.
خم ابروی توسرمشق کدام استاداست
که خرابات دلم در پی او آباد است
              
خم ابروی تو رادیدم ورفتم به سجود
صید را زنده گرفتن هنر صیاد است

#شهریار

خنده بیگانگان دیدم نگفتم درد دل
آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من

با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
گر تو هم از من گریزی وای بر احوال من


#شهریار

.
از همه سوی جهان، جلوه ی او می بینم
جلوه ی اوست جهان ،کز همه سو می بینم

چشم از او، جلوه از او ،ما چه حریفیم ای دل
چهره ی اوست ،که با دیده ی او می بینم

تا یکی قطره چشیدم، مَنَش از چشمه  ی قاف
کوه در چشمه و دریا به سبو می بینم...


#شهریار

گر مرا ترک کنی من زغمت می سوزم
آسمان را به زمين جان خودت می دوزم

گر مرا ترک کنی ترک نفس خواهم کرد
بی وجود تو بدان خانه قفس خواهم کرد


#شهریار

.
خم ابروی توسرمشق کدام استاداست
که خرابات دلم در پی او آباد است
              
خم ابروی تو رادیدم ورفتم به سجود
صید را زنده گرفتن هنر صیاد است

#شهریار

از یاد تو برنداشتم دست هنوز
دل هست به یاد نرگست مست هنوز

گر حال مرا حبیب پرسد گویید
بیمار غمت را نفسی هست هنوز...

#شهریار

خنده بیگانگان دیدم نگفتم درد دل
آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من

با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
گر تو هم از من گریزی وای بر احوال من


#شهریار

.
از همه سوی جهان، جلوه ی او می بینم
جلوه ی اوست جهان ،کز همه سو می بینم

چشم از او، جلوه از او ،ما چه حریفیم ای دل
چهره ی اوست ،که با دیده ی او می بینم

تا یکی قطره چشیدم، مَنَش از چشمه  ی قاف
کوه در چشمه و دریا به سبو می بینم...


#شهریار

چه پریوش که به دیوانه خود سر نزند
آن پرنده است که در خلوت ما پر نزند


هر شب آویخته چون حلقه بدر دارم چشم
گرچه آن سلسله مو حلقه به این در نزند

#شهریار