابتدا ترجمه دعا را بخوان زیرا روضه حضرت زینب را می توانی به وضوح در ترجمه دعا متوجه شوی»🌷
*
🌹جواد محمدی که در تمامِ طول زندگی خود سعی می کرد پشتیبان ولایت فقیه باشد و با بصیرت پای آرمان های انقلابی بماند هیچوقت سفر راهیان نورش را ترک نکرد، او در آخرین عید عمر خود به جای تبریک عید برای همه ی دوستانش نوشت: «دعا کنید شهید بشم» آقا جواد قبل از رفتنش به سوریه، قصه حضرت رقیه علیها السلام را برای فاطمه گفت و بعد در مورد سفرش برای فاطمه توضیح داد، حالا در روزهای نبودنش فاطمه ی کوچک بارها قصه را در ذهن خود مرور و با پدرش درد و دل می کند🌹
🌹سلامتی خانواده های صبور شهدا وایثارگران عزیز صلوات🌹
🍂🌾
🍂💐🕊
💐🕊🌿🕊💐🕊🌿
#زندگینامه_شهید_مدافع_حرم
#جواد_محمدی
جواد محمدی متولد ۲۹ مرداد ۶۲ بودن در تاریخ ۲۹ آذر ۸۴ عقد کردن و در سال ۸۷ وارد زندگی مشترک شدن با همسرشون که حاصلش عشق اسمونیشون تولد فاطمه در ۲۰ فروردین ۹۱ بود
#جواد_محمدی
جواد محمدی متولد ۲۹ مرداد ۶۲ بودن در تاریخ ۲۹ آذر ۸۴ عقد کردن و در سال ۸۷ وارد زندگی مشترک شدن با همسرشون که حاصلش عشق اسمونیشون تولد فاطمه در ۲۰ فروردین ۹۱ بود
#خاطره_همسر_شهید
#جواد_محمدی
توسل پنهانی به اهل بیت(ع) داشت و به این دلیل همیشه دوست داشتم دعا را جواد بخواند و من پشت سرش تکرار کنم زیرا دعا را با ترجمه می خواند و حین خواندن دعا اشک از چشمانش جاری بود؛ حتی در سفر زیارتی سوریه که با جواد بودم به من گفت که برای خواندن دعای حضرت زینب(س) ابتدا ترجمه دعا را بخوان زیرا روضه حضرت زینب را می توانی به وضوح در ترجمه دعا متوجه شوی.
#جواد_محمدی
توسل پنهانی به اهل بیت(ع) داشت و به این دلیل همیشه دوست داشتم دعا را جواد بخواند و من پشت سرش تکرار کنم زیرا دعا را با ترجمه می خواند و حین خواندن دعا اشک از چشمانش جاری بود؛ حتی در سفر زیارتی سوریه که با جواد بودم به من گفت که برای خواندن دعای حضرت زینب(س) ابتدا ترجمه دعا را بخوان زیرا روضه حضرت زینب را می توانی به وضوح در ترجمه دعا متوجه شوی.
#صحبت_های_همسر_شهید
#جواد_محمدی
#مدافع_حرم
❤️اگر جواد لباس شهادت را به تن نمیکرد در حقش جفا شده بود، زیرا اخلاق و کردارش برای شهادت پرورش یافته بود.
دلتنگش بودم، ولی شب آخر و قبل از شهادتش دلشوره عجیبی داشتم ولیکن آقا جواد در منطقه عملیاتی هم به من آرامش میداد و میگفت: اینجا همه چیز آرام است. اصلا دلشوره نداشته باش.
سوریه که میرفت حتما با من تماس تلفنی داشت به نحوی که ما ساعت یک بعدازظهر روز سهشنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از اذان مغرب با زبان روزه به شهادت میرسد.
ظهر روز چهارشنبه از طرف داییام خبردار شدم که آقا جواد مجروح شده و تیر به دستش خورده؛ اما بعد گفتند نه، تیر به پهلویش خورده و بیهوش است و بعد از مدتی خبر شهادتش را به من دادند و آن زمان بود که متوجه شدم، جواد به آرزویش رسید و مانند ارباب تشنه لبش شهید شد.
