#سردار شهید مدافع #وطن ناصر ظریف
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۱/۳/۱ در شهر مشهد در خانواده ای متوسط متولد شد.
خانواده پر جمعیتی نبودند اما آرامش هم نداشتند.پدر ایشان از مادرش جدا شده بود و آنها ناچار شده بودند با نا مادری زندگی کنند.😔
این موضوع در آن سال هایی که سن و سالی نداشت مشکلاتی را برای ایشان بوجود آورده بود که تاثیر روی درس خواندن یکی از آن ها بود اخلاق پدرش خیلی بد شده بود و با بچه ها سر ناسازگاری داشت.😔
مدام دنبال بهانه ای میگشت تا تنبیه شان کند خواهرش زهرا وبرادرش محسن که بزرگتر بودند بهتر می توانستند با این شرایط کنار بیایند اما برای ایشان و برادرش مجتبی خیلی سخت بود.😔
ایشان توی همان محله سمرقند جائی را پیدا کرده بود که از مدرسه که می آمد می رفت آنجا . مغازه نجاری بود .روزی پنج ریال دستمزد می داد اما چندین برابر دستمزد کار می کشید 😔
ایشان این را می فهمید اما چاره ای نداشت جز اینکه استقامت کند شبها خسته و کوفته میرفت خانه دیگر برای در سخواندن رمقی نمی ماند آنقدر غرولندهای بابا و زن بابا را می شنید تا خوابش می برد.😔
صبح سر کلاس چرت میزد درس هایش را که نخوانده بود پس باید تنبیه می شد.😔
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۱/۳/۱ در شهر مشهد در خانواده ای متوسط متولد شد.
خانواده پر جمعیتی نبودند اما آرامش هم نداشتند.پدر ایشان از مادرش جدا شده بود و آنها ناچار شده بودند با نا مادری زندگی کنند.😔
این موضوع در آن سال هایی که سن و سالی نداشت مشکلاتی را برای ایشان بوجود آورده بود که تاثیر روی درس خواندن یکی از آن ها بود اخلاق پدرش خیلی بد شده بود و با بچه ها سر ناسازگاری داشت.😔
مدام دنبال بهانه ای میگشت تا تنبیه شان کند خواهرش زهرا وبرادرش محسن که بزرگتر بودند بهتر می توانستند با این شرایط کنار بیایند اما برای ایشان و برادرش مجتبی خیلی سخت بود.😔
ایشان توی همان محله سمرقند جائی را پیدا کرده بود که از مدرسه که می آمد می رفت آنجا . مغازه نجاری بود .روزی پنج ریال دستمزد می داد اما چندین برابر دستمزد کار می کشید 😔
ایشان این را می فهمید اما چاره ای نداشت جز اینکه استقامت کند شبها خسته و کوفته میرفت خانه دیگر برای در سخواندن رمقی نمی ماند آنقدر غرولندهای بابا و زن بابا را می شنید تا خوابش می برد.😔
صبح سر کلاس چرت میزد درس هایش را که نخوانده بود پس باید تنبیه می شد.😔
#شهید مدافع #وطن، ابوالفضل خمر
🍃🌷🍃
#شهید ۲۲# ساله بود.
درتاریخ ۱۳۷۳/۱۱/۵# در شهر زابل متولد شد.
🍃🌷🍃
#تازه داماد بود.
#۳ ماه بود که ازدواج کرده بود، تنها یادگارش بعداز #شهادت ایشان متولد شد و ندیدش.
🍃🌷🍃
خیلی دوست داشت#سوریه برود و #مدافع حرم شود.
می گفت اگه همسرم اجازه بده میرم #سوریه ولی قسمتش نشد.
🍃🌷🍃
ایشان از #نیروهای انتظامی شهرستان خاش بود که در #درگیری با قاچاقچیان به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#۷آذر سال ۱۳۹۵#بود.
#سهشنبه شب چهار نفر از قاچاقچیان مسلح در حین انتقال مواد مخدر با استفاده از یک دستگاه پژو 405 که دارای سابقه سرقت مسلحانه بود به کمین #مأموران انتظامی شهرستان خاش برخورد کردند.
البته سرنشینان خودروی پژو 405 با پلاک مخدوش و به صورت خلاف جهت در حرکت بودند.
🍃🌷🍃
#شهید ۲۲# ساله بود.
درتاریخ ۱۳۷۳/۱۱/۵# در شهر زابل متولد شد.
🍃🌷🍃
#تازه داماد بود.
#۳ ماه بود که ازدواج کرده بود، تنها یادگارش بعداز #شهادت ایشان متولد شد و ندیدش.
🍃🌷🍃
خیلی دوست داشت#سوریه برود و #مدافع حرم شود.
می گفت اگه همسرم اجازه بده میرم #سوریه ولی قسمتش نشد.
🍃🌷🍃
ایشان از #نیروهای انتظامی شهرستان خاش بود که در #درگیری با قاچاقچیان به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#۷آذر سال ۱۳۹۵#بود.
