ِ
اے شب،
به پاس صحبتِ دیرین، خداے را
با او بڪَوحڪایت شب زندهدارےام
با او بڪَو
چه میڪشم از درد اشتیاق
شاید وفا ڪند، بشتابد به یارےام...
#فریدونمشیری
یه شب ساکت و آروم،
یه ستاره بالای سرتون،
یه هدیه ی پر
از امید و عشق.
براتون آرزومندم
شبتون رویایی 🌙✨
💛
اے شب،
به پاس صحبتِ دیرین، خداے را
با او بڪَوحڪایت شب زندهدارےام
با او بڪَو
چه میڪشم از درد اشتیاق
شاید وفا ڪند، بشتابد به یارےام...
#فریدونمشیری
یه شب ساکت و آروم،
یه ستاره بالای سرتون،
یه هدیه ی پر
از امید و عشق.
براتون آرزومندم
شبتون رویایی 🌙✨
💛
به چه می ارزد عشق
به یڪی دل ڪه چه آرام شڪست
هیچ نڪَفت ....
به دو تا چشم ڪه نڪَاهش همه تر
هیچ نڪَفت ...
یا به صد خاطره ڪز یاد تو
مانده است به جا ...
من ندانم تو بڪَو ،
به چه می ارزد عشق ...
#فریدونمشیری
@mahfel_khoban_sheeer🌸
به یڪی دل ڪه چه آرام شڪست
هیچ نڪَفت ....
به دو تا چشم ڪه نڪَاهش همه تر
هیچ نڪَفت ...
یا به صد خاطره ڪز یاد تو
مانده است به جا ...
من ندانم تو بڪَو ،
به چه می ارزد عشق ...
#فریدونمشیری
@mahfel_khoban_sheeer🌸
تو گفتی من به غیر از دیگرانَم
چُنینم در وفاداری، چنانَم؛
تو غیر از دیگران بودی که امروز
نه میدانی، نه میپُرسی نشانَم!
#فریدونمشیری
چُنینم در وفاداری، چنانَم؛
تو غیر از دیگران بودی که امروز
نه میدانی، نه میپُرسی نشانَم!
#فریدونمشیری
چو از بنفشهی شب، بوی صبح برخیزد،
هزار وسوسه در جان من برانگیزد.
كبوتر دلم از شوق، میگشاید بال
كه چون سپیده به آغوش صبح بگریزد.
#فریدونمشیری
هزار وسوسه در جان من برانگیزد.
كبوتر دلم از شوق، میگشاید بال
كه چون سپیده به آغوش صبح بگریزد.
#فریدونمشیری
صبح چو انوار سرافڪندہ زد
گل بہ دم باد وزان خندہ زد
چهرہ برافروخت چو اختر بہ دشت
وز در دل ها بہ فسون مے گذشت
ز آنچہ بہ هر جاے بہ غمزہ ربود
بار نخستین دل پروانہ بود
راہ سپارندہ ے بالا و پست
بست پر و بال و بہ گل بر نشست..!
#فریدونمشیری
#سلاااااامدوستانمهربونمپگاهتانروشنبهنورعشق✋🏻☺️🌺
گل بہ دم باد وزان خندہ زد
چهرہ برافروخت چو اختر بہ دشت
وز در دل ها بہ فسون مے گذشت
ز آنچہ بہ هر جاے بہ غمزہ ربود
بار نخستین دل پروانہ بود
راہ سپارندہ ے بالا و پست
بست پر و بال و بہ گل بر نشست..!
#فریدونمشیری
#سلاااااامدوستانمهربونمپگاهتانروشنبهنورعشق✋🏻☺️🌺
دست مرا بگیر که باغ نگاه تو
چندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود
من جاودانیم که پرستوی بوسه ات
بر روی من دردی ز بهشت خدا گشود
اما چه میکنی دل
را که در بهشت خدا هم غریب بود
#فریدونمشیری
چندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود
من جاودانیم که پرستوی بوسه ات
بر روی من دردی ز بهشت خدا گشود
اما چه میکنی دل
را که در بهشت خدا هم غریب بود
#فریدونمشیری
نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودم
که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی
نه سراغ من گرفتی، نه سخن به نامه گفتی
به همان بهـانه ای که، نشنیده ای ندائــی
#فریدونمشیری
که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی
نه سراغ من گرفتی، نه سخن به نامه گفتی
به همان بهـانه ای که، نشنیده ای ندائــی
#فریدونمشیری