محفل خوبان شعر
3.73K subscribers
12.4K photos
5.87K videos
6 files
396 links
محفل خوبان شعر
🌺🌺 @mahfel_khoban_sheeer🌺🌺
Download Telegram
چشم هایت را
به چشم هايم بياويز!
من با نگاه تو برمی خيزم
به خورشيد سلام می دهم!
هوا را بو می کنم
زمين را تنفّس می کنم!
شايد همه ی اين ها تو باشی ...



#عرفان_یزدانی
#سلام_صبـح_زیبـاتـون_بـخیـر
من عاشقانه ی ُ ام!
هر صبح در آغوش باد
مرا، فریاد بزن!
بیدار می شوم،
با یک بغل از ُ ، در جانم ...


#عرفان_یزدانی
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح،
از ازدحامِ چشم هایِ تو
برمے خيزد!
شوق مے نوشد
باز هم، سلام تو
بہ جاے شب بہ خير شيرينت
عزيز من!

#عرفان_یزدانی🥀
سلام صبحتون عشق🦋❤️👌
نـوش جانت شعرهایم، تحفه‌ای نا قابل است
خط به خط، دفتر به دفتر،شرح حال این دل است

با تمام عشق و احساسم  سـرودم  بهر تو
سینه‌ام آتش نگیرد از  فراقت، مشکل است

جویبار شعر من سرچشمه‌اش چشمان توست
جوشش شعر از نگاهت، شمع بزم محفل است...


#عرفان_یزدانی
باغ  لبهـایت رسیـده میـوه‌های  نوبرش
لب گزیدنهای تو، تاراج دل را عامل است

جعد گیسوهای تو چون موج دریا پُرخروش
آرزویم دیدن این مـوج اندر سـاحل است

هر نفس با  یاد  تو شـوری  به جانم می‌رسد
نوش جانت، شعرهایم تحفه‌ای ناقابل است


#عرفان_یزدانی
در حسرت بوییدن پیراهنت مانده ام!

امشب ستاره ها را مهمانم کن
خودم را چون یوسف
به چاه خیالت می اندازم ...


#عرفان_یزدانی
#شبتـون_بـعـشق
.
تکلیف تو را ،
حروف آغوشم می نویسد....
تکلیف مرا،،
عشـ♡ـق نشسته در چشمان تووو ...


#عرفان_یزدانی
ازشراب مست بودنت ، باده مينوشم ؛

اين عشق ،،جاميست برلبان سرخ من !

#عرفان_یزدانی
صبح باشد
و تمام گنجشگ ها
از ایوان خانه
خبر کنند
"تو" را

برخیزی
با بوسه ای
مرا به طلوع آفتاب
نگاهت بیدار کنی ..

#عرفان_یزدانی


تبسّمت، نسیم را
به سمت آستانه ی لبخندهایم،
آورده است !
تا هر صبح، تو شورانگیزترین،
جریان لحظه هایم باشی...


#عرفان_یزدانی
کاش می توانستم، شاعر نباشم
آن وقت عاقل تر بودم

دوست داشتنت،
حواسِ لحظه هايم را
پرت نمی کرد

دستانم،
دستِ انگشت هایِ دلتنگی را‌
فشار نمی داد

روی افکاری،
که مدام در آن ها
عبور و مرور می کنی


#عرفان_یزدانی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
،


دعوتت ڪرده ام به #عشق
ميزبان لبخندهايم
#شب نشينے چشمانم
اين جا معرڪه اے گرفته دوست داشتن
ميان احرام دستانت
پا #بوس غزل هاے #دلدادگے مان ...


#عرفان_یزدانی
Moraghebetam
Hamed Homayoun

لبخندهای مهربانت را
آویزه ی گوشم کن
چشم های کوچک مهربانت را
توی آغوشم جا بگذار
بگو با چه زبانی
باید سخن بگوییم ؟
چه رازی بین من و تو باقیست
که عشق می نامیم اش ...


#عرفان_یزدانی


صبح که می شود؛
پرده ی نگاهت را، بالابزن
لبخند، یادت نرود
خدا، نگاهش ازهمه ، زیباتراست

وقتی طلوع خورشید
از چشم های توست ...


#عرفان_یزدانی
جهـان بـر مـدارِ
لبخنـدهاے تـو زيبـا می‌شـود

هر "وقد" ڪہ با افـق نڪَاهت
عشـق را برحريم آغـوشـم می‌ڪَشايی


#عرفان_یزدانی
عشق واژه یِ مکرّرِ
شعرهایِ ناگفته یِ من است!
حالا چه فرق می کند،
خاموش باشد، سکوت کند،
یا پر از حرف شود؟!
کوتاهی و بلندی اش را بی خیال!
تو وسیع هستی و مهربان!
و کمی عاشق تر از من
حالا واژه ها کلمات را به بند می کشند!
مانند تو که مرا اسیر کرده ای!
مدّت هاست یاد گرفته ام،
تو را دوست داشته باشم!
تو دیباچه ی تمام شعرهایم هستی ...


#عرفان_یزدانی
عشق باش
بپيچ در تنم
خورشيد باش و مرا بسوزان
بيداد لبخندهای توام
آغوش صبحت را
به رويم بگشا
می خواهم در ييلاق
گرمسيری چشمانت اُتراق کنم...!

#عرفان_یزدانی

#صبحتون_پر_انرژی
#روزتون_پر_از_عشق 🧁☕️
‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ 
صبح است
و ازل بر رخ مهتاب،دمیدہ است
ماییم و هوایے شدن رخ دلدار، چہ نیڪوست...!!

#عرفان_یزدانی
چاشنـی شيـرينـی سـت،
صبــح از لبــان تـــو

از دم نوش نَـفَـس هاےداغت
در فنجان مذاب لـب هايم


#عرفان_یزدانی
صبح،
بوی بابونه می دهد
بوی یاس
تو را،
پشت پنجره ی خورشید،
نشانده است!
دستانت را دراز کن
عشق، از راه می رسد ...


#عرفان_یزدانی
#صبح_پنجشنبه_تون_بینظیر