🌹محفل شهدا🌹
605 subscribers
54.4K photos
47.5K videos
729 files
1.98K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
🕊🖤🕊

💠شجاعت شهید

💟مجید خیلی شجاع بود
خیلی #مردونه جنگید برا حمایت از دین جانش❤️ را می‌داد. نترس و #شجاع بود...

💟مجید تو #حرم گریه میکرد که بی بی بخرتش میگفت ببین اشکامو #بی_بی نوکرت اومده ببین منو بخر،
⇜بزار بشم فدات
⇜بشم مثل #عباس مثل علی اکبرت
⇜عربا عربا بشم
⇜بزار مثل علی اصغرت #لب_تشنه جون بدم ..

خوش به سعادتت😔

#شهید_مجید_قربانخانی

التماس دعای شهادت


🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مجید_قربانخانی🎂🎂🎂🎉🎉🎉🎂🎂🎉
داداش مجید تولدت مبارک

🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات

🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
@dokhtarefatemi.attheme
52.1 KB
#تم شهید مجید قربانخانی🌹😍🍃
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مجید_قربانخانی🎉🎂🎂🎉
#معرفی_شهید
#شهید_مجید_قربانخانی
شهید «مجید قربان خانی» متولد ۳۰ مرداد ۱۳۶۹ و تک پسر خانواده است.مجید یک نیسان داشت ڪه با آن ڪار می‌ڪرد. ماجراے خالڪوبی‌اش ڪه این خالڪوبے مربوط به پنج ماه قبل از شهادتش بود. و میگفت دوستانم اصرار ڪردند و من هم جوگیر شدم. بعد حتماً پاڪش می‌ڪنم. مجید ۲۵ سالش بود ڪه شهید شد.مجید هیچ وقت اهل نماز و روزه و دعا نبود‌، اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به ڪلے متحول شد‌.
مجید یک هفته قبل از اینڪه به سوریه برود خواب شهادتش را دیده بود و یک هفته بعد از رفتن به سوریه هم شهید شد. محل شهادتش جنوب حلب، خان طومان، باغ زیتون است.
به گفته دیگران جسد این شهید بزرگوار قطعه قطعه و سوازنده شد و تنها استخوان هاے سوخته ایشان بعد از سه سال تفحص شد و به ایران بازگشت و از طریق دے ان اے شناسایے شد🥀😔
ᷝᷡᷝᷝᷝᷞ
"دل من تنگ‌ همین یک لبخند...
و تو در خنده مستانہ خود میگذرے!

"نوش جانت اما...
گاه گاهے به دل خستہ ما هم‌ نظرے!!


#شهید_مجید_قربانخانی❤️
#سلام_صبحتون_شهدایی
#خاطرات_شهید

💠اخلاق خوب

اعتقادات مذهبی قلبی اش خیلی زیاد بود، منیتی نداشت بدون اینکه در ظاهر بخواهد به مردم نشان دهد.
همش در نهانش بود نه آشکار
بلکه فقط بین خودش و خدایش بود.

● بدییی اگر در خانواده و دیگران می دید زود فراموش می کرد ولی خوبیشون را حسابی به خاطر می سپرد و قدر دانشان بود...
طاقت نداشت غم خانواده و یا کسی را ببیند همیشه سعی می کرد خانواده و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد.

بله! همین خوبی هایش بود که از آن یک شهید ساخت.

#شهید_مجید_قربانخانی🌷

#سالروزشهادت...🕊🌸

┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸

☀️#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم
🗓امروز ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ مصادف‌با سالروز:

🌷 ولادت شهید مجید قربانخانی

◙☜ شهید#مجید‌_قربانخانی
◙☜#تاریخ‌تولد: ۱۳۶۹/۵/۳۰
◙☜#تاریخ‌شهادت: ۲۱دی ۱۳۹۴

📝بهش میگفتن مجید بربری، از بس برای قهوه خونه محل نون بربری میخرید و پاتوقش قهوه خونه ها بود. #اهل‌نماز‌و ‌روزه‌نبود.

📝تا اینکه یک شب #در‌روضه‌ی‌حضرت #زینب‌دلش‌شکست‌و‌قول‌داد.تا‌آخرین #نفس‌از‌حرم‌اهل‌بیت‌دفاع کنه.

📝رفت سوریه... شد مدافع حرم...

#خاطرات_شهید

💠اخلاق خوب

اعتقادات مذهبی قلبی اش خیلی زیاد بود، منیتی نداشت بدون اینکه در ظاهر بخواهد به مردم نشان دهد.
همش در نهانش بود نه آشکار
بلکه فقط بین خودش و خدایش بود.

● بدییی اگر در خانواده و دیگران می دید زود فراموش می کرد ولی خوبیشون را حسابی به خاطر می سپرد و قدر دانشان بود...
طاقت نداشت غم خانواده و یا کسی را ببیند همیشه سعی می کرد خانواده و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد.

بله! همین خوبی هایش بود که از آن یک شهید ساخت.

💟مجید خیلی شجاع بود


🌷#شهید_مجید_قربانخانی
#حر_مدافعان_حرم🕊
🎊#تولدت_مبارڪ_مردآسمانی

💐🌷🌸
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸

📝رفت سوریه... شد مدافع حرم...
چهار ماهه شد نورانی و خالص، از اون دل هایی که رفته ولی پشیمون برگشته...

📝شب آخر داشت جوراب‌های همرزمانش رو می‌شست، همرزمش به مجید گفت: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات
#اخلاق‌و‌رفتار‌که‌خالکوبی‌روی‌دستته.

📝مجید گفت: تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شه و یا پاک.
و فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد، برای همیشه رفت...

📝یک تیر به بازوی سمت چپش خورد، دستش مجروح شد. با همون حال سه تا از تکفیری‌ها را کشت ، سه یا چهار تیر به سینه و پهلویش ‌خورد و بعد #شهید‌شد

💟مجید خیلی شجاع بود
خیلی #مردونه جنگید برا حمایت از دین جانش را می‌داد. نترس و #شجاع بود...

💟مجید تو #حرم گریه میکرد که بی بی بخرتش میگفت ببین اشکامو #بی_بی نوکرت اومده ببین منو بخر،
⇜بزار بشم فدات
⇜بشم مثل #عباس مثل علی اکبرت
⇜عربا عربا بشم
⇜بزار مثل علی اصغرت #لب_تشنه جون بدم ..

خوش به سعادتت

#شهید_مجید_قربانخانی

التماس دعای شهادت

🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مجید_قربانخانی🎊🎊🎊

💐💐💐
#سیره_شهدا

عجیب دست و دلباز بود...

🍃اگر مستمندی را میدید؛ هرچه داشت می بخشید فکر نمی کرد شاید یک ساعت بعد خودش به آن نیاز داشته باشد.
گاهی یک روز کلی با نیسانش کار می کرد
اما روز بعد پول بنزینش را از من می گرفت!
ته و توی کارش را که در می آوردی
می فهمیدی کل پولش را بخشیده است...
راوی: مادر شهید
#شهید_مجید_قربانخانی

🌷ارواح طیبه شهدا صلوات 🌷