گر من از شُکرِ شهادت لب ز حیرت بسته ام
می کند صائب دهانِ زخم، تحسین تیغ را
« #صائب_تبریزی»
#شهادت_سیدمقاومت
@mahfelshearvaava
می کند صائب دهانِ زخم، تحسین تیغ را
« #صائب_تبریزی»
#شهادت_سیدمقاومت
@mahfelshearvaava
مکن بد که بینی به فرجام بد
ز بد گردد اندر جهان نام بد
نگیرد تُرا دست جز نیکویی
گر از مردِ دانا سخن بشنوی
هر آنکس که اندیشهای بد کند
به فرجام بد با تن خود کند
وگر بد کنی جز بدی ندروی
شبی در جهان شادمان نغنوی
جهان را نباید سپردن به بد
که بر بدکُنِش بیگمان بد رسد
#فردوسی
#وعده_صادق2
@mahfelshearvaava🚀
ز بد گردد اندر جهان نام بد
نگیرد تُرا دست جز نیکویی
گر از مردِ دانا سخن بشنوی
هر آنکس که اندیشهای بد کند
به فرجام بد با تن خود کند
وگر بد کنی جز بدی ندروی
شبی در جهان شادمان نغنوی
جهان را نباید سپردن به بد
که بر بدکُنِش بیگمان بد رسد
#فردوسی
#وعده_صادق2
@mahfelshearvaava🚀
رهرُوی رفت ولی راهِ شهادت باقی است
پیرُوی رفت ولی اصلِ ولایت باقی است
ما همه منتظرِ عدلِ جهانی هستیم
تازه این اوّلِ قصّه است حکایت باقی است...
#حسینعلی_زارعی
@mahfelshearvaava
پیرُوی رفت ولی اصلِ ولایت باقی است
ما همه منتظرِ عدلِ جهانی هستیم
تازه این اوّلِ قصّه است حکایت باقی است...
#حسینعلی_زارعی
@mahfelshearvaava
حمله سرباز و سگ وحشی اسراییلی به پیرزن ساکن جبالیا شمال غزه.
سگ چو شد دیوانه بیش از یکدو روزی زنده نیست
غم مخور، ظالم چو ظلمِ بیمحابا میکند
#شفیعایشیرازی #اثر
@mahfelshearvaava
سگ چو شد دیوانه بیش از یکدو روزی زنده نیست
غم مخور، ظالم چو ظلمِ بیمحابا میکند
#شفیعایشیرازی #اثر
@mahfelshearvaava
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنان که بخوان رزق روزی خوارند
رمزیست که از خلال حاجب دارند
یعنی چیزیکه نیست روزی تو آن
گر در دهن توست برون می آرند
#کلیم_کاشانی
@mahfelshearvaava
رمزیست که از خلال حاجب دارند
یعنی چیزیکه نیست روزی تو آن
گر در دهن توست برون می آرند
#کلیم_کاشانی
@mahfelshearvaava
سیل از ویرانه با رخسارِ گَرد آلود رفت
زود می مالد فلک روی ستمگررا به خاک
« #صائب_تبریزی»
@mahfelshearvaava
زود می مالد فلک روی ستمگررا به خاک
« #صائب_تبریزی»
@mahfelshearvaava
مَکش منّت ز دستِ چرب این سنگین دلان صائب
که روغن می کشد از دانهٔ ریگِ روان سودا
« #صائب_تبریزی»
از ضعف دل بمیر و مکش منّتِ کسی
از دودِ آه قوت بوی گلاب گیر
« #اسیر_شهرستانی»
جام جم شو اهلی از عشق و مکش منّت ز غیر
هرچه خواهی در دل خود از صفای خود ببین
« #اهلی_شیرازی»
اگر شاه منّت نهد، ور گدای
مکش منّت از کس به غیر از خدای
« #قدسی_مشهدی»
چو قیداست گندم مده دل به قید
بخورجو مکش منّت از عمر وزید
« #بلند_اقبال»
ز فرمانِ تو بیرون میرود در آستین دستت