جواد همیشه به وعده اش وفا میکرد و این بار هم خلف وعده نکرد و بعد از گذشت ۲۵ روز از شهادتش پیکر مطهرش پیدا شد و همه ما و حتی آنهایی که فقط خاطراتی از جواد را شنیده بودند، خوشحال کرد.»❤️
🌹سلامتی خانواده شهدا وایثارگران صلوات🌹
#جواد_محمدی
#مدافع_حرم
❤️اگر جواد لباس شهادت را به تن نمیکرد در حقش جفا شده بود، زیرا اخلاق و کردارش برای شهادت پرورش یافته بود.
دلتنگش بودم، ولی شب آخر و قبل از شهادتش دلشوره عجیبی داشتم ولیکن آقا جواد در منطقه عملیاتی هم به من آرامش میداد و میگفت: اینجا همه چیز آرام است. اصلا دلشوره نداشته باش.
سوریه که میرفت حتما با من تماس تلفنی داشت به نحوی که ما ساعت یک بعدازظهر روز سهشنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از اذان مغرب با زبان روزه به شهادت میرسد.
ظهر روز چهارشنبه از طرف داییام خبردار شدم که آقا جواد مجروح شده و تیر به دستش خورده؛ اما بعد گفتند نه، تیر به پهلویش خورده و بیهوش است و بعد از مدتی خبر شهادتش را به من دادند و آن زمان بود که متوجه شدم، جواد به آرزویش رسید و مانند ارباب تشنه لبش شهید شد.
جواد همیشه به وعده اش وفا میکرد و این بار هم خلف وعده نکرد و بعد از گذشت ۲۵ روز از شهادتش پیکر مطهرش پیدا شد و همه ما و حتی آنهایی که فقط خاطراتی از جواد را شنیده بودند، خوشحال کرد.»❤️
🌹سلامتی خانواده شهدا وایثارگران صلوات🌹
#وصیت_نامه_شهد_مدافع_حرم
#جواد_محمدی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فرازی از وصیت نامه شهیدمدافع حرم جواد محمدی :اگر خدا لطف کرد و شهادت نصیب من شد، من در آن دنیا یقۀ بیحجابها را و کسانی که تبلیغ بیحجابی میکنند را میگیرم.
من آمادهام هزار بار برای سیدعلی خامنهای بمیرم و زنده شوم و باز هم در رکاب ولیفقیه باشم.
سفارش به پاسداران، [اینکه] از مرگ نترسید، مرگ در رختخواب هم یقۀ ما را میگیرد، لذا سعی کنید طوری حرکت کنید، که مرگ شما با شهادت و همراه خوندادن باشد و خداوند بهشما مباهات کند.
اگر امام سیدعلی خامنهای گفتند: بِبُر، بِبُرید؛ و اگر گفتند نَبُر، نَبُرید. دستور مقام معظم رهبری باید عملی شود.
شهادت نوع مرگ را عوض میکند، ولی زمان آن را نه، و اگر من لایق باشم، شهادت نصیب من میشود.
من به صورت داوطلبانه برای نابودی اسرائیل به سوریه اعزام میشوم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌹شهدا رو یاد کنید باذکر صلوات برمحمد وال محمد🌹
#جواد_محمدی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فرازی از وصیت نامه شهیدمدافع حرم جواد محمدی :اگر خدا لطف کرد و شهادت نصیب من شد، من در آن دنیا یقۀ بیحجابها را و کسانی که تبلیغ بیحجابی میکنند را میگیرم.
من آمادهام هزار بار برای سیدعلی خامنهای بمیرم و زنده شوم و باز هم در رکاب ولیفقیه باشم.
سفارش به پاسداران، [اینکه] از مرگ نترسید، مرگ در رختخواب هم یقۀ ما را میگیرد، لذا سعی کنید طوری حرکت کنید، که مرگ شما با شهادت و همراه خوندادن باشد و خداوند بهشما مباهات کند.
اگر امام سیدعلی خامنهای گفتند: بِبُر، بِبُرید؛ و اگر گفتند نَبُر، نَبُرید. دستور مقام معظم رهبری باید عملی شود.
شهادت نوع مرگ را عوض میکند، ولی زمان آن را نه، و اگر من لایق باشم، شهادت نصیب من میشود.
