محفل خوبان شعر
2.97K subscribers
12.2K photos
5.27K videos
6 files
390 links
محفل خوبان شعر
🌺🌺 @mahfel_khoban_sheeer🌺🌺
Download Telegram
آنکہ مست آمد و دستی بہ دل مازدورفت

در این خانــہ ندانم ز چہ سودا زد و رفت


 خواست تنهایی مــا را بـچہ رخ ما بکشد

تنه اے بر در این خانہ ے تـنـها زد و رفت

#هوشنگ_ابتهاج
من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمی‌دانست و خود را می‌ستود

من همی کندم نه تیشه، کوه را
عشق شیرین می‌کند اندوه را

#هوشنگ_ابتهاج
با تو یک شب بنشینیم و شرابی بخوریم
آتش آلود و جگر سوخته آبی بخوریم

در کنار تو بیفتیم چو گیسوی تو مست
دست در گردنت آویخته تابی بخوریم

بوسه با وسوسهٔ وصل دلارام خوشست
باده با زمزمه‌ی چنگ و ربابی بخوریم


#هوشنگ_ابتهاج
شبتون سرشار از آرامش**
با تو یک شب بنشینیم و شرابی بخوریم
آتش آلود و جگر سوخته آبی بخوریم

در کنار تو بیفتیم چو گیسوی تو مست
دست در گردنت آویخته تابی بخوریم

بوسه با وسوسهٔ وصل دلارام خوشست
باده با زمزمه‌ی چنگ و ربابی بخوریم


#هوشنگ_ابتهاج
این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست ..

#هوشنگ_ابتهاج
نگاهت می کنم خامـــٖوش و

                خامــوشی زبان دارد...

زبانِ عاشقان چَشم است و

              چَشم از دل نشان دارد...

#هوشنگ_ابتهاج
غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری

همه عمر چشم بودم که مگر گلی بخندد
دگر ای امید خون شو که فرو خلید خاری

#هوشنگ_ابتهاج
داغ و درد است همه
نقش و نگارِ دل من

بنگر این نقشِ به خون شسته
نگارا تو بمان...

#هوشنگ_ابتهاج
ای دیده تو را به روی او خواهم داد
از گریه ی شوقت آبرو خواهم داد

می خند چو ایینه که در حجله ی بخت
دست تو به دست آرزو خواهم داد...

#هوشنگ_ابتهاج
برخيز دلا که دل به دلدار دهيم
جان را به جمال آن خريدار دهيم

اين جان و دل و ديده پي ديدن اوست
جان و دل و ديده را به ديدار دهيم

#هوشنگ_ابتهاج
بُوَد که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟
ببینم آن رخ زیبای دلگشای تو را ؟

بگیرم آن سر زلف و به روی دیده نهم
ببوسم آن سر و چشمان دل ربای تو را...


#هوشنگ_ابتهاج
خلوت خاطر ما را به شکایت مشکـن
که من از وی شدم ای‌دل به خیالی خرسند

من دیوانه که صد سلسله بگسیخته‌ام
تا سرِ زلف تو باشد، نکشم سر ز کمند


#هوشنگ_ابتهاج
من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمی دانست و خود را می ستود

در رخ لیـــلی نــمودم خویش را
سوختم مجنـــون خام اندیش را

#هوشنگ_ابتهاج
.
🌷رفتم و زحمت بیگانگی از کوی تو بردم
آشنای تو دلم بود و به دست تو سپردم

اشک دامان مرا گیرد  و در پای من افتد
که دل خون شده را هم ز چه همراه نبردم

#هوشنگ_ابتهاج
زِ عشقت بند بندِ
این دل دیوانه می لرزد !

خرابم می کنی اما
خرابی با تو می ارزد...


#هوشنگ_ابتهاج
در کنج قفس می‌کُشدم حسرت پرواز
با بال و پر سوخته پرواز چه سازم

گفتم که دل از مهر تو برگیرم و هیهات
با این همه افسونگری و ناز چه سازم

#هوشنگ_ابتهاج
:
شکفتی چون گل و پژمردی از من
خزانم دیدی و آزردی از من

بد آوردی وگرنه با چنین ناز
اگر دل داشتم می بردی از من


#هوشنگ_ابتهاج
ياد دل‌نشينت
ای‌ اميد جان ،

هر كجا روم
روانه با من است...



#هوشنگ_ابتهاج🌱
گر خون دلی بیهوده خوردم، خوردم
چندان که شب و روز شمردم ، مردم

آری، همه باخت بود سر تا سر عمر
دستی که به گیسوی تو بردم، بردم

#هوشنگ_ابتهاج
منم و شمع دل سوخته ، یارب مددی
که دگرباره شب آشفته شد و باد گرفت


شعرم از ناله ی عشّاق غم انگیزتر است
داد از آن زخمه که دیگر ره بیداد گرفت

#هوشنگ_ابتهاج