مکش منّت ز دوش خویش و تن در ده به فرمانی
« #سعیدا»
@mahfelshearvaava
که روغن می کشد از دانهٔ ریگِ روان سودا
« #صائب_تبریزی»
از ضعف دل بمیر و مکش منّتِ کسی
از دودِ آه قوت بوی گلاب گیر
« #اسیر_شهرستانی»
جام جم شو اهلی از عشق و مکش منّت ز غیر
هرچه خواهی در دل خود از صفای خود ببین
« #اهلی_شیرازی»
اگر شاه منّت نهد، ور گدای
مکش منّت از کس به غیر از خدای
« #قدسی_مشهدی»
چو قیداست گندم مده دل به قید
بخورجو مکش منّت از عمر وزید
« #بلند_اقبال»
ز فرمانِ تو بیرون میرود در آستین دستت
مکش منّت ز دوش خویش و تن در ده به فرمانی
« #سعیدا»
@mahfelshearvaava
اهلی بگسل ز صحبت هیچکسان
با اهل دلان نشین نه با بوالهوسان
منت مکش از خضر به یک جرعهٔ آب
جهدی کن و خویشرا بِسَر چشمه رسان
« #اهلی_شیرازی»
@mahfelshearvaava
با اهل دلان نشین نه با بوالهوسان
منت مکش از خضر به یک جرعهٔ آب
جهدی کن و خویشرا بِسَر چشمه رسان
« #اهلی_شیرازی»
@mahfelshearvaava
@mahfelshearvaava
ز حملِ بارِ امانت به تنگ می آیید
به مردمان منمایید معتمد خود را
« #صائب_تبریزی»
این بیت از صائب تبریزی به موضوع امانتداری و اعتماد اشاره دارد. در اینجا شاعر به ما میگوید که وقتی بار امانت بر دوش کسی سنگینی میکند، او به زودی به تنگنا میرسد و نمیتواند به خوبی از عهده آن برآید.
شاعر همچنین به ما هشدار میدهد که نباید به دیگران به عنوان معتمد و امانتدار نگاه کنیم، زیرا ممکن است آنها نتوانند به خوبی از عهده این مسئولیت برآیند. این بیت به نوعی به اهمیت انتخاب افراد مناسب برای مسئولیتهای سنگین و امانتداری اشاره دارد و نشان میدهد که اعتماد به افراد نادرست میتواند عواقب ناخوشایندی داشته باشد.
ز حملِ بارِ امانت به تنگ می آیید
به مردمان منمایید معتمد خود را
« #صائب_تبریزی»
این بیت از صائب تبریزی به موضوع امانتداری و اعتماد اشاره دارد. در اینجا شاعر به ما میگوید که وقتی بار امانت بر دوش کسی سنگینی میکند، او به زودی به تنگنا میرسد و نمیتواند به خوبی از عهده آن برآید.
شاعر همچنین به ما هشدار میدهد که نباید به دیگران به عنوان معتمد و امانتدار نگاه کنیم، زیرا ممکن است آنها نتوانند به خوبی از عهده این مسئولیت برآیند. این بیت به نوعی به اهمیت انتخاب افراد مناسب برای مسئولیتهای سنگین و امانتداری اشاره دارد و نشان میدهد که اعتماد به افراد نادرست میتواند عواقب ناخوشایندی داشته باشد.
مگس را شوقِ شِکَر می شود از زهرِ چشم افزون
زِ راندَن خیره تر گردد گدا چون بی حیا افتد
« #صائب_تبریزی»
این بیت از صائب تبریزی به بررسی تمایل و وسوسه در زندگی انسانها میپردازد. در اینجا، مگس به عنوان نمادی از موجودات ضعیف و بیفکر معرفی میشود که به شیرینی (شکر) جذب میشود، حتی اگر این جذب شدن از زهر چشم (نگاه بد یا حسادت) ناشی شود.
