.
می چسبد
نوشیدن یک فنجان
چای بهار نارنج
کنار تو که آغوشت
سرشار از عطر دلبستگی است
جانی
دوباره ام می بخشد

#امیر_عباس_خالق_وردی

‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌

بهار
یعنی  تووووو
تو  که  نگاهت  آسمان  زیبای
فروردین  است
عطر  آغوشت رایحه  ناب
اردیبهشت  وگرمای  تنت
حرارت  مطبوع  ودلچسب
خرداد
من  هر  وقت  خون  عشقت
در  رگ  احساسم  جاری  می  شود
هر  وقت  عاشقانه بغلم می کنی
احساس  می کنم  به  پیشواز
بهار  رفته ام
الهی  برایم بمانی
عشق  جاودانی

#امیر_عباس_خالق_وردی

به غیر از عشق تو در قلب من جایی ندارد عشق


و این یعنی که من یکتاپرستم حضرت دلبر

#امیر_عباس_خالق_وردی

از حالم هیچ مپرس
بارانیم
اما نمی بارم
شبیه بغضی تیره
که در گلوی آسمان گیر کرده ام
دردها را به جان می خرم
دلتنگی ها را
در خود فرو می ریزم
و دیگر جانی برای گلایه کردن ندارم
سکوت می کنم
گلایه ای نیست
همین که تو را
در خیال خویش دارم
همین که هر وقت دلتنگ می شوم
خیالت را در آغوش می فشارم
برایم کافیست

#امیر_عباس_خالق_وردی

کنارت
خوبم و
همراهت از عشق سرشار
و چون نباشی
به دام دلتنگی گرفتار
هیچ بهانه ای جز بودنت
مرا با عشق آشتی نمی دهد
همیشه باش
حتی اگر تمام سهم من از توووو
تماشای یک لبخند باشد🤞❤️



#امیر_عباس_خالق_وردی‌


‌

تو را بو می کشم مستم
تو را می بینمت مستم
بغل می گیرمت مستم
شراب ناب شیرازی
تو را سر می کشم مستم
خداوند منی
عشق منی
آری
به چشمان تو دل بستم

#امیر_عباس_خالق_وردی

.


شانه هایت که باشد
دیگر بهانه ای برای ترش رویی ندارم
بهانه ای برای دلتنگی ندارم
غروب ها که می شود
به سراغت می ایم
با هم
آسمان کبود را نور می پاشیم
در دل زمین بذر عشق می کاریم
و چون خسته می شویم
توووو
برایم فروغ می خوانی و
من سر بر سجاده شانه هایت
نماز شکر به جا می آورم


#امیر_عباس_خالق_وردی

غروب که می شود
خیالت را
میهمان دقایقم کن
و با لبخند
بوسه هایت را بر روی
گونه هایم عرضه دار
غروب که می شود
تنگ در آغوشم بفشار
تا یادم برود چند روز است تو را
همراه خود ندارم
غروب که می شود با عشق
صدایم ‌کن تا پر شوم از دوستت داااارم

#امیر_عباس_خالق_وردی

در من
تولد یافته ای
درون چشم هایم حاضری
و هر شب
با رقص نگاهت
آسمانم را
از عشق لبریز می داری
و من
چون غرق در آغوشت می شوم
خزان را به فراموشی می سپارم
تو را به آغوشم می فشارم و
به رسم عشق
روی درخت سرخ لبانت
شکوفه بوسه می کارم

#امیر_عباس_خالق_وردی

 

دلچسب تر از عشق نباشد به جهانم

دورے ز تو و عشق تو هرگز نتوانم

#امیر_عباس_خالق_وردی

                     سهم من
                 دور از حضورٺ
           جمعه ای ٺلخ و غمین اسٺ
                       بودنٺ
            انڪَشتر احساس من را
               چون نڪَین اسٺ


#امیر_عباس_خالق_وردی

گشته ام مست من از جام لبت حضرت جان
بوسه بر جام لبت چون که زدم ماه نشان

#امیر_عباس_خالق_وردی

شب
از آنجا شروع می شود
که تو نیستی
و من برای یافتن تو
باید دست به دامان خاطره هایی شوم
که مرورشان حضورت را
درون قلبم پررنگ می نماید

#امیر_عباس_خالق_وردی

غروب که می شود
همراه می شوم با یک نیمکت چوبی
درون یک پارک خلوت
و تمام خاطراتم را
با تنهاییم تقسیم می دارم
نیستی تا ببینی
غروب ها بیشتر از همیشه
می گویم دوستت دارم

#امیر_عباس_خالق_وردی