🌹محفل شهدا🌹
599 subscribers
50K photos
42.5K videos
693 files
1.9K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
#سرلشگر خلبان شهید محمد نوژه
🍃🌷🍃
فروردین سال ۱۳۲۴#در تهران و در خانواده‌ای متدین و مذهبی متولد شد.

پدر ایشان اکبرآقا، مردی مؤمن و متدیّن و اهل مسجد بود و ایشان را از همان اوان کودکی با #نماز و #روزه آشنا کرد.

پس از پشت سرگذاشتن دوران ابتدایی و متوسطه و دریافت مدرک دیپلم ریاضی، در سیزدهم مهرماه 1342# به استخدام #نیروی زمینی ارتش در آمد.
🍃🌷🍃
پس از گذراندن #دوره های آموزش نظامی و دریافت درجه #ستوان دومی، از آنجا که علاقه وافری به آموختن #فن خلبانی داشت #داوطلبانه به #نیروی هوایی انتقال یافت.
🍃🌷🍃
پس از طی #آموزشهای نظامی و #موفقیت در #آزمونهای #زبان انگلیسی و #مهارتهای #تخصصی و پشت سر گذاشتن #دوره های آکادمی پرواز و #پرواز مقدماتی با #هواپیماهای پاپ و اف -33 در دانشکده پرواز
در تاریخ 1349.5.25#بهمنظور تکمیل دوره #خلبانی و #پرواز با #هواپیماهای پیشرفته #جت شکاری، به #هنگ آموزشی 38 پایگاه هوایی «لاردو» ایالت تگزاس کشور #امریکا اعزام شد.
🍃🌷🍃
درحالی که #دست راست #خلبان کابین جلو در اثر #اصابت گلوله به درون #کابین #قطع شده بود متأسفانه هیچیک از #خلبانان فرصت استفاده از صندلیپران را نیافتند.
🍃🌷🍃
و#هواپیمای ایشان هم به #کوه #اصابت کرد و در منطقه #قشلاق بین #پاوه و #روانسر #سقوط کرد و در حالی که #روزه بود به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
پس از #شهادت ایشان، با #تلاش ارزشمند #مسئولین امر که به پاس خدماتش صورت گرفت،#پایگاه سوم شکاری به #پایگاه #شهید نوژه# تغییر #نام یافت.
🍃🌷🍃
سرانجام#سرلشگر خلبان محمد نوژه هم درتاریخ ۱۳۵۸/۵/۲۵# درحین #انجام #عملیات و#گشت های هوایی ،#هواپیمایش مورد #اصابت#آتشبار ضد انقلاب قرارگرفت و با زبان #روزه به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
تهران ، بهشت #حضرت زهرا سلام الله علیها🌷،
قطعه ۲۷
🍃🌷🍃
☘️🌼🍃
🌺
#نابغه_جنگ
#شهید_حسن_باقری
شهادت 9 بهمن 1361
#منطقه_عمومی_فکه


✍️ راوی: #سرلشگر_محمد_باقری :

بعد از #عملیات_محرم و #مسلم_ابن‌_عقیل در سال 61 قرار بر این بود که عملیات وسیعی طراحی و اجرا شود.
در همه رده‌ها، فرماندهان در حال بررسی و شناسایی بودند. اطلاعات زیادی از اسرای عراقی گرفته شده بود. کارهای اطلاعاتی زیادی نیز انجام شده بود که چگونه به یک عملیات بزرگ موفق دست پیدا کنیم.
تقریبا هر روز تیم‌هایی به شناسایی می‌رفتند. #شهید_مجید_بقایی فرمانده #قرارگاه_کربلا و #شهید_حسن_باقری جانشین فرمانده یگان‌های زمینی سپاه و تیم‌های دیگر نیز مشغول فعالیت بودند.

آماده انجام یک عملیات بزرگ بودیم. فرماندهان برای دیدار با حضرت امام (ره) راهی تهران شدند؛ اما شهید باقری و تعدادی از دوستان به این دیدار نرفتند. حرف شهید باقری این بود که به امام (ره) چه بگوییم؟! بگوییم نیروهای بسیجی را چند ماه آموزش داده‌ایم، اما نمی‌دانیم می‌خواهیم کجا عملیات انجام دهیم؟
روزها مشغول شناسایی بودیم. روز نهم بهمن سال 61 پس از اینکه در #منطقه_شرهانی به اجرای عملیات شناسایی پرداختیم به #منطقه_عمومی_فکه آمدیم. بر روی یکی از ارتفاعات این منطقه‌، می‌شد مناطق مقابل در خاک عراق را دید. در مورد منطقه و ارتفاعات و نحوه انجام عملیات و آزادسازی ارتفاعات بحث شد. این بحث‌ها هم در سطح عملیاتی و هم در سطح راهبردی بود؛ چرا که انجام یک عملیات بزرگ نیازمند حضور 20 لشکر بود. عکس‌های هوایی و زمینی آن منطقه را نیز داشتیم.