در ادامه، شاعر به گدا اشاره میکند که وقتی شرم و حیا را از دست میدهد، احمقتر و خیرهتر میشود. این نشاندهنده این است که فقدان حیا و شرم میتواند به انحطاط عقل و درک انسان منجر شود.
به طور کلی، این بیت به ما یادآوری میکند که وسوسهها و تمایلات میتوانند ما را به سمت رفتارهای ناپسند سوق دهند و از دست دادن حیا میتواند عواقب منفی بر عقل و رفتار ما داشته باشد.
@mahfelshearvaava
زِ راندَن خیره تر گردد گدا چون بی حیا افتد
« #صائب_تبریزی»
این بیت از صائب تبریزی به بررسی تمایل و وسوسه در زندگی انسانها میپردازد. در اینجا، مگس به عنوان نمادی از موجودات ضعیف و بیفکر معرفی میشود که به شیرینی (شکر) جذب میشود، حتی اگر این جذب شدن از زهر چشم (نگاه بد یا حسادت) ناشی شود.
در ادامه، شاعر به گدا اشاره میکند که وقتی شرم و حیا را از دست میدهد، احمقتر و خیرهتر میشود. این نشاندهنده این است که فقدان حیا و شرم میتواند به انحطاط عقل و درک انسان منجر شود.
به طور کلی، این بیت به ما یادآوری میکند که وسوسهها و تمایلات میتوانند ما را به سمت رفتارهای ناپسند سوق دهند و از دست دادن حیا میتواند عواقب منفی بر عقل و رفتار ما داشته باشد.
@mahfelshearvaava
محفل شعر و آوا
عنانِ عمر ز غفلت مده ز کف، که کسی دوباره شمعصفت زندگی ز سر نگرفت... #مناسب_سبزواری @mahfelshearvaava
این بیت از مناسب سبزواری به بررسی مفهوم زمان و ارزش زندگی میپردازد و به نوعی هشدار درباره غفلت از عمر و فرصتهای زندگی اشاره دارد.
در بخش اول بیت، شاعر میگوید "عنانِ عمر ز غفلت مده ز کف"، که به معنای این است که نباید اجازه دهیم کنترل عمر و زمان از دستمان خارج شود. "عنان" به معنای کنترل و هدایت است و "غفلت" به معنای بیتوجهی و فراموشی. این جمله به ما یادآوری میکند که باید هوشیار باشیم و از غفلت در گذر زمان پرهیز کنیم.
در بخش دوم بیت، شاعر بیان میکند که "کسی دوباره شمعصفت زندگی ز سر نگرفت". این جمله به این معناست که زندگی مانند شمعی است که میسوزد و به پایان میرسد و هیچکس نمیتواند آن را دوباره از سر بگیرد. شمع به عنوان نمادی از زندگی، نشاندهنده زودگذر بودن عمر و اهمیت استفاده بهینه از زمان است. این بخش از بیت تأکید میکند که فرصتها و لحظات زندگی هرگز دوباره بازنمیگردند و باید از آنها به بهترین شکل استفاده کنیم.
به طور کلی، این بیت به ما یادآوری میکند که زندگی ارزشمند است و باید از هر لحظه آن بهرهبرداری کنیم. غفلت از زمان و فرصتها میتواند به از دست دادن لحظات مهم و ارزشمند منجر شود. شاعر با این هشدار به ما میگوید که باید هوشیار و آگاه باشیم و از عمر خود به درستی استفاده کنیم.
@mahfelshearvaava
در بخش اول بیت، شاعر میگوید "عنانِ عمر ز غفلت مده ز کف"، که به معنای این است که نباید اجازه دهیم کنترل عمر و زمان از دستمان خارج شود. "عنان" به معنای کنترل و هدایت است و "غفلت" به معنای بیتوجهی و فراموشی. این جمله به ما یادآوری میکند که باید هوشیار باشیم و از غفلت در گذر زمان پرهیز کنیم.