من به صورت داوطلبانه برای نابودی اسرائیل به سوریه اعزام میشوم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌹شهدا رو یاد کنید باذکر صلوات برمحمد وال محمد🌹
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #جواد_محمدی
🎙راوے: همسر شهید
💜فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گلدار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار بهمرور با چادر سر کردن آشنا شود.»
🌻از آن به بعد هر وقت پدر و دختر میخواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد میگفت: «نمیخواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه میدوید و چادر سر میکرد و میدوید جلوی بابا و میگفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربانصدقهاش میرفت که خوشگل بودی، خوشگلتر شدی عزیزم. فاطمه ذوق میکرد.
💜یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت میشود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.
🌻وقتی آقا جواد نماز میخواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن میکرد و همان چادر را سَر میکرد و به بابایش اقتدا میکرد و هر کاری بابایش میکرد، او هم انجام میداد.
🌕شهید مدافعحرم #جواد_محمدی
🎙راوے: همسر شهید
💜فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گلدار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار بهمرور با چادر سر کردن آشنا شود.»
🌻از آن به بعد هر وقت پدر و دختر میخواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد میگفت: «نمیخواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه میدوید و چادر سر میکرد و میدوید جلوی بابا و میگفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربانصدقهاش میرفت که خوشگل بودی، خوشگلتر شدی عزیزم. فاطمه ذوق میکرد.
💜یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت میشود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.
🌻وقتی آقا جواد نماز میخواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن میکرد و همان چادر را سَر میکرد و به بابایش اقتدا میکرد و هر کاری بابایش میکرد، او هم انجام میداد.
🕊🌹🕊
#در_محضر_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#جواد_محمدی
"انسان یک بار بیشتر نمےمیرد،
چه زیباست این یک بار که میخواد جون بده
در سن جوانی و با #شهادت برای عمه سادات باشد"
بہ مرگ داخل بستــر
نمیشود دل بست
خداڪند که" #شهادت "
به داد مـا برسد....
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#در_محضر_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#جواد_محمدی
"انسان یک بار بیشتر نمےمیرد،
چه زیباست این یک بار که میخواد جون بده
در سن جوانی و با #شهادت برای عمه سادات باشد"
بہ مرگ داخل بستــر
نمیشود دل بست
خداڪند که" #شهادت "
به داد مـا برسد....
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
چه خوش بود
روزهای با هم بودنتان !
خندهی لبانتان دل ما را بُرد
دل ما هم رفیقی
از جنس شهیـد میخواهد
لبخنـد زنان و در آغوش هم
تا عـرش اعلی ...
#شهدای_مدافـع_حـرم
#جواد_محمدی_مفرد
#مرتضـی_عطایی
#رفاقت_تا_بهشت
🌷ارواح طیبه شهدا صلوات 🌷
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
روزهای با هم بودنتان !
خندهی لبانتان دل ما را بُرد
دل ما هم رفیقی
از جنس شهیـد میخواهد
لبخنـد زنان و در آغوش هم
تا عـرش اعلی ...
#شهدای_مدافـع_حـرم
#جواد_محمدی_مفرد
#مرتضـی_عطایی
#رفاقت_تا_بهشت
🌷ارواح طیبه شهدا صلوات 🌷
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌹محفل شهدا
❤️زندگی شهدایی
🌷 یاد جواد بخیر... گفت:
"انسان یک بار بیشتر نمےمیرد، چه زیباست این یک بار در سن جوانی و... با شهادت برای عمه سادات باشد"
بہ مرگ داخل بستــر
نمیشود دل بست
خداڪند که" شهادت "
به داد مـا برسد...
شهادت شوخی نیست
شهید مدافع #جواد_محمدی🌷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
•┈••✾•🌿🌸🌺🌸🌿•✾••┈•
❤️زندگی شهدایی
🌷 یاد جواد بخیر... گفت:
"انسان یک بار بیشتر نمےمیرد، چه زیباست این یک بار در سن جوانی و... با شهادت برای عمه سادات باشد"
بہ مرگ داخل بستــر
نمیشود دل بست
خداڪند که" شهادت "
به داد مـا برسد...
شهادت شوخی نیست
شهید مدافع #جواد_محمدی🌷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
•┈••✾•🌿🌸🌺🌸🌿•✾••┈•