پس از بررسی میدانی با 2 جیپی که به منطقه آمده بودیم وارد #دیدگاه_خمپاره_‌چی‌های نیروی زمینی ارتش در آن منطقه شدیم. عکس‌ها را در سنگر دیدگاه مورد بررسی قرار دادیم؛ اما همچنان درباره وضعیت و چگونگی ارتفاعات اختلاف نظرها وجود داشت.
حدود ساعت 9 صبح بود. آفتاب از سمت شرق می‌تابید و احساس می‌کردیم زاویه تابش آفتاب به گونه‌ای است که عراقی‌ها ما را نمی‌بینند گرچه خمپاره‌هایی به اطراف سنگر اصابت می‌کرد.
به من گفتند مختصات دقیق سنگر را از خمپاره چی‌های ارتش سوال کن تا دچار اشتباه نشویم. من اکراه داشتم اما تبعیت کردم و چند متر از سنگر دور شدم که #صدای_خمپاره‌ای بلند شد و به سنگر خورد.
اشخاصی که در محل انفجار بودند بدن‌هایشان خیلی آسیب دید و همه پنج نفر حاضر در سنگر در نهایت به شهادت رسیدند. البته کسانی که عقب‌تر بودند آسیب کمتری دیدند. #مجید_بقایی و #حسن_باقری در آن لحظه زنده بودند، اما مجید پاش قطع شده بود. آن‌ها را سوار جیپ کردیم؛ اما 10 دقیقه بعد مجید بقایی به شهادت رسید. همچنین ترکش‌های زیادی به بدن حسن باقری برخورد کرده و موج انفجار رگ‌های بدنش را نابود کرده بود.
حسن در مسیر ذکر «یا صاحب الزمان(عج)» و «یا حسین(ع)» بر سر زبان داشت. آنها را به مقر یگان امام رضا(ع) رساندیم. آمبولانسی داشتند که سرم داخل آمبولانس را برداشتیم و به بدن حسن وصل کردیم. من تماس گرفتم و یک بالگرد به کمک ما آمد. حسن را سوار بالگرد کردیم. بالگرد در #اندیمشک بر زمین نشست؛ اما #حسن_در_راه_بیمارستان به شهادت رسید و به دیدار معبودش رفت.
نتیجه کارهای اطلاعاتی نیز این شد که ما در آن منطقه عملیات نکنیم و آماده #عملیات‌های_والفجر_مقدماتی و #والفجر_یک شدیم.
#سرلشگر خلبان #شهید دفاع مقدس حسین خلعتبری
🍃🌷🍃
در سال ۱۳۲۸# در روستای «بصل کوه» شهرستان رامسر ، درخانواده ای متدین ومذهبی وروستایی متولد شد.
متاهل بود و ۱ دختر و۱ پسر به یادگار دارد.
🍃🌷🍃
دوران کودکی و جوانی را در رامسر بود ، با پشت سر گذاشتن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در سال ۱۳۴۹# به #خدمت مقدس سربازی رفت.
🍃🌷🍃
ایشان پس از دوران #سربازی در سال ۱۳۵۱# به دلیل علاقه زیادی که به #فن خلبانی داشت وارد د#انشکده #خلبانی نیروی هوایی شد.
🍃🌷🍃
پس از دوره #مقدماتی پرواز برای دیدن دوره #پیشرفته به کشور #آمریکا رهسپار شد.
🍃🌷🍃
ایشان پیش از سفر به #آمریکا،  به دیدار خانواده رفت و به مادرش وکالت داد که: «مادرش تمام حقوق #ماهیانه‌اش را برای #رفع مشکلات #نیازمندان هزینه کند.»
🍃🌷🍃
📌 صدام شخصا برای سَر شیرصحرای ایرانی جایزه تعیین کرد

🔹️ او فقط با هشت نفر کلاه سبز در دشت عباس کاری کرد که رادیو عراق اعلام کردکه یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقرشده است.

◇ در بیست سالگی وارد ارتش شد و سریعا به نیروهای ویژه پیوست. فارغ التحصیل اولین دوره رنجری درایران بود ! دوره سخت چتربازی و تکاوری را در اسکاتلند گذراند.

◇ اولین کسی بود که در دفاع مقدس نیروهای عراقی را به اسارت گرفت، او طی نامه ای به صدام او را به نبرد در دشت عباس فرا خواند.

◇ صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال عبدالحمید معروف به دشت عباس فرستاد. عبدالحمید کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده بود.

◇ پس از نبردی نابرابر و طولانی عراقی‌ها شکست خوردند و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت می‌گیرد.

◇ مردم دشت عباس به او لقب «شیر صحرا» داده بودند. این لقب برای او چنان با مسما بود که رادیوهای دشمن هم با این لقب از او نام می بردند.

🔻 او در عملیات قادر در منطقه سرسول به شهادت رسید، سرلشکر شهید حسن آبشناسان فرمانده نیروی ویژه ایران بود که بیشتر مردم او را نمی‌شناسند.

#سرلشگر_شهید_حسن_آبشناسان
#شیر_صحرا

🌷صلوات 🌷