در بخش دوم بیت، شاعر بیان میکند که "کسی دوباره شمعصفت زندگی ز سر نگرفت". این جمله به این معناست که زندگی مانند شمعی است که میسوزد و به پایان میرسد و هیچکس نمیتواند آن را دوباره از سر بگیرد. شمع به عنوان نمادی از زندگی، نشاندهنده زودگذر بودن عمر و اهمیت استفاده بهینه از زمان است. این بخش از بیت تأکید میکند که فرصتها و لحظات زندگی هرگز دوباره بازنمیگردند و باید از آنها به بهترین شکل استفاده کنیم.
به طور کلی، این بیت به ما یادآوری میکند که زندگی ارزشمند است و باید از هر لحظه آن بهرهبرداری کنیم. غفلت از زمان و فرصتها میتواند به از دست دادن لحظات مهم و ارزشمند منجر شود. شاعر با این هشدار به ما میگوید که باید هوشیار و آگاه باشیم و از عمر خود به درستی استفاده کنیم.
@mahfelshearvaava
ظالمان را باغِ زینت خرم است از خونِ خلق
ورنه این گلهای خنجر، میخورد آب از کجا؟
« #واعظ_قزوینی
@mahfelshearvaava
ورنه این گلهای خنجر، میخورد آب از کجا؟
« #واعظ_قزوینی
@mahfelshearvaava
محفل شعر و آوا
ظالمان را باغِ زینت خرم است از خونِ خلق ورنه این گلهای خنجر، میخورد آب از کجا؟ « #واعظ_قزوینی @mahfelshearvaava
این بیت از واعظ قزوینی به نقد ظالمانه و ظالمپروری در جامعه اشاره دارد. شاعر با استفاده از تصویر باغ و گل، به زیباییهای ظاهری و فریبندهای که ظالمان ایجاد میکنند، پرداخته است.
در اینجا، باغ زینتدار به عنوان نمادی از قدرت و ثروت ظالمان معرفی میشود که به ظاهر زیبا و خرم است، اما در واقع این زیبایی از رنج و خون خلق و مردم بیگناه نشأت میگیرد. گلهای خنجر نیز به معنای این است که زیبایی ظاهری این باغ، در حقیقت، خطرناک و کشنده است و نشاندهندهی این است که این زیبایی به قیمت جان و زندگی دیگران به دست آمده است.
سوال «ورنه این گلهای خنجر، میخورد آب از کجا؟» به نوعی به این نکته اشاره دارد که اگر این گلها (زیباییهای ظالمانه) از خون و رنج مردم تغذیه میشوند، پس این زیبایی واقعی نیست و باید به عمق فاجعهای که در پس آن نهفته است، توجه کرد.
به طور کلی، این بیت به ما یادآوری میکند که زیباییهای ظاهری ممکن است در واقعیت، ریشه در ظلم و ستم داشته باشند و ما باید به این نکته توجه کنیم که چه چیزی واقعاً باعث این زیباییها میشود.
@mahfelshearvaava
در اینجا، باغ زینتدار به عنوان نمادی از قدرت و ثروت ظالمان معرفی میشود که به ظاهر زیبا و خرم است، اما در واقع این زیبایی از رنج و خون خلق و مردم بیگناه نشأت میگیرد. گلهای خنجر نیز به معنای این است که زیبایی ظاهری این باغ، در حقیقت، خطرناک و کشنده است و نشاندهندهی این است که این زیبایی به قیمت جان و زندگی دیگران به دست آمده است.
سوال «ورنه این گلهای خنجر، میخورد آب از کجا؟» به نوعی به این نکته اشاره دارد که اگر این گلها (زیباییهای ظالمانه) از خون و رنج مردم تغذیه میشوند، پس این زیبایی واقعی نیست و باید به عمق فاجعهای که در پس آن نهفته است، توجه کرد.
