بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
تقویم عمر ماست جهان هر چه می کنیم
بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست
سختی کِشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست
#پروین_اعتصامی
بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست
سختی کِشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست
#پروین_اعتصامی
بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
بـی رنج، زین پیـاله کسی می نمیخورد
بـی دود، زین تنـور به کس نان نمیدهند
تیمار کار خویش تـو خود خور، که دیگران
هرگـز برای جُـرم تـو، تـــاوان نمیدهند
#پروین_اعتصامی
بـی دود، زین تنـور به کس نان نمیدهند
تیمار کار خویش تـو خود خور، که دیگران
هرگـز برای جُـرم تـو، تـــاوان نمیدهند
#پروین_اعتصامی
بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
بلبلی شیفته میگفت به گل
که جمال تو چراغ چمن است
گفت، امروز که زیبا و خوشم
رخ من شاهد هر انجمن است
چونکه فردا شد و پژمرده شدم
کیست آنکس که هواخواه من است
#پروین_اعتصامی
که جمال تو چراغ چمن است
گفت، امروز که زیبا و خوشم
رخ من شاهد هر انجمن است
چونکه فردا شد و پژمرده شدم
کیست آنکس که هواخواه من است
#پروین_اعتصامی
واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید زندگیست
گفت؛زین معیار اندر شهر ما
یک مسلمان هست آن هم ارمنیست!
#پروین_اعتصامی
هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید زندگیست
گفت؛زین معیار اندر شهر ما
یک مسلمان هست آن هم ارمنیست!
#پروین_اعتصامی
آن کیمیا که میطلبی، یار یکدل است
دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست
پروین، نشان دوست درستی و راستی است
هرگز نیازموده، کسی را مدار دوست
#پروین_اعتصامی
دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست
پروین، نشان دوست درستی و راستی است
هرگز نیازموده، کسی را مدار دوست
#پروین_اعتصامی
بلبلی شیفته میگفت به گل
که جمال تو چراغ چمن است
گفت، امروز که زیبا و خوشم
رخ من شاهد هر انجمن است
چونکه فردا شد و پژمرده شدم
کیست آنکس که هواخواه من است
#پروین اعتصامی
که جمال تو چراغ چمن است
گفت، امروز که زیبا و خوشم
رخ من شاهد هر انجمن است
چونکه فردا شد و پژمرده شدم
کیست آنکس که هواخواه من است
#پروین اعتصامی
.
تنم خسته دلم تشنه دگرساقی نمیخواهم
ز پا افتاده ام اما'دگر باقی نمیخواهم
زبان خشکیده درکامم'تن رنجور آمالم
ازین دنیای وانفسا دگر حقی نمیخواهم
اگرسینه زند فریاد به عشقت میشود آرام
که من راز نهانم را زهر فرقی نمیخواهم
کنون بنگر نگارمن که ازچشمم تو میخوانی
به غیرازدیدن یارم دگر ذوقی نمیخواهم
وصال دیدنت جانا اگر جان درمیان باشد
به شوق دیدن یارم دگر جانی نمیخواهم
#پروین_اعتصامی
تنم خسته دلم تشنه دگرساقی نمیخواهم
ز پا افتاده ام اما'دگر باقی نمیخواهم
زبان خشکیده درکامم'تن رنجور آمالم
ازین دنیای وانفسا دگر حقی نمیخواهم
اگرسینه زند فریاد به عشقت میشود آرام
که من راز نهانم را زهر فرقی نمیخواهم
کنون بنگر نگارمن که ازچشمم تو میخوانی
به غیرازدیدن یارم دگر ذوقی نمیخواهم
وصال دیدنت جانا اگر جان درمیان باشد
به شوق دیدن یارم دگر جانی نمیخواهم
#پروین_اعتصامی
واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید زندگیست
گفت؛زین معیار اندر شهر ما
یک مسلمان هست آن هم ارمنیست!
#پروین_اعتصامی
هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید زندگیست
گفت؛زین معیار اندر شهر ما
یک مسلمان هست آن هم ارمنیست!
#پروین_اعتصامی
چرا باید چنین ،افسرده بودن
به صبح زندگانی، مرده بودن
ببینی، گر برون آئی یکی روز
تجلّی های مِهر عالم افروز
فروغ آفتاب صبحگاهی
فرو شوید ز رخسارت، سیاهی...
#پروین_اعتصامی
به صبح زندگانی، مرده بودن
ببینی، گر برون آئی یکی روز
تجلّی های مِهر عالم افروز
فروغ آفتاب صبحگاهی
فرو شوید ز رخسارت، سیاهی...
#پروین_اعتصامی
بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
ما نمیپوشیم عیب خویش، اما دیگران
عیبها دارند و از ما جمله را پوشیدهاند
ننگها دیدیم اندر دفتر و طومارشان
دفتر و طومار ما را، زان سبب پیچیدهاند
#پروین اعتصامی
عیبها دارند و از ما جمله را پوشیدهاند
ننگها دیدیم اندر دفتر و طومارشان
دفتر و طومار ما را، زان سبب پیچیدهاند
#پروین اعتصامی
هرکه با پاکدلان صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار صفایی دارد
زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک
ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد…
#پروین_اعتصامی
دلش از پرتو اسرار صفایی دارد
زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک
ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد…
#پروین_اعتصامی
زندگـی جز نفسی نیست، غنیمت شِمُرش
نیسـت امّیـد ، کـه همـواره نفـس بر گردد
گر دو صد عمر شود پرده نشین در معدن
خصلتِ سنـگِ سیه نیست، که گوهر گردد
نخورَد هیچ توانگـر ، غـم درویش و فقیر
مگـر آنروز که خـود، مُفلس و مُضطر گردد
#پروین_اعتصامی
نیسـت امّیـد ، کـه همـواره نفـس بر گردد
گر دو صد عمر شود پرده نشین در معدن
خصلتِ سنـگِ سیه نیست، که گوهر گردد
نخورَد هیچ توانگـر ، غـم درویش و فقیر
مگـر آنروز که خـود، مُفلس و مُضطر گردد
#پروین_اعتصامی
🌿
ما به دریا حکم طوفان می دهیم
ما به سیل و موج فرمان می دهیم
نقش هستی نقشی از ایوان ماست
خاک و باد و آب سر گردان ماست
#پروین اعتصامی
ما به دریا حکم طوفان می دهیم
ما به سیل و موج فرمان می دهیم
نقش هستی نقشی از ایوان ماست
خاک و باد و آب سر گردان ماست
#پروین اعتصامی
ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن
دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن
پیش باز عشق آیین کبوتر داشتن
سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن
تم به یاد روی جانان اندر آذر داشتن
#پروین_اعتصامی
دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن
پیش باز عشق آیین کبوتر داشتن
سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن
تم به یاد روی جانان اندر آذر داشتن
#پروین_اعتصامی