#سهشنبه شب چهار نفر از قاچاقچیان مسلح در حین انتقال مواد مخدر با استفاده از یک دستگاه پژو 405 که دارای سابقه سرقت مسلحانه بود به کمین #مأموران انتظامی شهرستان خاش برخورد کردند.
البته سرنشینان خودروی پژو 405 با پلاک مخدوش و به صورت خلاف جهت در حرکت بودند.
#شهید مدافع #وطن، مجید خدابنده لو
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۱#درخانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.از #کارکنان #کلانتری ۲۱۰ پایانه شرق تهران بود.
🍃🌷🍃
#متاهل بود و یک فرزند به نام سوگند به یادگار دارد.
🍃🌷🍃
ایشان #عاشق #خانواده و مخصوصا #مادرش بود.چون پدرش فوت کرده بودند 😔 #عصای دست مادرش شده بود، در #ریزترین مسائل #کمک حال خانوادهام بود و از #هیچ کاری دریغ نمیکرد.
🍃🌷🍃
وقتی#مادر ایشان چشمهایش را عمل کرده بود، به خانه پدری میرفت و #کارهای مادرش را انجام میداد، حتی برایش پیاز سرخ میکرد تا #چشمهای مادرش #اذیت نشود.
🍃🌷🍃
#معتقد بود هر چه در زندگی دارد از #ائمه🌷 است. این عقیده را از #مجالسی که هر هفته شرکت میکرد به دست آورده بود.
🍃🌷🍃
ایشان به #حسینیهها و #مسجد و #پایگاههای بسیج رفتوآمد زیادی داشت. #برآورده شدن آرزوی #شهادتش را هم در همان #روضهها طلب کرده بود.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۱#درخانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.از #کارکنان #کلانتری ۲۱۰ پایانه شرق تهران بود.
🍃🌷🍃
#متاهل بود و یک فرزند به نام سوگند به یادگار دارد.
🍃🌷🍃
ایشان #عاشق #خانواده و مخصوصا #مادرش بود.چون پدرش فوت کرده بودند 😔 #عصای دست مادرش شده بود، در #ریزترین مسائل #کمک حال خانوادهام بود و از #هیچ کاری دریغ نمیکرد.
🍃🌷🍃
وقتی#مادر ایشان چشمهایش را عمل کرده بود، به خانه پدری میرفت و #کارهای مادرش را انجام میداد، حتی برایش پیاز سرخ میکرد تا #چشمهای مادرش #اذیت نشود.
🍃🌷🍃
#معتقد بود هر چه در زندگی دارد از #ائمه🌷 است. این عقیده را از #مجالسی که هر هفته شرکت میکرد به دست آورده بود.
🍃🌷🍃
ایشان به #حسینیهها و #مسجد و #پایگاههای بسیج رفتوآمد زیادی داشت. #برآورده شدن آرزوی #شهادتش را هم در همان #روضهها طلب کرده بود.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع #وطن، امید چائی پز
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۶۱# در خانوادهای مذهبی در دهستان لاتلیل شهرستان لنگرود متولد شد.
متاهل بود، سال قبل همسر ایشان به خاطر بیماری سرطان فوت شدند، حالا دختر#شهید مبینای ۱۰ ساله نه پدر دارد ونه مادر😔
🍃🌷🍃
#مسئوول وظیفه عمومی شهرستان لاهیجان بود که روز #دوشنبه هفتم تیرماه ۱۴۰۰#براثر #ضربات چاقوی یکی از #مراجعه کنندگان در محل کارش به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
ایشان در سال ۱۳۸۴# به استخدام #نیروی انتظامی درآمد و سابقه #خدمت در #مرزبانی استان سیستان و بلوچستان و #معاونت وظیفه عمومی شهرستانهای رودسر، آستانهاشرفیه و لاهیجان را داشت.
🍃🌷🍃
به عنوان یک #هنرمند، #سالها در عرصه #عکاسی #حرفهای نیز سابقه #فعالیت داشت.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۶۱# در خانوادهای مذهبی در دهستان لاتلیل شهرستان لنگرود متولد شد.
متاهل بود، سال قبل همسر ایشان به خاطر بیماری سرطان فوت شدند، حالا دختر#شهید مبینای ۱۰ ساله نه پدر دارد ونه مادر😔
🍃🌷🍃
#مسئوول وظیفه عمومی شهرستان لاهیجان بود که روز #دوشنبه هفتم تیرماه ۱۴۰۰#براثر #ضربات چاقوی یکی از #مراجعه کنندگان در محل کارش به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
ایشان در سال ۱۳۸۴# به استخدام #نیروی انتظامی درآمد و سابقه #خدمت در #مرزبانی استان سیستان و بلوچستان و #معاونت وظیفه عمومی شهرستانهای رودسر، آستانهاشرفیه و لاهیجان را داشت.
🍃🌷🍃
به عنوان یک #هنرمند، #سالها در عرصه #عکاسی #حرفهای نیز سابقه #فعالیت داشت.
🍃🌷🍃