به طور کلی، این بیت به ما یادآوری میکند که زیباییهای ظاهری ممکن است در واقعیت، ریشه در ظلم و ستم داشته باشند و ما باید به این نکته توجه کنیم که چه چیزی واقعاً باعث این زیباییها میشود.
@mahfelshearvaava
Shod Khazan ~ Music-Fa.Com
Javad Badizade ~ Music-Fa.Com
#خزان 🍂استاد مرحوم
#جواد_بدیع_زاده
دستگاه #همایون
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى…●♪♫
#رهی_معیری
@mahfelshearvaava🎧
همزمان این تصنیف زیبا رو با مرورشعر گوش بدید👇
#جواد_بدیع_زاده
دستگاه #همایون
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى…●♪♫
#رهی_معیری
@mahfelshearvaava🎧
همزمان این تصنیف زیبا رو با مرورشعر گوش بدید👇
#خزان 🍂استاد مرحوم
#جواد_بدیع_زاده
دستگاه #همایون
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى…●♪♫
باز هم آتش به جان زد، جدایى●♪♫
عمرِ من؛ اى گل… طى شد، بهرِ تو…●♪♫
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى●♪♫
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود…●♪♫
عشق و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟!●♪♫
آفتِ خرمنِ مهر و وفایى…●♪♫
نوگلِ گلشنِ جور و جفایى●♪♫
از دلِ سنگت؛ آه…●♪♫
دلم از غم، خونین است●♪♫
روشِ بختم، این است●♪♫
از جامِ غم، مستم●♪♫
دشمن مى پرستم؛ تا هستم!●♪♫
تو و مست از مى، به چمن…●♪♫
چون گل خندان؛ از مستى بر گریه ی من●♪♫
با دگران در گلشن، نوشى مى●♪♫
من ز فراغت؛ ناله کنم تا کى؟●♪♫
تو و نى؛ چون ناله کشیدن ها●♪♫
من و چون گل، جامه دریدن ها●♪♫
ز رقیبان؛ خوارى دیدن ها…●♪♫
دلم از غم، خون کردى… چه بگویم؟ چون کردى…●♪♫
دردم؛ افزون کردى●♪♫
برو… اى از مهر و وفا؛ عارى…●♪♫
برو… اى عارى ز وفادارى●♪♫
بشکستى چون زلفت؛ عهدِ مرا●♪♫
دریغ و درد؛ از عمرم که در وفایت شد طى●♪♫
ستم به یاران، تا چند؟!●♪♫
جفا به عاشق؛ تا کى؟●♪♫
نمى کنى اى گل؛ یک دم یادم که همچو اشک از چشمت افتادم●♪♫
تا کى بى تو بود؛ از غم، خون دلِ من؟●♪♫
آه… از دلِ تو…●♪♫
گر چه ز محنت؛ خوارم کردى●♪♫
با غم و حسرت، یارم کردى●♪♫
عشقِ تو دارم؛ باز…●♪♫
بکن اى گل با من؛ هر چه توانى، ناز! هر چه توانى، ناز…●♪♫
کز عشقت مى سوزم●♪♫
#رهی_معیری
@mahfelshearvaava
#جواد_بدیع_زاده
دستگاه #همایون
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى…●♪♫
باز هم آتش به جان زد، جدایى●♪♫
عمرِ من؛ اى گل… طى شد، بهرِ تو…●♪♫
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى●♪♫
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود…●♪♫
عشق و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟!●♪♫
آفتِ خرمنِ مهر و وفایى…●♪♫
نوگلِ گلشنِ جور و جفایى●♪♫
از دلِ سنگت؛ آه…●♪♫
دلم از غم، خونین است●♪♫
روشِ بختم، این است●♪♫
از جامِ غم، مستم●♪♫
دشمن مى پرستم؛ تا هستم!●♪♫
تو و مست از مى، به چمن…●♪♫
چون گل خندان؛ از مستى بر گریه ی من●♪♫
با دگران در گلشن، نوشى مى●♪♫
من ز فراغت؛ ناله کنم تا کى؟●♪♫
تو و نى؛ چون ناله کشیدن ها●♪♫
من و چون گل، جامه دریدن ها●♪♫
ز رقیبان؛ خوارى دیدن ها…●♪♫
دلم از غم، خون کردى… چه بگویم؟ چون کردى…●♪♫
دردم؛ افزون کردى●♪♫
برو… اى از مهر و وفا؛ عارى…●♪♫
برو… اى عارى ز وفادارى●♪♫
بشکستى چون زلفت؛ عهدِ مرا●♪♫
دریغ و درد؛ از عمرم که در وفایت شد طى●♪♫
ستم به یاران، تا چند؟!●♪♫
جفا به عاشق؛ تا کى؟●♪♫
نمى کنى اى گل؛ یک دم یادم که همچو اشک از چشمت افتادم●♪♫
تا کى بى تو بود؛ از غم، خون دلِ من؟●♪♫
آه… از دلِ تو…●♪♫
گر چه ز محنت؛ خوارم کردى●♪♫
با غم و حسرت، یارم کردى●♪♫
عشقِ تو دارم؛ باز…●♪♫
بکن اى گل با من؛ هر چه توانى، ناز! هر چه توانى، ناز…●♪♫
کز عشقت مى سوزم●♪♫
#رهی_معیری
@mahfelshearvaava
مکن از تنگ چشمیهای گردون شِکْوِهای رَهرو
که چشمِ تنگِ سوزن رشته را هموار می سازد
#صائب_تبریزی
@mahfelshearvaava🪡
که چشمِ تنگِ سوزن رشته را هموار می سازد
#صائب_تبریزی
@mahfelshearvaava🪡
به سکوت سرد زمان
محمد رضا شجریان
خواننده: استاد محمد رضا شجریان
شاعر: #جوادآذر
آهنگساز:استاد محمد رضا #شجریان
دستگاه: دستگاه #ماهور
به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مردمی ها دی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردیها، خدایا (2)
نه امیدی در دل من
که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی
که فروزد محفل من
نه همزبان دردآگاهی
که ناله ای خرد با آهی
داد از این بی دردیها، خدایا (2)
نه صفایی ز دمسازی به جام می
که گرد غم ز دل شوید
که بگویم راز پنهان
که چه دردی دارم بر جان
وای از این بی همرازی خدایا (2)
وه که به حسرت عمر گرانی سر شد
همچو شراری از دل آذر بر شد و خاکستر شد
یک نفس زد و هدر شد
یک نفس زد و هدر شد
روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جام به خون زد
آه .. دلبرم زنا شکیبی
با فسون خود فریبی
چه فسون نافرجامی
به امید بی انجامی
وای از این افسون سازی، خدایا (2)
@mahfelshearvaava
شاعر: #جوادآذر
آهنگساز:استاد محمد رضا #شجریان
دستگاه: دستگاه #ماهور
به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مردمی ها دی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردیها، خدایا (2)
نه امیدی در دل من
که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی
که فروزد محفل من
نه همزبان دردآگاهی
که ناله ای خرد با آهی
داد از این بی دردیها، خدایا (2)
نه صفایی ز دمسازی به جام می
که گرد غم ز دل شوید
که بگویم راز پنهان
که چه دردی دارم بر جان
وای از این بی همرازی خدایا (2)
وه که به حسرت عمر گرانی سر شد
همچو شراری از دل آذر بر شد و خاکستر شد
یک نفس زد و هدر شد
یک نفس زد و هدر شد
روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جام به خون زد
آه .. دلبرم زنا شکیبی
با فسون خود فریبی
چه فسون نافرجامی
به امید بی انجامی
وای از این افسون سازی، خدایا (2)
@mahfelshearvaava